پاورپوینت جنگ‌ های قریش


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت جنگ‌ های قریش دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت جنگ‌ های قریش،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت جنگ‌ های قریش :

جنگ‌های فجار

جنگ‌های فجار که به فاصله بیست سال بعد از عام‌الفیل، به وقوع پیوست از جنگ‌های معروف عرب جاهلی، به شمار می‌آمد. فجار، بر وزن قتال یا مقاتله بوده و از آنجا که مصدر فعال یا مفاعله بر کاری طرفینی دلالت دارد کلمه فجار به معنی مبادله فجور خواهد بود یعنی هر دو طرف درگیر در این نبرد، در کار مبادله فجور و تباهی با یکدیگر هم دست بودند.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – جنگ‌های فجار
۲.۱ – فجار الرجل
۲.۲ – فجار القرد
۲.۳ – فجار المراه
۲.۴ – فجار براض
۲.۴.۱ – یوم النخله
۲.۴.۲ – یوم الشمطه
۲.۴.۳ – یوم العبلاء
۲.۴.۴ – یوم الشرب
۲.۴.۵ – یوم الحریره
۳ – حضور پیامبر در فجار
۴ – پانویس
۵ – منبع

مقدمه

اعراب به منظور جلوگیری از جنگ و خون‌ریزی، چهار ماه رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم را حرام می‌شمردند و در آن به جنگ و خون‌ریزی نمی‌پرداختند. به نقل از زمخشری در تفسیر کشاف، این حکم از بقایای دین حنیف ابراهیم (علیه‌السّلام) بوده است.

[۱] زمخشری، جار الله، الکشاف، ج۲، ص۲۶۹، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷.

گویند در طول تاریخ عرب جاهلی، تنها چهار بار این قانون نقض شد که آخرین آن بین قریش و هوازن در گرفت که چهار سال به درازا کشید.
روی این تصمیم، در طول این چهار ماه، بازارهای «عکاظ»، «مجنه»، «ذی المجاز»، شاهد اجتماعات شگفت‌انگیزی بود، و دوست و دشمن، کنار یکدیگر به داد و ستد و ابراز تفاخر می‌پرداختند. سرایندگان بزرگ عرب، سروده‌های خود را در میان آن محافل می‌خواندند. خطیبان معروف، سخنرانی می‌نمودند. یهودیان و مسیحیان و بت‌پرستان، با کمال اطمینان از گزند دشمن، عقائد خود را به جهان عرب عرضه می‌داشتند.
در قرآن نیز از جنگ و خون‌ریزی در ماه‌های حرام نهی شده است.

[۲] بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.

[۳] مائده/سوره۵، آیه۲.

[۴] توبه/سوره۹، آیه۵.

[۵] توبه/سوره۹، آیه۳۶.

همچنین حرم مکه در جاهلیت برای مشرکان محل امن بوده است.

[۶] قصص/سوره۲۸، آیه۵۷.

[۷] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۷.

بنابراین از جنگ و خون‌ریزی در حرم مکه نیز پرهیز می‌نمودند. به این واسطه تا‌ اندازه‌ای از جنگ و خون‌ریزی فاصله می‌گرفتند، ولی با این حال در مواردی این حرمت شکسته شد و در ماه‌های حرام نیز به جنگ پرداختند. آنان برای توجیه عمل خود؛ یعنی جنگ و خون‌ریزی در ماه‌های حرام، به جابه جایی ماه‌های حرام می‌پرداختند.

[۸] توبه/سوره۹، آیه۳۷.

جنگ‌های فجار که به فاصله بیست سال بعد از عام‌الفیل، به وقوع پیوست‌

[۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۲۹۰، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵، چاپ پنجم.

[۱۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابو القاسم پاینده، ج۱، ص۶۲۵، تهران، انتشارات علمی‌– فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴.

[۱۱] مجمل التواریخ و القصص، نویسنده: مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۲۲۶، تهران، کلاله خاور.

از جنگ‌های معروف عرب جاهلی، به شمار می‌آمد به گونه‌ای که عده‌ای از اعراب آن را مبدا تاریخ خود قرار دادند

[۱۲] مجمل التواریخ و القصص، نویسنده:مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۲۲۶، تهران، کلاله خاور.

[۱۳] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتسارات علمی‌و فرهنگی، ۱۳۸۵، چاپ دوم، ص۱۹۰.

و شعرای جاهلی اشعار بسیاری درباره آن سروده‌اند.

[۱۴] ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۱۱۷، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

فجار، بر وزن قتال یا مقاتله بوده و از آنجا که مصدر فعال یا مفاعله بر کاری طرفینی دلالت دارد کلمه فجار به معنی مبادله فجور خواهد بود یعنی هر دو طرف درگیر در این نبرد، در کار مبادله فجور و تباهی با یکدیگر هم دست بودند و آن تباهی آن بود که به جنگ در ماه‌های حرام مشغول شدند.

[۱۵] ابن منظور، جمال الدین، لسان العرب، ج۵، ص۴۸، بیروت، دارالمصادر، ۱۴۱۴، چاپ سوم.

