پاورپوینت تفسیر حقائق‌التفسیر


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
7 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت تفسیر حقائق‌التفسیر دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت تفسیر حقائق‌التفسیر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت تفسیر حقائق‌التفسیر :

حقائق التفسیر (کتاب)

‌تفسیر حقائق التفسیر، یکی از قدیم ‌ترین تفاسیر عرفانی قرآن به زبان عربی، تالیف ابوعبدالرحمن سُلَمی (۳۳۰ـ۴۱۲) صوفی و مفسر سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری است. این تفسیر از مهمترین تفاسیر اهل تاویل به‌شمار می‌رود و سرشارترین منبع برای تفسیرنگاران پس از وی بر مشرب اهل عرفان است.
سلمی در این تفسیر، از گفته‌های تفسیری ابن عطا و روایات منقول از امام صادق (علیه‌السلام) بهره گرفته و در کنار آن، به اقوال مشایخ بزرگ صوفیه و اهل عرفان نیز پرداخته است. سلمی مجموعه‌ای از روایات و اقوالی را که در تفسیر عرفانی آیات قرآن، از قول امامان و اولیا و مشایخ، به‌صورت پراکنده در اینجا و آن‌جا آورده بودند، فراهم آورد و آرای خود را در این‌باره در اثنای آن‌ها ذکر کرد. وی در این تفسیر، به معانی باطنی (تاویل) پیش از معانی ظاهری (تفسیر) پرداخته و بدین‌جهت راه نکوهش را به سوی خود گشوده است.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی اجمالی مؤلف
۲ – معرفی اجمالی کتاب
۳ – عدم اطمینان به سلمی و حقائق التفسیر
۴ – محتوای تفسیر
۵ – نقل اقوال هنجار و نابهنجار
۶ – مشرب کلامی مؤلف
۷ – روش تفسیر
۸ – نقل اقوال دیگران
۸.۱ – نقل اقوال امامان
۸.۲ – اقوال ابن عطاء آدمی
۸.۳ – اقوال منسوب به ابوالحسین نوری
۸.۴ – اقوال حسین بن منصور حلاج
۹ – دیدگاه لوئی ماسینیون درباره تفاسیر روائی
۱۰ – دیدگاه پولس نویا درباره حقائق التفسیر
۱۱ – دیدگاه زیعور درباره روایات تفسیری سلمی
۱۲ – دیدگاه علما درباره روایات تفسیری سلمی
۱۲.۱ – دیدگاه علمای شیعه
۱۲.۲ – دیدگاه علمای اهل‌سنت
۱۳ – تاثیر روایات تفسیری سلمی در منابع صوفیه
۱۴ – استخراج تفسیر منسوب به امام صادق از تفسیر سلمی
۱۵ – استخراج تفسیر ابن عطاء از تفسیر سلمی
۱۶ – زیادات حقائق التفسیر
۱۶.۱ – محتوای زیادات حقائق التفسیر
۱۶.۲ – چاپ زیادات حقائق التفسیر
۱۷ – چاپ و انتشار
۱۸ – فهرست‌ منابع
۱۹ – پانویس
۲۰ – منبع

معرفی اجمالی مؤلف

تفسیر سُلَمی (حقائق التفسیر) دومین تفسیری که بر مشرب اهل تصوف و عرفان نوشته شده، تفسیر ابوعبدالرحمن محمد بن حسین بن موسی ازدی سُلَمی (متوفای ۴۱۲) است. سلمی از مشایخ و سران صوفیه خراسان بود. در تصوف ید طولایی داشت و در عرفان و علم حقایق موفق و شهره آفاق بود.

[۱] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۴۴، شماره ۷۱۷.

در حدیث و تفسیر نیز سرآمد بود. حاکم نیشابوری (متوفای ۴۰۵) در حدیث و ابوالقاسم قشیری (متوفای ۴۶۵) در تفسیر، از او بهره گرفته‌اند؛ ابونعیم اصفهانی (متوفای ۴۳۰) نیز در سفری که به نیشابور کرد از محضر او بهره برد.

معرفی اجمالی کتاب

این تفسیر از مهمترین تفاسیر اهل تاویل به‌شمار می‌رود و سرشارترین منبع برای تفسیرنگاران پس از وی بر مشرب اهل عرفان است. در حقیقت، تفسیر سلمی ادامه کاری است که به دست سهل تستری آغاز شد و ادامه راهی است که پیشینیان اهل تصوف پیموده بودند. سلمی در این تفسیر، از گفته‌های تفسیری ابن عطا و روایات منقول از امام صادق (علیه‌السلام) بهره گرفته و در کنار آن، به اقوال مشایخ بزرگ صوفیه و اهل عرفان نیز پرداخته است.
در مقدمه (پس از حمد الهی و درود بر محمد و آل او) می‌گوید: چون دیدم آراستگان به علوم ظاهری، در انواع فوائد قرآنی، همچون قرائات، تفاسیر، مشکلات، احکام، اعراب، لغت، مجمل و مفسر، ناسخ و منسوخ و جز آن پرداخته‌اند و هیچیک به گردآوری لحن الخطاب (لحن الخطاب، اشارات و رموز کلامی است که از لابه‌لای سخن به دست می‌آید) آن از نظر اهل حقیقت نپرداخته است، مگر در مواردی پراکنده و بدون ترتیب که منتسب به ابوالعباس بن عطا (از سران و اقطاب صوفیه که مورد تجلیل و احترام فراوان بود. او در بغداد می‌زیست و همانجا درگذشت. شرح حال او را عطار نیشابوری به تفصیل آورده است.

