پاورپوینت تفسیر مقاتل بن سلیمان (کتاب)
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت تفسیر مقاتل بن سلیمان (کتاب) دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت تفسیر مقاتل بن سلیمان (کتاب)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت تفسیر مقاتل بن سلیمان (کتاب) :
پاورپوینت تفسیر مقاتل بن سلیمان (کتاب)
ابوالحسن مقاتل بن سلیمان ازدی بلخی (متوفای ۱۵۰) از عطاء و عطیه و مجاهد و ضحاک و امام محمد بن علی الباقر (علیهالسّلام) (در مقدمه تفسیر، سی نفر از بزرگان را میشمرد که در تفسیر، از آنان بهره گرفته است که دوازده نفر آنان از علمای تابعان، از جمله امام باقر (علیهالسّلام) میباشند.)
[۱] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۲۵.
روایت دارد. پیرامون قرآن کتابهای متعددی نگاشته که از جمله – و مهمترین – آنها تفسیر کبیر است که کهنترین تفسیر کامل و پیوسته به شیوه نقلی – نظری شمرده میشود.
فهرست مندرجات
۱ – مقایسه تفسیر ابن جریج با تفسیر مقاتل
۲ – دیدگاه دکتر شحاته
۳ – شیوه تفسیر مقاتل
۴ – دیدگاه متاخرین
۵ – پل نویا و تفسیر مقاتل
۵.۱ – دیدگاه پل در بخش تاریخ و تفسیر
۶ – موارد مشکوک
۷ – بررسی چند جهت
۸ – ارزش تفسیر مقاتل
۹ – گرایش عقیدتی مقاتل در تفسیر
۹.۱ – بررسی داستان مذکور
۹.۲ – دکتر شحاته و تشیع مقاتل
۱۰ – حادثه پیام برائت از مشرکین
۱۱ – تحقیق کتاب
۱۲ – پانویس
۱۳ – منابع
مقایسه تفسیر ابن جریج با تفسیر مقاتل
ابن جریج، گرچه در نظم و تالیف سرآمد بوده؛ ولی تفسیر او کاری است که در سن کهولت انجام داده و از لحاظ زمانی پس از تفسیر مقاتل انجام گرفته است؛ لذا تفسیر مقاتل را، کهنترین تفسیر بدیع و قابل توجه، بلکه پیشگام تفاسیر جامع و کامل شمردهاند.
تفسیر ابن جریج بیشتر جنبه نقل و گردآوری روایات از ابن عباس را دارد؛ در حالی که تفسیر مقاتل، تفسیری است جامع که آثار فروزان عقل نیز در آن مشاهده میشود و از یک نوع ابداع و اعمال فن تالیفی ویژهای برخوردار است، و بیشتر به اهداف و مقاصد عالیه قرآن نظر دارد. جمع موضوعی آیات و وفق دادن میان آیات به ظاهر متعارض، از ویژگیهای این تفسیر است.
مقاتل، تنها به گردآوری آرای سابقین بسنده نکرده؛ بلکه آنها را مورد نقد و بررسی قرار داده و آنچه به نظرش درست آمده برگزیده است و تفسیر خود را بر این اساس، در کمال وجازت و رسایی عبارت و جامعیت تالیف نموده است.
همین ویژگیها سبب شده تا از روز نخست مورد توجه همگان قرار گیرد و یگانه منبع سرشار تفسیری شناخته شود، تا آنجا که امام شافعی، همگان را ریزه خوار سفره گسترده مقاتل میداند. (داوودی در طبقات المفسرین، از امام شافعی نقل میکند: الناس کلهم عیال علی مقاتل بن سلیمان فی التفسیر.)
[۲] داوودی، محمد بن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۳۰، شماره۶۴۲.
