پاورپوینت جزء نزد محدثان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت جزء نزد محدثان دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت جزء نزد محدثان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت جزء نزد محدثان :
جزء (تألیفات حدیثی)
جُزء، عنوان مشترک طیفی از تألیفات حدیثی که وجه مشترک آنها محدود بودن حجم و دور بودن از جامعیت است.
فهرست مندرجات
۱ – تعریف
۲ – انواع جزءهای حدیثی
۳ – کاربرد واژه نزد محدثان
۴ – اجزاء حدیثی و کتاب سازی
۴.۱ – معنای لغوی و عرفی جزء
۴.۲ – کاربرد جزء در کتاب سازی
۴.۳ – رابطه جزء با کراسه
۴.۴ – استماع جزء به جزء
۴.۵ – تثبیت و گسترش جزءنویسی
۵ – جزء در تاریخ مکتوبات حدیثی
۵.۱ – برخی مصادیق جزء
۵.۲ – کهنترین کاربردهای جزء
۵.۳ – آثار دارای عنوان جزء
۵.۴ – جزءنویسی از سده ۵ تا سده ۷
۵.۵ – تهیه جزء در سدههای متقدم
۵.۶ – عناوین دیگر برای جزء
۶ – ویژگی اجزاء حدیثی
۶.۱ – تعلیم در پس جزء و جزءنویسی
۶.۲ – علت انتخاب سبک جزءنویسی
۶.۳ – بسط موضوعات ریز در جزءنویسی
۶.۴ – تلخیص در جزءنویسی
۶.۵ – مشاهیر جزءنویس
۶.۶ – جزءنویسی عامل نامبری
۶.۷ – جزءنویسی در میان اصحاب علوم مختلف
۶.۸ – اعتبار احادیث جزءها
۷ – اجزاء با محور موضوعی
۷.۱ – موضوعات مورد اختلاف مذاهب
۷.۲ – فضایل اهل بیت
۷.۳ – اختلافات فقهی
۷.۴ – مسائل مربوط به اخلاق و زهد
۷.۵ – موضوعات حدیثی قرآنی
۷.۶ – موضوعات روایی
۷.۷ – سایر موضوعات اجزاء
۷.۸ – اشعار و حکایات در اجزاء حدیثی
۷.۹ – نام خاص در اجزاء
۸ – اجزاء با دامنه اسنادی
۸.۱ – گزینش عالمان صاحب جزء
۸.۲ – جزءنویسی در میان صوفیه
۸.۳ – جزء احادیث الخلفاء
۸.۴ – احیای میراث شیوخ حدیث با تألیف اجزاء
۸.۵ – پیشگیری از غفلت از احادیث بومی
۹ – اجزاء با شرط اسنادی
۹.۱ – مصادیقی از اجزاء دارای علو سند
۹.۲ – محدود بودن شمار واسطه تا پیامبر
۹.۳ – ویژگی خاص در اسناد
۹.۴ – اجزائی با طرق خاص
۱۰ – اجزاء مطلق
۱۰.۱ – شهرت برخی از اجزاء مطلق
۱۰.۲ – مجموعههای چند جزئی
۱۰.۳ – رجل شاخص مؤلف مجموعههای چندجزئی
۱۱ – کاربرد اصطلاح جزء نزد اهل سنت
۱۲ – فهرست منابع
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع
تعریف
پاورپوینت جزء نزد محدثان عبارت از صورت تألیف شد احادیثی است که از فردی واحد از صحابه ، تابعین یا عالمان پسین نقل شده باشد، یا از حیث موضوع به مطلبی واحد از مطالب مورد بحث در کتـب جامـع ــ البته بـا امکان بسطـی بیشتـر ــ اختصاص یابد، مقید به محدودیت خاصی از علو اسانید ــ مانند ثنائیات و عشاریات ــ و یا صرفاً متضمن برخی فوائد حدیثی باشد.
[۱] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۶، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
انواع جزءهای حدیثی
جزءهای حدیثی خود بر چند گونهاند: جزءهایی که در تقابل با کتب مسانید محدود خود را به بخشی از مسانید اختصاص دادهاند، جزءهایی که در تقابل با جوامع محدود خود به بخشی از موضوعات اختصاص دارند، جزءهایی که به اوصاف خاصی در سند مقید هستند، و جزءهایی که صرفاً مجموعهای کوچک از احادیثاند، بدون آنکه به انتخاب خاصی مقید باشند.
کاربرد واژه نزد محدثان
نزد محدثان «جزء» نوعی عنوان برای یک نوشته نیست و بسیاری از اجزاء ممکن است عنوانهایی دیگر را برخود حمل کنند؛ در واقع جزء اصطلاحی است که میتواند طیف وسیعی از کتابهای بدون عنوان را در خود جای دهد و از سد ۳ق/۹م به بعد جایگزین اصطلاحات مبهمی مانند کتاب، صحیفه و نسخه شده است. در مجموع میتوان گفت بیشتر ملاکهای تدوین که در کل میراث حدیثی وجود دارد، در مقیاسی کوچکتر در تدوین اجزاء حدیثی دیده میشود و اجزاء با توجه به حجم اندک، زمینهای برای تحقق این تنوع تألیفی بودهاند.
اجزاء حدیثی و کتاب سازی
معنای لغوی و عرفی جزء
از نظر لغوی، ماد جزء مادهای مشترک میان زبانهای سامی است که به معنای بخش و پاره است. و در کاربرد عرفی عموماً به بخشی از یک کل اطلاق میشود.
کاربرد جزء در کتاب سازی
در حوز کتاب و کتابسازی، میدانیم که در دو سد نخستین نوشتههای مسلمانان در حوزههای مختلف ــ از جمله در حدیث ــ نوشتههایی با حجم محدود بوده است که نامهایی مانند «صحیفه»، «نسخه» و «کتاب» بر آنها اطلاق میشد که واژههایی با خاستگاه قرآنی بود. در سالهای انتقال از سد ۲ به ۳ق است که نوشتن کتابهای پرحجم در میان محدثان معمول شد، از حیث کتابسازی این آثار نیازمند بخشبندی بود. مؤلف بدون آنکه به استنساخهای بعدی توجه داشته باشد، نوشتههای حجیم خود را به «جزء» هایی تقسیم میکرد، در حالی که واژ «مجلد» ناظر به بخشبندی کتاب در مراحل صحافی و جلدسازی بود و میتوانست بر اساس فشردگی خط و حجم کاغذ و به سلیقه صحاف، نسبت به بخشبندی اصلی مؤلف متفاوت باشد. از جمله کتاب الاحکام ابن حزم توسط مؤلف به ۸ جزء تقسیم شده بود که چه در نسخهها و چه در چاپ معمولاً هر جزء آن یک مجلد بوده است.
[۲] ابن حزم، علی، ج۱، ص۳، الاحکام، به کوشش احمد شاکر، قاهره، مکتبه زکریا علی یوسف.
ابوهلال عسکری کتاب تصحیفات المحدثین خود را با توجه به تناسبهای محتوایی به «جزء» هایی بخشبندی کرده بود که در نسخه چاپی دو جزء آن در مجلد پرحجم جای داده شده است.
[۳] ابوهلال عسکری، حسن، ج۱، ص۳۹۶، تصحیفات المحدثین، به کوشش محمود احمد میره، قاهره، ۱۴۰۲ق.
گاه تقسیمات ریزتر بود؛ از جمله خطیب بغدادی کتاب الکفایه خود را که امروز با حجم یک مجلد متوسط شناخته است، به ۱۲ جزء تقسیم کرده،
[۴] خطیب بغدادی، احمد، ج۱، ص۱۵، الکفایه فی علم الروایه، به کوشش ابو عبدالله سورتی و ابراهیم حمدی مدنی، مدینه، المکتبه العلمیه.
و عمادالدین طبری کتاب بشاره المصطفی خود را که اکنون در یک مجلد میشناسیم، در ۱۱ جزء بخشبندی کرده بود.
[۵] عمادالدین طبری، محمد، ج۱، ص۱۲، بشاره المصطفی، به کوشش جواد قیومی، قم، ۱۴۱۲ق.
[۶] باقلانی، محمد، ج۱، ص۳۹، اعجاز القرآن، به کوشش احمد صقر، قاهره، دار المعارف.
به اینها باید نمونههایی مانند مقتضب الاثر ابن عیاش جوهری را افزود که مؤلف این کتاب کمحجم را به ۳ جزء تقسیم کرده است.
[۷] ابن عیاش، احمد، ج۱، ص۲۵، مقتضب الاثر، قم، ۱۳۷۹ق.