[۲] عطار نیشابوری، محمد بن ابوبکر، تذکره الاولیاء، ج۲، ص۶۳ – ۵۷.

وی در راه یاری منصور حلاج جان باخت. هر دوی آنان در سال ۳۰۹ درگذشتند.

[۳] پورجوادی، نصرالله‌، مجموعه آثار سلمی، ج۱، ص۶۸، مرکز نشر دانشگاهی تهران، ۱۳۶۹ش.

) و مواردی از امام جعفر بن محمد الصادق (علیه‌السلام) بود؛ خوشم آمد طرفه‌هایی را نیز که از اهل حقیقت شنیده و پسندیده بودم، کنار آنها بگذارم و اقوال مشایخ اهل طریقت را بر آن بیافزایم و به ترتیب سوره‌ها درآورم؛ تا جایی که کوشش و تواناییم راه دهد؛ و از خدا خواستم تا در این راه و در همه احوال مرا یاری دهد که او بهترین یاری دهندگان است.

عدم اطمینان به سلمی و حقائق التفسیر

وی در این تفسیر، به معانی باطنی (تاویل) پیش از معانی ظاهری (تفسیر) پرداخته و بدین‌جهت راه نکوهش را به سوی خود گشوده است. از معاصران او و نیز پس از وی کسانی از در معارضه با وی در آمده‌اند و او را به انواع برچسب‌ها و تهمت‌ها از قبیل بدعت‌گذاری در دین، تحریف معانی قرآن، جعل حدیث به نفع صوفیان و بالاخره میل به برخی از مذاهب منحرف مانند قرامطه (قرمطیان، پیروان حمدان بن اشعث معروف به قرمط که در حدود سال ۲۸۰ فرقه‌ای به وجود آورد که از فرقه اسماعیلیه منشعب و به نام وی مشهور شد. او قیام به سیف را شعار خود قرار داد و به قتل و غارت و چپاول همت بست. زیارت قبور و بوسیدن حجرالاسود و اعتقاد به ظواهر اسلام را تحریم نمود و حجرالاسود را از جای کند و در احکام شریعت دست به تاویل زد. این حرکت بیش از یک قرن ادامه داشت تا در اوایل قرن پنجم در عراق و ایران مبارزه سختی علیه آنان آغاز شد و از هم پاشیده شدند.) متهم ساخته‌اند.
وقتی از [[]] ابوعمرو عثمان بن عبدالرحمن شهرزوری معروف به ابن صلاح موصلی از تبار کرد (۶۴۳-۵۷۷) که مقام شیخ الاسلامی دیار خود را داشت، درباره تفاسیر صوفیان سوال شد، گفت: ابو عبدالرحمان سلمی تفسیری دارد که اگر عقیده داشته که تفسیر قرآن است هر آینه کافر شده است … نوشته‌هایی که ظاهرا کسانی مورد اطمینان از اینان، پیرامون آیات قرآن آورده‌اند، به‌عنوان تفسیر یا تبیین معانی قرآن نبوده است، بلکه اینان صرفا به‌عنوان تنظیر و تمثیل از قرآن بهره گرفته‌اند؛ مثلا آیه کریمه «قاتلوا الذین یلونکم من الکفار؛

[۴] توبه/سوره۹، آیه۱۲۳.

» را برای جهاد با نفس شاهد گرفته‌اند؛ ‌ای کاش در این کار تساهل نمی‌ورزیدند تا مایه التباس نگردد.

[۵] ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، فتاوی ابن الصلاح، ص۱۹۷.

[۶] ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۲۷۳.

خطیب بغدادی (متوفای ۴۶۳) که در زمانی نزدیک به روزگار وی می‌زیست، از محمد بن یوسف قطان نیشابوری نقل می‌کند که سلمی، ثقه نیست. خطیب می‌گوید: وی (سلمی) به نفع صوفیان جعل حدیث می‌کرد.

[۷] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۴۵.

ابن جوزی (متوفای ۵۹۷) در کتاب تلبیس ابلیس او را متهم کرده که چیزهایی شگفت‌آور از داستان‌های صوفیان بی‌آنکه اساسی داشته باشد در تفسیرش نقل کرده است.

[۸] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، تلبیس ابلیس، ص۲۹۳.

ابن تیمیه (متوفای ۷۲۸) او را به جعل و بدعت متهم ساخته، می‌گوید: آنچه در تفسیرش از امام جعفر بن محمد الصادق روایت کرده است، همگی کذب و افترا بر وی است؛ همان‌گونه که دیگران بر وی افترا بسته‌اند.

[۹] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم‌، منهاج السنه، ج۴، ص۵۴.

شمس‌الدین ذهبی (متوفای ۷۴۸) در تذکره الحفاظ

[۱۰] ذهبی، شمس‌الدین، تذکره الحفاظ، ج۳، ص۱۶۶.

می‌گوید: سلمی تفسیری دارد که فجایع و تاویلات صوفیه را در برگرفته است و در سیر اعلام النبلاء

[۱۱] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۲۵۲.

