پاورپوینت تفاوت تشیع جعفری و تشیع علوی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت تفاوت تشیع جعفری و تشیع علوی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت تفاوت تشیع جعفری و تشیع علوی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت تفاوت تشیع جعفری و تشیع علوی :
پاورپوینت تفاوت تشیع جعفری و تشیع علوی
تبعیت از تمام ائمه (علیهمالسّلام) لازم است و ائمه (علیهمالسّلام)، همگی از جهت راهنمایی دینی مثل یکدیگر هستند، و عدم تبعیت از یکی از آنها، خروج از تشیع، و تبعیت کامل از یکی از آنها به معنی تبعیت از تمام آنها است! طبق روایات، اهلبیت (علیهمالسّلام) همراه با قرآن هستند؛ یعنی آنها عقیده و بینش خود را از قرآن میگیرند و بعد از آن در میان مردم تبلیغ میکنند؛ بنابراین میان عقیده و فقه علوی با عقیده و فقه جعفری تفاوتی نیست، زیرا اصولا ویژگی منحصر به فرد خاندان رسالت این است که خودسرانه عمل نمیکنند و برنامه تبلیغ و تعلیم خود را از قرآن میگیرند و همه آنها در این خصلت، مشترک هستند. ائمه به منزله نور واحد میباشند و در راه رساندن تعالیم الهی، وظیفه واحدی را دنبال میکنند؛ در این میان به علت شرائط خاصی که در زمان امام صادق (علیهالسّلام) حکمفرما بوده است تعالیم بیشتری به جهان اسلام انتقال یافته است و به تبع شیعه با عنوان جعفری شهرت بیشتری یافته است و این بهمعنای تفاوت راه و هدف و دو نوع تشیع نمیباشد و همه امامان واجبالاطاعه بوده و یک مسیر را دنبال میکنند.
فهرست مندرجات
۱ – طرح شبهه
۲ – پاسخ شبهه
۲.۱ – معنای لغوی شیعه
۲.۲ – معنای اصطلاحی شیعه
۲.۲.۱ – تعریف شیخ مفید
۲.۲.۲ – تعریف ابن منظور
۲.۲.۳ – تعریف ابن خلدون
۲.۲.۴ – تعریف شهرستانی
۲.۳ – شیعه بودن بزرگان صحابه
۲.۴ – بزرگان صحابه شیعه و تربیت یافته پیامبر
۳ – رسول خدا و اهلبیت محوریت شیعه
۴ – آغاز شهرت تشیع از زمان شهادت پیامبر
۵ – پیشینه لغت شیعه در زمان حیات پیامبر
۶ – روایت علی و شیعته هم الفائزون در منابع عامه
۶.۱ – اسانید روایت
۶.۱.۱ – طریق اول
۶.۱.۲ – طریق دوم
۶.۱.۳ – طریق سوم
۶.۱.۴ – طریق چهارم
۶.۱.۵ – نتیجه طرق این روایات
۷ – روایت علی و شیعته هم الفائزون در منابع شیعه
۸ – شروع امامت الهی
۹ – اتفاق بر تعداد امامان بعد پیامبر
۱۰ – اسامی اهلبیت و لزوم شناخت امام
۱۱ – مبنای صدق عنوان تشیع
۱۲ – امامان شرکاء و همراهان یکدیگر در امامت
۱۳ – ائمه مشترک در خلقت و وظیفه و نام
۱۴ – ائمه وارثان رسول خدا
۱۵ – حجت بودن و همگام بودن ائمه با قرآن
۱۶ – حدیث ثقلین در منابع شیعه
۱۷ – نقش تاریخ و زمان در شهرت عنوان جعفری
۱۷.۱ – کاهش محیط اختناق
۱۷.۲ – ظهور مکاتب انحرافی و مقابله امام با آنان
۱۷.۳ – معرفی منحرفین و افکار آنها به مسلمانان
۱۷.۴ – تربیت شاگردان بارز و کارآزموده
۱۸ – تنها راه سعادت بشر
۱۹ – حدیث ثقلین در منابع عامه با سند صحیح
۱۹.۱ – پیامها و مدلولهای حدیث ثقلین
۲۰ – اعتراف وهابیت به استفاده شیعه از مکتب اهلبیت
۲۱ – نتیجه بحث
۲۲ – پانویس
۲۳ – منبع
طرح شبهه
شبههای که مطرح شده این است که چرا باید پیروان امام جعفرصادق (علیهالسّلام)، شیعه باشند؟ هرکس بر عقیده (امام علی و امام جعفرصادق (علیهماالسلام)) باشد، شیعه نیست! اگر تشیع پیروان حضرت علی (علیهالسّلام) باشند و به اساس عقیدهی امام جعفرصادق (علیهالسّلام) از دین پیروی نمایند، پس تشیعی وجود ندارد، اگر دارد باید اعمالشان را با سند ثابت نمایند؛ یعنی باید اثبات نمایند که فقه تشیع برگرفته از عقیده امام علی (علیهالسّلام) و اهلبیت است. کارکردهای امروز تحت نام تشیع، هیچ رابطه با اهلبیت ندارد. و اهلبیت آینه منهج بودهاند.