[۸] ابن عیاش، احمد، ج۱، ص۴۱، مقتضب الاثر، قم، ۱۳۷۹ق.
در مجموع میتوان گفت که در بخشبندی کتب متقدم در علوم حدیث ، دو برداشت از جزء وجود داشت: جزئی که در حجم، قابلیت کتابسازی در حد یک مجلد را داشت
[۹] رافعی، عبدالکریم، ج۱، ص۱۷۵، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
[۱۰] ذهبی، محمد، ج۱۷، ص۶۰۳، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۱] ذهبی، محمد، ج۱۸، ص۸۱، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و جزئی که بخشی از یک مجلد میتوانست باشد و ممکن بود از حدود ۸ تا ۳۲ صفحه را دربر گیرد.
[۱۲] ابوغالب زراری، احمد، ج۱، ص۷۸، رساله فی آل اعین، به کوشش محمد علی ابطحی، اصفهان، ۱۳۹۹ق.
[۱۳] ابن طاووس، علی، ج۱، ص۱۱۶، الیقین، به کوشش انصاری، قم، ۱۴۱۳ق.
تجزیه قرآن کریم به ۳۰ جزء نیز نمونهای از همین کاربرد اخیر است. در واقع جزء برابر مجلد به یک واژه مبدل شد و آنچه زمین شکلگیری اصطلاح جزء در حدیث بود، همان کاربرد بخشی از مجلد بود. کشی به نامهای از علی بن مهزیار خطاب به علی بن اسباط اشاره دارد و یادآور میشود که حجم آن به انداز «یک جزء کوچک» است.
[۱۴] کشی، محمد، ج۲، ص۸۳۵، معرفه الرجال، اختیار طوسی، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق.
رابطه جزء با کراسه
برخی از منابع به حدود حجمی جزء توجه بیشتری نشان داده، و رابطه آن با کراسه را تعیین کردهاند؛ کراسه شگردی در چینش اوراق بود که معمولاً شامل ۸ برگ بود و کتابهـا ــ اعم از پـرحجـم و کـم حجـم ــ در قالب ضمیمه شدن کراسهها به یکدیگر کتابسازی میشدند.
در مواردی که جزء به حجم مجلد به کار میرفت، از شماری کراسه تشکیل میشد،
[۱۵] ابن طاووس، علی، ج۱، ص۷۳، الطرائف، قم، ۱۴۰۰ق.
اما در کاربرد جزء به معنای بخشی از مجلد، اگر نه از نظر معنا، اما از نظر کاربرد حجمی جزء معادل کراسه بود و گاه به جای هم بهکار میرفت؛ از جمله ابوغالب زراری (د ۳۶۸ق) اشاره میکند که یک جزء شامل ۸ برگ است.
[۱۶] ابوغالب زراری، احمد، ج۱، ص۸۲، رساله فی آل اعین، به کوشش محمد علی ابطحی، اصفهان، ۱۳۹۹ق.
ابن جبر در سد ۷ق/۱۳م، برای باورپذیری این سخن ابن شاهین که «فضائل امام علی علیهالسلام را در هزار جزء جمع کرده بود»، یادآور میشود که مقصود او ۹ هزار مجلد که هزار کراسه بوده است.
[۱۷] ابن جبر، علی، ج۱، ص۶۶۷، نهج الایمان، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۱۸ق.
بهعکس، مولا صالح مازندرانی (د ۱۰۸۱ق) به هنگام توضیح دربار «کراریس» آن را به «اجزاء» برگردان کرده است.
[۱۸] مازندرانی، ج۳، ص۱۰۲، حاشیه،صالح، شرح اصول الکافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، بیروت، ۱۴۲۱ق.
استماع جزء به جزء
به گواهی نسخههای خطی باقیمانده، متونی که در حد کراسه دارای استقلال بودند، بیشتر به صورت ملحق به متون بزرگتر، یا به صورت مجموعهای از کراسههای مستقل در یک مجلد کتابسازی میشدند. گاه برخی از طالب حدیثان اهل تدلیس ، به هنگام استماع از شیخ، جزئی را به جزء دیگر ملحق میکردند، یا حدیثی را به جزئی میافزودند تا شیخ را بفریبند و او را به اسماع هر دو وادار کنند.
[۱۹] ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۲، ص۸۴، الموضوعات، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه، ۱۳۸۶ق.
[۲۰] ابن نقطه، محمد، ج۱، ص۳۹۷، التقیید، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۲۱] ذهبی، محمد، ج۱، ص۴۱۵، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
رسم محدثان در اسماع آن بود که حتی کتب پرحجم را در مقام استماع، جزء بهجزء فراشنود میکردند
[۲۲] سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۵۶، ادب الاملاء و الاستملاء، به کوشش ماکس وایسوایلر، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۲۳] شروانی، عبدالحمید، ج۵، ص۶۵، الحواشی، بیروت، دار الفکر.
و از همین رو بسیاری از طرق استماع کتب صحاح و مسانید، محدود به اجزاء خاصی از مجموعه است.
[۲۴] ابن خیر، محمد، ج۱، ص۱۰۱، فهرسه، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۲۵] ابن خیر، محمد، ج۱، ص۱۱۳، فهرسه، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۲۶] سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۷۷، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م.
[۲۷] سمعانی، عبدالکریم، ج۲، ص۲۴۱، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م.
همین رسم موجب شده بود تا محدثان متقدم، به هنگام نوشتن حدیث و به هنگام بازبینی آن، اجزاء را در مد نظر داشته باشند، هرچند آنها جزئی از کتابی بزرگتر باشند.
[۲۸] ابن عدی، عبدالله، ج۲، ص۳۳۱، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
[۲۹] ابن عدی، عبدالله، ج۴، ص۸۲، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
[۳۰] ذهبی، محمد، ج۱۰، ص۲۷۲، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۳۱] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۵، ص۲۵، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
تثبیت و گسترش جزءنویسی
با آنکه تألیف آثار مختصر در علوم مختلف اسلامی رواج دارد و حتی برخی از نوشتههای کوتاه در شاخههای علوم و معارف مانند عقاید،
[۳۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۵، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
تصوف ،
[۳۳] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۵، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۳۴] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۰، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ادبیات ،
[۳۵] ذهبی، محمد، ج۱۹، ص۴۹۷، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
تاریخ ،
[۳۶] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۱۴۲، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
قرائت و مصاحف
[۳۷] ابن طاووس، علی، ج۱، ص۲۷۸، سعد السعود، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
و علوم قرآنی
[۳۸] سیوطی، الاتقان، ج۳، ص۳۶۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
نیز جزء خوانده شدهاند، اما در عمل جزءنویسی به عنوان یک سبک تألیف، تنها در حوز حدیث تثبیت شده و گسترش یافته است.
جزء در تاریخ مکتوبات حدیثی
با توجه به اینکه نخستین مکتوبات حدیثی اغلب نوشتههایی کم حجم بودهاند، چه مانند اغلب مصادیق جُنگگونه باشند و چه مانند نمونههایی محدود دارای تحدیدی در سند یا موضوع بوده باشند، در تعریف جزء جای خواهند گرفت.
برخی مصادیق جزء
برخی از نخستین آثار حدیثی مانند صحیفه الاشج از امام علی علیهالسلام، صحیفه خراش بن عبدالله از انس بن مالک ، نسخه وکیع بن جراح (د ۱۹۷ق) از اعمش (چ کویت، ۱۴۰۶ق) و نسخه ع بدالعزیز بن مختار دباغ (اواخر سد ۲ق) از سهل بن ابی صالح عملاً در تعریف اجزاء میگنجیدند. به اینها باید نوشتههایی از مجاعه بن زبی ر (اوایل سد ۲ق) و زبیر بن عدی (د ۱۳۱ق
[۳۹] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
) و فلیح بن سلیمان (د ۱۶۸ق) را افزود که در نسخ خطی حتی عنوان صحیفه یا نسخه بر خود ندارند. در میان آثار شیعی همان دوره نیز نوشتههایی مانند کتاب ربیعه بن سمیع در باب زکات دامها، نسخهای (یا دو نسخه) مشتمل بر عهد مالک اشتر و وصیت امام علی علیهالسلام به پسرش محمد به روایت اصبغ بن نباته و نسخهای به روایت عبیدالله بن حر جعفی از امام علی علیهالسلام
[۴۰] نجاشی، احمد، ج۱، ص۷-۹، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
با تعریف اصطلاحی از جزء همخوانی داشتهاند. دربار آثاری که قدری پرحجمتر بودند، مانند الصحیفه السجادیه از امام سجاد علیهالسلام (چاپ مکرر)، صحیفه همام بن منبه از ابوهریره (چ بیروت/عمان، ۱۴۰۷ق) و کتاب سلیم بن قیس (چ قم، ۱۴۱۵ق)، و نیز آثاری که در بار حجم آنها چیزی نمیدانیم، مانند السنن و الاحکام و القضایا از ابورافع و کتاب پسرش علی بن ابی رافع ،
[۴۱] نجاشی، احمد، ج۱، ص۴-۷، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
هر چه هست، فاصله آنها از تعریف جزء چندان نیست و این آثار از نظر گونه پرداخت، زمینه شمرده شدن در شمار مسانید یا جوامع را نداشتهاند.
