پاورپوینت جابر بن یزید بن حارث جعفی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت جابر بن یزید بن حارث جعفی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت جابر بن یزید بن حارث جعفی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت جابر بن یزید بن حارث جعفی :

جابر بن یزید جعفی کوفی

جابر بن یزید جُعْفی، فقیه، مفسر قرآن، محدّث، و از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی اجمالی
۲ – ورود جابر به مدینه
۳ – جایگاه اجتماعی جابر
۴ – روایات شیعه در مدح جابر
۵ – روایات شیعه در قدح جابر
۵.۱ – گزارشی از جنون جابر
۵.۲ – فساد عقیده جابر
۶ – جابر در متون اهل‌ سنت
۶.۱ – روایات در مدح جابر
۶.۲ – روایات در قدح جابر
۷ – جابر در کتب فرقه‌ها
۸ – جابر در قول رجالیان شیعه
۸.۱ – نجاشی
۸.۲ – سایر رجال
۹ – اعتبار روایات جابر
۱۰ – نقل حدیث جابر
۱۱ – نظر رجالیان اهل‌سنت درباره جابر
۱۲ – نظر علمای متأخر امامی درباره جابر
۱۲.۱ – حرعاملی و نوری
۱۲.۲ – نویهض و سیدصدر
۱۲.۳ – خویی
۱۲.۳.۱ – ادعای روایات اندک جابر
۱۳ – علت دیوانگی جابر
۱۴ – نقل روایت جابر از امامین صادقین
۱۵ – علل مدح و ذم اهل‌ سنت از جابر
۱۶ – تابعی بودن جابر
۱۷ – روایات جابر در منابع شیعی
۱۸ – جابر در منابع اهل‌سنت
۱۹ – راویان جابر
۲۰ – آثار جابر
۲۰.۱ – اصل
۲۰.۲ – کتاب التفسیر
۲۰.۳ – رساله ابی‌جعفر الی اهل‌البصره
۲۰.۴ – چند کتاب دیگر
۲۰.۵ – موضوع منقولات از جابر
۲۱ – سال وفات جابر
۲۲ – فهرست منابع
۲۳ – پانویس
۲۴ – منبع

معرفی اجمالی

ابوعبدالله یا ابویزید، جابر بن یزید بن حارث بن عبد یغوث جُعفی کوفی و عربی اصیل است. از عکرمه، عطاء، طاووس، خیثمه، مغیره بن شبیل و گروهی دیگر روایت کرده است. راویان از وی، شعبه، ثوری، مسعر و دیگران بودند. او در سال ۱۲۸ وفات یافت.
کنیه او در منابع، ابوعبداللّه،

[۱] احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

ابومحمد

[۲] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

و ابویزید

[۳] بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۱۰، دیار بکر:المکتبه الاسلامیه، (بی تا).

آمده اما چون در حدیثی از او با کنیه ابومحمد یاد شده

[۴] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۴۴، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

این کنیه پذیرفتنی‌تر می‌نماید و کنیه ابوعبداللّه مستندی ندارد.

[۵] تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۲، ص۵۴۳.

در منابع از او با لقب‌هایی چون جُعفی الکوفی،

[۶] بخاری، محمد بن اسماعیل، کتاب التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۱۰، دیار بکر:المکتبه الاسلامیه، (بی تا).

قدیم

[۷] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

و عربی

[۸] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

یاد شده است. محمدعلی موحدی ابطحی

[۹] موحدی ابطحی، محمدعلی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل ابی‌العباس احمد بن علی النجاشی، ج۵، ص۴۳۴۴، قم ۱۴۱۷.

احتمال داده است که «عربی قدیم» به معنای کسی باشد که نسب عربی دارد.
نسب وی به تیره جعفی از قبیله مَذْحِج، که از یمن به کوفه، کوچ کرده بودند، می‌رسد.

[۱۰] سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۳، ص۲۹۱.

[۱۱] سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۳، ص۲۹۳.

طوسی در رجال

[۱۲] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ج۱، ص۱۲۹، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.

بر اساس گفته ابن قُتَیبه او را اَزْدی دانسته، اما تستری

[۱۳] تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۲، ص۵۴۳.

بر آن است که شیخ طوسی، جابر بن یزید و جابر بن زید را که ازدی است، و هر دو نام در معارف ابن قتیبه

[۱۴] ابن قتیبه، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۴۵۳، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.

