پاورپوینت توریه در قرآن


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت توریه در قرآن دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت توریه در قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت توریه در قرآن :

پاورپوینت توریه در قرآن

توریه اصطلاحی در متون دینی به معنای انتقال دادن معنایی جز مفهوم مراد از لفظ به مخاطب، هنگام سخن گفتن است.

فهرست مندرجات

۱ – تعریف توریه
۲ – مفهوم و اقسام توریه
۲.۱ – توریه مرشحه
۲.۲ – توریه مجرده
۲.۳ – توریه مبینه
۲.۴ – توریه مهیاه
۳ – توریه و کذب
۴ – توریه در سیره پیامبران الهی و صالحان
۴.۱ – توریه ابراهیم
۴.۲ – توریه حضرت یوسف و برادران او
۴.۳ – توریه حضرت موسی
۴.۴ – توریه مؤمن آل فرعون
۴.۵ – توریه در سیره پیامبر اکرم
۴.۶ – حکم فقهی توریه
۴.۷ – شروط جواز توریه
۵ – فهرست منابع
۶ – پانویس
۷ – منبع

تعریف توریه

توریه از ریشه «و -ر -ی» به معنای پنهان کردن، پوشانیدن و افشا نکردن راز است.

[۱] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۳۰۱.

[۲] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۸۹ – ۳۹۰.

[۳] فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۴، ص۳۹۹، «وری».

در اصطلاح متون اسلامی

[۴] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۴۹۳.

[۵] قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، «وری».

[۶] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶.

و فقها

[۷] موسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، الموسوعه الفقهیه، ج۱۲، ص۲۴۸.

[۸] القاموس الجامع، ص۹۳.

توریه آن است که متکلم از سخن خود مفهومی جز آنچه مخاطب از آن می‌فهمد یعنی معنایی خلاف ظاهر اراده کند.
در متون حدیثی و فقهی، به ویژه فقه اهل سنت ، کاربرد واژه «مِعْراض» (جمع آن معاریض) درباره توریه رواج دارد. این تعبیر برگرفته از حدیث منسوب به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم:«إنّ فی المعاریض لَمَنْدوحهً عن الکذب»

[۹] فتح الباری، ج۱۰، ص۴۹۰.

[۱۰] السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۹۹.

است؛ همچنین گاه تعابیری دیگر مانند تأویل

[۱۱] حلی، حسن بن یوسف، قواعد الأحکام فی معرفه الحلال و الحرام، ج۳، ص۲۸۲.

[۱۲] المغنی، ج۱۱، ص۲۴۲.

و تعریض

[۱۳] اعلام الموقعین، ج۳، ص۲۳۵.

به معنای توریه به کار رفته‌اند.
واژه پاورپوینت توریه در قرآن کریم نیامده است؛ ولی در احادیث و منابع تفسیری و ادبی آیات متعددی از قرآن مانند ۷۶ – ۷۸ انعام

[۱۴] انعام /سوره۶، آیه۷۶-۷۸.

؛۷۶ یوسف

[۱۵] یوسف/سوره۱۲، آیه۷۶.

؛۶۳ انبیاء

[۱۶] انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳.

؛۸۶ صافّات

[۱۷] صافّات/سوره۳۷، آیه۸۹.

از مصادیق توریه به شمار رفته‌اند. از این آیات و مانند آن‌ها، کاربرد توریه را در سیره شماری از پیامبران و اولیای الهی و نیز مشروعیت و حتی ضرورت توریه را در شرایط خاص می‌توان استنباط کرد.

مفهوم و اقسام توریه

توریه که در منابع ادبی و علوم قرآنی ایهام ، تخییل ، مغالطه و توجیه نیز خوانده می‌شود

[۱۸] قزوینی، جلال الدین، الایضاح فی علوم البلاغه، ج۲، ص۴۹۹.

[۱۹] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶ – ۲۲۸.

[۲۰] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۴۵ – ۴۴۷.

، به تعبیر منابع مذکور آن است که لفظی که دارای دو معنای دور و نزدیک است (هر دو معنا حقیقی باشند یا یکی حقیقی و دیگری مجازی) به کار برده شود و به اتکای قرینه‌ای مخفی معنای دور از آن اراده شود، در حالی که مخاطب گمان کند که معنای نزدیک مراد است.