می‌گوید: در نوشته‌هایش گفته‌ها و داستان‌های جعلی یافت می‌شود و در تفسیر حقائق التفسیر نیز چیزهایی آورده که هرگز روا نیست. برخی از پیشوایان دین او را از زنادقه باطنیه (اسماعلیه) شمرده‌اند. ولی برخی آن را عارف حقیقی دانسته‌اند.
از این‌رو جلال‌الدین سیوطی (متوفای ۹۱۱) در کتاب طبقات المفسرین تفسیر سلمی را در ضمن تفاسیر اهل بدعت آورده و گفته است: چون وی به‌خوبی شناخته نبود، (او را جزو این دسته آوردم).

[۱۲] سیوطی، عبدالرّحمن بن ابی‌بکر، طبقات المفسرین، ص۹۸.

محتوای تفسیر

اینها حملاتی است که به این تفسیر و مفسر آن کرده‌اند. اکنون ببینیم در این تفسیر چه هست که این‌اندازه مورد هجوم قرار گرفته است؟
این تفسیر، همان‌گونه که نویسنده در مقدمه آن، یادآور شده، تنها به تاویل آیه‌های قرآن پرداخته و تا آنجا که توانسته از اقوال اهل عرفان در این زمینه بهره گرفته است. روایات منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) را که در تفسیر باطنی قرآن و تاویل از ایشان نقل شده نیز آورده است که بر حسب شمارش، سیصد و‌ اند (۳۲۴) مورد است و با عنوان قال جعفر، آنها را یاد می‌کند. و گاه از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز روایت می‌کند.
عمده آنکه نسبت دادن این‌گونه مطالب ناهمگون (که با فهم متعارف سازگاری ندارد) به بزرگان دین و پیشوایان معصوم، هر چند به‌صورت روی یا قیل باشد، روا نیست.
مثلا در تبیین بسم الله می‌گوید: روی عن النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): ان الباء بهاء الله و السین سناء الله و المیم مجد الله و از امام علی بن موسی الرضا، از پدرش، از امام صادق (علیهم‌السّلام) نقل می‌کند که فرمود: الباء بقاؤه و السین اسماؤه و المیم ملکه. فایمان المومن ذکره باسمائه و العارف فناه عن المملکه بالمالک لها؛ و قال ایضا: بسم، ثلاثه احرف: باء و سین و میم. فالباء باب النبوه و السین سر النبوه التی اسر النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به الی خواص امته و المیم مملکه الدین الذی یعم الابیض و الاسود.

[۱۳] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۲۵-۲۶.

و در لفظ جلاله (الله) نیز از طریق علی بن موسی الرضا از پدرش از امام صادق (علیهم‌السّلام) روایت می‌کند که الله، اسم تام است؛ زیرا از چهار حرف، تشکیل شده است: الف، عمود و ستون توحید است؛ لام اول، لوح فهم است، لام دوم، لوح نبوت است و‌هاء، نهایت در اشاره است.

[۱۴] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۳۱.

ملاحظه می‌شود که چه مطالب بی‌پایه‌ای به مقام عصمت نسبت داده شده که نه فقط افترا و کذب است، بلکه مقام والای علمی و بینش سرشار امام معصوم از احتمال صدور چنین گفته‌های تهی بری است.
اساسا از بی مایگی است که باء حرف جر و اسم را، یک ماده پنداشته‌اند! و همچنین الف و لام لفظ جلاله را که از ریشه اله جداست، را مندمج و به هم پیوسته گمان کنند!
صدور این‌گونه گفته‌های حساب نشده از سران صوفیه مانند شبلی و جنید و ابن عطا و واسطی و دیگران که از آنان نیز نقل کرده، دور نیست و با شیوه آنان در ابهام‌گویی یا نامفهوم‌گویی سازگار است؛ ولی نسبت دادن آن به معصومین (علیهم‌السّلام) کاملا جفاست.
شاهد مدعا آنکه نزدیک‌ترین افراد به ابوعبدالرحمن سلمی، دست پرورده و شاگرد وی ابوالقاسم قشیری نیشابوری، در تفسیرش لطائف الاشارات (که بر مشرب اهل عرفان نوشته و از محضر درس همین استاد بهره گرفته است) هیچ‌یک از این گزافه‌ها را نیاورده، چه رسد به اینکه به امام معصوم نسبت داده باشد؛ بلکه به‌گونه‌ای معقول گفته است: برخی اهل حال، از شنیدن باء بر و عنایت حق را درباره اولیایش به یاد می‌آورند؛ و از سین، سر او با برگزیدگانش؛ و از میم منت او بر اهل ولایت و مقربان درگاهش؛ و از بر او به سر او پی می‌برند؛ و از منت او حرمت دستور او را نگاه می‌دارند؛ و به‌وسیله او، قدر او را می‌دانند و برخی هنگام شنیدن بسم الله، از باء برائت ساحت قدس الهی را از هر زشتی دریافت می‌کنند؛ و از سین سلامت او را از هر عیب و نقص؛ و از میم مجد و عظمت او را و دیگران، از باء بهای او را؛ و از سین سنای (پرتو نور) او را؛ و از میم ملک و ملکوت او را به یاد می‌آورند.

[۱۵] قشیری، ابوالقاسم، لطائف الاشارات، ج۱، ص۴۴.

