پاورپوینت جده امام زمان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
9 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت جده امام زمان دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت جده امام زمان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت جده امام زمان :

سوسن (مادر امام عسکری)

سوسن همسر امام هادی (علیه‌السّلام) و مادر گرانقدر امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است، پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) مشهور است که امور شیعیان به طور عمده بر دوش مادر آن حضرت؛ یعنی، مادربزرگ حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) بود و در روایات، از او به «جده» یاد شده است. وی نقشی مهم و اساسی در نگهداری شیعه داشت.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – نام کنیه و لقب
۳ – زادگاه
۴ – پیوند زندگی
۵ – فرزندان
۶ – مهر مادری
۷ – سکونت اجباری در سامرّا
۸ – باران اشک
۹ – کانون محبّت
۱۰ – موعود آفرینش
۱۱ – تسلاّی دل
۱۲ – همسفر خورشید
۱۳ – انتظاری سخت
۱۴ – فصل اشک و فراق
۱۵ – طوفان فتنه
۱۶ – تدبیری شجاعانه
۱۷ – دفاع از جدّه
۱۸ – دست نوازشگر
۱۹ – بدعت و گمراهی
۲۰ – جبهه حقّ و باطل
۲۱ – زینب دوران
۲۲ – پناهگاه تشیّع
۲۳ – عروج
۲۴ – اسوه عفاف و دانایی
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع

مقدمه

شناخت و معرّفی «اسوه‌های آسمانی» نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در حیات دنیوی و اخروی انسان‌ها دارد. لذا بایسته است به زوایای گوناگون زندگی و شخصیّت اُسوگان پرداخته و نوع ارتباط و تاثیر آنان با افراد، زمان، مکان و غیره را مورد بررسی قرار دهیم.
بی‌تردید نخستین عنصر تاثیرگذار و تاثیرپذیر در زندگی انسان‌ها، «مادر» بوده و ارتباط عاطفی و تربیتی «فرزند و مادر» از استحکام بیشتر و بهتری برخوردار است.
در این نوشتار به زندگی مادر ارجمند امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) می‌پردازیم؛ باشد که مطالعه آن، بر معرفت و بصیرت همگان بیفزاید و رشد و تعالی را به ارمغان آورد. ان‌شاءاللّه

نام کنیه و لقب

در منابع تاریخی و روایی برای مادر گرانقدر امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) چند نام بیان شده، که عبارتند از:
حُدَیْث، حُدَیْثه، حَرْبیّه، سَلیل، سَمانه و سُوسَن.

[۱] محمد بن محمد مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۰۱.

[۲] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۳۶ – ۲۳۷.

[۳] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۹.

[۴] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۳.

[۵] عزیزاللّه عُطاردی، مسندالامام العسکری (علیه‌السّلام)، ص۴۹.

(در ضمن، اسم مادر امام‌هادی (علیه‌السّلام) «سمانه» بوده و یکی از اسامی مادر امام مهدی (عجّ‌الله‌فرجه‌الشریف) نیز «سوسن» می‌باشد.

[۶] ر. ک:محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۱۷-۱۱۴.

[۷] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۸-۱۵.

)
بنا به نوشته عیون المعجزات: «اسم مادر امام (علیه‌السّلام)، بر اساس آنچه محدّثان بیان نموده‌اند، «سلیل» است…»

[۸] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۳۸.

در بخشی از صحیفه حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) ـ که اسامی مبارک چهارده معصوم (علیهم‌السّلام) در آن ثبت شده ـ آمده است:
«ابومحمّد الحسن بن علی الرّفیق (الرّقیق) امّه جاریه اسمها سمانه و تکنّی امّ الحسن…؛

[۹] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۹۳ – ۱۹۴.

[۱۰] محمد بن علی صدوق، کمال الدّین، (اکمال الدّین) ج۱، ص۳۰۷.

مادرش کنیز است، نامش سمانه و کنیه‌اش امّ الحسن.»
تعدّد نام در بین عرب‌ها رایج بوده، به‌ویژه برای کنیزان؛ چرا که ورود آن‌ها به سرزمین غیر مادری یا به خانه مولا و مالک جدید، زمینه نام‌گذاری و تغییر اسامی را در پی‌داشته است.