در قسمت نخست، این شبهه پیش آمده است که اگر کسی شیعه و پیرو امیرمؤمنان (علیهالسّلام) باشد، چگونه میتواند عقیدهی خود را از امام صادق (علیهالسّلام) بگیرد، گویا ایشان عقیدهی علوی و جعفری را در تضاد میبیند ازاینرو میگوید: «هرکس بر عقیده (امام علی و امام جعفرصادق (علیهماالسلام)) باشد، شیعه نیست، اگر تشیع پیروان حضرت علی (علیهالسّلام) باشند و به اساس عقیدهی امام جعفرصادق (علیهالسّلام) از دین پیروی نمایند، پس تشیعی وجود ندارد».
در قسمت دوم این سؤال مطرح شده است که: «کارکردهای امروز تحت نام تشیع هیچ ربطی با اهلبیت ندارد. و اهلبیت آینه منهج بودهاند.»
«هرکس بر عقیده (امام علی و امام جعفرصادق) باشد، شیعه نیست، اگر تشیع پیروان حضرت علی (علیهالسّلام) باشند و به اساس عقیدهی امام جعفرصادق (علیهالسّلام) از دین پیروی نمایند، پس تشیعی وجود ندارد».
پاسخ شبهه
بررسی متون تاریخی، لغوی و حدیثی مشخص میکند که شیعه به معنای پیروان و هواداران پیامبر و اهلبیت (علیهمالسّلام) میباشد؛ سابقه این تعبیر به زمان نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برمیگردد و بعد از حیات ایشان نیز برای هر کدام از اولاد امیرالمومنین (علیهالسّلام)، عنوان امام و برای پیروان ائمه (علیهمالسّلام) عنوان شیعه بهکار رفته است، در این میان عوامل زمانی و اجتماعی و … سبب شده است که شیعه با عنوان جعفری شهرت بیشتری پیدا کند، ولی ادله متعدد ثابت میکند این شهرت، دلیل تبعیت از یک امام و رها کردن امامان دیگر نمیشود و شیعیان همه ائمه را بهعنوان حجتهای الهی میشناسند. پاسخ این شبهه در ضمن چند بخش بیان میشود.
معنای لغوی شیعه
معانی لغوی: واژهی شیعه در لغت به معنای متابعت و پیروی، نصرت و یاری کردن و توافق در قول یا عمل است، ابن منظور، در کتاب «لسان العرب» به این مطلب تصریح میکند: الشیعه: کل قوم اجتمعوا علی امر فهم شیعه، وکلّ قوم امرهم واحد یتبع بعضهم رای بعض فهم شیعه، والجمع شیع.
[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۸، ماده:شیع، الافریقی المصری، ناشر:دار صادر – بیروت، الطبعه:الاولی.
هر گروهی که بر یک دیدگاه و یا امر واحدی اجتماع داشته باشند و برخی از نظر برخی دیگر پیروی نمایند؛ به آنها شیعه میگویند و جمع آن نیز «شیع» است.
طریحی یکی دیگر از لغتشناسان، شیعه را به معنای تابع، یار و هوادار معنا کرده است: الشِّیعَهُ: الاتباع و الاعوان و الانصار ماخوذ من الشیاع، و هو الحطب الصغار التی تشتعل بالنار و تعین الحطب الکبار علی ایقاد النار، وکل قوم اجتمعوا علی امر فهم شیعه. ثمّ صارت الشیعه جماعه مخصوصه.
[۲] الطریحی، فخرالدین (متوفای ۱۰۸۵هـ)، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۵۶، تحقیق: السید احمد الحسینی، ناشر: مکتب النشر الثقافه الاسلامیه، الطبعه الثانیه ۱۴۰۸.
شیعه به معنای پیروان، یاران و هواداران میباشد و از شیاع گرفته شده است و آن هیزم کوچکی است که با آتش شعلهور میشود و به هیزم بزرگ، برای برافروخته شدن کمک میکند و به هرگروهی که اتفاقی بر یک عقیده و امر داشته باشند، شیعه میگویند؛ سپس این اصطلاح بهعنوان نام، برای گروه خاص شد.
بنا به دیدگاه این دو لغتشناس مشهور، اجتماع و اتفاق بر یک دیدگاه و هواداری از یک عقیده، معیار برای صدق عنوان شیعه میباشد.
معنای اصطلاحی شیعه
در اصطلاح، اگر واژه «شیعه» بدون الف و لام به کار رود، معنای گستردهای دارد و به هر فردی اطلاق میشود که از شخص دیگر یا مذهب و طریقتی پیروی میکند. اما اگر با الف و لام (الشیعه) گفته شود، به گروهی از امت اسلامی که به امامت و خلافت بلافصل امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و فرزندان آن حضرت اعتقاد دارند، اطلاق میشود.
تعریف شیخ مفید
شیخ مفید (رحمهاللهعلیه)، شیعه را به عنوان تابعان امیرالمومنین (علیهالسّلام) و اولاد ایشان و معتقدین به امامت بلافصل ایشان معرفی میکند: فاما اذا ادخل فیه علامه التعریف فهو علی التخصیص لا محاله لاتباع امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) علی سبیل الولاء والاعتقاد لامامته بعد الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بلافصل و نفی الامامه عمن تقدمه فی مقام الخلافه.