ببینید چگونه هوشمندانه، چیزی را بر قرآن تحمیل نمی‌کند و در عین‌حال، گفتار عارفان را با عنوان یادآور می‌آورد نه به عنوان تفسیر و تاویل آیات و این، شایسته‌ترین راه است که برگزیده است و بدین‌جهت تفسیر عرفانی او از برگزیده‌ترین و سالم‌ترین تفسیر اهل عرفان به‌شمار می‌رود.

نقل اقوال هنجار و نابهنجار

این تفسیر، مجموعه‌ای است از گفته‌های تفسیری ابوالعباس ابن عطای آدمی (او تفسیری بر مشرب صوفیه دارد که طبق وصیت ابن عطا، به‌دست ابوعمرو علی بن محمد انماطی صوفی انتشار یافت.

[۱۶] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۷۳، شماره ۶۴۷۹.

و از سران و اقطاب اهل تصوف و عرفان در عصر خویش) که عمده تفسیر او را تشکیل می‌دهد و سراسر قرآن را به‌گونه‌ای پراکنده و گسسته فرا گرفته است. او، مختصری از گفته‌های ابوالحسین نوری و از آن بیشتر، گفته‌های منصور حلاج را با عنوان قال الحسین یاد می‌کند؛ علاوه بر روایات منقول از امام جعفر بن محمدصادق (علیه‌السلام) و برخی گفته‌های دیگر.
این تفسیر، آمیخته‌ای از گفته‌های هنجار و نابهنجار افراد گوناگون است که گردآورنده هیچ‌گونه تعهدی به‌درستی و نادرستی آن از خود نشان نمی‌دهد؛ مثلا ذیل آیه «انی جاعل فی الارض خلیفه؛

[۱۷] بقره/سوره۲، آیه۳۰.

» از ابن عطا نقل می‌کند که فرشتگان، دعاوی خویش را وسیله‌ای در پیشگاه پروردگار قرار دادند ولی خداوند به آتش دستور داد آنان را بسوزد؛ آتش در یک لحظه هزاران نفر از آنان را سوخت؛ سپس از در عجز درآمدند و گفتند: «سبحانک لا علم لنا؛

[۱۸] بقره/سوره۲، آیه۳۲.

»

[۱۹] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۵۴.

در ذیل آیه «و لا تقربا هذه الشجره؛

[۲۰] بقره/سوره۲، آیه۳۵.

» نیز از وی نقل می‌کند که: آدم، از جنس آن درخت منع گردید، ولی آدم گمان بد کرد که تنها از آن درخت مورد اشاره، منع شده است؛ لذا از درختی دیگر از همان جنس خورد و فراموش کرد که سرپیچی کرده و فرمان را نگاه نداشته است؛ ولی تعمد بر مخالفت نداشت؛ لذا خداوند درباره‌اش فرمود: «فنسی ولم نجد له عزما؛

[۲۱] طه/سوره۲۰، آیه۱۱۵.

»

[۲۲] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۲۲۳.

ملاحظه می‌شود که سخن اول، رجماً بالغیب (تیر در تاریکی‌انداختن) بوده و کاملا بی‌اساس و بی‌اعتبار است ولی سخن دوم، صحیح و معقول به‌نظر می‌آید؛ و نوعا مطالبی را که از ابن عطا نقل می‌کند از قسم دوم است و غالبا نامعقول به‌نظر نمی‌رسد؛ لذا نقل این آثار، کم و بیش بی‌فایده نیست.
همچنین از سیصد و‌ اند موردی که از امام جعفر بن محمد الصادق (علیه‌السلام) نقل کرده، جز چند مورد، بقیه سودمند و گاه کاملا ناب است؛ مثلا ذیل الحمد لله نقل می‌کند که فرمود: هر کس خدا را آن‌گونه که خود وصف کرده ستایش کند، سپاس گزارده است؛ زیرا حمد، حاء است و میم و دال. حاء، از وحدانیت حکایت دارد؛ میم از ملک و دال از دیمومیت؛ پس هر که او را به وحدانیت و دیمومیت و ملک شناخت، درست شناخته است.
نیز نقل می‌کند که از وی درباره «الحمد لله رب العالمین؛

[۲۳] فاتحه/سوره۱، آیه۲.

» سوال شد، فرمود: معنای آن سپاسگزاری از خداست. اوست که نعمت‌های خود را بر همه خلایق ارزانی داشته و در امور آنان حسن تدبیر و با آنان مدارا کرده است. الف الحمد از آلاء (نعمتها) سرچشمه گرفته است؛ لام از لطف اوست که حلاوت عطوفت خود را به آنان چشاند و جام بر (نیکویی‌ای که از سرشت برخیزد) خود را به آنان نوشاند؛ حاء از حمدست؛ که خود در ازل خویشتن را ستایش کرد؛ میم از مجد و عظمت اوست که خلایق را به نور قدس خود آراست؛ دال از دین اسلام است که خود سلام و دارالاسلام است و درود و تحیت آنان در آن، برای مسلمانان که در این خانه سلامت و آرامش هستند، آسایش و سلامت می‌آورد.

[۲۴] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۳۵.

این گونه مطالب ناهمگون و نامفهوم را سرهم کردن و نسبت دادن به مقام عصمت، تاسف‌آور است.
همچنین در ذیل آیه «و اذ جعلنا البیت مثابه للناس و امنا؛

[۲۵] بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.

» از آن حضرت چنین نقل می‌کند: بیت در اینجا، محمد است که هر که به او ایمان آورد و نبوت او را بپذیرد، در وادی امن گام نهاده است.