دیدگاه دکتر شحاته
دکتر شحاته میگوید: آنچه درباره مقاتل بن سلیمان، به عنوان یک مفسر توانمند، جلب توجه میکند، جنبه تفسیر هر آیه، با اندیشه آزاد و خرد تابناک او است تا آنجا که دانشمندی بزرگ مانند امام شافعی درباره آن میگوید: هر که آهنگ تفسیر کند هر آینه بر خوان نعمت مقاتل بن سلیمان نشسته است. (من اراد التفسیر فهو عیال علی مقاتل. در جای دیگر آورده که من اراد ان یتبحر فی التفسیر فهو عیال علی مقاتل بن سلیمان.)
[۳] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۵، ص۷.
[۴] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۵، ص۶۹.
شحاته میگوید: ویژگی تفسیر مقاتل در ساده و رسا بودن عبارتهای آن است، علاوه بر احاطه بر معانی واژههای قرآنی و بیان شبیه و نظایر آن، که در جای جای قرآن و سنت آمده است، که آن را به صورت سهل و ممتنع (در عین سهولت و رسا بودن، در سطحی بالا و عمقی ژرف قرار دارد) در آورده… از دیدگاه من، تفسیر مقاتل در حوزههای تفسیری بینظیر است و به رغم گذشت بیش از دوازده قرن، هنوز این تفسیر، در انسان این احساس را به وجود میآورد که گویی این تفسیر، با چنین شیوه شیوا، برای امروز نوشته شده است. در نقل آراء و نقد و ترجیح، راه کوتاه را پیموده و چندان وارد مباحث جدلی نگردیده است.
از لحاظ احاطه بر معانی قرآن، در عین جامعیت، فشرده بیان کرده است و در عین ایجاز، رعایت ایفاء (رسا بودن) به طور شایسته شده است، و دیگر مزایای این تفسیر که در حجم کم ولی محتوایی بسیار به جهان علم تقدیم داشته است.
[۵] شحاته، دکتر عبدالله محمد، جزء پنجم (ملحق به تفسیر مقاتل)، ص، ۵۷ چاپ مصر، سال ۱۹۸۹ م.
شیوه تفسیر مقاتل
این تفسیر، به صورت پیوسته تمامی آیات را – آنجا که به تبیین نیاز داشته – تفسیر کرده است. عقل و نقل، هر دو رعایت شده و با عبارتهایی کوتاه و فشرده و در عین حال رسا و شیوا، بیشتر بر اساس تفسیر قرآن به قرآن تکیه داشته است. برای نمونه، در تفسیر سوره حمد چنین میخوانیم:
الحمد لله؛ یعنی الشکر لله. رب العالمین؛ یعنی: الجن و الانس. الرحمان الرحیم اسمان رقیقان (دو صفت دال بر لطف و عنایت حق تعالی نسبت به بندگان است در مقابل غلظت و خشونت. رحیم بر عنایت بیشتری دلالت دارد؛ زیرا رحمان رحمت واسعه و فراگیر است و رحیم عنایت خاص بر بندگان مخلص است) احدهما ارق من الاخر: الرحمان؛ یعنی: المترحم، و الرحیم؛ یعنی المتعطف بالرحمه. مالک یوم الدین؛ یعنی یوم الحساب. سپس به آیه اانا لمدینون
[۶] صافات/سوره۳۷، آیه۵۳.
استشهاد میکند که به معنای انا لمحاسبون میباشد و توضیح میدهد که قلمرو حکومت ملوک دنیا در محدوده همین جهان است ولی در روزه واپسین و جهان آخرت تنها حکمران، خدا است والامر یومئذ لله.
[۷] انفطار/سوره۸۲، آیه۱۹.
ایاک نعبد؛ یعنی نوحد. چنانکه عابدات
[۸] تحریم/سوره۶۶، آیه۵.
به موحدات تفسیر شده است. و ایاک نستعین علی عبادتک. اهدنا الصراط المستقیم؛ یعنی دین الاسلام. زیرا دینی جز اسلام، مستقیم نباشد؛ و در قرائت ابن مسعود: ارشدنا آمده است.