[۳] شیخ مفید، محمد بن محمد (متوفای۴۱۳ه)، اوائل المقالات، ص۳۵ تحقیق:الشیخ ابراهیم الانصاری، ناشر:دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان، الطبعه الثانیه ۱۴۱۴- ۱۹۹۳م.
هرگاه علامت معرفه (الف و لام) بر واژه روی «شیعه» وارد شود، بدون شک فقط به پیروان امیرالمومنین (علیهالسّلام) اطلاق میگردد، کسانی که معتقد به ولایت و امامت امیرالمومنین (علیهالسّلام) بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستند و امامت افرادی را که قبل از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، خلافت میکردند، نفی میکنند.
البته پیروی مطلق از امیرمومنان (علیهالسّلام)، مستلزم پذیرش امامت یازده امام بعد از ایشان میباشد.
تعریف ابن منظور
«ابن منظور» در لسان العرب، لغت شیعه را اسم، عنوان و اصطلاح برای موالیان علی (علیهالسّلام) و خاندان ایشان معرفی میکند: اصلُ الشِّیعه الفِرقه من الناس، ویقع علی الواحد والاثنین والجمع والمذکر والمؤنث بلفظ واحد ومعنی واحد، وقد غلَب هذا الاسم علی من یتَوالی عَلِیا واهلبیته، رضوان الله علیهم اَجمعین، حتی صار لهم اسماً خاصّاً فاِذا قیل: فلان من الشِّیعه عُرِف اَنه منهم.
[۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۱۸۹، الافریقی المصری الوفاه:۷۱۱، دار النشر:دار صادر – بیروت، الطبعه:الاولی.
اصل شیعه به معنای گروهی از مردم میباشد و شیعه در مفرد، مثنی، جمع، مونث و مذکر با لفظ یکسان میآید و واژه «شیعه» در مورد کسی که ولایت علی و اهلبیت ایشان ( (علیهمالسّلام) ) (که خدا از ایشان راضی باشد) را پذیرفته باشند، بیشتر بهکار میرود و این مقدار استفاده در حدی بوده که سبب شده لقب «شیعه» بهعنوان نام اختصاصی این دسته به حساب آید، بهطوری که وقتی گفته میشود فلانی شیعه است، دانسته میشود او از پیروان اهلبیت (علیهمالسّلام) میباشد.
تعریف ابن خلدون
ابن خلدون، شیعه را دارای معنای مشهور در میان فقها و متکلمین معرفی میکند: اعلم ان الشیعه لغه هم الصحب و الاتباع و یطلق فی عرف الفقهاء و المتکلمین من الخلف و السلف علی اتباع علی و بنیه رضی الله عنهم.
[۵] ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد الوفاه:۸۰۸، مقدمه تاریخ ابن خلدونج ۱، ص۱۹۶، دار النشر:دار القلم – بیروت – ۱۹۸۴، الطبعه:الخامسه.
«شیعه» در لغت به معنای همراهان و پیروان میباشد و در اصطلاح فقها و عالمان علم کلام در گذشته و حال، به معنای پیروان علی و فرزندان ایشان (علیهمالسّلام) میباشد.
تعریف شهرستانی
شهرستانی، عالم مشهور اهل سنت، هواداران و یاوران امام علی (علیهالسّلام) که ایشان را، براساس وصیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، امام خود میدانند، شیعه معرفی میکند: الشیعه هم الذین شایعوا علیاً (علیهالسّلام) علی الخصوص وقالوا بامامته وخلافته نصاً ووصیته، اما جلیا واما خفیاً، واعتقدوا ان الامامه لا تخرج من اولاده، وان خرجت فبظلم یکون من غیره او تقیه من عنده، وقالوا: لیست الامامه قضیه مصلحیه تناط باختیار العامه، وینتصب الامام بنصبهم، بل هی قضیه اصولیه، وهی رکن الدین لا یجوز للرسل اغفاله واهماله، ولا تفویضه الی العامه وارساله.
[۶] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۶۹.
افرادی که به طور خاص از علی (علیهالسّلام) پیروی میکنند شیعه نامدارند؛ آنان قائل به امامت و خلافت علی (علیهالسّلام) براساس وصیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و روایات هستند؛ البته این روایات، گاهی با صراحت تمام و گاهی نیز به صورت غیر آشکار (با کنایه) میباشد، همچنین معتقد هستند که امامت از فرزندان [حضرت] علی (علیهالسّلام) خارج نمیشود؛ اگر امامت از این دایره خارج شود و به کسی دیگر برسد، یا به واسطه ظلم افراد دیگر است یا به جهت تقیه و حفظ جان از جانب آن فرد علوی میباشد؛ شیعیان بر این عقیده هستند امامت از قبیل اموری نیست که عموم مردم به واسطه مصلحت، در موردش تصمیم بگیرند و امام را منصوب کنند، بلکه قضیهای بنیادین و مهم است که رکن و اصل دین میباشد و برای پیامبران جایز نیست که از آن غافل شوند و نسبت به آن اهمال کند و جایز نیست به مردم واگذار کند.