[۲۶] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۶۴-۶۵.

در ذیل آیه «ان الصفا و المروه من شعائر الله؛

[۲۷] بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.

» نیز می‌گوید: صفا، روح انسانی است که از هرگونه آلایش، پاک و صافی شده؛ و مروه، نفس آدمی است که در خدمت مولا مروت و نرمش یافته است و نیز از او نقل می‌کند که: صفا، صفای عرفان است و مروه، مروه عارفان.

[۲۸] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۶۹.

در ذیل آیه «فانبجست منه اثنتا عشره عینا؛

[۲۹] اعراف/سوره۷، آیه۱۶۰.

» از آن حضرت چنین نقل می‌کند: از مقام معرفت، دوازده چشمه جوشیدن گرفت: چشمه توحید، چشمه عبودیت و سرور، چشمه اخلاص، چشمه صدق، چشمه تواضع، چشمه رضا و تسلیم، چشمه آرامش و وقار، چشمه سخاوت و اطمینان به خدا، چشمه یقین، چشمه عقل، چشمه محبت و چشمه انس و خلوت.

[۳۰] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷.

روشن است که این گونه مطالب، بیشتر به بافته‌های صوفیان می‌ماند تا گفته امام معصوم!
عجیب‌تر آنکه ذیل آیه «الیوم اکملت لکم دینکم؛

[۳۱] مائده/سوره۵، آیه۳.

» می‌گوید: امام فرمود: الیوم، اشاره است به روز بعثت پیامبر برای رسالت به سوی خلق،

[۳۲] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۱۶۹.

این سخن، عکس مقصود آیه را می‌رساند؛ چگونه روز اکمال با روز آغاز، اشتباه گرفته شده است؟! پس این گفته، جز افترایی بر امام (علیه‌السلام) نیست.
از این مطالب نپذیرفتنی، در این کتاب، فراوان دیده می‌شود.

مشرب کلامی مؤلف

ضمنا پوشیده نباشد که مفسر محترم، مشرب کلامی جبری‌گری خویش را در کنار صوفی‌گری از یاد نبرده، گاه و بی‌گاه از آن دم می‌زند. (البته، عمده عارفان اهل‌سنت، جبرگرا هستند.)
در ذیل آیه «یرید الله ان لا یجعل لهم حظا فی الاخره؛

[۳۳] آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۶.

» می‌گوید: شغلهم فیما فیه هلاکهم، من تدبیر انفسهم و طلب معاشهم؛ و قد سبق القضاء فیهم فلا تغییر و لا تبدیل:

[۳۴] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۱۲۷.

آنان را به آنچه هلاکتشان در آن است مشغول داشته است: آنان را به پرداختن به خویش و کوشش در زندگی وا داشته است تا از‌ اندیشیدن درباره زندگی جاوید بازشان دارد؛ زیرا قضای الهی (که در آن، تغییر و تبدیلی نیست) در ازل چنین تقدیر کرده است: جف القلم بما هو کائن! (این حدیث با اختلاف تعابیر در جوامع اهل‌سنت آمده است از جمله صحیح بخاری).

[۳۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۱۲۲، باب القدر (باب ۲).

از این‌گونه شطحیات (لغزش‌های گفتاری) در این تفسیر (همانند دیگر تفاسیر صوفیان تندرو) بسیار یافت می‌شود.

روش تفسیر

سلمی در تفسیر اشاری خود، روش تاویل به شیوه صوفیان را به کار گرفته و معانی‌ای برای آیات قرآن عرضه کرده است که با آنچه از ظواهر آن‌ها برمی‌آید متفاوت است. همچنین وی، به سبب ضعف حافظه، گاهی آیه و آیاتی از یک سوره را در ضمن آیاتی از سوره‌های دیگر تفسیر کرده و گاه تفسیر آیات در خود سوره مشوش است.

[۳۶] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه نویا، ص۷۲، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

نقل اقوال دیگران

در میان کسانی که اقوالشان (یا اقوال منسوب به ایشان) در حقائق التفسیر آمده، بیشترین اقوال متعلق (یا منسوب) است به:

نقل اقوال امامان

امام صادق (علیه‌السلام)، که اقوال منسوب به وی در حقیقت اساس همه تفاسیر عرفانی است و غالباً احادیث اخلاقی با گرایش‌های عرفانی در توضیح نکات قرآنی است که ذیل آیات به صورت مجزا و بی‌نظم و ترتیب فراهم آمده است.

[۳۷] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۱ـ۶۳، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

مجموعه این اقوال به تفسیر منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) مشهور است.
اما مطالبی نیز که به امام نسبت داده و تا حدودی می‌توان آنها را پذیرفت کم نیست.
در ذیل آیه «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی؛

[۳۸] آل عمران/سوره۳، آیه۳۱.

» از امام نقل می‌کند که: سر و نهان راستان را به متابعت و پیروی از محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مُقَیَّد کرده است تا بدانند هر‌اندازه که بر مدارج عرفان بالا روند و به مراتب معرفت آراسته گردند، هرگز نمی‌توانند از او (محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) پیشی گیرند؛ بلکه نمی‌توانند به گرد پای او برسند؛ یعنی ناگزیرند از وی پیروی کنند و سر تسلیم بر درگاه شریعت او نهاده به دنبال او حرکت کنند.

