پاورپوینت جادو(عمل ساحر)
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت جادو(عمل ساحر) دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت جادو(عمل ساحر)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت جادو(عمل ساحر) :
جادو (سحر)
جادو و افسون را سِحر گویند. تعاریف گوناگونی از سحر شده و از عنوان یاد شده در باب تجارت و به مناسبت در بابهاى حدود، قصاص و دیات سخن گفتهاند.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – معنای سحر
۳ – سحر در لغت
۴ – اختلاف در تعریف
۴.۱ – تعریف اول
۴.۲ – تعریف دوم
۴.۳ – تعریف سوم
۴.۴ – تعریف چهارم
۴.۵ – تعریف پنجم
۴.۶ – تعریف ششم
۴.۷ – تعریف هفتم
۴.۸ – تعریف هشتم
۴.۹ – نقطه اشتراک تعاریف
۵ – عمل تسخیر
۶ – واقعی یا تخیلی بودن سحر
۷ – سحر در قرآن
۷.۱ – سحر کاذب
۷.۲ – سحر واقعی
۷.۲.۱ – نکته
۸ – سحر در روایات
۹ – احکام سحر
۹.۱ – یادگیری سحر
۹.۲ – گشودن سحر با ذکر
۹.۳ – عمل مشکوک
۱۰ – حقیقت سحر
۱۰.۱ – بحث فلسفی
۱۰.۲ – نکات مستفاد
۱۱ – علوم متاثر از علوم غریبه
۱۱.۱ – سحر در عصر حاضر
۱۲ – اثبات سحر
۱۳ – حکم فقهی ساحر
۱۳.۱ – کفر و کیفر ساحر
۱۳.۲ – قتل دیگری با سحر
۱۴ – نقطه شروع سحر
۱۵ – معرفی هاروت و ماروت
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع
مقدمه
در این که «سحر» در چه تاریخی به وجود آمده، تاریخ روشنی در دست نیست، ولی این قدر میتوان گفت: که از زمانی خیلی قدیم، این کار بین مردم رواج داشته است. اما چه کسی بار اول جادوگری را به وجود آورد؟ در این قسمت نیز نقطه روشنی در تاریخ دیده نمیشود.
معنای سحر
معنی سحر را میتوان انجام نوعی عمل خارقالعاده دانست، که آثاری در وجود انسانها پدید میآورد، و گاهی یک نوع چشمبندی و تردستی میباشد.
سحر در لغت
سحر در لغت به معناى خدعه و نیرنگ، چشمبندى، و به تعبیر قاموس: سحر کردن یعنی خدعه نمودن. اظهار باطل در چهره حق، برگرداندن چیزى از مسیر درست آن و هر چیزى که منشأ و سبب آن دقیق و لطیف باشد، آمده است: کل مالطف و دق. برخى لغویان گفتهاند: اصل سحر تبدیل چیزى از حقیقت خود به غیر آن است و به عمل ساحر از این جهت که باطل را به صورت حق نشان مىدهد و چیزى را در خیال افراد، خلاف حقیقت آن نمایان مىسازد، سحر گفتهاند.
[۱] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، واژه «سحر» ج۳، ص۱۳۵
[۲] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه «سحر» ج۴، ص۳۴۸.
در مفردات راغب که مخصوص واژههای قرآن است به سه معنی اشاره شده: ۱. خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت همانند شعبده و تردستی. ۲. جلب شیطانها از راههای خاصی و کمک گرفتن از آنان. ۳. معنی دیگری است که بعضی پنداشتهاند و آن این که: ممکن است، با وسائلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد، مثلا انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی در آورد، ولی این نوع خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.
[۳] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ج۱، ص۴۰۰، «سحر».
اختلاف در تعریف
فقها از سحر تعریفهاى مختلفى ارائه کردهاند. این اختلاف در تعریف موجب شده که بعضى کارها بنابر برخى تعریفها از مصادیق سحر و بنابر تعاریفى دیگر، خارج از آن قلمداد گردد؛ چنانکه به تعریفهاى ارائه شده، از جهت جامع و مانع بودن نیز اشکال شده است. از اینرو، برخى گفتهاند: به تعریفى تام که همه مصادیق سحر را شامل شود و از دخول کارهایى که سحر به شمار نمىروند، مانعگردد، دست نیافتیم.
[۴] نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۴.