شیعه بودن بزرگان صحابه
علاوه بر مطالب بیان شده در مورد شیعیان و جایگاه آنها؛ در زمان پیامبر نیز تعداد زیادی از صحابه از شیعیان امیرمؤمنان (علیهالسّلام) بودهاند و به وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عمل کردهاند و همین معنای اصطلاحی بیان شده در موردشان مصداق و مفهوم پیدا کرده است، در اینجا به دو نقل بسنده میکنیم: محمد کرد علی یکی از علمای اهل سنت، تصریح میکند که بسیاری از صحابه مانند عمار، حذیفه و ابوذر غفاری تابع و عمل کننده به تمام ارکان دین از جمله ولایت بودهاند:
عرف جماعه من کبار الصحابه بموالاه علی فی عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم مثل سلیمان الفارسی القائل: بایعنا رسول الله علی النصح للمسلمین والائتمام بعلی بن ابی طالب والموالاه له. ومثل ابی سعید الخدری الذی یقول: امر الناس بخمس فعلموا باربع وترکوا واحده. ولما سئل عن الاربع قال: الصلاه والزکاه وصوم شهر رمضان والحج قیل: فما الواحد التی ترموها؟ قال: ولایه علی بن ابی طالب قیل له: وانما لمفروضه معهن قال: هی مفروضه معهن. ومثل ابی ذو الغفاری وعمار بن یاسر وحذیفه بن الیمان وذی الشهادتین خزیمه بن ثابت وابی ایوب الانصاری وخالد بن سعید بن العاص وقیس ابن سعد عباده وکثیر امثالهم.
[۷] کُرْد عَلی (المتوفی:۱۳۷۲ه)، محمد بن عبد الرزاق، خطط الشام، ج۶، ص۲۴۵، ناشر مکتبه النوری، دمشق.
جمعیتی از بزرگان صحابه در عهد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به موالات و دوستی با علی (علیهالسّلام) شناخته میشدند، مانند سلمان فارسی که میگفت که با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیعت کردیم تا در خیرخواهی و نشان دادن راه به مردم کوتاهی نکرده باشیم و همچنین در مورد امام قرار دادن علی بن ابیطالب [(علیهماالسلام)] و دوستی با او (یعنی همینکار را انجام دادیم و با او بیعت کردیم)؛ ابو سعید خدری نیز گفت که مردم به ۵ مساله امر شدند که به ۴ مورد آن عمل کردند و یکی از آنها را رها کردند، وقتی در مورد آن ۴ چیز از او سوال شد، گفت نماز و زکات و روزه ماه رمضان و حج و سوال شد، آن موردیکه رها شد (مردم عمل نکردند) کدام بود؟ ابوسعید گفت: آن یک مورد ولایت امیرالمومنین (علیهالسّلام) بود، از او سوال کردند که ولایت با آن موارد واجب بود؟ گفت بله ولایت نیز در کنار آن موارد واجب بود و مانند (مانند سلمان که معتقد به ولایت امیرالمومنین بود)، ابوذر غفاری و عمار یاسر و حذیفه بن یمان و ذی الشهادتین، خزیمه بن ثابت و ابوایوب انصاری و خالد بن سعید انصاری و خالد بن سعید بن العاص و قیس ابن سعد عباده و تعداد زیادی دیگر از صحابه بودند.
وی در ادامه به نقل از ابوحاتم رازی چنین مینویسد:
ذکر ابوحاتم الرازی فی کتاب الزینه فی الالفاظ المتداوله بین ارباب العلوم علی ما نقل فی کتاب الروضات: انّ اول اسم ظهر فی الاسلام علی عهد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الشیعه وکان لقب اربعه من الصحابه وهم: ابوذر و سلمان و عمار و المقداد الی ان آن اوان صفین فاشتهر بین موالی علی (علیهالسّلام).
[۸] کُرْد عَلی (المتوفی:۱۳۷۲ه)، محمد بن عبد الرزاق، خطط الشام، ج۶، ص۲۴۵، ناشر مکتبه النوری، دمشق.
بنابر نقل کتاب «الروضات»، ابوحاتم رازی در کتاب «الزینه فی الالفاظ المتداوله بین ارباب العلوم» گفته است اولین اسمی که در اسلام در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایجاد شد، واژه شیعه بود، این کلمه لقب چهار تن از اصحاب امیرمؤمنان (صلواتاللهوسلامهعلیه) بود که عبارت بودند از: ابوذر، سلمان، عمار و مقداد؛ این لقب در اوایل شروع جنگ صفین برای همه پیروان آن حضرت مشهور شد.
ابن ابیحاتم در کتاب الزینه چنین مینویسد: فتبین ان الشیعه لقب لقوم کانوا قد الفوا امیرالمؤمنین علیا صلوات الله علیه فی حیاه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و عرفوا به مثل سلمان الفارسی و ابی ذر الغفاری و المقداد بن الاسود و عمار بن یاسر و غیرهم کان یقال لهم شیعه علی (علیهالسّلام) و اصحاب علی (علیهالسّلام).
[۹] ابن ابی حاتم، عبدالرحمان بن محمد، کتاب الزینه، ص ۸۳-۸۴، نسخه خطی.
آشکار شد که واژه «شیعه» لقب گروهی بود که در زمان زندگی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، محبت و الفت امیر مؤمنان (علیهالسّلام) را داشتند و به همین امر شناخته میشدند. افرادی همچون سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد بن اسود و عمار بن یاسر و غیر آنها، را شیعیان علی و اصحاب علی (علیهالسّلام) مینامیدند.