صراط الذین انعمت علیهم؛ یعنی ما را به راه کسانی که به آنان عنایت داشتهای هدایت کن و آنان انبیایند که نعمت نبوت را بر آنان بخشودهای.
غیر المغضوب علیهم: الیهود الذین غضب الله علیهم. و لا الضالین
[۹] فاتحه/سوره۱، آیه۷ ۲.
المشرکین والنصاری.
در پایان چند حدیث در وصف و فضیلت این سوره میآورد. و بر همین شیوه تا پایان قرآن تمامی آیات سورهها را تفسیر و تبیین میکند.
دیدگاه متاخرین
با آنکه این تفسیر در دوران ظهورش و از همان ابتدا مورد توجه بوده و نظر دانشمندان را به خود جلب نموده است تا آنجا که امام شافعی درباره او میگوید: تمامی مردم، در تفسیر، ریزهخوار سفره مقاتل بن سلیمانند؛
[۱۰] داوودی، محمد بن علی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۳۰، شماره ۶۴۲.
[۱۱] معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۶۰.
یعنی از همان دوران نخست، همگان از تفسیر او بهره میبردند؛ ولی در دوران متاخر یک نوع بیمهری نسبت به آن احساس میشود و عامل آن، عملکرد ناروای راویان این تفسیر است که در آن تصرف نموده و گرچه اندک بر آن افزودهاند.
این تفسیر از طریق عبدالله بن ثابت مقری از پدرش ثابت بن یعقوب توزی از ابوصالح هذیل بن حبیب دندانی از مقاتل بن سلیمان روایت شده است. (عبدالله بن ثابت میگوید: در نوشته پدرم آمده بود که این تفسیر را به سال ۱۹۰ در بغداد به طور کامل از ابوصالح هذیل بن حبیب دندانی از مقاتل بن سلیمان به استماع نشستم)
[۱۲] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۷۹ – ۷۸.
فؤاد سزگین میگوید: ابوصالح، در برخی موارد روایات دیگری را بر متن تفسیر مقاتل افزوده است.
[۱۳] سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج۱، ص۸۵.
گاه شده اضافات به گونهای است که گمان میرود متن تفسیر مقاتل است و حتی در آنجا که صریحا به مقاتل نسبت داده میشود، برخی از بزرگان _احیانا_ تردید دارند که به درستی گفته مقاتل باشد.
مثلا درباره حل رموز حروف مقطعه اوایل سُوَر در این تفسیر، به حساب جُمَل (ابجدی) روی آورده؛
[۱۴] ابن سلیمان، مقاتل، مقدمه تفسیر مقاتل، ص۲۸.
[۱۵] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ص۸۵.
ولی طبری این مطلب را با عنوان قال بعضهم مطرح میکند و میگوید: خوش نداشتم قائل آن را نام ببرم، زیرا ناقل از وی، از کسانی نیست که مورد اعتماد باشد.
[۱۶] طبری، ابوجعفر، تفسیر طبری، ج۱، ص۶۸.
نمونهای دیگر در همین مقدمه تفسیر: ابوصالح از ابوبکر هُذَلی از عکرمه _در تفسیر آیات نخست سوره بقره_ نقل میکند: «ذلک الکتاب»؛ یعنی التوراه و الانجیل. از ابوروق در آیه «و مما رزقناهم ینفقون» نقل میکند: هذا للعرب خاصه؛ مخصوص عرب است. باز میگوید: ابوصالح گفته که محمد بن سائب کلبی میگوید: این یهودند (جُدَیّ و حُیَیّ و همراهانشان که اسلام آوردند) که گفتند: ما متقیانی هستیم که به غیب ایمان آوردیم و نبوت محمد را پیش از بعثت پذیرفتیم. کلبی اضافه میکند: این دو آیه درباره یهود نازل گردیده است.
[۱۷] ابن سلیمان، مقاتل، مقدمه تفسیر مقاتل، ص۲۹.