[۱۱] ر. ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین الشّریعه، ج۳، ص۲۴.

[۱۲] ابراهیم بابائی آملی، داستان ازدواج معصومین (علیه‌السّلام)، ص۲۳۱، نشر نجبا، قم، دوم، ۱۳۸۱ ش.

لذا موّرخان و محدّثان پیش از معرّفی نام این بانوی جلیل‌القدر، یادآور شده‌اند که: «و امّه امّ ولد یقال لها…؛ و مادر امام عسکری (علیه‌السّلام) کنیز و جاریه بود که نامیده شده به…»
البتّه برخی نیز بر این باورند که بیشتر این اسامی، از القاب ایشان است.
اکنون زیبنده است که از نام‌های فوق، یکی را برگزیده، و صفحات زندگی این بانوی والامقام را مطالعه نماییم.
سوسن (علیهاالسلام) پس از تولّد فرزندش امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) با کنیه «امّ الحسن» و «امّ ابی‌محمّد» نامیده شد و با تولّد نوه یگانه‌اش (حضرت مهدی (علیه‌السلام)، با لقب و عنوان «جدّه» شهرت یافت.

زادگاه

نسب و دودمان سوسن (علیهاالسلام) چندان مشخّص نیست؛ امّا از تعابیری چون «امّ ولد» و «حربیّه» می‌توان نتیجه گرفت که وی به عنوان «کنیز» در مدینه زندگی می‌کرد و شاید همراه خانواده و اقوامش در یکی از جنگ‌های عصر حکومت بنی‌عبّاس به سرزمین مقدّس مدینه آمده است؛ همان‌گونه که برخی گفته‌اند: «وی در ولایت و کشور خودش، پادشاه‌زاده بوده…»

[۱۳] عباس قمی، منتهی ‌الآمال، ج۲، ص۴۴۹.

[۱۴] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۳.

زمان ولادت او را با توجّه به تاریخ ولادت امام‌هادی (علیه‌السّلام) (۲۱۲ ق.) و تولّد امام عسکری (علیه‌السّلام) (۲۳۱ ق.) می‌توان این گونه تخمین زد که: سوسن (علیهاالسلام) در بین سال‌های ۲۱۸-۲۱۵ ق. به دنیا آمده است.

پیوند زندگی

سوسن (علیهاالسلام) به جهت ویژگی‌های اخلاقی، به مرحله‌ای از شایستگی رسید که به خانه امام‌هادی (علیه‌السّلام) راه پیدا کرد. شاید بتوان گفت که وی در دوره امامت امام جواد (علیه‌السّلام) توفیق اقامت در مدینه را پیدا کرده و سرانجام دست تقدیر، او را به همسری امام دهم (علیه‌السّلام) مفتخر ساخت.

[۱۵] محمد محمدی اشتهاردی، زنان مردآفرین تاریخ، ص۱۸۵.

وی که سالیان سال به عنوان «کنیز» شناخته می‌شد، پس از ازدواج با رهبر جهان اسلام و تشیّع، زندگی دوباره و تابناکی را آغاز کرد که هر بانویی لیاقت آن را نداشت. وی بهترین همسر امام (علیه‌السّلام) بوده (گویا امام (علیه‌السّلام) جز سوسن، همسری نداشت.) و نسل «امامت» از دامن پاک و مطهّرش ادامه پیدا می‌کند.
آری، این بانوی بزرگ‌زاده و پاکدامن در حدود سال‌های ۲۲۵ تا ۲۲۹ ق. با خاندان نبوّت و امامت ارتباط و پیوند پیدا کرده و جزو «عروسان بنی‌هاشم» قرار گرفت. امام عسکری (علیه‌السّلام) خاطره نخستین روز آشنایی و زندگی پدر و مادرش را چنین بیان می‌کند:
زمانی که سلیل ـ مادر امام عسکری (علیه‌السّلام) ـ به محضر امام‌هادی (علیه‌السّلام) رسید، آن حضرت (در ستایش و مدح او) فرمود: «سلیل، مسلولهٌ من الآفات و العاهات و الارجاس و الادناس (الانجاس)؛ سلیل، از بدی‌ها، پلیدی‌ها، زشتی‌ها، ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها، پاک و عاری است.»
امام‌هادی (علیه‌السّلام) در ادامه چنین بشارت داد: «سیهب اللّه حجّته علی خلقه یملا الارض عدلاً کما ملئت جوراً؛ به زودی خداوند (از دامن و نسل سلیل) حجّت الهی بر خلق خود (مهدی موعود (علیه‌السّلام)) را موهبت و عطا می‌کند. او زمین را از عدل و داد پر می‌نماید، همان‌طور که از جور و ستم پرشده باشد.»