[۳۹] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۹۶.

در ذیل آیه «یامرون بالمعروف؛

[۴۰] آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۴.

[۴۱] آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۴.

[۴۲] توبه/سوره۹، آیه۷۱.

» می‌گوید: آن حضرت فرموده است: المعروف هو موافقه الکتاب و السنه

[۴۳] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۱۲۱.

و در ذیل آیه «من یطع الرسول فقد اطاع الله؛

[۴۴] نساء/سوره۴، آیه۸۰.

» نقل می‌کند که فرموده است: من عرفک بالرساله و النبوه فقد عرفنی بالربوبیه و الالهیه؛

[۴۵] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۱۵۴.

و در ذیل آیه «یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء؛

[۴۶] آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۹.

[۴۷] مائده/سوره۵، آیه۱۸.

» می‌گوید: چنین فرموده است: یغفر لمن یشاء فضلا و یعذب من یشاء عدلا؛

[۴۸] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۱۷۴.

و در ذیل آیه «و ایده بجنود لم تروها؛

[۴۹] توبه/سوره۹، آیه۴۰.

» از آن حضرت چنین نقل می‌کند: ذلک جنود الیقین والثقه بالله و التوکل علی الله؛

[۵۰] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۲۷۵.

و در ذیل آیه «و الله یدعو الی دارالسلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم؛

[۵۱] یونس/سوره۱۰، آیه۲۵.

» می‌گوید: چنین فرموده است: الدعوه عامه و الهدایه خاصه؛

[۵۲] سلمی، ابوعبدالرحمن محمد بن موسی، حقائق التفسیر، ج۱، ص۳۰۰.

که سخنی کاملا راست و مطابق با ظاهر آیه است؛ زیرا خداوند دو گونه هدایت دارد: عام و خاص؛ مانند رحمت که سرمنشا هدایت است و دو گونه است: رحمت فراگیر و رحمت ویژه: «و رحمتی وسعت کل شیء فساکتبها للذین یتقون؛

[۵۳] اعراف/سوره۷، آیه۱۵۶.

» لذا خداوند دو صفت دارد: رحمان (مهر گستر) و رحیم (مهرورز)
خلاصه اینکه، رطب و یابس در این تفسیر زیاده دیده می‌شود و خواننده آن باید آگاه، بینا و دقیق باشد.

اقوال ابن عطاء آدمی

ابن عطاء آدمی، از معاصران حلاج، به جرم تایید آرای وی به قتل رسید. تفسیر ابن عطاء آدمی، بسط و تفصیل همان روایات تفسیری منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) است.

[۵۴] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه نویا، ص۶۷ـ۶۸، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

از میان هم عصران او هیچ‌کس، با بهره‌گیری هرچه بیش‌تر از همه امکانات روش تفسیری خاص صوفیه، تفسیری به این حجم برجا ننهاده است.

[۵۵] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه نویا، ص۶۷، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

اقوال منسوب به ابوالحسین نوری

ابوالحسین نوری که تفسیر وی مجموعه ۲۹ قول از اقوال او در تفسیر آیاتی از قرآن است که احتمالاً در مجالس تفسیر خود بیان کرده است.

[۵۶] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۲۷، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

نویا به ضمیمه یکی از جُنگ‌های دانشگاه سن ژوزف تحت عنوان مقامات القلوب، در ۱۹۶۸ این مجموعه را به چاپ رساند.

[۵۷] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقده پورجوادی، ص۱۵، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

متن آن با ترجمه فارسی در نشریه معارف

[۵۸] نشریه معارف، دوره ۶، ش ۱ و ۲، فروردین ـ آبان ۱۳۶۸، ص۹۱ـ۱۱۹.

در تهران منتشر شده است. متن این تفسیر در ضمن مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی

[۵۹] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۳۱ـ ۲۳۴، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

نیز چاپ شده است.

اقوال حسین بن منصور حلاج

حسین بن منصور حلاج فرد دیگری است که سلمی اقوال تفسیری او (یا اقوال منسوب به او) را در حقائق التفسیر آورده است. در تفسیر وی بسیاری از تعالیم عرفانی و پاره‌ای از اشعار حلاج یافت می‌شود.

[۶۰] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۴۴، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

[۶۱] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۵۳، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

[۶۲] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۷۲، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

[۶۳] محمدبن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۷۵، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش، نمونه‌ای از این اشعار.

تفسیر حسین بن منصور حلاج را، که سلمی ضمن حقائق التفسیر آورده، لوئی ماسینیون استخراج و تصحیح کرده و در کتاب خود با نام «تحقیق در اصطلاحات عرفان اسلامی»، در ۱۹۲۲ منتشر کرده است. وی قسمت‌هایی از آن را با قطعات متناظر در تفسیر عرائس البیان روزبهان بقلی مقابله کرده است.

[۶۴] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، یادداشت پورجوادی، ص۲۳۷، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

گفتنی است که متن این تفسیر را ماسینیون به خط خود نوشته و به‌همین صورت دو بار به چاپ رسیده است

[۶۵] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، یادداشت پورجوادی، ص۲۳۷، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

و بار دوم ضمن مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی

[۶۶] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۲۳۹ـ۲۹۲، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

چاپ شده است.
چاپ و نشر حقائق التفسیر، با استخراج اقوال منسوب به حلاج از آن در مجموعه‌ای جداگانه و نشر آن، به اهتمام لوئی ماسینیون در ۱۹۵۴ در پاریس آغاز شد و با همت نویا ادامه یافت.