کهنترین کاربردهای جزء
به هر روی وجه مشترک نوشتههای حدیثی تا اواخر سد ۲ق آن است که نه در عصر خود، که حتی در سدههای پسین هرگز با عنوان جزء شناخته نشدهاند. کهنترین کاربردهای جزء در اطلاق به یک نوشته حدیثی مربوط به آثاری است که در سالهای انتقال از سد ۲ به ۳ق، تألیف شدهاند، یعنی دقیقاً همان سالهایی که تدوین در جهان حدیث آغاز گشته، و برخی محدثان روی به تألیف آثار پرحجم حدیثی نهادهاند. بر این اساس دور نیست اگر گفته شود معنای جزء در تقابل با مسانید و جوامع شکل گرفته است. در همین سالها ست که شیو مسند نویسی به ترتیب صحابه توسط کسانی چون ابوداوود طیالسی (د ۲۰۴ق)، اسد بن موسی (د ۲۱۲ق) و عبیدالله بن موسی عابد (د ۲۱۳ق) در بصره و مصر و کوفه پایهگذاری شد
[۴۲] ابن عدی، عبدالله، ج۷، ص۲۳۹، الکامل، به کوشش یحیی مختار غزاوی، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
[۴۳] خلیلی، خلیل، ج۲، ص۵۱۲، الارشاد، به کوشش محمد سعید عمر ادریس، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۴۴] ابن خیر، محمد، ج۱، ص۱۴۱، فهرسه، به کوشش ف کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
و تدوین کتب موضوعی گسترده توسط کسانـی چون عبدالرزاق صنعانی (د ۲۱۱ق) و سعید بن منصور (د ۲۲۷ق) در نقاط مختلف جهان اسلام آغاز گشت. حتی گزارشهایی وجود دارد حاکی از آنکه برخی از این نسخههای حدیثی با شرایط «جزء» در سد ۲ق، کراسه نیز خوانده میشدهاند
[۴۵] برذعی، سعید، ج۱، ص۵۲۰، سؤالات عن ابی زرعه الرازی، به کوشش د سعدی هاشمی، منصوره، ۱۴۰۹ق.
[۴۶] ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، ج۱(۱)، ص۱۱۵،الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م بب.
[۴۷] ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، ج۲(۲)، ص۲۱۱، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م بب.
[۴۸] خطیب بغدادی، احمد، ج۱۱، ص۲۰۵، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
آثار دارای عنوان جزء
به عنوان نخستین اثر شناختهای که «جزء» نامیده شد، باید از نوشتههای حدیثی از سفیان بن عیینه (د ۱۹۶ق) یاد کرد که توسط راویان نام جزء بدان داده شد
[۴۹] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و برخی از تحریرهای آن چنین نامی را نداشت.
[۵۰] رودانی، محمد، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
جزء ابوعمرو بکر بن بکار بصری (د ۲۰۶ق
[۵۱] متقی هندی، علی، ج۴، ص۴۶۱، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۵۲] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۶، ص۲۱۹، الاصابه، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
)، جزء حسن بن موسی اشیب بغدادی (د ۲۰۹ق)، جزء یعلی بن عباد کلابی (د ح۲۱۰ق)، جزء ابوعاصم ضحاک بن مخلد نبیل (د ۲۱۲ق
[۵۳] متقی هندی، علی، ج۵، ص۷۹۲، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۵۴] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۶، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
)، جزء محمد بن عبدالله بن مثنی انصاری (د ۲۱۵ق
[۵۵] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۹، ص۳۷۱، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۵۶] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۷، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
)، جزء ابومسهر عبدالاعلی بن مسهر دمشقی (د ۲۱۸ق (با عنوان نسخه ابی مسهر ، چ طنطا، ۱۴۱۰ق) و جزء ابوعثمان عفان بن مسلم صفار (د ۲۲۰ق
[۵۷] متقی هندی، علی، ج۳، ص۴۰۰، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
) آثار بعدیاند که عنوان جزء در آنها سیال است. در ربع دوم سد ۳ق، به نظر میرسد که عنوان جزء کاملاً تثبیت شده باشد؛ برخی از اجزاء حدیثی نوشته شده در این دوره، مانند جزء ابوالجهم علاء بن موسی باهلی (د ۲۲۸ق
[۵۸] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۷، ص۶۳، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۵۹] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۹، ص۳۷۳، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۶۰] شوکانی، محمد، ج۱، ص۳۱، «اتحاف الاکابر»، ضمن رسائل خمسه اسانید، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
[۶۱] ظاهریه، خطی.
) و جزء محمد بن سلیمان لوین مصیصی (د ۲۴۶ق
[۶۲] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۶، ص۶۲۳، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۶۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۷، ص۴۵، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
با عنوان جزء فیه من حدیث لوین، چ ریاض، ۱۴۱۹ق) هم از شهرت کافی برخوردار بوده، و هم در سنت محدثان خُرد به نام جزء شناخته نشدهاند.
جزءنویسی از سده ۵ تا سده ۷
تا سد ۵ ق/۱۱م، همگام با دوام سنت شفاهی اسناد، همواره زمینه برای جزءنویسی وجود داشت و شمار بسیاری جزء در این سده تألیف شد. پس از افول محافل اصحاب حدیث در سد ۶ ق و به خصوص پس از فروپاشی بسیاری از محافل محدثان در حمله مغول ، از سد ۷ق جزءنویسی به شدت روی به کاستی نهاد و جز شمار اندکی جزء در سدههای بعد نوشته نشد. از این نمونههای اندک در سد ۶ ق میتوان جزء حسن بن محمد یونارتی اصفهانی (د ۵۲۷ ق
[۶۴] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۵، ص۴۸، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
)، جزء جار الله زمخشری (د ۵۲۸ ق
[۶۵] متقی هندی، علی، ج۶، ص۶۷۵، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۶۶] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
)، جزء زاهر ابن طاهر نیشابوری (د ۵۳۳ ق) و جزء مشهور ابوالعباس ابن طلای بغدادی (د ۵۴۸ ق
[۶۷] ذهبی، محمد، ج۴، ص۴۵۹، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۶۸] ذهبی، محمد، ج۱۵، ص۲۵، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
) را برشمرد. در سد بعد هم میتوان به جزء عبدالقادر بن عبدالقاهر حرانی (د ۶۳۴ ق
[۶۹] متقی هندی، ج۷، ص۷۱۶، ( با تحریف حرانی به جرجانی)علی، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
)، جزء رشید الدین یحیی بن علی عطار نابلسی (د ۶۶۲ ق
[۷۰] سیوطی، تدریب الراوی، ج۱، ص۲۳۷، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/ ۱۹۶۶م.
[۷۱] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۸، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
)، جزء لؤلؤ بن احمد ضریر نحوی (د ۶۷۲ ق؛ چ طنطا، ۱۹۸۹م)، جزئی در تفسیر الباقیات الصالحات از صلاحالدین خلیل بن کیکلدی علایی (د ۷۶۱ق؛ چ بیروت، ۱۹۸۷م) و به گزیدههایی از اجزاء و مصنفات پیشین اشاره کرد که با عنوان جزء در سد ۷ق و پس از آن گرد آمدهاند.
[۷۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۷۸، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۷۳] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۴، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۷۴] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۱، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۷۵] رودانی، محمد، ج۱، ص۴۰۰، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
تهیه جزء در سدههای متقدم
اقدام به تهیه جزءهای منتخب از اجزاء مشایخ پیشین در سدههای متقدم هم دیده میشد و از نمونههای آن منتخبات دارقطنی از احادیث مشایخ متقدم چون ابوبکر شافعی ،
[۷۶] ذهبی، محمد، ج۱۶، ص۴۲، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
ابوبحر ابن کوثر
[۷۷] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۶، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و دیگران است که هر یک به عنوان جزءهایی مستقل در طی سدهها متداول بودهاند.