[۱۶] علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیّه، ص۲۴۴.

[۱۷] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۶.

[۱۸] نهلا غروی نائینی، محدّثات شیعه، ص۲۲۳.

فرزندان

اگر بپذیریم که سوسن تنها همسر امام‌هادی (علیه‌السّلام) می‌باشد، فرزندان آنان عبارتند از:

[۱۹] ر. ک: ذبیح‌اللّه محلاّتی، تاریخ سامرّا، ج۱، ص۲۵۳.

[۲۰] ر. ک: ذبیح‌اللّه محلاّتی، تاریخ سامرّا، ج۲، ص۳۰۳-۲۶۸.

[۲۱] سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشّیعه، ج۲، ص۳۷.

[۲۲] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۱۳۳-۱۲۱.

[۲۳] عباس قمی، منتهی‌ الآمال، ج۲، ص۴۴۵-۴۴۲.

۱. امام حسن (علیه‌السّلام) (۲۳۱-۲۶۰ ق).
۲. سیّد محمّد (متوفّای حدود ۲۵۲ ق.)؛ مردی جلیل‌القدر و پارسا که در زمان پدرش رحلت کرد. وی فرزند ارشد خانواده بود.
۳. سیّد حسین؛ مردی پرهیزکار و عابد بود که قبل یا بعد از پدرش رحلت کرد.
۴. جعفر (۲۲۶-۲۷۱ ق.)؛ وی به سبب عملکرد منفی‌اش به «جعفر کذّاب» معروف شد. لذا امام‌هادی (علیه‌السّلام) از ولادت او احساس سرور نکرده و از فتنه وی خبر داد.
۵. علّیه (عالیه، عایشه)؛ وی تنها دختر امام‌هادی (علیه‌السّلام) است.
آرامگاه همه فرزندان امام‌هادی (علیه‌السّلام) در کنار قبر مطهّر پدرشان بوده و فقط سیّد محمّد در خارج از شهر سامرّا ـ نزدیک شهر بلد ـ واقع شده است.

مهر مادری

با فرا رسیدن ماه ربیع سال ۲۳۱ ق. (۲۳۰ یا ۲۳۲ ق.) دگرباره نسیم بهار، زندگی سوسن (علیهاالسلام) را عطرآگین ساخت؛ چرا که ولادت فرزندش حسن بن علی (علیه‌السّلام) پیام‌آور نور و شادمانی بود؛ به گونه‌ای که آثار خشنودی و سرور در سیمای شوهرش امام‌هادی (علیه‌السّلام)، بیش از پیش، مشاهده می‌شد و مدینه، غرق در شادی بود. سوسن (علیهاالسلام) آن‌چنان مورد محبّت امام قرار گرفته بود که بعد از تولّد فرزندش با کنیه «امّ‌الحسن» معروف شد؛ آن هم فرزندی که قرار است در آینده، «رهبری و امامت» را عهده‌دار شده و فرامین الهی را در عرصه زندگی بشریّت به اجرا درآورد.
بی‌شک بین مادر و فرزند، خاطرات بسیاری وجود دارد؛ امّا متاسّفانه فقط نمونه‌هایی از این داستان‌ها را می‌توان در میان برگه‌های تاریخ جستجو کرد؛ از جمله این که: یکی از بزرگان شهر سامرّا، به نام «بهلول» در هنگام عبور از کوچه مشاهده می‌کند که کودکان مشغول بازی هستند؛ امّا کودک خردسالی (امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)) در گوشه‌ای ایستاده و گریه می‌کند. لذا نزد وی آمده و قول می‌دهد که برایش اسباب‌بازی تهیّه کند. آن کودک به بهلول می‌فرماید که فلسفه خلقت، بازی و سرگرمی نیست بلکه غرض، فراگیری دانش و معرفت و سپس عبادت است.
بهلول با گفت‌و‌گویی کوتاه، از دانش گسترده کودک آگاه شده؛ لذا از وی تقاضای موعظه و نصیحت می‌کند. امام عسکری (علیه‌السّلام) بعد از سرودن چند بیت شعر، می‌فرماید:
«ای بهلول! عاقل باش. همانا من در کنار مادرم بودم؛ او را دیدم که می‌خواست برای پختن غذا، چند قطعه هیزم ضخیم را زیر اجاق روشن کند، ولی آن‌ها روشن نمی‌شد تا آن که مادرم مقداری هیزم باریک و کوچک را روشن کرد و سپس آن هیزم‌های بزرگ و ضخیم به وسیله آن‌ها روشن گردید.»
و در پایان فرمود: «گریه من از این جهت است که مبادا ما جزئی از آن هیزم‌های ریز و کوچک دوزخیان قرار گیریم!»