در این نقل شیعه را به عنوان لقب پیروان و دوستداران امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی میکند که در این راه بزرگان صحابه مانند سلمان و اباذر و مقداد و عمار موفق به دریافت مدال افتخار پیروی از آن حضرت گردیدهاند.
بزرگان صحابه شیعه و تربیت یافته پیامبر
صبحی صالح، لغت شناس و اندیشمند و مولف بزرگ جهان عرب به نام بزرگان صحابه که شیعه و تربیت یافته رسول خدا بودند، تصریح میکند: کان بین الصحابه حتی فی عهد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) لربیبه علی، منهم: ابو ذر الغفاری، والمقداد بن الاسود، وجابر بن عبدالله، وابی بن کعب، و ابوالطفیل عمر بن واثله، و العباس بن عبد المطلب و جمیع بنیه، و عمار بن یاسر، و ابوایوب الانصاری.
[۱۰] صالح، صبحی، النظم الاسلامیه نشتها و تطورها، ص۹۶.
در میان صحابه حتی در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عدهای تربیت شده ی توسط [حضرت] علی (علیهالسّلام) بودند که تعدادی از آنها عبارتنداز: ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، جابر بن عبدالله، ابی بن کعب، ابوالطفیل عامر بن واثله، عباس بن عبدالمطلب و تمامی فرزندانش، عمار بن یاسر، و ابوایوب الانصاری.
احمد امین مصری در اینباره میگوید: وقد بدا التشیع من فرقه من الصحابه کانوا مخلصین فی حبّهم لعلی یرونه احق بالخلافه لصفات راوها فیه. ومن اشهرهم سلمان وابوذر والمقداد.
[۱۱] امین، احمد، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۰۹، چاپ هفتم، ناشر: مکتبه نهضه المصریه، قاهره.
پیدایش تشیع از گروهی از صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شروع شد که در محبت به حضرت علی بسیار مخلص بوده، و ایشان را به خاطر صفات و فضایلی که در ایشان دیده بودند، آن حضرت را سزاوارترین فرد به امامت میدانستند. و مشهورترین آنان سلمان و ابوذر و مقداد بودند.
رسول خدا و اهلبیت محوریت شیعه
آنچه بهعنوان مفهوم شیعه از عبارات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نقلهای تاریخی و تعاریف لغوی مشخص میشود این است که شیعه کسانی بودهاند که در زمان زندگی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حول محور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سیر نموده و تحت تربیت امرالمؤمنین (علیهالسّلام) و گوش به فرمان آن حضرت بودند و بزرگانی مانند سلمان، اباذر، مقداد، عمار و حذیفه بهعنوان افراد شاخص این جریان بودند که همواره عاشق و محب اهلبیت (علیهمالسّلام) و حق بودهاند و بعد از حیات نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به توصیه ایشان، از اهلبیت (علیهمالسّلام) پیروی کردهاند و به توصیه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دامان اهلبیت (علیهمالسّلام) جدا نشدهاند و آنان را به عنوان محور حرکت خود قرار دادهاند و به واسطه این منش و روش، سعادت خود را تضمین کردهاند. روایات این موضوع را به صورت مفصل در مقالهی دیگر آوردهایم لطفا به این آدرس مراجعه کنید.
آغاز شهرت تشیع از زمان شهادت پیامبر
با نگاهی به تاریخ اسلام مشخص میشود شیعه بهصورت رسمی بعد از شهادت پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در صحنهی سیاسی ظهور پیدا کرد و این واژه برای کسانی که امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را خلیفه بلافصل آن حضرت میدانستند، بهکار میرفت. ابن خلدون تاریخنگار متعصب سنی بیان میکند که مبدآ دولت شیعه از زمان وفات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است. مبدا دوله الشیعه: اعلم انّ مبدء هذه الدوله، انّ اهل البیت لمّا توفی رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کانوا یرون انّهم احق بالامر و انّ الخلافه لرجالهم دون سواهم من قریش…. . وفی قصّه الشوریانّ جماعه من الصحابه کانوا یتشیعون لعلی ویرون استحقاقه علی غیره ولمّا عدل به الی سواه تاففوا منه واسفوا له مثل الزبیر ومعه عمار بن یاسر والمقداد بن الاسود وغیرهم.
[۱۲] ابن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای۸۰۸ ه)، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۱۴-۲۱۵، ناشر:دار القلم – بیروت – ۱۹۸۴، الطبعه:الخامسه.
ابن خلدون دربارهی مبدا ظهور شیعه میگوید: بدان مبدا تشکیل شیعه این است که وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفتند، اهلبیت (علیهالسّلام) خلافت را حق مُسلَّم خود میدانستند و معتقد بودند خلافت سزاوار مردان بنیهاشم است و دیگر مردان قریش حقی در خلافت ندارند، در قضیه شوری (منظور سقیفه است) نیز گروهی از صحابه، از شیعیان علی (علیهالسّلام) محسوب میشدند و معتقد بودند غیر از علی (علیهالسّلام)، هیچکس استحقاق خلافت را ندارد و زمانی که خلافت را فردی غیر از علی (علیهالسّلام) به دست آورد، از این امر اظهار بیزاری نمودند و تاسف خوردند که نمونه این افراد زبیر و عمار بن یاسر و مقداد بن اسود و افراد دیگر میباشند.
