پاورپوینت جامد و مشتق


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت جامد و مشتق دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت جامد و مشتق،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت جامد و مشتق :

پاورپوینت جامد و مشتق

جامِدْ وَ مُشْتَق، دو اصطلاح در دستور زبان عربی است.

فهرست مندرجات

۱ – تعریف پاورپوینت جامد و مشتق
۱.۱ – اسم جامد
۱.۲ – اسم مشتق
۱.۲.۱ – اقسم اسم مشتق
۱.۳ – اسم زمان و مکان
۱.۴ – اشتقاق در افعال
۱.۵ – خاستگاه فعل
۱.۵.۱ – ساختن فعل از اسمهای معنا و ذات و اسم صوت
۱.۵.۲ – ساختن فعل از حروف
۱.۶ – فعل جامد
۱.۶.۱ – اقسام فعل جامد
۱.۷ – فعلهای تک شخصیتی
۱.۸ – اشتقاق صغیر
۱.۸.۱ – نظر سیوطی
۱.۹ – اصطلاح مشتق در دانش نحو گویی
۲ – تعریف پاورپوینت جامد و مشتق در ادب فارسی
۲.۱ – تعریف اول از اسمهای مشتق و جامد
۲.۲ – تعریف دوم از اسمهای مشتق و جامد
۲.۲.۱ – تعریف جدید برای اسم مشتق
۲.۲.۲ – راههای ساختن اسم مشتق
۳ – فهرست منابع
۴ – پانویس
۵ – منبع

تعریف پاورپوینت جامد و مشتق

دستورـ نویسان عرب دو قسم از اقسام کلمه، یعنی اسم و فعل را به جامد (غیرمأخوذ) و مشتق (مأخوذ) تقسیم کرده‌اند.

اسم جامد

اسم جامد آن است که برگرفته از فعل نباشد و آن خود به دو نوع تقسیم می‌شود:
۱. اسم ذات که بر اشیاء محسوس و مجسم دلالت دارد مانند حَجَر، سَقْف، رَجُل، فَرَس، عَیْن.
۲. اسم معنی که بر اشیاء عقلی محض دلالت دارد مانند فهم، نبوغ ، ذکاء ، بخل ، ثلاثه، عشره، و….
در این تقسیم‌بندی هم مصادر فعلهای ۳ حرفی در ردیف جامدها نهاده شده‌اند.
مصدر میمی از فعلهای ۳ حرفی (ثلاثی مجرد) را برخی اسمِ جامد، و برخی دیگر مشتق شمرده‌اند و مصدر صناعی مانند حریّه و انسانیّه را جامدِ مؤوّل به مشتق دانسته‌اند.

[۱] عباس حسن، النحو الوافی، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲، قاهره، ۱۹۷۶م.

[۲] عباس حسن، النحو الوافی، ج۳، ص۱۸۶-۱۸۷، قاهره، ۱۹۷۶م.

[۳] شوقی ضیف، تجدید النحو، ج۱، ص۹۹-۱۰۲، نشر ادب الحوزه.

[۴] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۲، ص۵، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

اسم مشتق

اسمِ مشتق برگرفته از فعل است و از نظر عمل و معنا بدان شباهت دارد و در ساختارِ جمله می‌تواند دارای نقشی همانند فعل باشد، مانند عالِم، متعلِّم، کاتِب، قَتیل، فارِس، و….

اقسم اسم مشتق

اسمهای مشتق به دو دسته تقسیم می‌شوند:
۱. صفتها، شاملِ صفتهای فاعلی ( اسم فاعل ، صفت مشبهه ، صیغه مبالغه )، صفت مفعولی، و صفت تفضیلی .
۲. موصوفها، شاملِ اسم زمان و مکان، مصدر میمی (اگر آن را مشتق به شمار آوریم) و مصدر فعلهای بیش از ۳ حرفی ( ثلاثی مزید ، رباعی ، و رباعی مزید ) و نیز اسم ابزارهای برگرفته از فعل.

[۵] محمداعل تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۰۶-۲۱۰، به کوشش رفیق عجم، بیروت، ۱۹۹۶م.

[۶] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۲، ص۵-۶، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

[۷] شوقی ضیف، تجدید النحو، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۸، نشر ادب الحوزه.