تعریفهاى ارائه شده از سحر عبارتند از:
تعریف اول
گفتار، نوشتار، رُقیه یا هر عملى که در بدن، قلب یا عقل فرد سحر شده (مسحور) تأثیر بگذارد؛ بدون آنکه ساحر با او تماس پیدا کند. سحر ممکن است سبب قتل، بیماری، جدایى میان زن و شوهر، کینه و دشمنی میان آن دو یا پیدایى محبت شخصى به دیگرى گردد.
[۵] حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الإمامیه، ج۵، ص۳۹۶.
[۶] حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۱۲، ص۱۴۴.
تعریف دوم
همان تعریف نخست با اضافه استخدام فرشتگان، جنیان و شیاطین جهت کشف امور پنهان و درمان فرد جنزده و نیز احضار ارواح و تعلّق دادن روح به بدنى که آمادگى پذیرش آن را دارد. همچنین نیرنجات (آمیختن مواد عنصرى، اشکال و اخلاط داراى مزاجهاى گوناگون و نیز کمک گرفتن از اسرار خورشید و ماه به منظور اظهار امور شگفتآمیز) و طلسمها (ممزوج کردن قواى آسمانى با قواى زمینى جهت اظهار امور شگفت).
[۷] عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۳-۱۶۴.
[۸] مکی عاملی، محمد بن جمالالدین، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۳، ص۲۱۴-۲۱۵.
در این تعریف به جاى جمله «اثر گذاشتن در مسحور» که در تعریف نخست آمده، جمله «زیان رساندن به مسحور» به کار رفته است. تعریف دوم از نظر گستره اعم از تعریف اول است؛ زیرا امورى را در بر مىگیرد که تعریف نخست شامل آنها نمىشود؛ لیکن از جهت کارکرد؛ تعریف اول اعم خواهد بود؛ چون تأثیر، اعم از زیان و نفع است، مگر آنکه مراد از تأثیر در تعریف نخست همان اضرار باشد.
تعریف سوم
ایجاد کارهاى خارقالعاده که منشأ آن یا تأثیرات نفسانى است، یا بهرهگیرى از فلکیات یا در آمیختن قواى آسمانى با قواى زمینى و یا استعانت از ارواح بسیط (فرشتگان، اجنه و شیاطین). در اصطلاح خاص، اولى (ایجاد کارهاى خارقالعاده به سبب تأثیرات نفسانى) «سحر»، دومى «دعوت کواکب»، سومى «طلسمات» و چهارمى «عزائم» نامیده مىشود.
[۹] حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد فی شرح إشکالات القواعد، ج۱، ص۴۰۵.
این تعریف، اعم از تعریفهاى پیشین است؛ زیرا در آن نه از تأثیر سخن رفته و نه از اضرار. بنابراین، ایجاد کار خارقالعاده از راههاى یاد شده، سحر به شمار مىرود؛ در دیگرى تأثیر بگذارد یا نگذارد.
تعریف چهارم
کارى که پدید آمدن امرى را در پى داشته و منشأ آن پنهان و غیر متعارف باشد. البته نه بدین معنا که هر عمل این چنینى مصداق سحر است؛ بلکه بدین معنا که سحر چنین ماهیتى دارد، با این توضیح که چنین عملى گاه در پرتو تقویت و تصفیه نفس از راه ریاضت از فرد صادر مىشود؛ گاه با بهکارگیرى قوانین طبیعى یا هندسى؛ گاه با تسخیر روحانیات افلاک، ستارگان و مانند آنها که مشهور نزد یونانیان و کلدانیان بوده است؛ گاه با تسخیر جنیان و شیاطین؛ گاه با اعمالى که مناسب مطلوب و مقصود است، مانند کشیدن تصاویر مسحور، نقشها، گره زدن و بستن، دمیدن یا نوشتن که به رُقیه (کلماتى که با آن، فرد مبتلا به آفتى همچون صرع و تب را تعویذ مىکنند) و عزیمه (کلماتى که با آن ارواح خبیث را از بدن کسى که بدان تعلق گرفته خارج مىسازند) تقسیم مىشود، و یا دود کردن گیاهان خوشبو و مناسب در زمانى خاص که نزد «نَبَطیان» معروف بوده است. و گاه با ذکر نامهایى که معانى آنها معلوم نیست و نوشتن آن نامها به ترتیبى خاص. این قسم به اعراب و نبطیان منسوب است، و گاه با ذکر الفاظ داراى معانى معلوم غیر از دعاها و گاه با تصرف در بعضى آیات یا دعاها و یا نامها. گاهى نیز با قرار دادن اعداد به ترتیبى خاص در لوحهایى. گوینده این قول پس از بیان اسباب نهگانه اشاره رفته، مىگوید: قدر متیقن از سحر نوع پنجم است. نوع اول و دوم بهطور یقین از مصادیق سحر نیست. باقى موارد مشتبه و مشکوک است.