[۷۸] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۵، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
عناوین دیگر برای جزء
در سدههای میانی، افزون بر تعبیر جزء و نیز تعبیر کهن «نسخه»،
[۷۹] رودانی، محمد، ج۱، ص۴۲۹-۴۳۵، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
برخی از اجزاء حدیثی با عنوانهای فوائد
[۸۰] رودانی، محمد، ج۱، ص۳۲۵-۳۳۴، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و مجلس
[۸۱] رودانی، محمد، ج۱، ص۳۹۴-۳۹۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
نیز شناخته میشدند. گاه ترکیبی از جزء و مجلس هم در عنوان به کار رفته است.
[۸۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۸۳] رودانی، محمد، ج۱، ص۳۹۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
در سدههای متأخر، حتی آنگاه که کتابهایی با ویژگیهای اجزاء حدیثی نوشته میشدند، کمتر نام جزء به خود میگرفتند. حتی برخی از این نوشتهها که فاقد نامگذاری ویژه بودند، با نام «کراسه» و نه «جزء» شناخته میشدند.
[۸۴] سیوطی، «شرح سنن النسایی»، ج۶، ص۲۵۱، همراه سنن نسایی، قاهره، ۱۳۴۸ق.
[۸۵] تاج العروس، ذیل شرط.
[۸۶] تاج العروس، ذیل رتن.
[۸۷] عظیم آبادی، محمد، ج۵، ص۵۷، عون المعبود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
[۸۸] عظیم آبادی، محمد، ج۱۲، ص۲۶، عون المعبود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
ویژگی اجزاء حدیثی
تعلیم در پس جزء و جزءنویسی
توجه به تألیف جزء حدیثی به عنوان سبکی از تألیف، گاه بیش از یک اقدام فردی، جریانی ممتد در طی چند نسل متوالی بود که با دیگر آثار رابطه تعلیمی داشتند. محمد بن مخلد دوری ، اسماعیل بن صفار و حسن بن عرفه در ۳ نسل متوالی هر ۳ از نویسندگان اجزاء حدیثیاند و این در حالی است که جزء حسن بن عرفه نیز با همین سلسله اسناد روایت شـده است.
[۸۹] ابن عرفه، حسن، ج۱، ص۱۸-۱۹، الاحادیث العوالی من جزء ابن عرفه العبدی، به کوشش عبدالرحمان فریوایی، قاهره، ۱۴۰۷ق.
[۹۰] شوکانی، محمد، ج۱، ص۳۲، «اتحاف الاکابر»، ضمن رسائل خمسه اسانید، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
[۹۱] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۸، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
سلسلههای مشابه دیگر مانند اسناد جزء ابوعبدالله انصاری به صورت عبدالله بن ابراهیم ابن ماسی از ابومسلم کجی از ابوعبدالله انصاری،
[۹۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۷۸، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
اسناد جزء سعد بن نصر بزار به صورت علی بن محمد بن بشران از اسماعیل صفار ، از سعد بن نصر ،
[۹۳] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۴، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
اسناد جزء ابوبکر نجاد به صورت محمد بن عبدالکریم ابن خشیش از ابوعلی حسن بن شاذان از نجاد ،
[۹۴] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۷، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
اسناد ابن غطریف جرجانی از ابوالعباس ابن سریج از عباس ترقفی
[۹۵] ابن غطریف، محمد، ج۱، ص۵۹، جزء، به کوشش عامر حسن صبری، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
و اسناد جزء ا بوالقاسم بغوی به صورت محمد بن عبدالباقی انصاری از ابوطالب عشاری با یک واسطه از ابوالقاسم بغوی
[۹۶] بغوی، عبدالله، ج۱، ص۲۴، جزء، به کوشش محمد یاسین محمد ادریس، دمام، ۱۴۰۷ق.
سلسلههایی مشابهاند که ۳ عالم جزءنویس را بهطور متوالی در خود دارند. ابوداوود سلیمان بن یزید فامی
[۹۷] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۱۹۹، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
[۹۸] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۳۷۶، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
و پسرش ابوسلیمان محمد فامی ،
[۹۹] رافعی، عبدالکریم، ج۳، ص۳۹۰، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
همچنین ابوالفضل احمد بن ملاعب مخرمی (د ۲۷۵ق) و پسرش ابوالبرکات داوgt؛ود ابن ملاعب ، نمونههایی از پدر و فرزندانی هستند که هر دو به جزءنویسی پرداختهاند. ابوبکر محمد بن سری تماز صاحب جزء از شاگردان ابن عرفه است
[۱۰۰] کتانی، محمد، ج۱، ص۹۱، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
و بسیاری دیگر از مؤلفان اجزاء حدیثی استادانی جزءنویس داشتهاند. برخی محدثان مشهور مانند ابونعیم اصفهانی و ابوطاهر سلفی که خود در شمار جزءنویسان نامبُردارند، نسبت به روایت و انتقال اجزاء پیشین نیز اهتمام داشتند.
[۱۰۱] سفیان بن عیینه، جزء، ج۱، ص۱، به کوشش مسعد بن عبدالحمید سعدنی، طنطا، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
[۱۰۲] ابن عاصم، محمد، ج۱، ص۷۳، جزء، به کوشش مفید خالد عید، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۰۳] ابن عمشلیق، احمد، ج۱، ص۱۵، جزء، به کوشش خالد بن محمد انصاری، بیروت، ۱۴۱۶ق.
این نمونهها نشان از آن دارد که یک زمینه فرهنگی و نوعی تعلیم در پس جزء و جزءنویسی وجود داشته است.
علت انتخاب سبک جزءنویسی
به هر روی باید توجه داشت که مختصر بودن اجزاء و عدم نیاز آنها به یک برنامه گسترده برای گردآوری مجموعهای وسیع از احادیث در موضوعات متنوع یا با اسانید متنوع، جزءها را به آثاری بیتکلف مبدل ساخته بود که میتوانست در زمان کوتاهی نوشته شود. همچنین جزءها نیازمند بهکارگیری سبک تألیفی خاصی نیز نبودند و از همین رو، برخی از محدثانی که دست به قلم نبودند نیز میتوانستند به تألیف چنین اجزائی اقدام کنند. همین ویژگی به روشنی توجیه میکند که چرا اجزاء حدیثی در این حد پرشمارند و بسیاری از نویسندگان اجزاء حدیثی، جزءنویسی تنها فعالیت تألیفیشان بوده است. اما فارغ از آنچه گفته شد، چنین مینماید که برخی از ویژگیهای جدیتر در اجزاء حدیثی محرک محدثان به انتخاب این سبک تألیف بوده است. از جمله برخی از مؤلفان اجزاء حدیثی، چون ابوبحر محمد بن حسن بربهاری (د ۳۶۲ق) و ابوالعباس جمح بن قاسم مؤذن ، معروف به ابن ابی الحواجب (د ۳۶۳ق) ظاهراً در حدیث توانا نبودهاند.
به هر روی دربار کسانی چون دارقطنی که نویسند آثار پرشمار و گسترد حدیثی بودهاند، نمیتوان انگیز روی آوردن به تألیف اجزاء را به سبب کندی در تألیف یا کمتوانی در سبک نوشتار دانست؛ به خصوص از سد ۴ق به بعد، زمانی که بخش عظیمی از احادیث در جوامع و مسانید به ثبت رسیدند، انگیز تألیف آثار گسترده به تدریج از میان رفت و آنان که دستاندرکار تدوین کتابی از نوع جوامع و مسانید میشدند، جز مستدرک و مستخرج نوشتن بر کتب متقدم، کاری از پیش نمیبردند. در این شرایط به نظر میرسد جزءنویسی میتوانست زمینه فعالیت آن دسته از محدثان قرار گیرد که از تکرار پرهیز داشتند و در عین حال مایل بودند احادیثی را که در مجالس مشایخ بر آنها دست یافته بودند و متن آن را در کتب متقدم نمییافتند، یا آن را با اسناد متفاوتی در اختیار داشتند، به صورت مکتوب درآوردند. بدین ترتیب یکی دیگر از کارکردهای اجزاء حدیثی، جبرانی بر ثبت نشده در کتب متقدم و نوعی مستدرک یا مستخرج موردی و محدود بر آنها بود.
بسط موضوعات ریز در جزءنویسی
افزون بر آن، برخی از اجزاء حدیثی، از همان عصر متقدم هدف بسط را دنبال میکرد، طرح گسترد مضامینی که در کتب جوامع تنها بهطور مختصر مجال طرح آنها وجود داشته است؛ در واقع این نوشتهها، تک نگاریهایی حدیثی بودند. در این باره، بهخصوص میتوان به برخی تکنگاشتهای بخاری اشاره کرد که در عرض الجامع الصحیح خود تألیف کرده، و در آنها برخیموضوعات ریز را بسط داده بود. این نوشتههای بخاری مانند الادب المفرد، خلق افعال العباد و القراءه خلف الامام در منابعمحدثان عموماً به عنوان «جزء» شناخته شدهاند.