[۲۱] تفتازانی، سعدالدین، المطول، ص۴۲۵.

[۲۲] هاشمی، احمد، جواهر البلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، ص۳۰۰-۳۰۱.

شماری از مؤلفان بر آن‌اند که این، معنای « توریه عرفی » است و در « توریه بدیعی » هر دو معنا مراد جدّیِ گوینده به شمار می‌روند و چه بسا هر دو در یک درجه از ظهور و خفا باشند.

[۲۳] نجفی اصفهانی، محمدرضا، وقایه الاذهان، ص۸۸ – ۹۰.

[۲۴] سیستانی، علی، الرافد فی علم الاصول، ص۲۳-۲۲.

توریه را در منابع ادبی و علوم قرآنی بر گونه‌های مختلف دانسته و شماری از آیات قرآن کریم را بیانگر مصداقی از توریه یا برخی از اقسام آن انگاشته‌اند. مهم‌ترین اقسام توریه عبارت‌اند از:

توریه مرشحه

و آن توریه‌ای است که لفظ، قرینه‌ای سازگار با معنای نزدیک دربرداشته باشد که مراد متکلم نیست.

[۲۵] حموی، ابن حجه، خزانه الادب و غایه الارب، ج۲، ص۲۴۵.

[۲۶] هاشمی، احمد، جواهر البلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، ص۳۰۰.

علمای بدیع آیه ۴۷ ذاریات

[۲۷] ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۷.

:«والسَّماءَ بَنَینها بِاَییدٍ» را مصداق این نوع توریه شمرده‌اند، زیرا واژه «بَنَینها» در آیه با معنای نزدیک «اَیْدٍ» یعنی دستان سازگاری و تناسب دارد؛ ولی به سبب استحاله وجود دست برای خداوند متعالی، این معنا قطعا مراد نیست و معنای دور یعنی قدرت مراد است

[۲۸] حموی، ابن حجه، خزانه الادب و غایه الارب، ج۲، ص۲۴۵.

[۲۹] تفتازانی، سعدالدین، المطول، ص۴۲۵.

[۳۰] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶.

؛ همچنین برخی آیه ۲۹ توبه

[۳۱] توبه/سوره۹، آیه۲۹.

را بیانگر نمونه‌ای از توریه مرشحه دانسته‌اند:«حَتّی یُعطوا الجِزیَهَ عَن یَدٍ وهُم صغِرون»؛ زیرا مراد از «یَدٍ» در آیه، ذلّت و خواری است، هرچند واژه اعطاء (یُعطوا) با «ید» به معنای دست همخوانی دارد.

[۳۲] هاشمی، احمد، جواهر البلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، ص۳۰۰.

آیاتی دیگر هم در پاره‌ای منابع

[۳۳] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶ – ۲۲۷.

[۳۴] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۴۵ – ۴۴۶.

بیانگر برخی از مصادیق این نوع توریه به شمار رفته‌اند؛ از جمله ۴۲ یوسف

[۳۵] یوسف/سوره۱۲، آیه۴۲.

:«اذکُرنی عِندَ رَبِّکَ فَاَنسهُ الشَّیطنُ ذِکرَ رَبِّهِ»، ۱۴۳ بقره

[۳۶] بقره/سوره۲، آیه۱۴۳.

:«وکَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّهً وسَطًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ ویَکونَ الرَّسولُ عَلَیکُم شَهیدًا» و ۶ الرحمن

[۳۷] رحمن/سوره۵۵، آیه۶.

:«والنَّجمُ والشَّجَرُ یَسجُدان».

توریه مجرده

و آن توریه‌ای است که لفظ آن قرینه‌ای همخوان با معنای نزدیک دربرنداشته باشد؛ مانند آیه ۵ طه

[۳۸] طه/سوره۲۰، آیه۵.

:«اَلرَّحمنُ عَلَی العَرشِ استَوی» که مراد از استواء در آن، استیلا یافتن است نه مستقر شدن و متضمن هیچ قرینه‌ای نیست که هماهنگ با معنای نزدیک (استقرار) باشد.

[۳۹] حموی، ابن حجه، خزانه الادب و غایه الارب، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۵ .