[۱۰] نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۵.
بنابر تعریف چهارم، عمل خارقالعاده پدید آمده در پرتو تقویت نفس مصداق سحر نیست؛ چنانکه آنچه به سبب نوع دوم ایجاد مىشود نیز مصداق سحر نخواهد بود. مصداق سحر بودن کارهایى که با تسخیر ارواح افلاک (فرشتگان) یا جنیان و شیاطین و سایر اسباب نهگانه -جز نوع پنجم- صورت مىگیرد، مورد شک و شبهه است. بنابراین، تعریف چهارم اخص از تعریف سوم است؛ لیکن از حیث قید نشدن اضرار به دیگرى در این تعریف، از تعریف اول و دوم اعم مىباشد.
تعریف پنجم
مطلق ایجاد چیزى که داراى آثار شگفت، شبیه کرامات باشد؛ بدون استناد به امور حسى یا شرعى، از قبیل آیات و دعاهاى وارد شده؛ خواه در مسحور اثر بگذارد یا نه و خواه سحر شده انسان باشد یا حیوان و یا جماد. استخدام فرشتگان، احضار و تسخیر جنیان و احضار و تسخیر ارواح و امثال آن، ملحق به سحر است.
[۱۱] موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایه العباد، ج۱، ص۳۴۲.
این تعریف اعم از تعریفهاى قبلى است.
تعریف ششم
انجام دادن عملى خارقالعاده از راههاى باطل و غیر مشروع به منظور زیان رساندن به کسى. این تعریف، از جهتى همچون تعریف پیشین عمومیت دارد؛ زیرا هر نوع کار خارقالعاده پدید آمده از راه غیر مشروع را شامل مىشود و از جهتى اخص است؛ زیرا مقید به اضرار است. بنابراین، عمل خارقالعاده غیر زیانآور براى کسى در صورت عدم حرمت از جهتى دیگر، موضوعاً یا حکماً مصداق سحر نخواهد بود.
[۱۲] بهجت، محمدتقی، وسیله النجاه، ص۴۱۷.
تعریف هفتم
آنچه که بر اثر چیرگى حالتى بر حس بینایى یا شنوایى یا غیر آن موجب پیدایى چیزى در وهم شود، بدون آنکه واقعیت داشته باشد. بنابراین تعریف، سحر، چشمبندى و نوعى نیرنگ است و ساحر کسى است که با بهرهگیرى از اسباب پنهان، غیر واقع را در خیال انسان به صورت واقع جلوه مىدهد و در نتیجه غیر واقع به شکلهاى شگفتانگیز دیده مىشود. بر اساس این تعریف، نسبت سحر به واقع، نسبت مکر به واقع خواهد بود.
[۱۳] خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۴۵۴.
[۱۴] سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الأحکام فی بیان حلال و الحرام، ج۱۶، ص۹۹.
[۱۵] زینالدین، محمدامین، کلمه التقوى، ج۴، ص۱۷-۱۸.
ماهیت تعریف هفتم با دیگر تعریفها متفاوت است و در حقیقت، تعریفى جدید از سحر است. بنابراین تعریف، ایجاد عمل خارقالعاده مطلقا -با هر سبب پنهان- سحر به شمار نمىرود؛ چنانکه تسخیر نیز مطلقا سحر نخواهد بود.
[۱۶] خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۴۵۳.
تعریف هشتم
دانشى که به کار بستن آن، موجب پیدایى ملکهاى نفسانى در فرد شده، او را بر ایجاد کارهاى شگفت با اسباب ناپیدا توانا مىسازد.
[۱۷] حلی، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، ج۲، ص۱۲.
طبق این تعریف، منشأ سحر قوت نفس ساحر است و او در پرتو توانایى نفس خود، بدون آنکه از بیرون کمک بگیرد کارهاى خارقالعاده انجام مىدهد. بنابراین، کارهاى خارقالعاده انجام گرفته به سببى از اسباب بیرونى -و نه قوت و ملکه نفسانی ساحر- مصداق سحر نخواهد بود. در نتیجه این تعریف از این جهت اخص از تعریفهاى پیشین خواهد بود.