[۱۰۴] ذهبی، محمد، ج۱۱، ص۴۵۸، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۰۵] سبکی، علی، ج۱، ص۱۰۷، السیف الصقیل، قاهره، مکتبه زهران.
[۱۰۶] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۱، ص۲۳، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ق.
[۱۰۷] زیلعی، عبدالله، ج۵، ص۴۰۴، نصب الرایه، به کوشش محمد یوسف بنوری، قاهره، ۱۳۵۷ق.
از سد ۴ق به بعد، با توجه به وجود جوامع متعدد حدیثی، تألیف اجزاء موضوعی با کارکرد بسط مضامین و اسانید، توسعه چشمگیری یافته است.
تلخیص در جزءنویسی
باید افزود تألیف جزءهایی که در آنها یک اثر مفصل حدیثی ملخص شده باشد، همواره معمول بوده است؛ از نمونههای آن میتوان به «صد حدیث» مستخرج از صحیح بخاری در جزئی از محمد بن محمد کشمیهنی (د ۳۸۹ق) یاد کرد. برخی نیز مانند جزء ابوبکر احمد بن عمر ابن بقال (د ۳۹۹ق)، ملخصی از اجزاء گستردهتر پیشین بودهاند..
مشاهیر جزءنویس
باید گفت بسیاری از محدثان بهغیر از جزء چیزی ننوشتهاند، یا از آنان در ضبط حدیث چیزی غیر از جزء باقی نمانده است؛ در این میان گاه نام مشاهیری چون ابوزکریا یحیی بن معین (د ۲۳۳ق) محدث بغدادی
[۱۰۸] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۰، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
دیده میشود. به اینها باید برخی از مشایخ نویسندگان کتب سته چون علی بن حجر مروزی ، محمد بن سلیمان لوین و محمد بن بشار بندار را افزود که تنها مکتوبات حدیثی از آنان در حد اجزاء است و این نقش اجزاء را در مطالعه منابعی که جوامع متقدم از آنها بهره جسته، پراهمیت میسازد. در تاریخ حدیث، به خصوص برخی از محدثان ایرانی که از مکررنویسی پرهیز داشتند، تنها با نوشتن اجزائی قصد داشتند احادیث ویژ خود را به ثبت رسانند و کتب جوامع و مسانید را تکمیل کنند. از آن شمار میتوان رجال اثرگذاری چون محمد بن یحیی ذهلی نیشابوری (د ۲۵۸ق
[۱۰۹] ذهبی، محمد، ج۶، ص۲۴۴، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
)، ابومسعود احمد بن فرات رازی (د ۲۵۸ق
[۱۱۰] ذهبی، محمد، ج۳، ص۳۷، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۱۱] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۷، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
)، ابراهیم بن حسین بن دیزیل همدانی (د ۲۸۱ق
[۱۱۲] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۳۲۴، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
[۱۱۳] حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۵۸۳.
[۱۱۴] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۵، ص۴۴۴، الاصابه، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
[۱۱۵] ابن حجر عسقلانی، ج۸، ص۳۰۸، اشاره به دو نسخه کبیر و صغیر آن، احمد، الاصابه، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
)، علی بن ابراهیم قطان قزوینی (د ۳۴۵ق
[۱۱۶] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۸۸، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
[۱۱۷] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۶، ص۲۸۲، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
) و محمد بن یعقوب اصم نیشابوری (د ۳۴۶ق
[۱۱۸] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۹، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
) را نام برد.
جزءنویسی عامل نامبری
گفتنی است که شماری از نویسندگان اجزاء حدیثی نیز جز از خلال جزءشان شناخته نیستند و نامبَری آنان در تاریخ حدیث مرهون جزءنویسی آنان است؛ از آن دست میتوان به کامکار بن عبدالرزاق محتاجی ادیب و محدث مروزی،
[۱۱۹] سمعانی، عبدالکریم، ج۲، ص۸۴، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ابوسعد جرباذقانی
[۱۲۰] متقی هندی، علی، ج۵، ص۳۱۵، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
و ابوالصعالیک طرسوسی
[۱۲۱] متقی هندی، علی، ج۹، ص۲۷۷، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۱۲۲] مناوی، محمد عبدالرئوف، ج۳، ص۲۷۰، فیض القدیر، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
اشاره کرد.
معلمانِ آشنا با فنون حدیث از جمله طبقات علمی بودند که به جزءنگاری توجه نشان دادند و برخی از آنان شهرت فراوانی هم به دست آوردند. از آن شمار میتوان رجالی چون حسن ابن عرفه عبدی(د ۲۵۷ق)، صاحب جزء معروف، ابوبکر ابن ابی الدنیا (د ۲۸۱ق) نویسندگان اجزاء پرشمار حدیثی با موضوعات متنوع و ابوالعباس طاهر بن محمد تمیمی معلم (د ۳۱۹ق) را یاد کرد.
جزءنویسی در میان اصحاب علوم مختلف
در میان اصحاب علوم و معارف مختلف که شهرت به محدث بودن نداشتند، نیز توجه به نوشتن جزء حدیثی دیده میشد؛ از مقریان کسانی چون ابوبکر محمد بن حسن نقاش (د ۳۵۱ق
[۱۲۳] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۹، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
)، ابوبکر ابن مقسم (د ۳۵۴ق
[۱۲۴] متقی هندی، علی، ج۴، ص۴۲، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۱۲۵] متقی هندی، علی، ج۶، ص۳۶۱، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۱۲۶] مناوی، محمد عبدالرئوف، ج۳، ص۲۱۴، فیض القدیر، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
[۱۲۷] مناوی، محمد عبدالرئوف، ج۴، ص۱۹۴، فیض القدیر، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
) و ابومعشر طبری (د ۴۷۸ق
[۱۲۸] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۲۹] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۸، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
)؛ از فقیهان قاضی محاملی (د ۳۳۰ق)، ابوزید محمد بن حمزه ابن ابی العلاء (سد ۴ق)، ابو الحسین قدوری صاحب مختصر در فقه حنفی (د ۴۲۸ق
[۱۳۰] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۸، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
) و قاضی محمد بن عبدالباقی انصاری
[۱۳۱] متقی هندی، علی، ج۱۰، ص۱۲۰، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۱۳۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۳۹۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
از متکلمان ابوعبدالله بصری جُعَل متکلم معتزلی (د ۳۶۹ق
[۱۳۳] ابن طاووس، علی، ج۱، ص۸۱، الطرائف، قم، ۱۴۰۰ق.
) و ابوبکر ابن فورک اصفهانی متکلم اشعری (د ۴۰۶ق
[۱۳۴] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۳، ص۱۱۶، التلخیص الحبیر، بهکوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
)؛ از ادیبان ابوالفرج معافی بن زکریا بن طرارا (د ۳۹۰ق)، ابوالحسین بن فارس لغوی (د ۳۹۵ق
[۱۳۵] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۵۱۰، بیروت، ۱۴۰۱ق.
[۱۳۶] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
)، ابومحمد قاسم بن علی حریری صاحب مقامات (د ۵۱۶ ق
[۱۳۷] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۷، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
) و لؤلؤ بن احمد ضریر نحوی، و از صوفیان ابومحفوظ معروف کرخی (د ۲۰۰ق)، ابوعمرو اسماعیل بن نجید سلمی (د ۳۳۴ق
[۱۳۸] سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۳۱۵، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م.
[۱۳۹] ذهبی، محمد، ج۲، ص۴۲۰، تذکره الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
) و ابوسعید بن اعرابی (د ۳۴۰ق
[۱۴۰] نسخه خطی، داک، ج۲، ص۴۰۳.
).
اعتبار احادیث جزءها
بهطور کلی، صرف اینکه حدیثی در جزء حدیثی آمده باشد، مبنایی برای داوری دربار اعتبار آن نزد محدثان نبوده است. گاه برخی از احادیث مضبوط در اجزاء از سوی نقادان حدیث بهعنـوان صحیح ارزیابـی شده اسـت
[۱۴۱] مؤمل بن اهاب، جزء، ج۱، ص۴۰، به کوشش عماد بن فره، بریده، ۱۴۱۳ق.
[۱۴۲] مؤمل بن اهاب، جزء، ج۱، ص۴۹، به کوشش عماد بن فره، بریده، ۱۴۱۳ق.