[۴۰] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶.

برخی مؤلفان

[۴۱] هاشمی، احمد، جواهر البلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، ص۳۰۰.

آیه ۶۰ انعام

[۴۲] انعام/سوره۶، آیه۶۰.

را نیز بیانگر مصداقی از این نوع توریه دانسته‌اند.

توریه مبینه

و آن توریه‌ای است که یکی از لوازم معنای دور در آن ذکر شود.

[۴۳] هاشمی، احمد، جواهر البلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، ص۳۰۰.

[۴۴] حموی، ابن حجه، خزانه الادب و غایه الارب، ج۲، ص۲۴۶-۲۴۷.

توریه مهیاه

این توریه تنها در صورتی واقع می‌شود که لفظ مورد نظر با لفظی دیگر، پیش از لفظ توریه یا پس از آن، همراه باشد.

[۴۵] هاشمی، احمد، جواهر البلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، ص۳۰۰.

[۴۶] حموی، ابن حجه، خزانه الادب و غایه الارب، ج۲، ص۲۴۷-۲۴۸.

در برخی منابع، آیاتِ متعددی بیانگر برخی از مصادیق توریه به شمار رفته‌اند، بدون این‌که به نوع توریه مطرح شده در این آیات تصریح شده باشد.

[۴۷] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۴۵ – ۴۴۶.

[۴۸] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶ – ۲۲۷.

توریه و کذب

مسئله مهم نسبت توریه با کذب ، در منابع تفسیری، حدیثی و فقهی مورد توجه قرار گرفته است. به نظر مشهور، توریه ماهیتا با کذب متفاوت است و اصولاً مصداق دروغگویی به شمار نمی‌رود، زیرا سخنی را می‌توان کذب دانست که مقصود متکلم از آن با واقعیت منطبق نباشد و توریه چنین نیست.

[۴۹] انصاری، مرتضی، المکاسب، ج۲، ص۱۷.

[۵۰] خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۱۱.

در حدیث نبویِ یاد شده در آغاز مقاله، توریه گشایشی برای پرهیز از کذب قرار داده شده است.

[۵۱] فتح الباری، ج۱۰، ص۴۹۰.

[۵۲] السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۹۹.

فقهای شیعه

[۵۳] مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص ۵۵۷.

[۵۴] کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۶، ص۳۸.

و اهل سنت

[۵۵] مغنی المحتاج، ج۴، ص۳۲۱.

[۵۶] نیل الاوطار، ج۹، ص۱۱۰ – ۱۱۱.

با استناد به این حدیث و ادله دیگر توریه را تدبیر برای خروج از کذب در موارد اضطرار به شمار آورده‌اند که بر کذب نبودن توریه دلالت دارد؛ ولی برخی فقها با این استدلال که معیار صدق و کذب سخن، انطباق «مفهوم ظاهر» آن با واقعیت است نه انطباق «معنای مراد» با واقعیت و استدلال‌های دیگر، توریه را نوعی کذب دانسته‌اند.

[۵۷] قمی، میرزا ابوالقاسم، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۱۹.

[۵۸] رشتی، حبیب الله، بدایع الافکار، ص۲۶۲.

[۵۹] کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه فی الفقه، ج۲۸، ص۲۲۳.

شماری دیگر در برخی فروض، توریه را مصداق کذب شمرده‌اند.

[۶۰] نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۲، ص۲۰۹.

[۶۱] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، ص۲۳۹-۲۴۰.

برخی از کسانی که توریه را کذب ندانسته‌اند، بر آن‌اند که مفسده کذب یعنی در جهل افکندنِ شنونده، در توریه نیز وجود دارد.

[۶۲] اعلام الموقعین، ج۳، ص۲۳۶.

نظّام، صدقِ خبر را مطابقت آن و کذب خبر را مطابق نبودن آن با اعتقاد خبردهنده شمرده است.

[۶۳] تفتازانی، سعدالدین، المطول، ص۳۹.

جاحظ ، صدق خبر را مطابقت آن با واقع و اعتقاد (هر دو) و کذب را مطابقت نداشتن آن با هر دو دانسته و موارد دیگر را نه صدق شمرده و نه کذب.