[۱۵] ابن قتیبه، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۴۵۳، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.

آمده، خلط کرده است.
از نام پدر و مادر و تاریخ تولد جابر اطلاع دقیقی در دست نیست. اگر وی، بر اساس برخی شواهد تاریخی، در هشتاد سالگی و در سال ۱۲۸ فوت کرده باشد، می‌توان حدس زد که در حدود سال ۵۰ هجری به دنیا آمده

[۱۶] موحدی ابطحی، محمدعلی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل ابی‌العباس احمد بن علی النجاشی، ج۵، ص۴۵۴۶، قم ۱۴۱۷.

اما این محاسبه با سخنِ خود جابر که گفته در نخستین دیدار با امام باقر (علیه‌السلام)، جوان بوده است

[۱۷] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۳۸، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

سازگار نیست.

ورود جابر به مدینه

از زندگی او تا پیش از ورودش به مدینه و درک محضر امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) اطلاعات چندانی در دست نیست، اما اگر این روایت را بپذیریم که جابر به هنگام وداع با امام باقر گفته که هجده سال از محضر امام بهره برده است

[۱۸] طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ج۱، ص۲۹۶، قم ۱۴۱۴.

و زمان وداع را اواخر زندگی امام فرض کنیم، سال ورود او به مدینه حدود سال ۹۶ خواهد بود.
بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزه‌اش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است.
احتمالاً به سبب حساسیت مردم مدینه به کوفیان شیعی مذهب، امام از او خواسته که به مردم مدینه بگوید اهل مدینه است زیرا هرکس به شهری وارد شود، تا از آن شهر خارج نشود، از مردم آن شهر محسوب می‌شود.
امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت بنی‌امیه فاش نسازد و پس از زوال دولت آنان، حتماً مطالبِ آن را فاش کند.

[۱۹] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۳۸، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

اگر این روایت صحیح باشد، حکایت از مقام و منزلت جابر در نزد امام دارد.

جایگاه اجتماعی جابر

بر اساس گزارشی که ابن سعد

[۲۰] ابن‌سعد، محمد بن منیع، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۶، ص۳۴۶.

نقل کرده، هر گاه عیسی بن مُسَیِّب، قاضیِ خالد بن عبداللّه قَسری، در کوفه به مَسندِ قضا می‌نشست جابر بن یزید کنار او می‌نشست. این گزارش نیز مبیّن اهمیت جایگاه اجتماعی وی است.
همچنین بنابر گزارش یعقوبی،

[۲۱] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۴۸.

[۲۲] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۶۳.

جابر بن یزید از جمله فقهای اواخر دوران امویان و اوایل روزگار عباسیان بوده است.
با این همه، در متون رجالی و متون حدیثی کهن شیعه، گزارش‌ها و روایات ضد و نقیضی درباره جابر وجود دارد که باعث پدید آمدن دیدگاه‌های متفاوت، بلکه متناقضی، درباره وثاقت او شده است.

روایات شیعه در مدح جابر

چندین روایت از امام صادق و امام باقر (علیه‌السلام) در مدح جابر بن یزید وارد شده است که نشان از مقام بالای جابر نزد ائمه دارد.
• از قول امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که جابر در نزد ایشان منزلت سلمان را در نزد پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) دارد

[۲۳] مفید، محمد بن محمد، الاختصاص (منسوب به)، ج۱، ص۲۱۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم:جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، (بی تا).

اما در موردی دیگر امام صادق، ذَریح را از ذکر نام جابر منع کرده زیرا بر آن بوده است که اگر نادانان احادیث وی را بشنوند به او طعن خواهند زد.

[۲۴] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۳۹، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

در روایت دیگری امام صادق برای جابر، آمرزش خواسته و مُغیره بن سعید، از غُلات آن عصر، را به دلیل دروغ بستن به ایشان لعن کرده است.

[۲۵] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۳۵، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

• در یک مورد دیگر جابر به امام باقر (علیه‌السلام) گفته است که شما سخنان و اسراری را به من سپرده‌اید که بسی سنگین است و گاه باعث می‌شود تحمل خود را از دست بدهم و حالتی شبیه جنون به من دست دهد. امام به او توصیه کرده است در چنین حالتی به صحرا برود و گودالی بسازد و سر در آن کُند و اسراری را که از امام شنیده باز گوید.