[۱۴۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۷، ص۶۳، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
و این مؤید آن است که چنان پیش داوری وجود نداشته است. با این حال میتوان به موارد مکرری نیز برخورد کرد که نقادان برخی از احادیث مضبوط در اجزاء مانند جزءحسن ابن عرفه ،
[۱۴۴] ذهبی، محمد، ج۱، ص۲۳۸، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۴۵] ذهبی، محمد، ج۲، ص۳۸۸، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۱۴۶] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۷، ص۴۵-۴۶، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
یا جزء السباعیات ابن عساکر ،
[۱۴۷] ذهبی، محمد، ج۴، ص۳۵۸، تذکره الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
[۱۴۸] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۶، ص۲۳۷، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
جزء ابوالفتح حفار ،
[۱۴۹] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۴، ص۳۳۸، الاصابه، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
جزء ابن دیزیل
[۱۵۰] ذهبی، محمد، ج۲، ص۹۳، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و جزء ابن ثرثال
[۱۵۱] متقی هندی، علی، ج۱۵، ص۴۶۴، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
به ضعف سند یا حتی بطلان حدیث تصریح کردهاند. البته کثرت تداول یک نسخه و وجود اسانید معتبر تا مؤلف، زمینهساز اعتماد محدثان به انتساب اصل کتاب بوده، و به همان اندازه عدم تداول و دریافت نسخه به «وجاده»، مقدمه ضعف و بی اعتباری انتساب بوده است. همین ویژگی وجاده موجب شده است تا بسیاری از اجزاء حدیثی با وجود باقی بودن نسخهشان، محل ارجاع محدثان نبوده باشند.
اجزاء با محور موضوعی
جزءهای موضوعدار عموماً هدف بسط اخبار در حیطه مشخصی از موضوعات حدیث را دنبال میکند و به رغم محدود بودن فضا، در حیطه محدود خود میتواند استقصایی بیش از کتب جوامع داشته باشد.
موضوعات مورد اختلاف مذاهب
بخش مهمی از اجزاء موضوعی بر محور موضوعاتی نوشته شدهاند که محل اختلاف میان مذاهب اسلامی بودهاند. بخشی از اجزاء حدیثی به مباحثی میپرداختند که مستقیماً یا با واسطه به مواضع اصحاب حدیث در باب توحید مربوط میشد؛ افزون بر خلق افعال العباد از بخاری، در این باره میتوان جزء ابوبکر احمد بن سلمان بغدادی، در رد بر منکران عرش ،
[۱۵۲] حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۵۸۷.
جزء محمد منبجی حنبلی در اثبات مماس بودن خداوند با عرش
[۱۵۳] سبکی، علی، ج۱، ص۵۶، السیف الصقیل، قاهره، مکتبه زهران.
و جزء خدادوست دیلمی در تکفیر قائلین به خلق قرآن
[۱۵۴] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۴۷۵، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
را برشمرد.
فضایل اهل بیت
اختلاف میان محبان امام علی علیهالسلام و مخالفان آن حضرت اختصاص به شیعه نداشت و همواره در صفوف اصحاب حدیث کسانی حضور داشتند که شیعه، به معنی اخص آن نبودند، اما پیجوی فضایل آن امام بودند. همین امر زمینهساز آن بوده است تا در محافل اصحاب حدیث، فضایل حضرت و بهطور کلی اهل بیت علیهالسلام یکی از موضوعات شایع برای نوشتن اجزاء حدیثی بوده باشد که از آن دست میتوان به اجزائی از ابوالحسن علی بن حسن ابن عمار
[۱۵۵] ابن طاووس، علی، ج۱، ص۱۱۲، الیقین، به کوشش ا جزء ابوالفتح حفار، نصاری، قم، ۱۴۱۳ق.
و ابوالحسن علی بن معروف بزار
[۱۵۶] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۷، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
اشاره کرد. به عنوان شخصیتی محوری در دولت بنی عباس، فضابل عباس عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز موضوع جزءنویسی از کسانی مانند ابن فتحان شهرزوری بود.
[۱۵۷] ابن نجار، محمد، ج۱، ص۱۳، ذیل تاریخ بغداد، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۷ق.
اختلافات فقهی
برخی اختلافات فقهی میان مذاهب اهل سنت ، مانند مشروعیت «صلاه الضحی» که حاکم نیشابوری دربار آن جزئی پرداخته،
[۱۵۸] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۳، ص۵۵، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۱۵۹] شوکانی، محمد، ج۳، ص۷۵، نیل الاوطار، بیروت، ۱۹۷۳م.
مسئله جهر به قرآن در طواف که ابوبکر محمد بن حسین آجری در این باره جزئی دارد و رخصت در بوسیدن دست که جزئی در آن از ابوبکر ابن مقری شناخته است
[۱۶۰] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۷، ص۳۴، الاصابه، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
از این دستاند. نقدهای ابن تیمیه دربار زیارت تربت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در سدههای اخیر زمینه تألیف جزئی از سوی صلاح الدین علایی، در اثبات مسنون بودن زیارت را فراهم آورده است.
[۱۶۱] سبکی، علی، ج۱، ص۱۷۹، السیف الصقیل، قاهره، مکتبه زهران.
مسائل مربوط به اخلاق و زهد
مسائل مربوط به اخلاق و زهد نیز طیف دیگری از موضوعات اجزاء را تشکیل میدهد. از این دست میتوان به مواردی اشاره کرد، چون: جزءالقناعه از احمد بن محمد بن مسروق طوسی،
[۱۶۲] کتانی، محمد، ج۱، ص۹۰، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
جزئی در باب غیبت از ابن خمیس ،
[۱۶۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۱۰، ص۴۷۰، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
جزئی در باب گناهان کبیره از ابوبکر بردیجی
[۱۶۴] ابن کثیر، تحفه الطالب، ج۱، ص۲۰۴، به کوشش عبدالغنی بن حمید کبیسی، مکه، ۱۴۰۶ق.
و جزئی در زهد از خطیب بغدادی
[۱۶۵] عجلونی، اسماعیل، ج۱، ص۲۴۵، کشف الخفاء، به کوشش احمد قلاش، بیروت، ۱۴۰۵ق.
یاد کرد. برخی اخبار مربوط به سنن عبادی، مانند فضیلت نماز تراویح ،
[۱۶۶] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۹، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
فضیلت «صلاه التسبیح»،
[۱۶۷] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۵، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۶۸] کتانی، محمد، ج۱، ص۹۰، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
فضیلت صلوات بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
[۱۶۹] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۵۱۰، بیروت، ۱۴۰۱ق.
[۱۷۰] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۱۱، ص۱۶۷، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محبالدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق.
[۱۷۱] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
قرائت سورهها یا آیات خاص،
[۱۷۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۱، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۷۳] کتانی، محمد، ج۱، ص۹۱، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
فضایل زمانهای خاص مانند ماه رمضان ،
[۱۷۴] رودانی، محمد، ج۱، ص۱۸۱، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ماه رجب ،
[۱۷۵] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ماه شعبان ،
[۱۷۶] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
دهه ذیحجه ،
[۱۷۷] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۰، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
روز عرفه ،
[۱۷۸] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۲۴۴، بیروت، ۱۴۰۱ق.
شب نیمه شعبان،
[۱۷۹] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۰، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
فضیلت مکانهای خاص مانند مساجد ،
[۱۸۰] شوکانی، محمد، ج۲، ص۱۵۴، نیل الاوطار، بیروت، ۱۹۷۳م.
و مباحثی مربوط به بهداشت مانند فضیلت مسواک ،
[۱۸۱] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۲۱۷، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
نهی از خوردن خاک
[۱۸۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۰، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و فضیلت خضاب .
[۱۸۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۶، ص۱۳۲، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
موضوعات حدیثی ـ قرآنی
به اینها باید برخی موضوعات حدیثی ـ قرآنی مانند جزءفیه قراءات النبی صلیاللهعلیهوآله از حفص بن عمر دوری (چ مدینه، ۱۹۸۸م) در باب قرائات منقول از پیامبر صلیاللهعلیهوآله را افزود.
موضوعات روایی
برخی از اجزاء حدیثی، متضمن تنها یک روایت بلند هستند که موضوع همان روایت تعیینکنند محور موضوعی جزء است. مسائل نافع بن ازرق از ابن عباس در باب واژه های غریب قرآنی،
[۱۸۴] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۶، ص۱۴۵، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
جزئی متضمن خطبههای پیامبر صلیاللهعلیهوآله در روز غدیر خم ،
[۱۸۵] ابوغالب زراری، احمد، ج۱، ص۸۳، رساله فی آل اعین، به کوشش محمد علی ابطحی، اصفهان، ۱۳۹۹ق.