[۶۴] خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۱۰.

بنابر حدیثی

[۶۵] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۴۱.

منقول از امام صادق علیه‌السلام اصلاح میان مردم نه صدق است و نه کذب، بلکه واسطه میان آن دو است. در توضیح حدیث گفته‌اند که مراد از کذب، کذب به قصد اصلاح میان مردم است که نه تنها مذموم نیست، بلکه چه بسا واجب است و از این رو، سزاوار است چنین سخنی کذب نامیده نشود.

[۶۶] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۹، ص۴۰۲ – ۴۰۳.

برخی بر آن‌اند که توریه ذاتا صدق به شمار می‌رود؛ ولی توریه کننده نه صادق است نه کاذب.

[۶۷] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبهالله، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۱۷۵.

در روایتی

[۶۸] مسند احمد، ج۲، ص۴۰۳ – ۴۰۴.

[۶۹] صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۲

[۷۰] صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۱.

منسوب به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به سه مورد کذب در سیره حضرت ابراهیم علیه‌السلام اشاره شده که دو مورد آن در قرآن کریم آمده است.

[۷۱] صافّات/سوره۳۷، آیه۸۹.

[۷۲] انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳.

به نظر بسیاری از فقها و مفسران شیعه و اهل سنت

[۷۳] طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۷، ص۲۶۰.

[۷۴] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶.

[۷۵] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۳۴۲.

[۷۶] خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۱۰.

، این روایت را به ادله‌ای، از جمله نسبت دادن کذب به انبیا ، که با عصمت آنان سازگار نیست، نمی توان معتبر دانست. برخی از اهل سنت گفته‌اند که مراد از کذب در روایت، توریه است نه کذب محض یا کذب حقیقی.

[۷۷] المبسوط، ج۳۰، ص۲۱۱.

[۷۸] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۵.

[۷۹] فتح الباری، ج۶، ص۲۷۷ – ۲۷۸.

مفسران به همین دلیل، این تفسیر مجاهد را از آیه ۸۲ سوره شعراء

[۸۰] شعراء/سوره۲۶، آیه۸۲.

:«اَطمَعُ اَن یَغفِرَلی خَطیتی یَومَ الدّین» که مراد از واژه «خطیئه» دراین آیه سخنان کذب حضرت ابراهیم علیه‌السلام در آیات مذکور است، مردود شمرده‌اند.

[۸۱] بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل (تفسیر بیضاوی)، ج۴، ص۲۴۳.

[۸۲] فتح القدیر، ج۴، ص۱۰۵.

فقهایی

[۸۳] صحیح مسلم، ج۱۶، ص۱۵۸.

[۸۴] فتح الباری، ج۵، ص۲۲۰.

[۸۵] نیل الاوطار، ج۸، ص۸۴.

که به گونه مطلق کذب را جایز ندانسته‌اند، موارد تجویز کذب در احادیث (از جمله جواز کذب در جنگ) را بر توریه حمل کرده و مراد احادیث مزبور را کذب واقعی و صریح نشمرده‌اند، هرچند به نظر مشهور، کذب در این موارد اضطراری جایز ولی توریه سزاوارتر است.

[۸۶] نیل الاوطار، ج۸، ص۸۴ – ۸۵.

توریه در سیره پیامبران الهی و صالحان

برپایه برخی احادیث، گاه به اقتضای مصالح مهمی پیامبران و اولیای الهی درباره برخی امور به روش توریه رفتار می‌کردند

[۸۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲، ص۲۰۹.

[۸۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۳۷.

[۸۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص۱۲۰.

؛ همچنین کاربرد توریه از سوی برخی صالحان، مانند مؤمن آل فرعون ، در منابع تفسیری و حدیثی گزارش شده است.

[۹۰] منسوب به امام عسکری، تفسیر الإمام العسکری، ص۳۵۶ – ۳۵۷.

در شماری از آیات قرآن سخنانی از زبان پیامبران علیهم‌السلام نقل شده که به نظر غالب مفسران مصداق توریه است؛ ولی برخی مفسران

[۹۱] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۲۸.

[۹۲] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص۱۴۹.