[۲۶] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۴۱ ۴۴۲، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

حتی در پاره‌ای منابع جابر باب امام باقر معرفی شده است.

[۲۷] مدرسی طباطبائی، حسین، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ج۱، ص۱۲۷، دفتر ۱، ترجمه علی قرائی و رسول جعفریان، قم ۱۳۸۳ ش.

روایات شیعه در قدح جابر

در مقابل این روایات، گزارش‌های دیگری در منابع کهن رجالی و منابع کهن حدیثی وجود دارد که متضمن قدح و ذم شخصیت جابر بن یزید است.
• از جمله بر اساسِ روایتی که زراره نقل کرده، امام صادق اظهار داشته که جابر بن یزید را تنها یک بار نزد پدر خود دیده و جابر هرگز به حضور امام صادق (علیه‌السلام) نرسیده است.

[۲۸] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۳۶، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

گزارشی از جنون جابر

در برخی گزارش‌ها به دیوانگی جابر بن یزید اشاره شده است. مثلاً در گزارشی آمده که جابر به هنگام کشته شدن ولید (ولید بن یزید)، وقتی که مردم در مسجد جمع شده بودند، در حالی که دستارِ سرخ رنگی از جنس خزّ بر سر داشت، چنین می‌گفت : «وصیّ اوصیا و وارث علم انبیا، محمد بن علی (علیه‌السلام) مرا گفت» وقتی مردم او را چنین دیدند گفتند که جابر دیوانه شده است.

[۲۹] محمد بن عمر کشی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۳۷، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

فساد عقیده جابر

در گزارشی دیگر، جابر بن یزید مختلط (فاسدالعقیده و منحرف) خوانده شده است.

[۳۰] احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

جابر در متون اهل‌ سنت

همچون منابع شیعی، در متون اهل‌سنت نیز درباره جابر بن یزید روایات و نقل‌های متضادی وجود دارد.

روایات در مدح جابر

در منابع رجالی و منابع حدیثی اهل سنّت نیز روایاتی متضمن مدح و قبول وثاقتِ او وجود دارد، نظیر سخن سُفیان ثوری در حق وی که گفته است در امر حدیث، باتقواتر از جابر ندیده‌ام.

[۳۱] ابن ابی‌حاتم تمیمی‌ رازی، عبدالرحمان‌ بن‌ محمد، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۹۷، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱۱۳۷۳/ ۱۹۵۲۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).

و سخنِ شُعبه که جابر را صدوق خوانده است.

[۳۲] ابن ابی‌حاتم تمیمی‌ رازی، عبدالرحمان‌ بن‌ محمد، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۹۷، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱۱۳۷۳/ ۱۹۵۲۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).

روایات در قدح جابر

جابر بن یزید در منابع اهل‌سنت به خاطر چند دلیل مورد قدح و ذم واقع شده است.
• اظهار نظرهایی هست که جابر در آن‌ها به سبب اعتقاد به «رجعت»

[۳۳] عقیلی، محمد بن عمرو، الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۹۲، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

و غلو در تشیع

[۳۴] عجلی، احمد بن عبداللّه، معرفه الثقات، ج۱، ص۲۶۴، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، مدینه ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

و این‌که از اصحاب عبداللّه بن سبأ بوده

[۳۵] محمد بن‌ حبان‌، تمیمی بستی سجستانی، المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۰۸، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵۱۳۹۶/ ۱۹۷۵۱۹۷۶.

قدح و ذم شده است.

جابر در کتب فرقه‌ها

در کتاب‌های فِرَق

[۳۶] اشعری، علی بن اسماعیل، کتاب مقالات الاسلامییّن و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۸، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.

[۳۷] حمیری، نشوان بن سعید، الحورالعین، ج۱، ص۱۶۸، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.

جابر بن یزید جعفی جانشین مغیره بن سعید، که امام صادق (علیه‌السلام) او را لعن کرده، دانسته شده است. همچنین به تصریح نوبختی،

[۳۸] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ج۱، ص۳۴ ۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/۱۹۳۶.