ولی در متن تفسیر چنین آمده: ذلک الکتاب؛ یعنی الذی کفرت به الیهود. هدی للمتقین من الشرک. الذین یؤمنون بالغیب؛ یعنی یومنون بالقرآن. و یقیمون الصلاه و مما رزقناهم ینفقون،هاتان الایتان نزلتا فی مومنی اصحاب النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و المهاجرین. و الذین یؤمنون بما انزل الیک نزلت فی مومنی اهل التوراه عبدالله بن سلام و اصحابه. سپس میافزاید: خداوند همگی را در یکجا به طور جمعی مورد ستایش قرار داده و فرموده: اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون.
[۱۸] بقره/سوره۲، آیه۶ – ۲.
[۱۹] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۸۷ – ۸۴.
روشن نیست این دوگونگی تفسیر را از مقاتل گرفته یا از دیگران!
سپس روایت بلندی میآورد که بزرگان یهود نزد پیامبر آمده درباره همین آیات به گفتگو نشستند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این آیات را به تفصیل و طبق آنچه گفته شد تفسیر نمود. آنگاه جدی، در صدد آزمایش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برآمده و از همین حروف مقطعه اوائل سُوَر طبق حساب جُمَل (ابجدی) اسلام را ناپایدار و کوتاه مدت شمرد؛ ولی پیامبر با آوردن حروفی دیگر، مدت دوام آن را برای همیشه دانست. خلاصه آنچه میان پیامبر و این جهودان گذشت، سخن از راز حروف مقطعه و دلالت حساب ابجدی آن میباشد؛ داستانی است بلند و پر از مطالب افسانهوار که هرگز با مقام علمی و خردمندی مقاتل بن سلیمان وفق نمیدهد و معلوم نیست که ابوصالح، این داستان را از کجا آورده که بیشباهت به افسانههای اسرائیلی نیست!
[۲۰] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۸۷ – ۸۴.
همین است که ابوجعفر طبری _که بر دانش و خرد مقاتل واقف است_ از انتساب این گونه گزارهها به وی خودداری کرده و آن را به ربیع بن انس نسبت داده است؛ گرچه خود در پایان، آن را پسندیده است!
[۲۱] طبری، ابوجعفر، تفسیر طبری، ج۱، ص۶۸-۷۲.
پل نویا و تفسیر مقاتل
پل نویا درباره روش مقاتل مینویسد: «در حقیقت مقاتل قرآن را بر طبق سه روش میخواند که میتوان آنها را روشهای لفظی، تاریخی و استعاری نامید. قرائت لفظی: نخستین وظیفهای که مقاتل در قرائت قرآن (تبیین قرآن) بر عهده میگیرد، توضیح لفظی یا کلمه به کلمه واژگان قرآنی است. مقاتل با این کار در حقیقت ترجمهای از قرآن به یک زبان عربی دوم، که البته آسانتر است، به دست میدهد، این ترجمه احتمالا برای مردمان غیر عرب، به ویژه ایرانیان فراهم آمده است». در این بخش مقاتل قواعدی را در بیان الفاظ ارائه میدهد، دکتر شحاته
[۲۲] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۵، ص۵۸.
تعدادی از آنها را برمیشمرد و معتقد است به ۲۴۸ مورد میرسند، از آن جملهاند در
[۲۳] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۵، ص۵۷. .
«بحمد ربهم» یعنی «بامر ربهم» و
[۲۴] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۵۸.
ذیل آیه ۱۰ سوره مائده «الجحیم»
[۲۵] مائده/سوره۵، آیه۱۰.
یعنی «ما عظم من النار». ایشان معتقدند احاطه مقاتل بر این کلیات، تفسیر او را از دیگران در جنبه قرآن به قرآن ممتاز نموده است.
پل نویا مینویسد: «در تفسیر مقاتل، قرائت (تبیین کلمات) با توجه به سیاق کلام که معنی کلمه را برای مقاتل روشن میکند، صورت میگیرد و این معنا در ترجمه بازگردانده میشود. مقاتل بر خلاف ابن عباس هیچ گاه از بستر کلام قرآن خارج نمیشود، تا کلمهای را مثلا با توجه به استعمالات اعراب در اشعار ما قبل اسلام توضیح دهد، بلکه بیشتر برای روشن کردن معنی کلمه از سیاق کلام قرآنی مدد میگیرد.