[۲۴] محمّدجواد طبسی، حیاه‌الامام العسکری (علیه‌السّلام)، ص۱۱۳- ۱۱۴.

[۲۵] عبداللّه صالحی، چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، ص۱۶- ۱۷، انتشارات مهدی‌یار، قم، اوّل، ۱۳۸۱ ش (تلخیص).

سکونت اجباری در سامرّا

هنوز چند سالی از زندگی مشترک وی با امام‌هادی (علیه‌السّلام) نگذشته بود که محبوبیّت روز افزون امام، باعث هراس دستگاه حکومتی شد. لذا برای کنترل رفت و آمد شیعیان و ایجاد محدودیّت در فعّالیت امام دهم (علیه‌السّلام) خلیفه عبّاسی ایشان را به پایتخت (سامرّا) فراخواند. آن روز، مردم مدینه با اشک و دعا خانواده حضرت را بدرقه نمودند. تاریخ این نقل و انتقال و اقامت آن حضرت در شهر سامرّا، سال ۲۳۶ ق. (۲۳۳ یا ۲۴۳ ق.) بوده است. بنابراین، امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) تا حدود پنج (دو یا دوازده) سالگی همراه والدینش در مدینه اقامت داشت و مراحل دیگر زندگی را در سامرّا گذرانید.

[۲۶] عزیزالله عطاردی قوچانی، مسند الامام العسکری (علیه‌السّلام)، ص۱۳.

[۲۷] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۷.

[۲۸] دایره‌المعارف تشیّع، ج۲، ص۳۷۰.

[۲۹] عباس قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۴۳۲.

امام‌هادی (علیه‌السّلام) و خانواده‌اش پس از ورود به پایتخت و اسکان در محلّه و منطقه نظامی (عسکر) و تحت مراقبت ماموران، فصل جدیدی از زندگی را شروع کردند. از این‌رو، سوسن (علیهاالسلام) هر از چندگاهی، محدودیّت و فشارهای حکومتی را در زندگی شوهر و فرزندانش حس می‌کرد؛ چرا که حکومت‌های غاصب ـ به ویژه بنی‌عبّاس ـ برنامه‌ها و سیاست‌های گوناگونی را در حکومت و جامعه اسلامی پیاده می‌کردند تا به خیال خود، شجره نورانی «امامت» را ریشه کن سازند.

باران اشک

در طول زندگی سوسن (علیهاالسلام) حوادث گوناگونی به وجود آمد، همانند رحلت فرزندش سیّد محمّد؛ امّا آنچه که قلب وی را بیشتر نگران کرده بود، توطئه‌های خلیفه عبّاسی و عوامل حکومتی بود؛ چرا که هر از چندگاهی، امام‌هادی (علیه‌السّلام) مورد شکنجه جسمی و روحی قرار می‌گرفت و گزارش‌های غم‌انگیزی، مبنی بر غارت اموال شیعیان، حبس، شکنجه و شهادت اصحاب نیز قلب رئوف امام را به شدّت آزار می‌داد.

[۳۰] عباس قمی، منتهی‌ الآمال، ج۲، ص۴۳۹-۴۳۲.

[۳۱] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۲۱ – ۱۲۲.