بدین استناد که سخن گفتن به روش توریه موجب سلب اعتماد مردم از پیامبران می‌شود، این کار را بر آنان روا نشمرده‌اند. بسیاری از مفسران نیز توریه را تنها در امر تبلیغ دین و رسالت بر انبیا علیهم‌السلام ناروا دانسته و به وقوع آن در سیره پیامبران به حکم ضرورت قائل‌اند.

[۹۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۸۶.

[۹۴] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۹۷.

شماری از مهم‌ترین مصادیق توریه پیامران و اولیای الهی به استناد آیات قرآن عبارت‌اند از:

توریه ابراهیم

در منابع تفسیری دو آیه مصداق توریه حضرت ابراهیم علیه‌السلام به شمار رفته است:
أ . آیات ۸۸ ۸۹ صافات

[۹۵] صافّات /سوره۳۷، آیه۸۸-۸۹.

که بنابر مفاد آن‌ها، آن حضرت پس از نگریستن به ستارگان گفت که من بیمارم:«فَنَظَرَ نَظرَهً فِی النُّجوم • فَقالَ اِنّی سَقیم». در تفسیر این دو آیه وجوهی گفته‌اند که بیش‌تر آن‌ها مصداق توریه به شمار می‌روند:
یک. وی با دیدن ستارگان پی برد که در آینده بیمار خواهد شد.

[۹۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۱۶.

[۹۷] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج۱۵، ص۹۲ – ۹۳.

[۹۸] ابن جوزی، عبدالرحمن، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۴۵۴.

دو. مراد از بیماری، مرض منجر به مرگ است.

[۹۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۱۷.

[۱۰۰] زحیلی، وهبه، تفسیر المنیر، ج۲۳، ص۱۱۵.

سه. مراد، قابلیت و استعداد بیمار شدن است که در همه انسان‌ها وجود دارد.

[۱۰۱] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۱۲، ص۲۴.

چهار. منظور آن حضرت، بیماریِ روحی ناشی از کفر مردم

[۱۰۲] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۱۶.

[۱۰۳] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۵.

[۱۰۴] ابن جوزی، عبدالرحمن، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۴۵۴.

یا تأثیر نداشتن حجّتِ او بر قلوب آنان

[۱۰۵] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۱۲، ص۲۵.

بوده است.
پنج. به نظر برخی، مراد از سقم ، حالت شک و تزلزل در مسیر تحصیل یقین و ایمان است. که البته این دیدگاه مردود شمرده شده است.

[۱۰۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۱۶.

شش. با دیدن نجوم و پی بردن به مصائب امام حسین علیه‌السلام قلب او شکسته شد.

[۱۰۷] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۱۲، ص۲۵.

هفت. وی واقعا بیمار بوده است.

[۱۰۸] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۱۲، ص۲۵.

[۱۰۹] ابن جوزی، عبدالرحمن، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۴۵۴.

[۱۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۹۱ – ۹۲.

به نظر برخی مفسران مراد ابراهیم علیه‌السلام از بیماری، طاعون بوده که مردم آن عصر بسیار از آن وحشت داشتند.

[۱۱۱] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۵.

[۱۱۲] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج۱۵، ص۹۳.

ب . آیه ۶۳ انبیاء

[۱۱۳] انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳.

که مفاد آن، خطاب آن حضرت است به بت پرستان در این باره که شکستن بت‌ها کار بت بزرگ بوده و اگر آنان سخن می‌گویند، از آن‌ها بپرسید:«بَل فَعَلَهُ کَبیرُهُم هذا فَسلوهُم اِن کانوا یَنطِقون». مفسران درباره مراد حضرت ابراهیم علیه‌السلام از این سخن آرای گوناگونی دارند و برخی آن را بر توریه حمل کرده‌اند؛ از جمله:
یک. مراد، زمینه سازی برای موضع گیری منفی در برابر بت پرستی

[۱۱۴] فتح الباری، ج۶، ص۲۷۸.

[۱۱۵] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۵-۱۵۶.

[۱۱۶] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۹، ص۴۰۴.

و به تعبیر برخی

[۱۱۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۹.