خطبه البیان به عنوان یک خطبه بلند منسوب به امام علیعلیهالسلام (چ نجف، ۱۳۸۵ق)، مسائل عبدالله بن سلام مشتمل بر پرسشهایی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله دربار اخبار آفرینش و حکایات گذشتگان
[۱۸۶] ابن حبان، محمد، ج۲، ص۴۴، کتاب المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، حلب، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
[۱۸۷] ابن ماکولا، علی، ج۴، ص۳، الاکمال، به کوشش نایف عباس، قاهره، دار الکتاب الاسلامی.
و جزئی از ابوالحسین ابن مهتدی مشتمل بر خبر ارم ذات العماد
[۱۸۸] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۱، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
از این دستاند.
سایر موضوعات اجزاء
سبک جزءنویسی میان محدثان، گاه آنان را به تألیف آثاری با همین سبک دربار علوم حدیث نیز سوق داده است که دربر دارند مضامین احادیث و نه ضبط آنها ست. برخی از این جزءها به نقد یک متن مهم حدیثی اختصاص دارند، مانند جزئی از ابن حزم اندلسی، جزء در «اوهام» صحیحین بخاری و مسلم،
[۱۸۹] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۷، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
جزئی مشابه در باب اوهام بخاری از عبدالغنی بن سعید ازدی
[۱۹۰] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۶، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و جزئی از ضیاء الدین مقدسی در نقد برخی احادیث ابن حبان در کتاب صحیح خود.
[۱۹۱] ذهبی، محمد، ج۱۶، ص۹۸، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م .
برخی اجزاء مانند جزء ابوبکر ابن فورک (د ۴۰۶ق) در شرح حدیث «النکاح سنتی»
[۱۹۲] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۳، ص۱۱۶، التلخیص الحبیر، بهکوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۱۹۳] شوکانی، محمد، ج۱، ص۱۵۷، نیل الاوطار، بیروت، ۱۹۷۳م.
به شرح یک یا چند حدیث پرداختهاند. برخی اجزاء نیز دربار موضوعات رجالی است
[۱۹۴] ابن نقطه، محمد، ج۲، ص۴۴۰، تکمله الاکمال، به کوشش عبدالقیوم عبدرب النبی، مکه، ۱۴۱۰ق.
[۱۹۵] رافعی، عبدالکریم، ج۴، ص۱۳۸، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
[۱۹۶] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۱۹۷] کتانی، محمد، ج۱، ص۹۰، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
و گاه به شرح احوال یک شخصیت محدود شدهاند.
[۱۹۸] رافعی، عبدالکریم، ج۳، ص۱۵۲، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
[۱۹۹] ذهبی، محمد، ج۱، ص۱۶۹، تذکره الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
[۲۰۰] ذهبی، محمد، ج۱، ص۲۱۲، تذکره الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
[۲۰۱] ذهبی، محمد، ج۱۶، ص۷، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۰۲] ذهبی، محمد، ج۲۱، ص۱۴۱، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۰۳] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
اشعار و حکایات در اجزاء حدیثی
آزاد بودن اجزاء حدیثی از بسیاری قیود، گاه موجب شده است تا در آنها اشعار و حکایات نیز در کنار احادیث جای گیرند. جزءهایی از این دست توسط کسانی چون ابوبکر محمد بن یحیی صولی،
[۲۰۴] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۴، ص۲۰۶، التلخیص الحبیر، بهکوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۲۰۵] متقی هندی، علی، ج۱۶، ص۱۵۵، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
تقی الدین ابوالفتح قشیری،
[۲۰۶] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ابو حیان محمد بن یوسف،
[۲۰۷] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۵، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
ابوالمظفر منصور بن سلیم اسکندرانی
[۲۰۸] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۷، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و محمد بن عباس ابن حیّویه نوشته شدهاند و بیشتر جنبه پندنامه یا جنگ ادبی دارند. برخی محدثان در جزءهایی به جمعآوری احادیث منظوم پرداختهاند؛ از آن جمله ابوالحسین عفیف بن محمد بوشنجی در نوشتهای با عنوان جزء المنظوم و المنثور، مضمون شماری از احادیث را به شعر در آورده است.
[۲۰۹] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۷، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
عبدالغنی مقدسی نیز در جزء احادیث الشعر نخست به دفاع از حریم شعر برخاسته
[۲۱۰] مقدسی، عبدالغنی، ج۱، ص۳۷-۶۹، جزء احادیث الشعر، به کوشش احسان عبدالمنان جبالی، دمشق، ۱۹۹۳م.
و سپس برخی از ابیات منقول از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و صحابه را گردآورده است. ابن عمشلیق نیز که محدثی ادیب بوده، در خلال جزء خود اشعاری را نیز به ثبت آورده است که ارتباطی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله یا صحابه ندارد.
[۲۱۱] ابن عمشلیق، احمد، ج۱، ص۴۷، جزء، به کوشش خالد بن محمد انصاری، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۲۱۲] ابن عمشلیق، احمد، ج۱، ص۵۰، جزء، به کوشش خالد بن محمد انصاری، بیروت، ۱۴۱۶ق.
نام خاص در اجزاء
به هر روی باید توجه داشت که بسیاری از آثار پرداخته شده در موضوعات مختلف از سوی محدثان، گاه از سوی مؤلف نام خاصی نیز گرفتهاند و در عمل به عنوان یک تألیف عادی پذیرفته شدهاند؛ در حالی که در تلقی محدثان، این نوع آثار با عنوان کلی اجزاء قرار میگرفتهاند، و داشتن نام خاص مانع از جزء تلقی شدن آنها نبوده است. از این دست میتوان به کتابهایی چون البعث از ابن ابی داوود سجستانی ،
[۲۱۳] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۴، ص۶۰۶، الاصابه، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
الالزامات علی الصحیحین از دارقطنی
[۲۱۴] باجی، سلیمان، ج۱، ص۳۱۰، التعدیل و الجرح، به کوشش ابولبابه حسین، ریاض، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
و شروط الأئمه السته از ابن قیسرانی
[۲۱۵] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۱، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
را اشاره کرد.
گفتنی است در فضای حدیثی امامیه ، بخش مهمی از آثار متقدم که با نام مصنفات شناخته میشدند،
[۲۱۶] طوسـی، محمد، ج۱، ص۲، الفهرست، به کـوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۵۶ق.
نوشتههایی کوتاه با محور موضوعی خاص بودند، بدون آنکه عنوان جزء داشته باشند. از این شمار میتوان به آثاری چون کتاب الدیات روایت ظریف بن ناصح از امام علی علیهالسلام (چ ضمن الاصول السته عشر، قم، ۱۴۰۵ق)، کتاب المؤمن حسین بن سعید اهوازی (چ قم، ۱۴۰۴ق)، و کتاب التمحیص محمد بن همام اسکافی (چ مدرسه الامام المهدی علیه السلام، قم) اشاره کرد. فارغ از نمونههای متعدد برجای مانده از این دست آثار، یادکرد انبوهی از آنها را میتوان در فهارس امامیه از شیخ طوسی و نجاشی بازجست.
اجزاء با دامنه اسنادی
چنانکه در تعریف پاورپوینت جزء نزد محدثان گفته شد، بخشی از اجزاء محتوای خود را به مرویات صحابی، یا عالمی به خصوص، یا طیفی از آنان محدود کردهاند. مسند عمر بن خطاب از یعقوب بن شیبه (چ بیروت، ۱۴۰۵ق)، مسند بلال از ابوعلی صباح (چ قاهره، ۱۴۰۹ق)، مسند ابن ابی اوفی از یحیی بن محمد ابن صاعد (چ ریاض، ۱۴۰۸ق)، مسند اسامه از ابوالقاسم بغوی (چ ریاض، ۱۴۰۹ق)، و مسند عبدالله بن عمر از ابو امیه طرسوسی (چ بیروت، ۱۳۹۳ق) که به صحابی خاصی اختصاص یافته، از این دستاند.
گزینش عالمان صاحب جزء
در میان عالمانی که جزئی به حدیث آنان اختصاص یافته، برخی به سبب محوریت در محافل حدیث گزیده شدهاند و گزینش برخی وجهی دیگر دارد. در گروه نخست باید به جزءهایی اشاره کرد که در گردآوری مرویات محدثان متقدم و مشهور نوشته شدهاند؛ جزئی به تألیف ابونعیم اصفهانی در احادیث حکم بن عتیبه ، از متقدمان کوفه ،
[۲۱۷] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۱، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
جزئی به تألیف ابوالقاسم بغوی در احادیث حماد بن سلمه ، از متقدمان بصره ،
[۲۱۸] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۰، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
جزئی نوشته ابوبشر دولابی در احادیث سفیان ثوری ، امام اصحاب حدیث کوفه،
[۲۱۹] زیلعی، عبدالله، ج۱، ص۱۶، نصب الرایه، به کوشش محمد یوسف بنوری، قاهره، ۱۳۵۷ق.