پیشینه لغت شیعه در زمان حیات پیامبر
شیعه به معنای خاصی که در بالا ذکر کردیم، در زمان حیات مبارک رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجود داشته و طبق گزارش علمای اهل سنت از جمله سیوطی که از مفسران معروف آنها میباشد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای پیروان امیرمؤمنان لفظ «شیعه» را آوردهاند و از آنها بهعنوان بهترین افراد یاد فرموده است؛ در ادامه تعدادی از روایتها که از لسان مبارک رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیان شده است و جایگاه شیعیان را بیان میکند، خواهد آمد.
ابن عدی از ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا فرمودند شیعیان مورد رضایت الهی میباشند.
واخرج ابن عدی عن ابن عباس قال: لما نزلت (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلی: هو انت وشیعتک یوم القیامه راضین مرضیین.
[۱۳] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (متوفای۹۱۱ه)، الدرالمنثور، ج۸، ص۵۸۹، ناشر:دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳.
ابن عدی از ابن عباس نقل کرده است که میگوید: هنگامی که این آیه «همانا کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، بهترین مخلوقات هستند» نازل شد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطاب به امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) فرمود: بهترین موجودات شما و شیعیان شما هستند که روز قیامت راضی و مورد رضایت خدا هستند.
حاکم نیشابوری نیز در روایتی مشابه، آورده است که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شیعیان را بهترین بندگان معرفی میفرماید.
حدثنا الحاکم ابو عبدالله الحافظ قراءه و املاءا اخبرنا ابوبکر بن ابی دارم الحافظ بالکوفه اخبرنا المنذر بن محمد بن المنذر، قال: حدثنی ابی، قال: حثنی عمی الحسین بن سعید، عن ابیه، عن اسماعیل بن زیاد البزاز، عن ابراهیم بن مهاجر مولی آل شخبرهقال: حدثنی یزید بن شراحیل الانصاری کاتب علی، قال: سمعت علیا یقول: حدثنی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وانا مسنده الی صدری فقال: یا علی اما تسمع قول الله (عزّوجلّ): (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) هم انت وشیعتک، وموعدی وموعدکم الحوض، اذا اجتمعت الامم للحساب تدعون غراء محجلین.
[۱۴] حاکم حسکانی، وفات:ق ۵، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۵۹، تحقیق:الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۱ – ۱۹۹۰ م، ناشر:مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والارشاد الاسلامی – طهران/ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه – قم.
ابراهیم بن مهاجر از یزید بن شراحیل انصاری، کاتب امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) نقل میکند که میگوید شنیدم علی (علیهالسّلام) فرمود: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالیکه به من تکیه داده بودند، فرمودند: آیا این فرموده الهی را نشنیدی: (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) (مقصود از آنها) تو و شیعیانت میباشند، وعده گاه من و شما حوض کوثر است، وقتی امت برای حسابرسی حاضر شدند، با عنوان پیشوای پرهیزگاران خوانده میشوید.
حاکم حسکانی، در روایت مشابه با روایت قبل با مضمونی یکسان با طریق دیگر، گفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بیان میکند که به علی (علیهالسّلام) و پیروان ایشان، لقب شیعه دادهاند و آنها را مورد رضایت خدا معرفی کردهاند.
خبرناه ابو بکر الحارثی اخبرنا ابو الشیخ الاصبهانی حدثنا اسحاق بن احمد الفارسی حدثنا حفص بن عمر المهرقانی حدثنا حیویه – یعنی اسحاق بن اسماعیل – عن عمر بنهارون، عن عمرو، عن جابر، عن محمد بن علی وتمیم بن حذلم: عن ابن عباس قال: لما نزلت هذه الآیه: (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) قال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلی: هو انت وشیعتک، تاتی انت وشیعتک یوم القیامه راضین مرضیین، ! ویاتی عدوک غضابا مقمحین قال (علی): یا رسول الله ومن عدوی؟ قال: من تبرا منک و لعنک ثم قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): من قال: رحم الله علیا یرحمه الله.
[۱۵] الحاکم الحسکانی، وفات:ق ۵، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۶۰-۴۶۱، تحقیق:الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۱ -۱۹۹۰ م، ناشر:مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والارشاد.الاسلامی – طهران/ مجمعاحیاء الثقافه الاسلامیه – قم.
از ابن عباس روایت شده است که وقتی این آیه نازل شد (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه)، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای علی (علیهالسّلام): مقصود از این آیه تو و شیعیان تو هستند، تو و شیعیانت روز قیامت راضی از خداوند و خداوند از شما راضی میباشد و دشمن تو در حالیکه سیه رو و غضبناک است، وارد میشود، علی (علیهالسّلام) ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه کسانی دشمن من هستند؟ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: کسانی که از تو برائت بجوید و تو را لعن کند، سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: هرکس بگوید خدا علی (علیهالسّلام) را رحمت کند، خدا او را مورد رحمت و خیر خود قرار دهد.