، تحمیل شکست بر بت پرستان در مقام احتجاج و استدلال همراه با استهزای آنان بوده است.
دو . مراد آن حضرت این بوده که اگر این بت‌ها سخن می‌گویند، شکستن آن‌ها کار بت بزرگ بوده است؛ به بیان دیگر، آن حضرت سخن خود را بر شرطی محال تعلیق کرده تا بطلان مدعای بت پرستان را ثابت کند.

[۱۱۸] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶.

[۱۱۹] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۹، ص۴۰۴ – ۴۰۵.

[۱۲۰] خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۱۴ – ۶۱۵.

شماری از احادیث مؤید این دیدگاه‌اند.

[۱۲۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۰.

سه . این سخن، حکایت رویه و مذهب بت پرستان است نه نظر شخصی خود ابراهیم علیه‌السلام.

[۱۲۲] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۱۲۴.

[۱۲۳] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج۲۲، ص۱۱۵۶.

[۱۲۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۹.

چهار . به نظر کسائی باید بر کلمه «فَعَلَهُ» وقف کرد و «کَبیرُهُم» را ابتدای جمله بعدی به شمار آورد؛ یعنی این کار را فاعل آن انجام داده و بزرگِ بتان این است.

[۱۲۵] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶.

[۱۲۶] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج۱۱، ص۳۰۰ – ۳۰۱.

[۱۲۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۹ – ۲۴۰.

پنج . آن حضرت بر اثر خشم وناراحتی از پرستش بت بزرگ از جانب بت پرستان، اقدام به شکستن بت‌ها کرده و از این رو، این کار را به سببِ اصلی یعنی بت بزرگ اسناد داده است.

[۱۲۸] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۱۲۴.

[۱۲۹] فتح الباری، ج۶، ص۲۷۸.

[۱۳۰] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۹، ص۴۰۴.

شش . باید بر کلمه «کَبیرُهُم» وقف کرد و ابراهیم علیه‌السلام از این واژه نفس خود را اراده کرده، زیرا انسان از هر بتی بزرگ‌تر است

[۱۳۱] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶.

[۱۳۲] مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی، ج۹، ص۴۰۴.

؛ همچنین برخی از مفسران، خدا دانستن ماه و ستاره و خورشید از سوی ابراهیم علیه‌السلام در آیات ۷۶- ۷۸ انعام

[۱۳۳] انعام/سوره۶، آیه۷۶-۷۸.

را مصداق توریه دانسته‌اند که در جهت آگاه کردن مردم به مخلوق بودن آن‌ها ارائه شده است

[۱۳۴] کنزالدقایق، ج۱، ص۱۲۵.

[۱۳۵] ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۷، ص۳۱۹.

[۱۳۶] سعدی، عبدالرحمان، تیسیر الکریم الرحمن، ص۲۶۲.

؛ اما در مقابل، برخی از مفسران اهل سنت برآن‌اند که این سخنان بر وجه حقیقت بیان شده و مربوط به دوران پیش از بلوغ آن حضرت بوده که در پی یافتن حق بوده است.

[۱۳۷] جزی الغرناطی، محمد بن احمد، التسهیل لعلوم التنزیل (تفسیر ابن جزی)، ج۱، ص۲۶۶.

[۱۳۸] ثعلبی، احمد بن محمد، تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۱۶۴.

[۱۳۹] ماوردی، علی بن محمد، النکت و العیون(تفسیر الماوردی)، ج۲، ص۱۳۶.

توریه حضرت یوسف و برادران او

از جمله مصادیق توریه در منابع تفسیری و حدیثی، نسبت دادن سرقت به برادران حضرت یوسف علیه‌السلام از جانب منادی در آیه ۷۰ یوسف

[۱۴۰] یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰.

است:«… جَعَلَ السِّقایَهَ فی رَحلِ اَخیهِ ثُمَّ اَذَّنَ مُؤَذِّنٌ اَیَّتُهَا العیرُ اِنَّکُم لَسرِقون». برخی مفسران بر آن‌اند که مراد از سرقت مذکور در آیه، دزدیدن حضرت یوسف از پدرش توسط برادران اوست.

[۱۴۱] طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۶، ص۱۷۰.

[۱۴۲] فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۴۸۶.

شماری دیگر آن را بر استفهام حمل کرده‌اند.

[۱۴۳] طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۶، ص۱۷۰.