عبداللّه بن حارث، رهبر پیروان عبدالله بن معاویه که پس از قتل او به دست ابومسلم به این مقام رسید، عقاید خود (از جمله غلو و اعتقاد به تناسخ و اَظِلِّه و دَور) را به جابر بن عبدالله انصاری و سپس به جابر بن یزید جعفی نسبت داده است.
عبداللّه بن حارث پیروان خود را به ترک فرایض و شرایع و سنن فراخواند و این رأی را نیز به جابر بن یزید جعفی و جابر بن عبداللّه انصاری منسوب کرد اما نوبختی

[۳۹] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ج۱، ص۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/۱۹۳۶.

آن دو را مبرّا از این عقاید می‌داند.

جابر در قول رجالیان شیعه

رجالیان شیعه نظرات مختلفی درباره جابر بن یزید جعفی ارائه کرده‌اند.

نجاشی

در میان رجالیان شیعه، نجاشی

[۴۰] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

در وثاقت جابر بن یزید شک کرده و او را مختلط خوانده است. نجاشی عبارت دیگری نیز دارد: جابر بن یزید، ابوعبدالله -و به گفته‌ای ابومحمد- جعفی عربی اصیل بود. به دیدار امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) نایل آمد و در زمان حضرت صادق (علیه‌السّلام) در سال ۱۲۸ درگذشت.
چند کتاب دارد که از جمله آنها تفسیر است. آنگاه سند خود را درباره آن تفسیر آورده است. شیخ مفید در رساله عددیه او را در زمره کسانی آورده است که طعن بر آنان روا نیست و راهی برای نکوهش آنان وجود ندارد. ابن شهر آشوب او را از اصحاب خاص امام صادق (علیه‌السّلام) به شمار آورده است.
نجاشی می‌گوید: در باورهایش نارسایی وجود دارد. آری، او درباره امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) عقیده‌ای برتر و والاتر از دیگران داشت و همین موجب گردید که او را غالی بشمارند. ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی از ابوالعلاء روایت می‌کند: وقتی ولید کشته شد وارد مسجد شدم؛ مردم گرد آمده بودند من هم به جمع آنان پیوستم؛ در این هنگام جابر جعفی را دیدم که عمامه‌ای از خز سرخ به سر داشت و می‌گفت: وصی اوصیا و وارث علم انبیا، محمد بن علی (علیه‌السّلام) به من فرمود… که در این هنگام مردم گفتند: جابر دیوانه شده؛ جابر دیوانه شده است؛

[۴۱] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، چاپ مشهد، ص۱۹۲، شماره ۳۳۷.

[۴۲] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، انتشارات موسسه آل البیت، ج۲، ص۴۳۷.

از این‌روست که جریر می‌گوید: نقل روایت از جابر را جایز نمی‌شمرم؛ او به رجعت عقیده داشت. ابوالاحوص می‌گوید: هرگاه از کنار جابر می‌گذشتم از خدا طلب عافیت می‌کردم… و نکاتی از این قبیل که قصور فهم عامه، تاب شنیدن آن را نداشت.

[۴۳] عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۹.

امام باقر (علیه‌السّلام) به او سفارش کرد که چیزی از اسرار آنان را فاش نسازد و برای مردم چیزی را که عقلشان توان شنیدن ندارد بیان نکند. حضرت به او فرمود: ‌ای جابر! سخن ما به غایت مشکل است که جز مومنان امتحان شده تاب شنیدن آن را ندارند.

[۴۴] طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، چاپ مشهد، ص۱۹۳، شماره ۳۴۱.

تنها اشکال جابر همین بود؛ وگرنه خدشه‌ای بر شخصیت او وارد نیست؛ چنانکه شعبه می‌گوید: جابر در نقل حدیث راستگوست.

[۴۵] عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۷.

سایر رجال

طوسی در رجال،

[۴۶] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ج۱، ص۱۲۹، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.

[۴۷] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ج۱، ص۱۷۶، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.

و فهرست

[۴۸] طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۱، ص۹۵، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.

[۴۹] طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ج۱، ص۲۹۹، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.

از وثاقت یا عدم وثاقت وی سخنی به میان نیاورده است.
ابن داوود حِلّی

[۵۰] حلّی، ابن داوود، کتاب الرجال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم (بی تا).

وی را در زمره کسانی آورده است که جرح شده‌اند.
علامه حلّی،

[۵۱] حلّی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ج۱، ص۹۴ ۹۵، چاپ جواد قیومی اصفهانی، (قم) ۱۴۱۷.