جنگ‌های فجار

عمده جنگ‌های فجار، چهار جنگ را شامل می‌شود که در این جا، به اختصار به شرح و تفصیل آن می‌پردازیم:

فجار الرجل

در سبب این درگیری، گفته شده که بدر بن معشر غفاری، وارد بازار عکاظ شده، مجلسی تشکیل داد و در آن پاهایش را دراز کرده، ضمن اشعاری افتخار می‌کرد به اینکه عزیزترین مرد عرب است؛ در این زمان، مرد دیگری آمد و مدعی شد که او عزیزترین عرب است، سپس با ضربه شمشیرش، زخمی‌ کوچک، بر او وارد ساخت. آن دو با یکدیگر درگیر شده، هر یک افراد قبایل خود را به یاری طلبیدند کار بالا گرفت و می‌رفت که میانشان جنگی درگیرد که با مصالحه به این منازعه خاتمه دادند.

[۱۶] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، ج۱، ص۵۰۳، بیروت، عالم الکتاب – مکتبه النهضه العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷.

فجار القرد

مردی از کنانه، به مردی از بنی‌نصر بن معاویه بن بکر بن هوازن، مبلغی بدهکار بود و به خاطر فقر و نداری نتوانسته بود، آن را ادا کند آن نصری – که طلب‌کار بود ـ میمونی را به بازار عکاظ برده و گفت: «چه کسی در برابر طلبی که من از فلان کنانی دارم او را به چیزی مثل این، به من می‌فروشد؟»

[۱۷] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، ج۱، ص۵۰۵، بیروت، عالم الکتاب – مکتبه النهضه العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷.

[۱۸] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱، ص۵۲۷، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

او این کار را برای تحقیر و نکوهش آن کنانی و قوم وی کرد؛ در همین هنگام مردی از کنانه به او رسید و از حرفی که او می‌زد خشمگین شده، شمشیر کشید و میمون را کشت؛ سپس هر کدام از آنها‌، اطرفیان و مردم قبایل خود را به یاری طلبیدند دیری نگذشت که مردمی‌ از هر دو قبیله، گرد آمدند و سخنان تندی بین شان رد و بدل شد؛ اما قبل از اینکه کار به جنگ بکشد به نزاع خود خاتمه دادند.

[۱۹] ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱، ص۵۲۷، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

فجار المراه

زنی زیبا از بنی‌عامر، از قبیله قیس، به بازار عکاظ آمده بود؛ گوشه نقابش باز شد، عده‌ای از جوانان چشم‌ چران قریش، متوجه او شده از او خواستند که نقاب از صورت برگیرد؛ اما او نپذیرفت از این رو یکی از آن جوانان، از پشت سر دامن زن را با خار به پیراهن زن دوخت وقتی زن خواست بلند شود بدن او نمایان شد؛ زن فریاد بر آورده مردان قبیله را به یاری طلبید

[۲۰] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، ج۱، ص۵۰۲، بیروت، عالم الکتاب – مکتبه النهضه العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷.

[۲۱] ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱، ص۵۲۷، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

دو طرف به زد و خورد پرداختند و جنگ و خونریزی مختصری بین شان صورت گرفت؛

[۲۲] أندلسی، ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۲، بیروت، مکتبه الصادر، ۱۹۵۳.

اما قبل از اینکه کار به جنگی تمام عیار بکشد با تلاش حرب بن امیه و پادرمیانی او، دو طرف به صلح رضایت دادند.

[۲۳] أندلسی، ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۲، بیروت، مکتبه الصادر، ۱۹۵۳.

فجار براض

این جنگ که بین قیس و هم‌پیمانانش از یک سو و قریش و کنانه و هم‌پیمانانشان از سوی دیگر رخ داد، بی‌تردید بزرگترین و مهم ترین جنگ فجار به شمار می‌آید. این جنگ خود شامل چهار فجره می‌شود که به اختصار به شرح و تفصیل آن می‌پردازیم:

یوم النخله

علت پیش آمد این جنگ، آن بود که براض بن قیس کنانی- که فردی فاسق بود- از سوی قومش طرد شد. او به مکه آمده در پناه حرب بن امیه به سر می‌برد؛

[۲۴] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۵، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم.

[۲۵] ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱، ص۵۲۸، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

اما در آنجا نیز با مردی از هذیل، به نام «حارث» درگیر شد و او را کشت.

[۲۶] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۵، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم.

از این رو حرب نیز خواست او را از خود براند؛ براض به محض اطلاع از این امر، از او خواست که او را در هم‌پیمانی‌اش نگه دارد در عوض او هم از حرب فاصله گرفته و دور از او زندگی خواهد کرد.

[۲۷] جاد مولی بک، احمد، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۳۲۶، ریاض، مکتبهالریاض الحدیثه دارالفکر.

براض حرب را ترک کرده، به بارگاه نعمان بن منذر پیوست و با عروه بن عتبه عامری، در خدمت نعمان بن منذر بودند

[۲۸] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، ج۱، ص۵۰۶، بیروت، عالم الکتاب – مکتبه النهضه العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷.