[۸] محمد خلیل پاشا، التذکره فی قواعد اللغه العربیه، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۱، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.

اسم زمان و مکان

اسم زمان و مکان و نیز اسم ابزار که نمی‌توانند شبیه به فعلهای خود عمل کنند، مشتقات شبیه به جامد نیز خوانده شده‌اند.

[۹] عباس حسن، النحو الوافی، ج۳، ص۴، قاهره، ۱۹۷۶م.

گفتنی است که از صفت نسبی (اسم منسوب) و اسم مصغّر که دارای معنای وصفی‌اند، و نیز اسمهای اشاره و برخی اسمهای موصول به عنوان اسمهای جامد مؤوّل به مشتق یاد شده است

[۱۰] عباس حسن، ج۳، ص۱۸۲، النحو الوافی، قاهره، ۱۹۷۶م.

و در برخی منابع اسم منسوب و اسم مصغر در ردیف اسمهای مشتق قرار گرفته است.

[۱۱] مسعود بوبو، فی فقه اللغه العربیه، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵، دمشق، ۱۴۱۴-۱۴۱۵ق/۱۹۹۴-۱۹۹۵م.

دستورنویسان می‌گویند: اگر کلم مشتق به عنوان اسم خاص (عَلَم) به کار گرفته شود، دیگر حکم یک کلم جامد را می‌یابد و ویژگیهای مشتق و احکام آن را از دست می‌دهد، مانند احمد ، محمود ، حامد .

[۱۲] عباس حسن، النحو الوافی، ج۳، ص۴، قاهره، ۱۹۷۶م.

[۱۳] عباس حسن، النحو الوافی، ج۳، ص۱۸۲، قاهره، ۱۹۷۶م.

اشتقاق در افعال

اشتقاق در افعال به معنای برگرفته شدنِ فعل امر از مضارع ، مضارع از ماضی ، و ماضی از مصدر ثلاثی مجرد است.
این‌گونه فعلها مشتق یا متصرف و در مواردی که تنها در دو ساخت از ساختهای ۳ گان ماضی، مضارع و امر جای گیرند، نیمه متصرف نامیده شده‌اند، مانند کادَ یَکادُ؛ ما زال و ما یزَالُ (فعل امر ندارند)، یَدَعُ و دَعْ، یَذَرُ و ذَرْ (فعل ماضی ندارند).

[۱۴] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۱، ص۶۴، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

سیوطی دو فعل ذَرْ و دَعْ را که تنها در قالب امر به کار رفته‌اند، جامد انگاشته است همع الهوامع

[۱۵] سیوطی ، همع الهوامع ، ج۲، ص۸۴ ، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قم، ۱۴۰۵ق .

[۱۶] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۱، ص۶۴-۶۵، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

خاستگـاه فعـل

سیبویه پیشوای نحویان بصری تصریح می‌کند که مصدر خاستگـاه فعـل اسـت

[۱۷] عمرو سیبویه، الکتاب، ج۱، ص۱۲، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

در حالی که دستورنویسان کوفی برخلاف بصریان فعل ماضی را اصل، و مصدر را مشتق از آن می‌دانند.

ساختن فعل از اسمهای معنا و ذات و اسم صوت

به‌جز مصدر از اسمهای معنا و ذات و اسم صوت نیز فعل ساخته می‌شود:
۱. اشتقاق فعل از اسمهای معنای جامد: از اسم عدد، مانند واحد از اسم زمان، مانند الخَریف در زبان عربی تقریباً از هم اسمهای زمان، فعل مشتق شده است.
۲. اشتقاق فعل از اسمهای ذات جامد که شامل اسم اعضای بدن و جز آن می‌شود، مانند الاُذُن ۳. اشتقاق فعل از اسم صوت، مانند نَعیق الغُراب (صدای کلاغ)

ساختن فعل از حروف

شگفت آن‌که از حروف نیز فعل مشتق شده است: لَولا (لَو + لا) [۱۸] عثمان ابن جنی، ج۲، ص۳۴، الخصائص، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.

[۱۹] عثمان ابن جنی، ج۲، ص۳۷، الخصائص، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.

[۲۰] عبدالله امین ،«بحث فی علم الاشتقاق»، مجله مجمع اللغه العربیه الملکی ، ج۱، ص۳۸۱-۳۸۶ ، قاهره، ۱۹۳۵م .