ضمن نقل اقوالِ رجالیان پیش از خود (همچون ابن غضایری)، در این باره داوری نکرده است.

اعتبار روایات جابر

همچنین صرف‌نظر از موقعیت جابر، بیشتر روایات منسوب به او به دلیل ناموثق بودن راویان آن‌ها، نامعتبر دانسته شده است.

[۵۲] مدرسی طباطبائی، حسین، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ج۱، ص۱۳۰، دفتر ۱، ترجمه علی قرائی و رسول جعفریان، قم ۱۳۸۳ ش.

نقل حدیث جابر

ابن حجر می‌گوید: ابونعیم از ثوری نقل می‌کند که هرگاه جابر در موقع نقل حدیث بگوید: حدثنا و اخبرنا، روایت او صحیح است. ابن مهدی از سفیان نقل می‌کند: در مقام نقل حدیث، پرهیزگارتر از او ندیده‌ام. ابن علیه از شعبه نقل می‌کند که: جابر در نقل حدیث صدوق است. یحیی بن ابی‌بکیر از شعبه نقل می‌کند که: هرگاه جابر بگوید: حدثنا و سمعت، از موثق‌ترین مردم است. از زهیر بن معاویه نیز نقل شده است: وقتی می‌گفت: سمعت یا سالت، از راستگوترین مردم بود. وکیع می‌گوید: در هر چه خواستید شک کنید، ولی در اینکه جابر ثقه است شک روا مدارید.

[۵۳] عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۷.

نظر رجالیان اهل‌سنت درباره جابر

برخی از رجالیان و شرح حال‌نویسان سنّی مذهب، او را توثیق و تعظیم و برخی درباره او سکوت و توقف کرده‌اند و شماری از آن‌ها هم یا کاملاً او را تضعیف کرده‌اند یا ضمن توثیق روایاتِ او، مذهبش را تضعیف کرده‌اند.

[۵۴] ابن‌سعد، محمد بن منیع، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۶، ص۳۴۵.

[۵۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۱۰، دیار بکر:المکتبه الاسلامیه، (بی تا).

[۵۶] ابن قتیبه، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۴۸۰، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.

[۵۷] نسائی، احمد بن علی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۱۶۳، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

[۵۸] عقیلی، محمد بن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، ج۱، ص۱۹۲ ۱۹۴، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

[۵۹] محمد بن‌ حبان‌، تمیمی بستی سجستانی، المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۰۹، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵۱۳۹۶/ ۱۹۷۵۱۹۷۶.

[۶۰] سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۳، ص۲۹۳.

حتی ابن ابی‌حاتم رازی

[۶۱] ابن ابی‌حاتم تمیمی‌ رازی، عبدالرحمان‌ بن‌ محمد، الجرح و التعدیل، ج۱، ص۷۸، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱۱۳۷۳/ ۱۹۵۲۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).

سخنانِ شعبه و ثوری را که متضمن مدح جابر است، به سود نکوهش‌کنندگان جابر تفسیر و توجیه کرده است.

نظر علمای متأخر امامی درباره جابر

با این حال، محدّثان و رجالیان متأخر امامی عموماً در صدد توثیق جابر بن یزید بر آمده‌اند و روایات متضمن قدح و ذم وی را توجیه کرده‌اند.

حرعاملی و نوری

محمد بن حسن حرّ عاملی،

[۶۲] حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۳۲۹.

ضمن نقل اقوال مختلف درباره جابر بن یزید، وثاقت وی را مرجح دانسته است.
میرزاحسین نوری

[۶۳] نوری، حسین بن محمدتقی، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۱۸، قم ۱۴۱۵۱۴۲۰.

نیز گفته است مبنای شماری از عالمان شیعی قرون اولیه اسلامی که جابر بن یزید را توثیق نکرده‌اند، این بوده است که برخی مسائل راجع به معارف در نزد آنان مُنکَر (و نادرست) محسوب می‌شده و معتقدِ به آن را گمراه و مختلط می‌دانسته‌اند، از جمله عالم ذرّ و اظله در نزد شیخ مفید و طی الارض در نزد سیدمرتضی و وجود بهشت و جهنم در زمان حاضر در نزد سیدرضی، در حالی که این معارف در عصر ما در حکم ضروریات به شمار می‌روند.