[۱۴۴] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج۹، ص۲۳۱.

[۱۴۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۴۱.

برخی دیگر گفته‌اند که مأموران بدون دستور حضرت یوسف و در حالی که از قرار داشتنِ ظرف پادشاه در بار بنیامین آگاه نبودند، این سخن را بر زبان راندند.

[۱۴۶] طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۶، ص۱۷۰.

[۱۴۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۱.

هرچند از ظاهر آیه شریفه برمی‌آید که این سخن گفته منادی بوده، از آن رو که ظاهرا وی به فرمان یوسف علیه‌السلام این کار را انجام داده، در شماری از احادیث این سخن توریه حضرت یوسف علیه‌السلام به شمار رفته و به وی اسناد داده شده است

[۱۴۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۷ – ۲۳۸.

[۱۴۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۱.

؛ همچنین برخی مفسران مفاد آیه ۸۸ یوسف

[۱۵۰] یوسف/سوره۱۲، آیه۸۸.

را نوعی توریه از جانب برادران یوسف در برابر او دانسته‌اند:«اِنَّ اللّهَ یَجزِی المُتَصَدِّقین»، زیرا آنان که وی را مؤمن نمی‌دانستند به جای آن‌که بگویند خداوند به تو به سبب صدقه دادنت پاداش می‌دهد، موضوع را با تعبیری کلّی بیان کردند تا موهم این باشد که مرادشان شخص یوسف علیه‌السلام است.

[۱۵۱] ابن عطیه، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۳، ص۲۷۶.

[۱۵۲] ثعلبی، احمد بن محمد، تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۲۵۲.

[۱۵۳] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج۹، ص۲۵۴.

توریه حضرت موسی

برخی مفسران آیه ۷۳ کهف

[۱۵۴] کهف/سوره۱۸، آیه۷۳.

را از مصادیق توریه حضرت موسی علیه‌السلام دانسته‌اند:«قالَ لاتُؤاخِذنی بِما نَسیتُ». این آیه خطابِ آن حضرت را به خضر علیه‌السلام دربردارد. برخی منابع

[۱۵۵] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۷۳۵.

[۱۵۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۱۵ – ۳۱۶.

مفاد آیه را آن دانسته‌اند که مرا به خاطر آنچه فراموش کردم (یعنی توصیه خضر علیه‌السلام به او مبنی بر پرهیز از پرسش درباره کارهای وی) مؤاخذه مکن. شماری از تفاسیر مراد از نسیان را ترک کردن دانسته و گفته‌اند که مراد موسی علیه‌السلام خودداری از عمل کردن به تعهّد خود به حضرت خضر بوده است

[۱۵۷] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۷۳۵.

[۱۵۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۶۹.

؛ ولی برخی مفسران بر این عقیده‌اند که آن حضرت توصیه خضر و تعهد خود را فراموش نکرده بود، بلکه از باب توریه خود را ناسی معرفی کرده است

[۱۵۹] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۷۳۵.

[۱۶۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۱۶.

؛ همچنین در پاره‌ای تفاسیر این گفته حضرت موسی علیه‌السلام به فرعون (درباره قتل شخص قبطی) که در آیه ۲۰ شعراء

[۱۶۱] شعراء/سوره۲۶، آیه۲۰.

نقل شده:«قالَ فَعَلتُها اِذًا واَنَا مِنَ الضّالّین» از مصادیق توریه آن حضرت به شمار رفته است. آنان مراد از «ضال» را در این آیه، راه گم کرده یا غافل از فرجام کار دانسته‌اند نه گمراه از طریق حق.

[۱۶۲] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۴، ص۳۱ – ۳۲.

[۱۶۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۲۰۳ – ۲۰۴.

توریه مؤمن آل فرعون

از جمله مصادیق توریه صالحان در قرآن، توریه حزقیل ، مؤمن آل فرعون است. برپایه برخی احادیث، آیه ۴۵ غافر

[۱۶۴] غافر /سوره۴۰، آیه۴۵.

به ماجرایی اشاره کرده که میان مؤمن آل فرعون و فرعون رخ داد و این ماجرا آن بود که فرعون بر اثر سعایت برخی از اطرافیانش درصدد برآمد از عقاید و افکار او آگاه شود و وی با توریه جان خود را نجات داد و فرعون سعایت کنندگان را مجازات کرد

[۱۶۵] زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۴، ص۷۶۱.