طبرانی پیرامون جنگ جمل به نقل از عبدالله بن نجی چنین نقل میکند: حدثنا علی بن سعید الرازی قال نا محمد بن عبید المحاربی قال نا عبد الکریم ابو یعفور عن جابر عن ابی الطفیل عن عبدالله بن نجی ان علیا اتی یوم البصره بذهب او فضه فنکته وقال ابیضی واصفری وغری غیری غری اهل الشام غدا اذا ظهروا علیک فشق قوله ذلک علی الناس فذکر ذلک له فاذن فی الناس فدخلوا علیه فقال ان خلیلی قال یا علی انک ستقدم علی الله وشیعتک راضین مرضیین ویقدم علیه عدوک غضابا مقمحین ثم جمع علی یده الی عنقه یریهم کیف الاقماح.
[۱۶] طبرانی، ابیالقاسم سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۴، ص۱۸۷، ح۳۹۳۴، تحقیق:طارق بن عوض الله بن محمد– عبدالمحسن بن ابراهیم الحسینی، ناشر:دار الحرمین، ۱۴۱۵ ه. ق.
عبدالله بن نجی میگوید: روز جنگ جمل برای امیرمؤمنان (صلواتاللهوسلامهعلیه) طلا و نقره آوردند، حضرت آنها را پراکنده ساخت و فرمود: بدرخشید و غیر مرا گول بزنید، اهل شام را گول بزنید زمانی که فردا [کنایه از آینده] بر شما پیروز میشوند [به شما دست مییابند]. راوی میگوید: این کلام حضرت امیر (سلاماللهعلیه) بر مردم گران آمد، برخی از اصحاب ایشان عرضه داشتند مطالبی که فرمودید بر برخی گران آمده، حضرت مردم را صدا زدند که نزد ایشان بیایند، وقتی آمدند، ایشان فرمودند: دوست [صمیمی و اختصاصی من] پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: ای علی در قیامت تو و شیعیانت [پیروانت] بر خداوند وارد میشوید در حالی که از خدا راضی هستید و خداوند نیز از شما رضایت دارد و دشمن تو بر خدا وارد میشود در حالی که خشمگین است و دستانش به گردنش بسته شده است. سپس حضرت دستان خود را به سمت گردن خود جمع نمودند تا چگونگی «اقماح» را به آنها نشان دهند.
روایت علی و شیعته هم الفائزون در منابع عامه
ابن عساکر در روایتی دیگر به نقل از جابر بن عبدالله انصاری آورده است، امیرالمومنین و شیعیان ایشان را بهترین بندگان معرفی میکند.
واخرج ابن عساکر عن جابر بن عبدالله قال کنا عندالنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاقبل علی فقال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): والذی نفسی بیده ان هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامه و نزلت «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه» فکان اصحاب النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اذا اقبل علی قالوا: جاء خیر البریه.
[۱۷] سیوطی، عبدالرحمن بن جلالالدین الوفاه:۹۱۱، الدر المنثور، ج۸، ص۵۸۹، دار النشر:دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳.
جابر بن عبدالله میگوید: نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودیم، سپس امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) آمد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: قسم به کسی جانم به دست اوست، او (امیرالمومنین (علیهالسّلام) و پیروان او رستگاران هستند. بعد از نزول این آیه (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه)، هر وقت صحابه با ایشان روبرو میشدند میگفتند: بهترین بندگان آمد.
اسانید روایت
سیوطی در کتاب «الدر المنثور» و علمای دیگر تعدادی دیگر از اسانید این روایت را ذکر کردهاند.
طریق اول
واخرج ابن عدی و ابن عساکر عنابی سعید مرفوعا: علی خیر البریه.
[۱۸] سیوطی، عبدالرحمن بن جلالالدین الوفاه:۹۱۱، الدر المنثور، ج۸، ص۵۸۹، دار النشر:دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳.
ابن عدی و ابن عساکر از ابی سعید از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کردهاند که علی (علیهالسّلام) بهترین بندگان است.
اخبرناه ابو عمرو (محمد بن عبدالله) البسطامی اخبرنا ابو احمد بن عدی الجرجانی حدثنا الحسن بن علی بن عبدالله الاهوازی حدثنا معمر بن سهل حدثنا ابو سمره احمد بن سالم بن خالد بن جابر بن سمره، حدثنا شریک، عن الاعمش، عن عطیه: عن ابی سعید، قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): علی خیر البریه.
[۱۹] حاکم حسکانی، وفات:ق ۵، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۴۷۱، تحقیق:الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۱ – ۱۹۹۰ م، ناشر:مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والارشاد الاسلامی – طهران/ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه – قم.
عطیه از ابی سعید روایت کرده است که او گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود که علی بهترین اهل زمین است.
طریق دوم
واخرج ابن عدی عن ابن عباس قال: لما نزلت «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه» قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلی: هو انت وشیعتک یوم القیامه راضین مرضیین.
[۲۰] سیوطی، عبدالرحمن بن جلالالدین الوفاه:۹۱۱، الدر المنثور ج۸، ص۵۸۹، دار النشر:دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳.
ابن عدی از ابن عباس روایت شده است که وقتی این آیه نازل شد (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه)، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) فرمود: تو و شیعیان تو روز قیامت راضی از خدا است و خدا نیز ازآنها راضی است.
طریق سوم
واخرج ابن مردویه عن علی قال: قال لی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): الم تسمع قول الله: «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه» انت وشیعتک وموعدی وموعدکم الحوض اذا جئت الامم للحساب تدعون غرا محجلین.