البته مقاتل از این معنا غافل نمیماند که کلماتی را که منشا عربی ندارند یا ماخوذ از یک لهجه غیر قریشیاند، مشخص کند (در نظر مقاتل بر خلاف مفسران بعدی قبول وجود کلمات غیر عربی در قرآن مشکلی ایجاد نمیکند
[۲۶] بلاشر، مقدمه، ص۱۵۶ به بعد.
ولی او هیچگاه از خود متن قرآن منفک نمیشود و به یمن همین روش تحلیل لفظی است که ترجمهاش بسیار قابل انعطاف از کار درمیآید و همه تفاوتهای ظریف معنایی را که یک کلمه در سیاقهای مختلف کلام به خود میگیرد، منعکس میکند، بنابراین ترجمه مقاتل خود را تا سطح یک تفسیر حقیقی ارتقاء میدهد. برای نمونه به ترجمه احسان توجه کنید، در آیه ۹۰ سوره نحل ان الله یامر بالعدل و الاحسان
[۲۷] نحل/سوره۱۶، آیه۹۰.
مقاتل،عدل را به «توحید» و احسان را به «بخشایش دیگران» ترجمه میکند. و در سوره الرحمن آیه ۶۰ «هل جزاء الاحسان الا الاحسان»
[۲۸] رحمن/سوره۵۵، آیه۶۰.
اینچنین ترجمه میکند: «آیا پاداش اهل «توحید» در آن جهان چیزی جز بهشت (جنه)» است. هیچ یک از این ترجمهها لفظی نیست ولی مقاتل غالبا از قرائت لفظی فراتر میرود و در ترجمه، بار معنایی نمادینی را که یک واژه در سیاق کلام بر دوش دارد، مطمح نظر قرار میدهد. اگر «احسان» به معنای «عفو» است، به سبب آن است که عمل بخشایش در حقیقت نماد بزرگترین «احسانی» است که میتوان به دیگران کرد.»
دیدگاه پل در بخش تاریخ و تفسیر
ایشان در بخش «تفسیر و تاریخ» مینویسد: «باید افزود که مقاتل در تفسیر خود مانند یک عالم فقه اللغه یا زبانشناس هم عمل نمیکند، به ندرت دیده میشود که او برای یافتن معنی کلمهای، نخست به ریشه آن و معنی اولیه ریشه مراجعه کند. زیرا، برای او، معنی یک کلمه، از درون خود آن کلمه برنمی آید، بلکه از بیرون آن، یعنی از بستر کلامی که کلمه در آن جای گرفته است، دریافته میشود، نمونه این گونه تحلیل کلمات، تحلیل کلمه «تاویل» است، کلمه «تاویل» به خودی خود و در ریشه ثلاثی آن به معنای بازگرداندن چیزی به اول یا مبدا آن است، ولی چنانکه دیدیم، مقاتل معنایی عکس این معنی را از آن استنباط میکند، که عبارت است از عمل پی گرفتن چیزی تا آخرین پی آمدهای آن، و این معنی را سیاق کلام به او تحمیل میکند.
این اشتغال خاطر به توسل جستن به سیاق کلام برای تعیین معنی کلمات به عقیده ما، ناشی از مواظبت خاص مقاتل _و تفسیر اولیه بطور کلی_ است تا اینکه وحیها را درست در بستر تاریخی آنها قرار دهد. در کنار ترجمه کلمات، «اسباب النزول» یا موجبات تاریخی وحی جای مهمی در تفسیر مقاتل دارد. در حقیقت همچنانکه هر کلمهای با مرادفی ترجمه میشود، همچنان نیز هر بار که فهم متن، اقتضا کند، مقاتل شرایط تاریخی را که آیهای یا گروهی از آیات در آن شرایط نازل شده است، نشان میدهد، به این معنی که تاریخ، مکان، شخصیتهای مورد نظر و علل مادی و خلاصه، روزنامه وحی را ذکر میکند. هیچ واقعه عینی از زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیست که او نداند و هیچ آیهای نیست که ابهام تاریخی داشته باشد و او کلید آن را نداشته باشد. در مجموع، تفسیر او مشتمل بر انبوهی از اطلاعات تاریخی مهم و ظاهرا عینی است.