جزئی نوشته احمد بن سلیمان بن حذلم با عنوان جزء من حدیث الاوزاعی شامل روایاتی از امام اصحاب حدیث شام (چ جده، ۲۰۰۰م)، اجزاء متعدد از عالمان مختلف در احادیث مالک بن انس ، امام اصحاب حدیث مدینه،
[۲۲۰] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
اجزاء متعدد در احادیث لیث بن سعد، امام اصحاب حدیث مصر (
[۲۲۱] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۱، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۲۲۲] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
از جمله: چ جزء فیه مجلس من فوائد اللیث، ریاض، ۱۴۰۷ق) و دو جزء به تألیف ابوعبدالله فضیلی و ابومحمد صابونی در احادیث قتیبه بن سعید، پیشوای محدثان خراسان .
[۲۲۳] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۷، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۲۲۴] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۸، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
برخی رجال بیشتر به فقه شناخته بودند تا حدیث، اما هواداران ایشان کوشش داشتند تا با پرداختن به تألیفاتی جایگاه آنان را در حدیث بازنمایند؛ از این دست میتوان به جزئی نوشته محمد بن اسماعیل صائغ در احادیث ابن جریج ، فقیه مکه (چ ریاض، ۱۴۱۲ق) و اجزائی در احادیث ابوحنیفه ، فقیه نامدار کوفه
[۲۲۵] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۳، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۲۲۶] کتانی، محمد، ج۱، ص۸۸، الرساله المستطرفه، استانبول، ۱۹۸۶م.
اشاره کرد.
جزءنویسی در میان صوفیه
صوفیه نیز به برجستهنمایی جایگاه برخی رجال خود در حدیث علاقهمند بود و همین گرایش آنان، زمینه تألیف اجزائی متضمن احادیث شیوخ متقدم خود را فراهم آورد؛ این در حالی است که گاه مخالفان صوفیه سعی داشتند تا با تألیف چنین آثاری پیروان این شیوخ متقدم را متقاعد سازند که اخلاف ایشان نسبت به حدیث و پیروی آن حساس بودهاند. از گونه نخست میتوان از جزئی در احادیث منصور بن عمار نوشته ابوبکر محمد بن احمد همدانی،
[۲۲۷] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
و از گونه دوم جزئی در احادیث ابراهیم ادهم، نوشته ابوعبدالله ابن منده
[۲۲۸] رافعی، عبدالکریم، ج۲، ص۳۴۷، التدوین فی اخبار قزوین، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م.
نام برد.
جزء احادیث الخلفاء
ارباب قدرت سیاسی نیز از این توجه بیبهره نبودند؛ جزء احادیث الخلفاء از ابوعلی ابزاری،
[۲۲۹] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۰۸، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
جزئی متضمن احادیث منقول توسط امیر خلف بن احمد سجستانی (د ۳۹۹ق) از خاندان صفاریان و جزء احادیث وزیر ابوالقاسم ابن جراح
[۲۳۰] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۲۶، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
از نمونههای آن است.
احیای میراث شیوخ حدیث با تألیف اجزاء
گاه برخی محدثان کوشش داشتند تا با تألیف اجزائی، احادیث شیخی از شیوخ حدیث که خود، او را پراهمیت میانگاشتند و با بیتوجهی محافل حدیثی به وی روبه رو بودند، به ثبت آورند و میراث او را احیا نمایند. از این دست میتوان نمونههایی مانند ضبط احادیث نافع بن ابی نعیم توسط ابوبکر ابن مقری اصفهانی (د ۳۸۱ق
[۲۳۱] ابن مقری، محمد، ج۱، ص۲۰، جزء فیه احادیث نافع بن ابی نعیم، به کوشش ابوالفضل حوینی، طنطا، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
)، ضبط احادیث ابوالقاسم خرقی توسط ابوالقاسم هبه الله لالکایی، ضبط احادیث سعید بن عبدالعزیز تنوخی توسط ابوالقاسم طبرانی
[۲۳۲] ذهبی، محمد، ج۸، ص۳۲، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و ضبط احادیث ابوالحسن حمد بن محمد عقیقی توسط ابوبکر احمد بن محمد برقانی
[۲۳۳] رودانی، محمد، ج۱، ص۲۱۹، صله الخلف، به کوشش محمد حجّی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
را یاد کرد.
پیشگیری از غفلت از احادیث بومی
گاه نیز محدثانی چون ابن عدی جرجانی با تألیف جزئی در حدیث اهل مصر و بلاد جزیره،
[۲۳۴] متقی هندی، علی، ج۵، ص۳۰۹، کنز العمال، به کوشش بکری حیانی و صفوه سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
[۲۳۵] عجلونی، اسماعیل، ج۱، ص۷۴، کشف الخفاء، به کوشش احمد قلاش، بیروت، ۱۴۰۵ق.
جزء حدیث الجزریین از ابوعروبه حرانی و ابوالقاسم طبرانی و ابوبکر ابن مردویه با تألیف جزءهایی در حدیث اهل بصره تلاش داشتند تا حدیث بومهایی را گرد آورند که بیشتر در معرض غفلت بودهاند.
در میان شیعه نیز میتوان نمونههایی محدود از این دست آثار، مانند کتاب ابن عقده در گردآوری احادیث عبدالله بن بکیر بن اعین،
[۲۳۶] نجاشی، احمد، ج۱، ص۹۴، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
کتاب حدیث ابن الحر از ابراهیم بن سلیمان خزاز، عالم امامی
[۲۳۷] نجاشی، احمد، ج۱، ص۱۸، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
و حدیث یعقوب بن جعفر ابن سلیمان تألیف عبدالعزیز بن یحیی جلودی
[۲۳۸] نجاشی، احمد، ج۱، ص۲۴۳، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
را نام برد. به اینها باید برخی از آثار مشهور مانند صحیفه الرضا علیهالسلام را افزود که مشتمل بر احادیثی مسند از امام رضا علیهالسلام از پیامبرصلیاللهعلیهوآله است و به روایت کسان مختلف انتقال یافته است.
[۲۳۹] صحیفه الرضا علیهالسلام، مقدمه، به کوشش محمد مهدی نجف، مشهد، ۱۴۰۶ق.
اجزاء با شرط اسنادی
برخی از اجزاء حدیثی، از حدیث علو سند در میان محدثان زبانزد بودند؛ این علو سند نه تنها دربار برخی جزءهای نوشته شده در سد ۳ق، بلکه برای اجزاء سدههای ۴ و ۵ ق نیز از سوی نقادان پذیرفته شده است.
مصادیقی از اجزاء دارای علو سند
از اعترافات نقادان حدیث نسبت به علو سند شماری از اجزاء میتوان به این مصادیق اشاره کرد: جزء حسن ابن عرفه عبدی (د ۲۵۷ق
[۲۴۰] ذهبی، محمد، ج۳، ص۳۲۸، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۲۴۱] ذهبی، محمد، ج۴، ص۳۴۳، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
[۲۴۲] ذهبی، محمد، ج۶، ص۱۱۷، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۴۳] ذهبی، محمد، ج۹، ص۴۸، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۴۴] ذهبی، محمد، ج۹، ص۵۲، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
)، جزء محمد بن یحیی ذهلی (د ۲۵۸ق
[۲۴۵] ذهبی، محمد، ج۶، ص۲۴۴، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۴۶] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۳، ص۱۷۹، الاصابه، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
)، جزء محمد بن عاصم ثقفی (د ۲۶۲ق، چ ریاض، ۱۴۰۹ق)، جزء اسماعیل ابن نجید سلمی (د ۳۳۴ق
[۲۴۷] ذهبی، محمد، ج۲، ص۴۲۰، تذکره الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
[۲۴۸] ذهبی، محمد، ج۲، ص۶۴۴، تذکره الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
[۲۴۹] ذهبی، محمد، ج۱۰، ص۱۶۲، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۵۰] ذهبی، محمد، ج۱۰، ص۳۷۸، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
)، جزء ابراهیم ابن ابی ثابت عبسی (د ۳۳۸ق
[۲۵۱] ذهبی، محمد، ج۹، ص۴۱۰، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۲۵۲] ابن حجر عسقلانی، احمد، ج۱، ص۱۴۱، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
)، جزء احمد
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.