[۱۶۶] حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۵۲۲.

:«فَوَقهُ اللّهُ سَیِّاتِ ما مَکَروا وحاقَ بِلِ فِرعَونَ سوءُ العَذاب».

توریه در سیره پیامبر اکرم

در منابع سیره و تاریخ مواردی از کاربرد توریه در سیره پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است

[۱۶۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۳۹.

[۱۶۸] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبهالله، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۳۲.

؛ همچنین گفته‌اند که آن حضرت هنگامی که آهنگ سفر یا جهاد داشت، با توریه قصد خود را پنهان می‌کرد تا دشمنان از آن آگاه نشوند.

[۱۶۹] نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۳۹

[۱۷۰] فتح الباری، ج۸، ص۱۱۷.

آن حضرت سوگند سوید بن حنظله را مبنی بر آن‌که وائل بن حجر برادر اوست، با حمل کردن سخن او بر توریه تأیید فرمود.

[۱۷۱] سنن ابی داود، ج۲، ص۹۲.

از صحابیان و تابعین نیز موارد متعددی از توریه گزارش شده است.

[۱۷۲] المبسوط، ج۳۰، ص۲۱۳.

[۱۷۳] مغنی المحتاج، ج۴، ص۳۲۱.

در سیره امامان شیعه علیهم‌السلام و پیروان آن‌ها نیز توریه کردن به عنوان یکی از راه‌های تقیه در مورد اضطرار، شناخته و بر طبق آن رفتار می‌شده است.

[۱۷۴] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۳۱.

[۱۷۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۱، ص۵۰۳ – ۵۰۵.

[۱۷۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۷، ص۱۳۱.

در احادیث منقول از امامان علیهم‌السلام تقیه و توریه مایه رحمت الهی بر شیعیان و موجب حفظ و سلامت مؤمنان از شر کافران و بدکاران خوانده شده است.

[۱۷۷] منسوب به امام عسکری، تفسیر الإمام العسکری، ص۳۵۶.

[۱۷۸] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۶.

[۱۷۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۷، ص۳۲۸.

[۱۸۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۵، ص۳۳.

[۱۸۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۸، ص۱۵ – ۱۶.

[۱۸۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۷۲، ص۴۰۴ – ۴۰۷.

پس از آن‌که عمار یاسر زیر فشار مشرکان مکه برای حفظ جان خود کلمه کفر را بر زبان راند، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم کار او را تأیید فرمود و آیه ۱۰۶ نحل

[۱۸۳] نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.

نازل شد

[۱۸۴] طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۶، ص۴۲۸.

:«اِلاّ مَن اُکرِهَ وقَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالایمنِ…»، بر این اساس، بسیاری از فقها تلفظ به کفر را در فرض اکراه حرام و موجب ارتداد ندانسته‌اند

[۱۸۵] تقریرات الحدود والتعزیرات، ج۲، ص۷۸.

[۱۸۶] میدی، ثامر هاشم حبیب، واقع التقیه عند المذاهب والفرق الإسلامیه من غیر الشیعه الإمامیه، ص۴۶ – ۶۱.

؛ ولی برخی مفسران و فقها این آیه را بر توریه حمل کرده و بر آن‌اند که در صورت اکراه بر کفر لازم است اکراه شونده توریه کند و لفظ کفر را با توریه بر زبان آورد.

[۱۸۷] طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان، ج۸، ص۵۰۱.

[۱۸۸] جصاص، ابوبکر، احکام القرآن، ج۳، ص۲۴۹.

[۱۸۹] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج۱۰، ص۱۸۷.

حکم فقهی توریه

توریه ابتدایی یعنی توریه‌ای که بدوا بدون آن‌که ضرورتی، دروغ گفتن یا سوگند دروغ را تجویز کرده باشد، در برخی منابع فقهی با شرایطی تجویز و به احادیث استناد شده است.

[۱۹۰] القضاء الاسلامی، ج۲، ص۱۴ – ۱۶.

[۱۹۱] خمینی، روح الله، المکا

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.