مقاتل در گزارشها، جزئیات بسیاری را وارد کرده است، مانند نام بدویانی که یوسف را خریدند، نام عصای موسی (علیهالسّلام) و تاریخچه آن، ورود آدم (علیهالسّلام) به هند و حوا به جده بعد از خروج از بهشت و…
وی برای هر آیهای که در آن اشاره به وقایع تاریخی باشد، زمینهای تاریخی اختراع میکند، گرایش ایشان به آوردن جزئیات عینی، او را بر آن میدارد که در تفسیر قرآن خود بیشترین اسباب نزول را بیاورد، و این امر، تاثیر مهمی در زمینه فهم پیام قرآنی بر جای میگذارد. وقتی که مقاتل در جستجوی مناسبتی تاریخی برای نزول آیات قرآنی برمیآید، هدفش ذکر تاریخ نیست، بلکه فهم بهتر معنی آیه مورد تفسیر است. ولی ارجاع به تاریخ را به صورت یک روش سیستماتیک تفسیر درآوردن سبب تحدید قابل ملاحظه اهمیت پیام قرآنی میشود. زیرا مقاتل در همان حال از پرداختن به هر گونه اظهار نظر در زمینه اخلاقی که معنی روحانی پیام را استخراج کند امتناع میورزد. به عنوان نمونه در آیه ۱۲ سوره یونس «و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه…»
[۲۹] یونس/سوره۱۰، آیه۱۲.
مقاتل میگوید اشاره این آیه به ابوحذیفه هاشم مخزومی به هنگام بیماری اوست. و همچنین در آیه ۱۳ سوره حجرات «ان اکرمکم عند الله اتقاکم»
[۳۰] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
به این گزارش اکتفا میکند که مقصود این آیه بلال حبشی است که بعضی از قریشیان او را به هنگام اذان گفتن استهزاء میکردند. در تفسیر این دو آیه سخنان بسیار نوشته شده است ولی مقاتل با توجه به سیاق کلام، آنها را بسیار روشن یافته است.»
پل نویا در بخش سوم معتقد است، تفسیر مقاتل، تفسیر استعاری پدید میآورد. استعاره را در کنار لفظ میگذارد و این قرآن، هر دو را به موازات هم پیش میبرد، بیآنکه روابطی حقیقی میان آنها برقرار کند، استعاره در اینجا، نه انتزاع لفظ یا نفی آن است و نه حقیقت آن، تنها، راهی است که بوسیله آن دایره تنگ لفظ را میشکند.
مقاتل مینویسد: «قرآن بر اساس سه مقوله بر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده است،امر و نهی،وعد و وعید، و اخبار پیشینیان»، امر و نهی که بخش اساس شرع را تشکیل میدهد، درست قلمرو تفسیر لفظی است، در مقابل دو مقوله دیگر وحی زمینه دیگری بر خیال عرضه میکند، که در آن خیال از ضبط شریعت بیرون میرود، و در آنجاست که تفسیر استعاری به وجود میآید، مقاتل مینویسد: «خداوند در قرآن مثلهایی میآورد که بعضی درباره خود اوست، بعضی درباره مشرکان و بت پرستان و بعضی نیز مربوط به جهان و قیامت و آخرت است، در آن، اخباری هست از پیشینیان و آنچه در بهشت و دوزخ… و در دل مومنان و کافران میگذرد.» در میان این امثال که میدان حرکت خیال مفسر است، آنهایی که بیش از همه توجه مقاتل را جلب میکند، امثال مربوط به پیشینیان (عمدتا پیامبران) و نیز امثال مربوط به آخرت یعنی بعث و حساب است. به عنوان نمونه، قرآن فقط میفرماید: «وسع کرسیه السموات و الارض»،
[۳۱] بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.