نقطه اشتراک تعاریف
نقطه اشتراک همه تعریفها از سحر این است که سبب آن، پنهان و غیر متعارف است. بنابراین، چنانچه سبب، متعارف و آشکار باشد، سحر به شمار نمىرود؛ از اینرو، ایجاد افعال شگفتآور با استفاده از اسباب طبیعى یا اشکال هندسى مصداق سحر نخواهد بود؛ چنانکه ایجاد عمل خارقالعاده با بهرهگیرى از اسباب شرعى از قبیل ذکر، دعا و آیات قرآن نیز همین حکم را دارد؛ بلکه به تصریح برخى، هر عملى که منشأ آن خواص اشیا، حتى حروف باشد همینگونه است و مصداق سحر نمىباشد.
[۱۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸۵
[۱۹] موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایه العباد، ج۱، ص۳۴۲.
عمل تسخیر
عمل تسخیر نیز بنابر بعضى تعریفها، مصداق سحر و بنابر بعضى دیگر، خارج از سحر مىباشد.
واقعى یا تخیلى بودن سحر
آیا سحر حقیقت دارد و آنچه بر اثر سحر پدید مىآید واقعى است یا صرفاً امرى تخیلى و وهمى است و یا بخشى از آن، واقعى و بخشى دیگر تخیلى است؟ مسئله میان فقها محل بحث و اشکال است.
[۲۰] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۵، ص۳۲۷-۳۲۸.
[۲۱] حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الإمامیه، ج۵، ص۳۹۶.
[۲۲] عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۴.
[۲۳] محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۴، ص۳۰.
[۲۴] مکی عاملی، محمد بن جمالالدین، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۳، ص۲۱۵.
البته طرح این بحث بنابر تعریف هفتم موضوعیت ندارد؛ زیرا خدعه و نیرنگ واقعیت ندارد؛ هرچند گاه امرى واقعى بر آن مترتب مىگردد، مانند اینکه ساحر چیزى ترسناک را در خیال مسحور آشکار سازد که منجر به ترسیدن و در نهایت دیوانگى او شود.
[۲۵] خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۴۴۹.
سحر در قرآن
از بررسی حدود ۵۱ مورد، کلمه «سحر» و مشتقات آن در سورههای قرآن از قبیل: طه، شعراء، یونس، اعراف، و… راجع به سرگذشت پیامبران خدا: موسی، عیسی، و پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به این نتیجه میرسیم که سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم میشود:
سحر کاذب
آنجا که مقصود از آن فریفتن و تردستی و شعبده و چشمبندی است و حقیقتی ندارد چنانکه میخوانیم: «… فاذا حِبالُهُم و عِصیَّهُم یُخیّلُ الیه مِن سحرِهم اَنَّها تَسعی؛
[۲۶] طه/سوره۲۰، آیه۶۶.
ریسمانها و عصاهای جادوگران زمان موسی در اثر سحر، خیال میشد که حرکت میکنند». و در آیه دیگر آمده است: «فَلمّا اَلقوا سَحَروا اَعیُنَ الناسِ و استرهَبوهُم؛
[۲۷] اعراف/سوره۷، آیه۱۱۶.
هنگامی که ریسمانها را انداختند چشمهای مردم را سحر کردند و آنها را ارعاب نمودند». از این آیات روشن میشود که سحر دارای حقیقتی نیست، که بتواند در اشیا تصرفی کند و اثری بگذارد بلکه این تردستی و چشمبندی ساحران است که آنچنان جلوه میدهد.
سحر واقعی
در قرآن آیاتی داریم که میرساند یک نوع از سحر و واقعیت دارد چنان که میخوانیم: «فَقالَ اِن هذا الا سحرٌ یُؤثرُ؛
[۲۸] مدثر/سوره۷۴، آیه۲۴.
این نیست جز سحر جالب» از این آیه در مییابیم یک نوع سحر مؤثر، که به راستی روی اشیا نیز اثر میگذارد وجود دارد. ولی آیا تاثیر سحر فقط جنبه روانی دارد و یا اینکه اثر جسمانی و خارجی هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشارهای به آن نشده و لذا بعضی معتقدند سحر موثر اثرش تنها در جنبههای روانی است.