بی‌گمان، سوسن (علیهاالسلام) به عنوان «شریک زندگی»، با غم‌های شوهرش می‌سوخت و هم‌ناله می‌شد.
سرانجام، امام دهم (علیه‌السّلام) در سال ۲۵۴ ق. توسّط دشمنان مسموم شده و به شهادت می‌رسد و شهر سامرّا در فقدان آن رهبر یگانه و کریم، به سوگ می‌نشیند و بنی‌هاشم، شیعیان و گروه بسیاری از مردم و مقامات کشوری و لشکری در مراسم تشییع شرکت کرده

[۳۲] عباس قمی، منتهی ‌الآمال، ج۲، ص۴۴۱-۴۳۹.

و این مصیبت جانسوز را به بازماندگان حضرت ـ به ویژه همسر مکرّمش ـ تعزیت می‌دهند. اما آنچه که باعث تسلاّی دل این بانوی سوگمند است؛ تلاوت قرآن، دعا، خاطرات شیرین زندگی، زیارت آرامگاه امام و نگریستن به چهره تابناک فرزندش امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) می‌باشد.

کانون محبّت

با آغاز امامت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) مرحله سرنوشت‌سازی شکل گرفت؛ زیرا براساس روایات متواتر، جانشین و اوصیای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) دوازده نفر می‌باشند. و اینک یازدهمین حجّت الهی، پیشوایی امّت اسلام را بر عهده دارد. این موضوع، برای «جهان تشیّع» نویدبخشِ تولّد مهدی موعود (علیه‌السّلام) بوده و در نقطه مقابل آن، گروه‌های باطل و ستمگر را دچار وحشت نموده است؛ لذا عوامل حکومتی بیش از گذشته به توطئه، مراقبت و جاسوسی می‌پردازند.
سیّد بن طاووس در این‌باره می‌گوید: «سه نفر از پادشاهان زمان حضرت عسکری (علیه‌السّلام) خواستند او را به قتل برسانند، چون شنیده بودند که مهدی (علیه‌السّلام) از صلب او خواهد بود و چندین بار او را به زندان‌ انداختند…»

[۳۳] عبّاس قمی، زندگانی رهبران اسلام (انوار البهیّه)، ص۳۴۸، ترجمه سیّدمحمّد صحفی، اسلامیّه، تهران، ۱۳۶۰ ش.

شیخ عبّاس قمی نیز می‌گوید: «از روایات استفاده می‌شود که حضرت عسکری (علیه‌السّلام) بیشتر اوقات، محبوس و از معاشرت، ممنوع بود و پیوسته به عبادت خدا اشتغال داشت.»

[۳۴] عبّاس قمی، زندگانی رهبران اسلام (انوار البهیّه)، ص۳۴۷ – ۳۴۸.

حال، می‌توان وضعیّت روحی و ذهنی مادر امام (علیه‌السّلام) را به خوبی دریافت که آن بانوی جلیل‌القدر در این رخدادها، لحظات زندگی را چگونه گذرانده و نسبت به افراد خاندان عسکری و شیعیان، چه مدیریّت و برنامه‌ای را به اجرا در آورده است.

موعود آفرینش

برای یک مادر، شیرین‌ترین خاطره زندگی، مراسم عروسی فرزند و تولّد نوادگان می‌باشد. سوسن (علیهاالسلام) در طول زندگی‌اش به این آرزوها رسیده بود؛ و لیکن ازدواج بهترین پسرش امام حسن (علیه‌السّلام) با دختری شایسته و ممتاز؛ یعنی نرگس (علیهاالسلام) بهترین مراسم جشن و سرور بود.
سوسن (علیهاالسلام) همانند دیگر افراد خاندان بنی‌هاشم، برای تولّد آخرین حجّت الهی لحظه‌شماری می‌کرد؛ امّا رفت و آمد ماموران و زنان جاسوس، موجی از نگرانی را در دل‌های بنی‌هاشم و شیعیان پدیدار ساخته بود. با این وجود، در نیمه شعبان ۲۵۵ ق. زنگ میلاد نواخته شد و «موعود آفرینش» دیده به جهان گشود.
حال، جای این سؤال است که: آیا سوسن (علیهاالسلام) در هنگامه ولادت نوه معصومش در شهر سامرّا و در خانه فرزند و عروسش حضور داشت یا نه؟
با بررسی روایات، متوجّه می‌شویم که نامی از وی در این ماجرا بیان نشده است و حتّی عمّه امام عسکری (علیه‌السّلام) نیز در پاسخ به برخی از شیعیان ـ پیرامون ولادت حضرت مهدی (علیه‌السّلام) ـ بیان نموده است: «کتب الی امّه یعلمها بولاده القائم علیه‌السلام؛

[۳۵] محمد بن علی صدوق، کمال الدّین، ج۲، ص۱۷۸.