[۲۱] عبدالله امین ،«بحث فی علم الاشتقاق»، مجله مجمع اللغه العربیه الملکی ، ج۱، ص ۳۹۲ ، قاهره، ۱۹۳۵م .

فعل جامد

فعل جامد که در دستور زبان عربی غیرمتصرف نیز نام گرفته است، فعلی است که پیوسته با یک قالب و ساخت در کلام ظاهر می‌شود.
دستورنویسان گفته‌اند که هرگاه فعل از دو ویژگی ــ یعنـی دلالت بر عملی خـاص (حـدث)، و مفهـوم زمان تهـی ــ گردد، به حرف شباهت پیدا می‌کند و همین شباهت مانع از تصرف فعل می‌گردد و در این حالت جامد خوانده می‌شود.

[۲۲] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۱، ص۵۵-۵۶، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

این‌گونه افعال به ۳ دسته تقسیم می‌گردند.

اقسام فعل جامد

۱. فعلهایی که غالباً به صورت فعل ماضی هستند و بر ستایش ( افعال مدح )، نکوهش ( افعال ذم )، اظهار شگفتی ( افعال تعجب ) و استثنا دلالت دارند، مانند نِعْمَ (نِعْمَ ما و نِعِمّا)، حَبَّذا (برای ستایش)؛ بِئْسَ (بِئْسَما و بِئْسَ ما)، سَاءَ (برای نکوهش)؛ مَا اَفْعَلَ، اَفْعِلْ ب‌ (‌برای اظهار شگفتی)، خَلا، عَدَا، حَاشَا (برای استثنا).

[۲۳] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۱، ص۵۵-۶۳، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

فعلهای کَثُرَما (کثر + ما)، قلَّما، طَالَمَا، قَصُرَما، شَدَّما، عزَّما که پس از ترکیب با مای کافّه (بازدارنده) و زاید، از فاعل تهی گشته‌اند و نیز فعلهای کم‌کاربردی چون سُقِطَ (به صورت مجهول و در ترکیب سُقِطَ فی یَدِه: از کاری که خود کرده بود، پشیمان شد.
و در قرآن کریم وَلَمّا سُقِطَ فی اَیْدیهِمْ «اعراف:۱۴۹»)، هَدَّ (هذا رجلٌ هَدّکَ منْ رجلٍ: این مردی است با ویژگیهای کامل و شایسته برای تو، مردی است که تو را کفایت می‌کند) و کَذَبَ (کَذَبَکَ الاَمْرُ و کَذَبَ علیک: آن موضوع تو را برانگیخت و تحریک کرد، واداشت) به عنوان فعلهای جامدی شناخته شده‌اند که تنها در قالب فعل ماضی به کار می‌روند.

[۲۴] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۱، ص۵۹-۶۳، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

در ساختاری نادر فعل «قَلَّ» بدون ترکیب با مای کافه، برای نفی محض هم به کار رفته است و در این حالت هم از فعلهای جامد شناخته شده است: قَلَّ رَجُلٌ یَفْعَلُ ذلک، به معنای ما رجلٌ یفعل ذلک (کسی آن کار را انجام نداده است).

[۲۵] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۱، ص۵۷-۶۳، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

گروهی فعل هم هستند که از نظر اعراب حکم مبتدا و خبر را نسخ می‌کنند و به جمل اسمی معنای تازه‌ای می‌بخشند و «نواسخ» خوانده شده‌اند، این فعلها جامد شمرده می‌شوند مانند لَیْسَ، مادَامَ، کَرَبَ، عَسَی، حَرَی، اِخْلَوْلَقَ، اَنْشَأَ، اَخَذَ (با اَخذ به عنوان یک فعل تام اشتباه نشود) .

[۲۶] میشال عاصی، و امیل بدیع یعقوب، المعجم المفصل، فی اللغه و الادب ، ج۲، ص۹۳۲ ، بیروت، ۱۹۸۷م .

۲. فعلهایی که پیوسته به صورت فعل امر هستند، مانند هَبْ، تَعَلَّمْ، هاتِ، تَعالَ، هَلُمَّ.
۳. فعلهایی که تنها در قالب مضارع ظاهر می‌شوند، مانند یهیطُ.