نکته
نکته دیگری که در این جا تذکر آن لازم است این که: به نظر میرسد، همه یا لااقل قسمتی از سحرها به وسیله استفاده از خواص شیمیایی و فیزیکی به عنوان اغفال تحمیق در برابر جمعی از مردم ساده لوح انجام میشده است. مثلا در تاریخ ساحران زمان موسی میخوانیم که: آنها درون ریسمانها و عصاهای خویش مقداری مواد شیمیایی مخصوص (احتمالاً جیوه و مشتقات آن) قرار داده بودند که پس از تابش آفتاب و یا بر اثر وسائل حرارتی که زیر آن تعبیه کرده بودند به حرکت در آمدند و تماشاکنندگان خیال میکردند آنها زنده شدهاند. و اینگونه سحرها حتی در زمان ما نیز کمیاب نیست.
سحر در روایات
دَخلَ عیسیً بنُ شقفیٍّ، عَلی ابی عبدالله (علیهالسّلام) و کان ساحراً یاتیهِ الناسُ و یاخذُ علی ذلک الاجرَ، فقال انا رجلٌ کانت صناعتی السحرَ و کنتُ آخذُ علیه الاجرَ، و کان مَعاشی و قد حججتَ منه و مَنَّ اللهُ عَلیَّ بلقائکَ، و قدتبتُ الی اللهِ عزوجل، فَهل لی فی شیءٍ من ذلکَ مخرجٌ؟ فقال له ابو عبدالله (علیهالسّلام): «حلٌ و لا تُعقد؛
[۲۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، کتاب التجاره، ج۱۲، ص۱۰۵ ما یکتسب به.
یکی از جادوگران که در برابر انجام عمل سحر مزد میگرفت (بنام عیسی ثقفی) خدمت امام صادق (علیهالسّلام) رسید، و پرسید که: حرفه من سحر بوده است، و در برابر آن مزد میگرفتم خرج زندگی من نیز از همین راه تامین میشد، و با همان پول حج خانه خدا را انجام دادهام، ولی (اکنون) توبه کردهام آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «عقده سحر را بگشای، ولی گره جادوگری مزن». از این حدیث استفاده میشود که برای گشودن سحر عمل و آموختن آن بیاشکال است. علامه (رحمهاللهعلیه) در تحریر در بحث مکاسب محرمه میفرماید: یاد دادن و یاد گرفتن سحر و جادو و شعبده، کهانت و قیافه و گرفتن اجرت بر آن حرام است.
[۳۰] حلی، حسن بن یوسف، تحریرالاحکام، ج۱، ص۱۶۱.
قالَ علیٌ (علیهالسّلام): «مَن تَعلم شیئاً مِن السحرِ قلیلاً او کثیراً فَقد کَفَرَ و کان آخِرَ عهدِهِ بِربهِ؛
[۳۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۱۲، ص۱۰۷، باب ۲۵، ابواب ما یکتسب به.
علی (علیهالسّلام) فرموده است: «کسی که سحر بیاموزد کم یا زیاد کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلی قطع میشود». قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «مَن مَشی الی ساحرٍ اوکاهنٍ او کذابٍ یُصَدقَهُ بما یقولُ فَقد کَفر بما انزلَ اللهُ مِن کتابٍ؛
[۳۲] قمی، عباس، سفینه البحار، ج۴، ص۹۴.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: «کسی که نزد ساحر یا کاهن یا دروغگویی برود در حالی که آنچه را که میگویند، تصدیقکننده باشد به تمام کتابهای آسمانی که خدا فرستاده کافر شده است». قال الصادق (علیهالسّلام): «الساحِرُ یُضرَبُ بالسیفِ ضربهً واحدهً علی اُمِ راسِهِ؛
[۳۳] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۷، ص۲۶۰، باب حد السحر.
امام صادق (علیهالسّلام) فرموده است: «ساحر را یک ضربت شمشیر بر سرش میزنند و او را میکشند». قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «ساحِرُ المُسلمینَ یُقتَلُ و ساحرُ الکفارِ لا یُقتلُ قیل یا رسولَ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و لِمَ لا یُقتلُ ساحرُ الکفارِ قال لاَنَّ الکُفرَ اعظمُ مِن السحرِ و لاَنَّ السحرَ و الشرکَ مقرونانِ؛
[۳۴] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۷، ص۲۶۰، باب حد السحر.
پیامبر خدا فرمود: «ساحر مسلمان باید کشته شود و ساحر کافر کشته نمیشود. کسی عرض کرد چرا ساحر کافر نباید کشته شود؟ فرمود، برای این که کفر از سحر عظیمتر است و سحر و شرک باهمند یعنی جایی که کافر غیر حربی به سبب کفرش کشته نشود به طریق اولی برای سحر کشته نمیشود. چون کفر از سحر بزرگتر است و مسلمان ساحر کشته میشود چون به شرک نزدیک شده است».