نویهض و سیدصدر

عادل نویهض می‌گوید: جابر از تابعان و فقهای امامیه و از مردم کوفه است؛ روایات زیادی دارد. دانش وی از دین، فراوان است. برخی از حدیث‌شناسان بزرگ او را ستوده‌اند و برخی دیگر او را به اعتقاد به رجعت متهم کرده‌اند. جابر در کوفه وفات یافت. کتابی به نام تفسیر القرآن دارد.

[۶۴] داودی، شمس‌الدین، معجم المفسرین، ج۱، ص۱۲۴ – ۱۲۳.

زرکلی در کتاب اعلام از آن یاد کرده است.

[۶۵] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۲۰.

شیخ طوسی او را از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) شمرده است.

[۶۶] طوسی، محمد بن حسن، رجال شیخ طوسی، ص۱۱۱.

[۶۷] طوسی، محمد بن حسن، رجال شیخ طوسی، ص۱۶۳.

سید حسن صدر درباره او گفته است: جابر بن یزید جعفی از پیشوایان حدیث و تفسیر است و آنها را از محضر امام باقر (علیه‌السّلام) آموخته است.

[۶۸] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص۳۲۶.

خویی

خوئی، جابر بن یزید را موثق می‌داند و در عین حال توجیهاتی برای قدح و ذم‌های جابر ارائه می‌دهد. علامه از حسین بن ابی‌علاء روایت کرده است که امام صادق (علیه‌السّلام) بر او رحمت فرستاد و فرمود: آنچه او از ما نقل می‌کند درست است. کشی از مفضل بن عمر جعفی روایت کرده است که: از امام (علیه‌السّلام) درباره تفسیر جابر پرسیدم؛ حضرت فرمود: درباره آن با مردم فرومایه سخن مگوی که آن را ناروا پخش می‌کنند.

[۶۹] ر. ک:خویی، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۳۶ – ۳۴۶.

از این پاسخ چنین بر می‌آید که تفسیر او مشتمل بر مطالب ارزنده و والایی بوده -به ویژه درباره شناخت مقام شامخ امام معصوم- که از فهم و درک عامه به دور بوده است. نیز روایاتی در دست است که نشان می‌دهد او از صاحبان سر اهل بیت (علیهم‌السّلام) بوده است؛ لذا کوته‌نظران او را به غلو متهم نموده رافضی‌اش خوانده‌اند، گرچه در عین حال او را راستگو و پرهیزگار می‌دانستند؛ که همین شناخت و اعتراف به صحت گفتار و استواری ایمان او، در ستایش او کافی است.
استاد بزرگوار آیت‌الله خویی (رحمه‌الله‌علیه) درباره جابر سخنانی دارد که از مقام شامخ و قدر والای او حکایت دارد.

[۷۰] خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۴۰.

خوئی سخن امام صادق (علیه‌السلام) را که بنابر آن، جابر را جز یک بار نزد پدر خود ندیده‌اند و وی هرگز به حضور امام صادق نرسیده است، با فرض درستی آن، حمل بر توریه کرده است زیرا اگر جابر پیش امام باقر نرفته بود، همه شهادت می‌دادند و به آسانی می‌شد او را تکذیب کرد. بنابراین، شاید جابر در جایی خارج از منزل امام با ایشان ملاقات می‌کرده است.
از نظر خوئی مختلط بودن جابر نیز، که نجاشی بدو نسبت داده است، با وثاقت و لزوم قبول روایت وی در هنگام سلامت عقیده و اعتدال روانی منافاتی ندارد.

ادعای روایات اندک جابر

خوئی

[۷۱] خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۴۴.

این ادعای نجاشی

[۷۲] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.

را هم که در حوزه احکام شرعی، احادیث اندکی از جابر نقل شده است غریب می‌داند زیرا در کتاب‌های چهارگانه حدیثی شیعه، روایات بسیاری از او نقل شده است. وی احتمال می‌دهد مراد نجاشی این بوده که روایات جابر با وجود کثرت، به سبب ضعف راویان قابل اعتنا نیست. در هر حال بیش‌تر سخنان منسوب به جابر را، از این لحاظ که از نظر شکل و محتوا منسجم‌اند، می‌توان منعکس‌کننده مواضع و معتقدات رایج میان بخشی از شیعیان کوفه در زمان جابر دانست.