فعلهای تک شخصیتی

افزون بر آنچه گفته شد، در زبان عربی فعلهای دیگری می‌شناسیم که تنها در قالب مضارع و یا ماضی و به صورت تک شخصیتی (یا غیرشخصی) به کار می‌روند، مانند یَنْبَغِی، یُمْکِنُ، یَجُوزُ، یَجِبُ، یَتَحَتَّمُ، یَسْتَحیلُ، یَجْدُرُ و یَلِیقُ و حَقَّ،

[۲۷] زبان فارسی سال دوم آموزش متوسطه، تهران، ۱۳۸۷ش.

تَمَّ (تَمّتْ) این فعلها را نیز براساس کاربرد رایج در قالبی خاص (ماضی یا مضارع) می‌توان در فهرست فعلهای جامد قرار داد.

اشتقاق صغیر

گفتنی است که مشتق در دستور زبان عربی و به ویژه دانش صرف تنها به بخش کوچکی از اشتقاق در معنای عام آن اطلاق می‌شود که اشتقاق صغیر (اشتقاق صرفی یا عام) نام گرفته است و آن نوعی از اشتقاق است که در آن ترتیب و توالیِ صامتها در مشتق و مشتقٌ منه رعایت می‌شود.

نظر سیوطی

گفته‌اند که مشتق باید با اصل خود در دلالت معنایی نزدیک باشد.
سیوطی بر آن است که در اشتقاقِ صغیر معانیِ ارائه شده توسط مشتقات به یک اصل واحد باز می‌گردند.
وی معتقد است که برای شناخت اشتقاق صغیر کافی است به بررسی ساختهای مختلف یک کلمه بپردازیم تا به معنا و حروف مشترک میان آن‌ها دست یابیم، آنچه به دست آورده‌ایم، اصل کلمه است.
مثلاً «الضَّرْب» بر مطلق زدن دلالت دارد، اما ضارِبٌ، مَضْرُوبٌ، یَضْرِبُ و اِضْرِبْ هم از نظر دلالت معنایی گسترده‌تر از «الضرب» است و هم از نظر شمار حروف؛ فعل «ضَرَبَ» هم اگرچه از نظر حروف با «الضرب» مساوی است، اما دلالت معنایی بیشتری دارد (بر زمان دلالت دارد) .

[۲۸] سیوطی، المزهر ، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷ ، به کوشش محمد احمد جاد المولى و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م .

براساس آنچه سیوطی در باب اشتقاق صغیر گفته است، به نظر می‌رسد که در این نوع اشتقاق به قیاس گرایش دارد، اما ابن فارس که به نظری توقیفی بودن زبان اعتقاد دارد،

[۲۹] احمد ابن فارس، الصاحبی، ج۱، ص۶، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۹۷۷م.

می‌گوید: ما نمی‌توانیم برپای قیاس کلمه‌ای را بسازیم و به کار ببریم که پیش از این به کار نرفته است.

[۳۰] احمد ابن فارس، الصاحبی، ج۱، ص۵۷، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۹۷۷م.

اصطلاح مشتق در دانش نحو گویی

در دانش نحو گویی اصطلاح مشتق در مقایسه با صرف، محدودتر می‌گردد و تنها به آن دسته از مشتقات گفته می‌شود که معنای وصفی دارند

[۳۱] عباس حسن، النحو الوافی، ج۳، ص۱۸۲، قاهره، ۱۹۷۶م.

و مشتقاتی نظیر اسم زمان و مکان، مصدر میمی و اسم ابزار را که تهی از معنای وصفی‌اند، شامل نمی‌شود.
به عنوان نمونه هنگامی که گفته می‌شود در ساختار جمله‌های اسمی، گزاره (خبر) هرگاه مشتق باشد، باید از نظر عدد و جنسیت با نهاد ( مبتدا ) هماهنگ باشد، بدین ‌معنا ست که هرگاه خبر معنای وصفی داشته باشد، با مبتدا که در حقیقت نقش موصوف را دارد، هماهنگ است

[۳۲] عباس حسن، النحو الوافی، ج۱، ص۴۱۴، قاهره، ۱۹۷۶م.