احکام سحر
سحر حرام بوده و از گناهان کبیره به شمار مىرود
یادگیری سحر
در اینجا این سؤال پیش میآید که: آیا یاد گرفتن سحر و عمل به آن از نظر اسلام اشکال دارد؟ در این مورد فقهای اسلام، همه میگویند یاد گرفتن جادوگری حرام و آموزش دادن و آموختن آن به منظور به کار بستن و نیز دریافت اجرت در ازاى یاد دادن آن حرام و باطل است؛
[۳۵] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۳۶۵-۳۶۶.
[۳۶] حسینی عاملی، جواد، مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۲۲۶.
چنانچه یادگرفتن سحر به خاطر ابطال سحر ساحران باشد اشکالی ندارد. لیکن به تصریح برخى، آموختن سحر به انگیزه دانستن و نه عمل کردن و یا به کار بستن آن هنگام ضرورت، جایز است.
[۳۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۸.
بلکه گاهی به عنوان واجب کفایی میبایست عدهای سحر را بیاموزند، تا اگر مدعی دروغگویی خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه نماید، سحر و جادوی او را باطل نماید و دروغش را فاش سازد. برخى گفتهاند: یاد گرفتن سحر به انگیزه حفظ خود از سحر شدن توسط دیگرى و دفع زیان آن از خود و مسلمانان و نیز دفع شر کسى که بدان وسیله ادعاى پیامبرى مىکند، جایز، بلکه در مورد آخر، واجب کفایی است؛
[۳۸] عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۴.
[۳۹] مکی عاملی، محمد بن جمالالدین، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۳، ص۲۱۵.
لیکن برخى، به کار گرفتن سحر را جهت حفظ خود یا دفع کسى که بدان سبب ادعاى پیامبرى مىکند، جایز ندانستهاند.
[۴۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۷-۷۸.
[۴۱] موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایه العباد، ج۱، ص۳۴۱.
گشودن سحر با ذکر
گشودن سحر به وسیله ذکر، دعا و آیات قرآن کریم جایز است؛ لیکن در اینکه گشودن آن به وسیله سحر جایز است یا حرام، اختلاف مىباشد.
[۴۲] حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الإمامیه، ج۲، ص۲۶۱.
[۴۳] عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۴.
[۴۴] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۸، ص۱۷۵.
[۴۵] آل عصفور، حسین بن محمد، سداد العباد، ص۴۲۹-۴۳۰.
البته اگر حفظ واجبى اهم، متوقف بر عمل سحر باشد، سحر جایز، بلکه واجب خواهد بود.
[۴۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۸.
[۴۷] موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایه العباد، ج۱، ص۳۴۱.
عمل مشکوک
عملى که مصداق سحر بودن آن مشکوک است، به تصریح برخى، محکوم به حکم سحر نیست و اگر از جهتى دیگر، همچون زیان داشتن براى کسى، حرام نباشد، اشکالى ندارد.
[۴۸] نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۵.
[۴۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸۵.
حقیقت سحر
مرحوم سید در وسیله النجاه میفرماید: «سحر عبارت است از نوشتن یا خواندن اوراد مخصوص یا سوزانیدن با آتش و دود کردن چیزهای مخصوص، یا نقش کردن صورت یا دمیدن یا گره زدن یا چند چیز را به وضع خاصی در جاهایی دفن کردن بهطوری که در بدن یا قلب یا عقل شخص سحر شده اثر کند، مثل اینکه اگر غائب باشد او را حاضر کند یا این که او را خواب و بیهوش کند، ایجاد محبت یا دشمنی بین او و دیگری کند مثل بستن مرد از زن و جدایی بین آنها انداختن.
بحث فلسفی
مرحوم علامه طباطبایی (رحمهاللهعلیه) در ذیل تفسیر آیه شریفه ۱۰۱ بقره، مطالبی را بیان فرموده که خلاصه آن نقل میشود. میفرماید: شکی نیست که اشخاصی یافت میشوند که کارهای خارقالعاده انجام میدهند و پس از دقت معلوم میشود که غالب آنها اسباب طبیعی دارد و به این ترتیب که یک قسمت از این نوع کارها به وسیله عادت و تمرین زیاد صورت میگیرد. مثل این
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.