[۶۷] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، مقدمه پورجوادی، ص۱۴-۱۵، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

دو محقق نام برده تحقیقاتی درباره روایات تفسیری مزبور کرده‌اند که در ۱۹۵۴ در پاریس و در ۱۹۷۳ در بیروت، و ترجمه فارسی آن تحقیقات در مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی

[۶۸] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۵ـ۱۹، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

[۶۹] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۶۷ـ۷۴، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

چاپ شده است.

دیدگاه لوئی ماسینیون درباره تفاسیر روائی

به نظر لوئی ماسینیون

[۷۰] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه، ص۱۲، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

جابر بن حیان یا ابن ابی العوجا نخستین کسانی بودند که به نقل روایات تفسیری منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) پرداختند، زیرا جابر کتاب‌هایی به نام امام تالیف کرد و ذوالنون مصری (متوفی ۲۴۵)، که شاگرد جابر در علم کیمیا بوده، نخستین مصحح این مجموعه بود.

[۷۱] منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، کامل التفسیر الصوفی العرفانی للقرآن، چاپ علی زیعور، بیروت: دارالبراق، ۲۰۰۲، برای نقد این نظر ماسینیون.

نکته درخور ذکر این است که برخلاف آنچه ماسینیون پنداشته ابن ندیم

[۷۲] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۴۳۵.

ذوالنون را شاگرد جابر ندانسته بلکه عثمان بن سوید اخمیمی (متوفی ح۲۹۸) را شاگرد او شمرده است. به علاوه، اگر جابر در سال ۱۶۰ درگذشته باشد

[۷۳] ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۶۸۲.

شاگردی ذوالنون نزد او، باتوجه به سال درگذشت ذوالنون، بسیار بعید است. همچنین سند محکمی بر این‌که ذوالنون مصحح این تفسیر بوده، به دست نیامده است.

[۷۴] ثبوت، اکبر، نگاهی به حقائق التفسیر و زیادات حقائق التفسیر و بررسی پاره‌ای از آرای محققان در این باب، ج۱، ص۵۴-۵۵، آینه میراث، دوره جدید، سال ۴، ش ۱ (بهار ۱۳۸۵.

علاوه بر آنچه گفته شد، به گفته ماسینیون

[۷۵] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه، ص۱۵، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

ذوالنون به تفویض تصریح دارد، حال آن‌که پاره‌ای از منقولات این تفسیر حاکی از اعتقاد به جبر است.

[۷۶] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۳۶، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

خود ماسینیون

[۷۷] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، مقدمه، ص۹ـ۱۰، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

[۷۸] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه، پانویس ۷، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

درباره ارزش و اعتبار اسناد ذوالنون در روایت این تفسیر تردید کرده است.
این احتمال نیز که ابن ابی العوجا مؤلف این تفسیر باشد بسیار بعید است، زیرا با وجود تناقضاتی که در گزارش‌های مربوط به معتقدات وی وجود دارد، در هیچ منبعی وی دارای گرایش‌های عرفانی و قرآنی معرفی نشده و حتی به موجب روایات معتبر، او به اصول اولیه دین (خدا، پیامبر و معاد) اعتقاد نداشته و در تخطئه و ابطال عقاید و آیین‌های اسلامی پافشاری می‌کرده است. بنابراین اگر، به فرض محال، او فراهم آورنده این مجموعه تفسیری باشد، در این صورت آنچه روایت کرده، هیچ اعتباری ندارد و بنابه اعتراف خود او به جعل احادیث، روایات مزبور را نمی‌توان به امام (علیه‌السّلام) نسبت داد.

[۷۹] ثبوت، اکبر، نگاهی به حقائق التفسیر و زیادات حقائق التفسیر و بررسی پاره‌ای از آرای محققان در این باب، ج۱، ص۵۵، آینه میراث، دوره جدید، سال ۴، ش ۱ (بهار ۱۳۸۵.

دیدگاه پولس نویا درباره حقائق التفسیر

به گفته پولس نویا

[۸۰] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه، ص۶، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

تفسیری تمام از قرآن وجود دارد که نعمانی (متوفی بعد از ۳۴۰)، شاگرد کلینی (متوفی ۳۲۹)، به نام امام صادق (علیه‌السلام) گردآورده و این تقسیم از نظر فکر و الهام و سبک و محتوا حتی الفاظ کاملاً مشابه با روایتی است که سلمی به نام امام (علیه‌السّلام) روایت کرده و در میان اهل‌سنّت مشهور است.
نویا برای اثبات وحدت و یکسانی همه جانبه‌ای که میان دو روایت نعمانی و سلمی از تفسیر امام صادق (علیه‌السّلام) یافته هیچ نمونه‌ای به دست نداده، اما با مقایسه روایت سلمی و آنچه با عنوان تفسیر نعمانی در دست است، مشابهت و یکسانی چشمگیری ملاحظه نمی‌شود.
در پاره‌ای موارد نیز محتویات هریک از آن دو با دیگری تضاد آشکار دارد، چنان‌که در تفسیر نعمانی (که نسخه آن را مجلسی در بحار الانوار

[۸۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۹۷.

درج کرده است) اعتقاد به جبر از دیدگاه قرآن مردود شناخته شده

[۸۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۵.