امام عسکری (علیه‌السّلام) به مادرش نامه نوشت و او را از ولادت امام مهدی (علیه‌السّلام) خبردار نمود.»
یکی از پژوهشگران معاصر می‌نویسد:
گاهی از حکیمه خاتون سؤال می‌کردند و ایشان نیز خبر ولادت را کاملاً از مادر امام عسکری (علیه‌السّلام) نقل می‌کرد و می‌گفت: «از او بپرسید، که من هم از او شنیدم.» با اینکه مسلّماً حکیمه خاتون در شب ولادت، حضور داشت… بی‌تردید این‌گونه روایات، بیانگر جوّ خفقان و موضوع «استتار و تقیّه» می‌باشد.

[۳۶] حبیب‌اللّه طاهری، سیمای آفتاب (سیری در زندگانی حضرت مهدی (عجّ‌الله‌فرجه‌الشریف))، ص۱۸۳، نشر مشهور، قم، اوّل، ۱۳۷۸ ش.

آری، شخصیتی چون عمّه امام نیز برای مخفی نگه‌داشتن ولادت حضرت مهدی (علیه‌السّلام) و مصون ماندن خاندان عسکری و بنی‌هاشم از مزاحمت‌ها و اذیّت‌های دشمنان، تولّد آن حضرت را مستند به شنیدن از سوسن (علیهاالسلام) می‌نماید؛ زیرا موقعیّت زمانی و مکانی را برای بیان تمام حقایق، مناسب نمی‌بیند. بنابراین، دو احتمال وجود دارد:
الف) سوسن (علیهاالسلام) در سامرّا و یا در خانه عروسش، به عللی، حضور نداشت.
ب) وی در آن سال‌ها در مدینه یا منقطه‌ای دیگر، زندگی می‌کرد.
به هرحال، از نیمه شعبان ۲۵۵ ق. به کنیه قبلی این بانوی گرامی (امّ الحسن؛ امّ ابی‌محمّد)، «جدّه» نیز افزوده شد.

تسلاّی دل

از آنجا که هر روز فشارها و تهدیدهای حکومت بنی‌عبّاس نسبت به حضرت عسکری (علیه‌السّلام) افزایش پیدا می‌کرد، امام نیز حوادث آینده (حبس و شهادت) را برای برخی از افراد خانواده و اصحاب، بیان می‌نمود که در این میان، ایجاد آمادگی قلبی «مادر» در اولویّت بوده است. سوسن (علیهاالسلام) نقل می‌کند: یک روز ابو محمّد به من فرمود: «سال ۲۶۰ (۶۰ ق.) سوزشی در دلم (بر اثر زهر) پدید می‌آید، می‌ترسم رنج و سختی به من برسد. اما در صورت سالم ماندن، (قضا و قدر الهی) در سال ۲۷۰ (۷۰ ق.) محقّق خواهد شد.»
با شنیدن این پیشگویی، بیتابی کرده و گریستم. در این موقع، به من فرمود: «لابدّ (لی) من وقوع امر اللّه فلاتجزعی؛ (ای مادر! ) بیتابی مکن؛ زیرا از تحقّق امر خداوند، چاره‌ای نیست.»

[۳۷] ر. ک:محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۱۳.

[۳۸] ر. ک:محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۳۰.

[۳۹] عزیزالله عطاردی قوچانی، مسند الامام العسکری (علیه‌السّلام)، ص۳۵.

[۴۰] عبّاس قمی، زندگانی رهبران اسلام، ص۳۶۷ – ۳۶۸.

آری پس از آن، نگریستن به جمال نورانی فرزند و تصوّر حادثه، دل مادر را می‌سوزاند و در این میان «عبادت و صبر»، مرهم همیشگی غم‌های او بود.