[۷۳] مدرسی طباطبائی، حسین، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ج۱، ص۱۳۰، دفتر ۱، ترجمه علی قرائی و رسول جعفریان، قم ۱۳۸۳ ش.

علت دیوانگی جابر

دیوانگی جابر، که بدان اشاره شد، به رغمِ شهرت آن، در منابع شیعی و سنّی به ندرت مطرح شده است، از همین رو احتمال دارد روایات شیعی راجع به این موضوع ساختگی و مبتنی بر اختلافات درونی اصحاب امامان باشد؛ اگر هم صحت این روایات به اثبات برسد از مضمون آن‌ها برمی‌آید که دیوانگی جابر بن یزید دائمی و حتی ادواری هم نبوده و تنها در دوره‌ای کوتاه، چاره‌ای برای حفظ جان او محسوب شده است.

[۷۴] موحدی ابطحی، محمدعلی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل ابی‌العباس احمد بن علی النجاشی، ج۵، ص۹۳ ۹۸، قم ۱۴۱۷.

[۷۵] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۴۳، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

نقل روایت جابر از امامین صادقین

به نظر می‌رسد جابر بن یزید در دوره امام صادق (علیه‌السلام) (۱۱۴ـ ۱۴۸) کمتر در مدینه حضور داشته و از همین رو روایاتی که وی از ایشان نقل کرده نسبت به روایاتی که از امام باقر (علیه‌السلام) نقل کرده، بسیار کمتر است.

[۷۶] اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، ج۱، ص۱۴۵۱۴۶، قم:مکتبه المحمدی، (بی تا).

در عین حال روایات بیشتری از امام صادق (علیه‌السلام) در تأیید جابر بن یزید در منابع دیده می‌شود.

[۷۷] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۴۳۶ ۴۳۸، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴.

که توجیه‌کننده ابهامات و سؤالاتی است که درباره وی وجود دارد.

علل مدح و ذم اهل‌ سنت از جابر

در مورد نظر اهل سنت درباره جابر بن یزید نیز باید گفت که اگر بخواهیم به مخالفت‌ها و موافقت‌های ایشان با وی، نگاهی تاریخی بیندازیم، به این نتیجه می‌رسیم که بیشترین تأییدها را معاصران جابر ابراز کرده‌اند و در دوره‌های بعدی (به دلایلی همچون روشن شدن مرزبندی‌های عقیدتی و فرقه‌ای و تبلیغات بر ضد وی و معرفی شدن او به عنوان شیعه غالی)، جابر بن یزید را طعن و قدح کرده‌اند.
مادلونگ با این‌که تندروتر شدن تدریجی جابر بن یزید و ارتباط او را با مغیریان تأیید کرده، از مدح امام صادق (علیه‌السلام) از او به این نتیجه رسیده که واقعاً بعید است وی در زمره مغیریان باشد.

[۷۸] EI 2، suppl، fascs، ۳-۴، Leiden 1981، s.v. “Dja ¦bir Al -Djufi” (by W. Madelung).

تابعی بودن جابر

جابر بن یزید را از تابعین دانسته‌اند.

[۷۹] ابن قتیبه، عبدالله‌ بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۴۸۰، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.

[۸۰] طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ج۱، ص۱۷۶، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.

یعنی وی از اصحاب پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، و عمدتاً از جابر بن عبدالله انصاری

[۸۱] موحدی ابطحی، محمدعلی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل ابی‌العباس احمد بن علی النجاشی، ج۵، ص۴۷، قم ۱۴۱۷.

و ابوطُفیل عامر بن واثله لیثی،

[۸۲] مزّی، یوسف بن عبدالرحمان، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج۱۵، ص۲۰۶، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.

[۸۳] موحدی ابطحی، محمدعلی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال للشیخ الجلیل ابی العباس احمد بن علی النجاشی، ج۵، ص۵۲، قم ۱۴۱۷.

دارای روایاتی بوده است.

روایات جابر در منابع شیعی

احادیثی در اُمّ‌الکتاب (یکی از متون غلات کوفه که با تغییراتی که طی دوران‌های بعدی یافته، باقی مانده است) از جابر نقل شده

[۸۴] Arzina R. Lalan

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.