ولی مقاتل به کیهانشناسی ابتدایی که تکون آن به ابن عباس و کعب الاحبار باز میگردد به نمادهای کیهانیی که غالبا در قرآن به آنها اشاره شده متوسل میشود، خلقت هفت آسمان،
[۳۲] مومن/سوره۴۰، آیه۸۸.
[۳۳] فصلت/سوره۴۱، آیه۱۱.
[۳۴] طلاق/سوره۶۵، آیه۱۳.
و… قرآن فقط میفرماید وسع کرسیه السموات و الارض و این کافی است که مقاتل طرحی از آن برای ما ترسیم کند، مینویسد: «هر یک از پایههای عرش به بلندای هفت آسمان و… داستان سرایی میکند. .
[۳۵] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۵، ص۱۰۴.
[۳۶] بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.
و نیز تمثیلهای مربوط به انسان در سوره نور
[۳۷] نور/سوره۲۴، آیه۳۵.
[۳۸] نور/سوره۲۴، آیه۴۰.
[۳۹] بقره/سوره۲، آیه۱۷.
[۴۰] انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.
و… و نیز نماد زندگی و مرگ،
[۴۱] آل عمران/سوره۳، آیه۲۷.
[۴۲] انعام/سوره۶، آیه۹۵.
و
[۴۳] انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.
و…»
موارد مشکوک
در این تفسیر مواردی به چشم میخورد که انتساب آنها به مقاتل مشکوک است و شاید _چنانکه گذشت_ از تصرفات راویان تفسیر باشد که بر آن افزودهاند.
در تفسیر آیه و اذ قلنا للملائکه
[۴۴] بقره/سوره۲، آیه۳۴.
آمده است: «الذین خلقوا من مارج من نار السموم.»
[۴۵] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۹۸.
جای شگفتی است که چگونه آفرینش فرشتگان را از شعله آتش سوزنده پنداشته است! در صورتی که خداوند، آفرینش جن را چنین وصف کرده نه ملایک:
و خلق الجان من مارج من نار
[۴۶] الرحمان/سوره۵۵، آیه۱۵.
و الجان خلقناه من قبل من نار السموم
[۴۷] حجر/سوره۱۵، آیه۲۷.
در توضیح آیه «الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین»
[۴۸] بقره/سوره۲، آیه۳۴.
آمده: الذین اوجب الله لهم الشقاء فی علمه، فمن ثم لم یسجد
[۴۹] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۹۹.
و این، مساله جَبر را میرساند که خداوند در علم ازلی، بر آنان حتم کرده تا اهل شقاوت باشند!
در تفسیر آیه و قلنا اهبطوا
[۵۰] بقره/سوره۲، آیه۳۶.
میگوید: یعنی آدم و حواء و ابلیس. فهبط آدم بالهند و حواء بجده و ابلیس بالبصره!
[۵۱] بقره/سوره۲، آیه۳۶.
که بیتردید از خرافات اسرائیلی است.
در تفسیر آیه «هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هنام الکتاب و اخر متشابهات» آمده است: الم، المص، المر، الر. شبه علی الیهود، کم تملک هذه الامه من السنین، و المتشابهات هولاء الکلمات الاربع. و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم؛
[۵۲] آل عمران/سوره۳، آیه۷.
یعنی المتدراسون علم التوراه؛ فهم عبدالله بن سلام و اصحابه من مومنی اهل التوراه.
[۵۳] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۲۶۴.
چگونه است که آیات متشابهات قرآن، تنها همین چهار کلمه (از حروف مقطعه) است؟! او نیز چرا مقصود از راسخون فی العلم همان عبدالله بن سلام و اصحاب وی باشند؟! نمیتوان باور نمود که مقاتل بن سلیمان چنین پنداری داشته است!