[۳۳] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۲، ص۲۵۹، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

و از همین‌جا ست که صفت نسبی در ساختار جمله حکم مشتق می‌باید و لازم است که با مبتدا تطبیق کند.
نیز هرگاه گفته می‌شود، قید حالت (حال) معمولاً باید مشتق باشد و با ذوالحال (در حقیقت موصوف خود) هماهنگ گردد، بدین‌ معنا ست که حال باید معنیِ وصفی داشته باشد، و از این ‌رو ست کـه هرگاه حال جامد باشد (معنای وصفی نداشته باشد) ــ مثلاً «رَکْضاً» که مصدر ثلاثی است در جمل «اَتَیْتُهُ رَکْضاً» ــ دستورنویسان کوشیده‌اند معنایی وصفی از آن انتزاع کنند.
به عبارت دیگر آن را «تأویل به مشتق» کرده‌اند و گفته‌اند که تقدیر جمله چنین است: «اَتیتُه رَاکِضاً».

[۳۴] یعیش ابن یعیش، شرح المفصل، ج۲، ص۵۹-۶۲، بیروت، عالم‌الکتب.

[۳۵] عبدالله ابن عقیل، شرح عل الفیه ابن مالک، ج۱، ص۶۲۷-۶۲۸، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۵۰ق.

[۳۶] عباس حسن، النحو الوافی، ج۲، ص۳۴۲-۳۴۷، قاهره، ۱۹۷۶م.

[۳۷] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۳، ص۸۴، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

در مقابل، آنجا که می‌گویند: قید تمییز غالباً باید جامد باشد،

[۳۸] عباس حسن، النحو الوافی، ج۲، ص۴۰۰، قاهره، ۱۹۷۶م.

[۳۹] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۳، ص۱۲۴، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

بدین ‌معنا ست که نباید معنای وصفی داشته باشد.
البته این موضـوع استثناهایـی هم دارد که در کتابهـای دستوری بـدان پرداخته شده است.

[۴۰] عبدالله ابن هشام، مغنی اللبیب، ج۲، ص۴۶۳، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

[۴۱] مصطفی غلایینی، جامع الدروس العربیه، ج۳، ص۱۲۴، بیروت، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۹۰م.

تعریف پاورپوینت جامد و مشتق در ادب فارسی

در دستور زبان فارسی، اسم را از لحاظ ساختمان (اجزاء تشکیل‌دهند) آن به پاورپوینت جامد و مشتق تقسیم کرده‌اند: جامد اسمی است که از فعل گرفته نشده باشد، مانند آب ، اسب ،…؛ و در مقابل، مشتق اسمی است که از فعلی گرفته شده باشد، چون پرش و زیست که از «پریدن» و «زیستن» گرفته شده است.

[۴۲] محمد امین ادیب طوسی، دستور نوین، ج۱، ص۱۶، تهران، ۱۳۱۲ق.

بنابر تعریفی دیگر، اگر اسمی به سبب تصرفی خاص، از معنای اصلی خود عدول کند و به معنای دیگری چون صفت یا کیفیت دلالت نماید، مشتق خوانده می‌شود، مانند بالنده، دهانه…؛ و در غیر این صورت جامد به شمار می‌آید، چون بال، دهان،….

[۴۳] حبیب اصفهانی، دستورسخن، ج۱، ص۱۴، نسخ خطی کتابخان مرعشی، شم‌ ۱۰۲۲۹.

همچنین، اسم جامد را اسمی دانسته‌اند که مشتق نباشد، یا فاقد تعیّنات اسمِ مشتق باشد و درست‌تر آن است که ابتدا اسم مشتق را بشناسیم.
دستور‌نویسان متأخر عموماً تحت تأثیر دو تعریف یاد شده یا نظایر آن‌ها از اسمهای مشتق و جامد دو گونه تعریف به دست داده‌اند:

تعریف اول از اسمهای مشتق و جامد

اسم مشتق آن است که در ساختمان آن بُن یا ریش فعل (ماضی یا مضارع) وجود داشته باشد، مانند کوشش، گریه ، دیدار، ناله،….
بنابراین، اسمی که در ساخت آن بن فعل نباشد، جامد خوانده می‌شود، چون اسب ، دختر ، آب ، رخسار،….

[۴۴] پرویز خانلری، دستور زبان فارسی، ج۱، ص۱۷۰، تهران، ۱۳۵۱ش.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.