و در تفسیر سلمی

[۸۳] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۳۴، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

آیه‌ای از قرآن به معنای مجبور بودن و اختیار نداشتن برادران یوسف در ستم‌هایی که به وی کرده‌اند گرفته شده است.
همچنین آنچه در تفسیر سلمی

[۸۴] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۴۵، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

[۸۵] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، ص۵۸، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

در ستایش خلفا آمده است، با معتقدات نعمانی و محتویات تفسیر او تضاد آشکار دارد.
صرف‌نظر از صحت و سقم سند انتساب حقائق التفسیر به امام صادق (علیه‌السلام)، ماسینیون مدعی است که میان محتویات آن با اقوال پراکنده امام، که امامیه و غلات از طرق جداگانه مورد استناد قرار داده‌اند، مقارنه‌های اعتقادی چشمگیری وجود دارد

[۸۶] پورجوادی، نصرالله، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، بخش‌هایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۱، مقدمه نویا، ص۵ به نقل از ماسینیون، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.

ولی ماسینیون شواهد و دلایلی برای اثبات ادعای مزبور نیاورده و حتی یک نمونه از این مقارنه‌ها را ذکر نکرده است. از طرف دیگر، با شناختی که از احادیث منقول از امام صادق (علیه‌السّلام) در کتب شیعه حاصل می‌شود، مقارنه‌های درخور توجهی وجود ندارد.

[۸۷] ثبوت، اکبر، نگاهی به حقائق التفسیر و زیادات حقائق التفسیر و بررسی پاره‌ای از آرای محققان در این باب، ج۱، ص۵۷ـ۵۸، آینه میراث، دوره جدید، سال ۴، ش ۱ (بهار ۱۳۸۵). (نمونه‌ای از آن منقولات که با احادیث شیعی هم مضمون است)

در میان پاره‌ای از احادیثی هم که سلمی از طریق برخی دیگر از صحابه (و نه از امام صادق (علیه‌السّلام)) آورده، با پاره‌ای از احادیث شیعه مشابهت‌هایی دیده می‌شود، از جمله این حدیث که از طریق عبدالله بن مسعود نقل کرده است: «انَّ الْقُرآنَ اُنْزِلَ عَلی سَبْعَهِ اَحْرُفٍ لِکلِّ آیهٍ مِنْهُ ظَهْرٌ و بَطْنٌ و لِکلِّ حَرْفٍ حَدٌّ و مُطَّلَعٌ».

[۸۸] سلمی، محمد بن حسین، حقائق التفسیر، تفسیرالقرآن العزیز، ج۱، مقدمه سیدعمران، ص۲۱، چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.

[۸۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۹۷.

[۹۰] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۵۵.

[۹۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۹، ص۹۴.

[۹۲] حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۷، ص۳۳۱، قم ۱۴۰۷۱۴۰۸.

دیدگاه زیعور درباره روایات تفسیری سلمی

زیعور درباره روایات تفسیری منسوب به امام صادق (علیه‌السّلام) که سلمی آورده، پژوهش‌های بسیاری کرده و علاوه بر التفسیر الصوفی للقرآن عندالصادق (اندلس ۱۹۷۹)، این دو کتاب را نیز تدوین نموده است: کتابا الصادق: حقائق التفسیر القرآنی و مصباح الشریعه (بیروت ۱۹۹۳)

[۹۳] منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، کامل التفسیر الصوفی العرفانی للقرآن، ج۱، ص۱۰، پانویس ۲، چاپ علی زیعور، بیروت: دارالبراق، ۲۰۰۲.

و کامل التفسیر الصوفی العرفانی للقرآن (بیروت ۲۰۰۲).
زیعور

[۹۴] منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، کامل التفسیر الصوفی العرفانی للقرآن، ج۱، ص۱۰، چاپ علی زیعور، بیروت: دارالبراق، ۲۰۰۲.

[۹۵] منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، کامل التفسیر الصوفی العرفانی للقرآن، ج۱، ص۲۵ـ۲۷، چاپ علی زیعور، بیروت: دارالبراق، ۲۰۰۲.

تصریح کرده است که به پژوهش در صحت استناد روایات سلمی به امام صادق (علیه‌السّلام) نمی‌پردازد و آن را تفسیری روحانی می‌شمارد که می‌تواند سریعاً مبدل به تاویل و فلسفه‌ای رمزآمیز شود و حصار‌هایی را که میان عرصه‌های‌ اندیشه وجود دارد فرو ریزد تا با پیروان هر دین و مکتبی بتوان به گفتگو نشست.
وی

[۹۶] منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، کامل التفسیر الصوفی العرفانی للقرآن، ج۱، ص۳۱، چاپ علی زیعور، بیروت: دارالبراق، ۲۰۰۲.

نقش سلمی را در گردآوری احادیث امام صادق (علیه‌السّلام) در کتابی مدون و مضبوط، با نقش سیدرضی (متوفی ۴۰۶) در گردآوری خطبه‌ها و کلمات و مکتوبات امام علی (علیه‌السلام) مقایسه کرده، که در خور تامل است، زیرا پیش از سلمی اقدامات وسیعی برای گردآوری احادیث امام صادق (علیه‌السّلام) به صورت مسند نه به شیوه مرسل و بدون سلسله سند به مانند کتاب سلمی، انجام شده بود و به علاوه

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.