در تفسیر سوره عبس چنین آمده: نزلت فی عبدالله بن ابی السرج الاعمی، و امه ام مکتوم، اسمه عمرو بن قیس بن زائده… و داستان را چنین میآورد: وی تنها، در مسجد الحرام نشسته بود و از چشم نابینا بود که دو فرشته از آسمان فرود آمدند تا در مسجد نماز گذارند. با خود گفتند: این نابینا کیست که در دنیا و آخرت از بینایی محروم است؟ سپس یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: شگفت از ابو طالب است که مردم را به اسلام فرا میخواند! عبدالله، این سخنان را میشنید و آن دو را نمیدید. از جا برخاست تا نزد پیامبر آمد. در آن حال، پیامبر با امیه بن خلف و عباس بن عبدالمطلب، که جلوی او ایستاده بودند، گرم سخن بود و آنان را به اسلام دعوت میفرمود. عبدالله به پیامبر عرض کرد: آمدهام تا توبه کنم! پیامبر، از او روی برتافت و به آن دو نفر روی آورد. عبدالله، سخن خود را تکرار کرد، این بار هم با روی گرداندن و ترش رویی پیامبر مواجه شد. عبدالله، شرمنده شد و گمان کرد که توبه او پذیرفته نیست؛ از این رو به خانهاش بازگشت! در این هنگام این آیات نازل گردید.
[۵۴] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۴، ص۵۹۰ – ۵۸۹.
بررسی چند جهت
در اینجا به چند جهت باید توجه نمود:
اولا – در نسخه چاپ شده، عبدالله بن ابیسرح _با حاء مهمله_ آمده و صحیح آن: ابن ابی السرج _با جیم است_ چنانکه شیخ طوسی در تبیان
[۵۵] شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج ۱۰، ص۲۶۸.
از ابن خالویه آورده میگوید: کان ابوه یکنی ابا السرج. یا آنکه عبدالله بن شریح بوده، چنانکه بغوی در تفسیرش
[۵۶] بغوی، حسین، تفسیر بغوی، ج ۵، ص۲۰۹.
نام پدر او را شریح گفته است.
ثانیا – از کجا به دست آمد که آن دو نفر که با هم گفتگو میکردند، دو فرشته بودند و آهنگ نماز کرده بودند؟ و چگونه است که نسبت به نابینایی مسلمان، این گونه بدبین باشند.
ثالثا – دعوت کردن ابوطالب یعنی چه؟ شاید اینجا هم تصحیفی رخ داده باشد و در اصل: فرزند برادر ابوطالب باشد.
رابعا – چرا ابن ام مکتوم آهنگ توبه کرد؟ مگر چه گناهی از وی سرزده بود؟ و چرا شرمنده شد و آهنگ بازگشت به خانه نمود؟
اینها پرسشهایی است بدون پاسخ که دستخوردگی به این کتاب را میرساند!
در پایان سوره عبس، بدون مناسبت آمده: قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): نزل القرآن فی لیله القدر جمیعا کله من اللوح المحفوظ الی السفره من الملائکه فی السماء الدنیا، ثم اخبر (الله) به جبرائیل فی عشرین شهرا، ثم اخبر به جبرائیل النبی (علیهماالسّلام) فی عشرین سنه.
[۵۷] ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل، ج۴، ص۵۹۳.
این روایت بدین صورت، کاملا غریب است؛ و این در حالی است که خود او در تفسیر سوره قدر، به گونه دیگر آورده، میگوید: انا انزلناه
[۵۸] قدر/سوره۹۷، آیه۱.
یعنی القرآن. انزله الله من اللوح المحفوظ الی سماء الدنیا، الی السفره، و هم الکتبه من الملائکه. و کان ینزل تلک اللیله من الوحی، علی قدر ما ینزل به جبرائیل علی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فی السنه کل
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.