[۲۹] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۵، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم.

تا اینکه در کاروان سالاری قافله تجاری نعمان که راهی بازار عکاظ بود بین عروه و براض اختلاف افتاد، عروه کاروان را در پناه خود گرفت و سرپرستی آن را بعهده گرفت؛ نعمان نیز سرپرستی کاروان را به عروه سپرد.

[۳۰] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیاتی، ج۱، ص۵۰۷، بیروت، عالم الکتاب – مکتبه النهضه العربیه، چاپ اول، ۱۹۸۷.

[۳۱] ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۵۲۸، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

[۳۲] ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه‌ هاشم رسولی، ج۱، ص۱۱۹، تهران، کتابچی، چاپ پنجم.

براض کینه عروه را به دل گرفت و در صدد قتل او برآمد؛ چون کاروان از شهر بیرون رفت براض نیز از پی او روانه شد؛ تا اینکه در دشتی به نام «تیمن ذی طلال» در اطراف فدک، بر سر راه عروه کمین کرده، با اینکه ماه حرام بود، او را کشت

[۳۳] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیره النبویه، ترجمه‌ هاشم رسولی، ج۱، ص۱۱۹، تهران، کتابچی، چاپ پنجم.

[۳۴] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱، ص۵۲۹، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

و با بار شتران به خیبر گریخت و در آنجا پنهان شد.

[۳۵] ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۵۲۹، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

در راه با مردی از اسد بن خزیمه، به نام بشر بن ابوخازم شاعر، ملاقات کرده از او خواست تا حرب بن امیه را از قتل عروه، آگاه نماید؛

[۳۶] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۶، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

خبر که به گوش قریش رسید، پیش از آنکه هوازن از جریان قتل، اطلاع یابند از عکاظ به سوی مکه گریختند و چون هوازن مطلع شدند؛ در پی‌شان رفتند و قبل از آنکه قریش، داخل حرم گردند (که جنگ کردن در آن حرام بود) در محلی به نام «نخله» در نزدیکی مکه،

[۳۷] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۷، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.

به آنها رسیده، درگیر شدند؛ قریش تا شب مقاومت کردند و چون شب در رسید با استفاده از تاریکی شب، داخل حرم شدند، هوازن نیز که چنین دیدند از تعقیب و جنگ با آنان، صرف نظر کردند.

[۳۸] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳.

[۳۹] ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۱۱۹.

[۴۰] ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۶، ص۱۱۰، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

در این هنگام مردی از بنی‌عامر، به نام «ادرم بن شعب» فریاد برآورد که: «ما از خون عروه نمی‌گذریم، وعده ما و شما همین روز، در سال آینده، در عکاظ و ما از گرد آوردن سپاه تا آن روز قصور نخواهیم کرد».

[۴۱] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۳.

[۴۲] ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۱۱۶، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

[۴۳] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، ج۶، ص۱۱۱، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱.

سپس به شهرهای خود برگشتند.

[۴۴] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۸۳.

[۴۵] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱۰، ص۵۴.

[۴۶] ابوعبیده تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ص۵۰۶.

یوم الشمطه

این جنگ بواسطه وعده‌ای بود که بعد یوم‌النخله صورت گرفته بود.

[۴۷] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۳۱.

در این مدت قیس گروه‌های هم‌پیمان خود مانند ثقیف و سلیم و دیگران را گرد آوردند و قریش و کنانه نیز با قبایل هم‌پیمان خود بنی‌اسد و احابیش خود، فراهم آمدند.

[۴۸] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۵.

[۴۹] ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۱۱۶، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

[۵۰] علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۰۱.

[۵۱] ابوعبیده تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ص۳۳۱.

[۵۲] ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ص۱۷۳.

[۵۳] یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۳.

دو لشکر، در موعد مقرر، در محلی به نام «شمطه» در نزدیکی عکاظ

[۵۴] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۳.

به هم رسیدند؛ جنگ آغاز شد؛ در ابتدای روز جنگ به نفع قیس و هم‌پیمانانش پیش می‌رفت؛ اما از نیم روز به بعد ورق برگشت و پیروزی از آن قریش و کنانه گردید؛

[۵۵] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیره النبویه، ترجمه‌ هاشم رسولی، ج۱، ص۱۲۰، تهران، کتابچی، چاپ پنجم.

[۵۶] ابن سعد، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۵۳۲، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

[۵۷] تمیمی، معمر بن مثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۶.

کشتار فراوان به راه افتاد تا اینکه دو طرف‌، ندای صلح در دادند و بدین قرار صلح کردند که کشته شدگان را بشمارند هر طرف که بیشتر کشته بود، خون بهای طرف دیگر را بپردازد؛

[۵۸] ابن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۶، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴.

جنگ آرام گرفت و قریش و قیس بر گشتند. گویند که در آن سال عکاظ برپا نشد.

[۵۹] بغدادی،

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.