همسفر خورشید

امام عسکری (علیه‌السّلام) قبل از فرا رسیدن «سال شهادت»، جهت ایمن ساختن خانواده و استمرار ولایت، اموری را به انجام رسانید. در این‌باره، صحابی گرانقدرش احمد بن اسحاق نقل می‌کند که به محضر امام (علیه‌السّلام) شرفیاب شده و آن حضرت در خصوص شهادتش، وقوع فتنه‌ها و استمرار امامت، مطالبی را بیان فرمود. وی در ادامه می‌گوید:
آن حضرت در سال ۲۵۹ ق. مادر را به «حجّ» فرستاد و به او خبر داد که در سال ۲۶۰ ق. حادثه (حبس و شهادت) اتّفاق می‌افتد. آنگاه امام مهدی (علیه‌السّلام) را احضار نمود و ایشان را وصیّ خود گردانید و اسم اعظم، مواریث امامت و سلاح را به وی تسلیم کرد. و مادر امام عسکری (علیه‌السّلام) با حضرت صاحب (علیه‌السّلام) همگی به مکّه مشرّف شدند؛ در حالی که «ابوعلی احمد بن محمّد بن مطهّر» عهده‌دار و متولّی مایحتاج آن‌ها و وکیل حضرت بود.

[۴۱] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۳۵ -۳۳۶.

[۴۲] علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیّه، ص۲۴۷ – ۲۴۸.

(ابوعلی مطهّری، کارگزار امور امام عسکری (علیه‌السّلام) بود، این مسئله، بیانگر فوق عدالت اوست.

[۴۳] سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشّیعه، ج۳، ص۱۵۳ – ۱۵۴.

خانواده امام عسکری (علیه‌السّلام) در یکی از منازل بین راه، توقّف کرده بودند که گروهی از اعراب به آن‌ها رسیده و خبر دادند: «به سبب کمی آب و شدّت خوف، بسیاری از مردم در راه مانده و در حال برگشتن هستند.»

[۴۴] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۲ (با تغییر).

ابوعلی مطهّری نقل می‌کند: من از منطقه «قادسیّه» نامه‌ای برای امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) نوشتم، مبنی بر اینکه: کاروان‌های حجّ منصرف شده‌اند و من نیز به واسطه ترس از عدم دسترسی به آب، رفتن به حجّ را صلاح نمی‌دانم.
آن حضرت در نامه‌اش فرموده بود: «امضوا ولاخوف علیکم ان‌شاءاللّه؛ بروید. چرا که به خواست خداوند، ترس و خطری متوجّه شما نخواهد بود.»
امام مهدی (علیه‌السّلام) را احضار نمود و ایشان را وصیّ خود گردانید و اسم اعظم، مواریث امامت و سلاح را به وی تسلیم کرد. و مادر امام عسکری (علیه‌السّلام) با حضرت صاحب (علیه‌السّلام) همگی به مکّه مشرّف شدند.
کاروان حجّ در معیّت خانواده امام رهسپار شده و با سلامتی کامل به مکّه رسیدند.

[۴۵] ابوالقاسم سحاب، زندگانی عسکریّین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۵ (با تغییر).

به راستی چه دلپذیر و خوشایند است برای مادر بزرگی که عزیزترین کودک را در آغوش گرفته و در حریم امن الهی، به مناسک حجّ می‌پردازد!
سوسن (علیهاالسلام) بر اساس صلاحدید و سفارش فرزندش بعد از اتمام حجّ، به مدینه آمد تا در کنار آرامگاه مقدّس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و ائمّه بقیع ‌(علیهم‌السّلام) وظائف محوّله را به خوبی انجام دهد…

انتظاری سخت

با فرا رسیدن ماه صفر سال ۲۶۰ ق.‌ اندوهی شدید در قلب این مادر مهربان پدیدار شد؛ آن‌چنان که آرام نداشت، برمی‌خاست و می‌نشست. لذا از شهر مدینه خارج شده و در مسیر کوهستان، «اخبار سامرّا» را از طریق شیعیان پی‌گیری می‌کرد. سرانجام خبر دستگیری و زندانی شدن امام (علیه‌السّلام) به مادر حضرت رسید

[۴۶] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۱۳.

[۴۷] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۳۰ – ۳۳۱.

[۴۸] عزیزاللّه عُطاردی، مسندالامام العسکری (علیه‌السّلام)، ص۳۵. <

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.