[۲۱] سیوطی، عبدالرحمن بن جلالالدین الوفاه:۹۱۱، الدر المنثور، ج۸، ص۵۸۹، دار النشر:دار الفکر – بیروت –۱۹۹۳.
ابن مردویه میگوید که (امام) علی (علیهالسّلام) فرمود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: آیا گفتار خداوند (ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) را شنیدهای؟ منظور تو و شیعیان تو هستند، موعد من و شما در قیامت حوض [کوثر] است، وقتی امت برای حساب میآیند، شما پیشوای پرهیزگاران خوانده میشوید.
طریق چهارم
وقد حدثنا بن حمید قال ثنا عیسی بن فرقد عن ابی الجارود عن محمد بن علی اولئک هم خیر البریه فقال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انت یا علی و شیعتک
[۲۲] طبری، محمد بن جریر الوفاه: ۳۱۰، تفسیر الطبری، ج۳۰، ص۲۶۴، دار النشر: دار الفکر – بیروت – ۱۴۰۵.
ابی جارود از امام باقر (علیهالسّلام) روایت کرده است که ایشان در مورد آیه (اولئک هم خیر البریه) فرمود که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مقصود از این آیه، تو و شیعیان تو هستی.
روایت از امام باقر (علیهالسّلام) از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است که این روایت به موجب روایت حدیثی، حدیث ابی تا رسول خدا، روایت متصل و صحیح میباشد.
مرحوم علامه محمدتقی مجلسی سند این روایت را صحیح میداند و میفرماید: و فی القوی کالصحیح، عن هشام بن سالم و حماد بن عثمان و غیره قالوا: سمعنا ابا عبدالله (علیهالسّلام) یقول: حدیثی حدیث ابی، و حدیث ابی حدیث جدی، و حدیث جدی حدیث الحسین، و حدیث الحسین حدیث الحسن، و حدیث الحسن حدیث امیر المؤمنین.
[۲۳] مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه (ط – القدیمه)، ج۱۲، ص۱۷۵، تحقیق:نمقه وعلّق علیه واشرف علی طبعه «السید حسین الموسوی الکرمانی والشیخ علی پناه الاشتهاردی» قم، ناشر:بنیاد فرهنک اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، چاپ:. محرم الحرام ۱۳۹۹.
در روایتی قوی که مانند روایت صحیح است، هشام بن سالم و حماد بن عثمان و عدهای دیگر، گفتهاند: از امام صادق (علیهالسّلام) شنیدیم که ایشان فرمودند حدیث من، حدیث پدرم است و… .
نتیجه طرق این روایات
از مجموع این روایتهاکه توسط بزرگان صحابه مانند امیرالمومنین (علیهالسّلام)، ابن عباس و ابوسعید و ابوالطفیل و جابر بن عبد لله و… روایت شده است که به فرض مرسل بودن سند ادعایی، نقل این تعداد از صحابه، جایی برای این ایراد باقی نمیگذارد، اضافه بر اینکه روایت امام باقر (علیهالسّلام) از اجدادشان مرسل نیست و چنانچه از همه موارد گذشته هم صرفنظر شود، حداقل از این تعداد روایت، استفاضه به دست میآید و در دانش حدیث، روایت مستفیض زمانی که مخالفی نداشته باشد، احتیاجی به بررسی سندی ندارد.
با مراجعه به منابع متعدد درمییابیم که بزرگان شیعه همچون: مرحوم صاحب جواهر، مرحوم آقاضیاء عراقی و … براین عقیده هستند که روایت مستفیض زمانی که مخالفی نداشته باشد، نیازی به بررسی سندی ندارد و شاخصههای حجیت را دارا میباشد، در این مجال به عنوان نمونه به گفتار دو تن از فقیهان بزرگ شیعه میپردازیم.
مرحوم محقق کرکی پیرامون اعتبار روایت مستفیض چنین میفرماید: اما مشهور: وهو ما زاد رواته علی الثلاثه، ویسمی المستفیض. وحکمه کالمتواتر فی وجوب العمل.
[۲۴] کرکی، علی بن حسین (وفات:۹۴۰)، رسائل الکرکی، ج۳ ص۴۲، تحقیق:الشیخ محمد الحسون، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، چاپ:اول، ۱۴۱۲ه. ق.
روایت مشهور روایتی است که راویان آن بیش از سه نفر باشند و این روایت مستفیض نیز نامیده میشود. در وجوب عمل به آن، حکمش همانند روایت متواتر است. [قطعا به مضمون آن روایت عمل میکنیم]
مرحوم شیخ محمدحسن نجفی صاحب کتاب فقهی جواهر، بعد از نقل روایتی در یکی از موضوعات فقهی، میفرماید: فلا ریب فی استفاضتها بحیث تستغنی عن ملاحظه السند کما هو واضح.
[۲۵] نجفی، شیخ محمدحسن (متوفای۱۲۶۶ه)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۰ ص۲۸۶، تحقیق:الشیخ عباس القوچانی، ناشر:دار الکتب الاسلامیه، طهران، الطبعه:الثالثه، ۱۳۶۷ش.
بدون شک، مستفیض بودن این روایت، انسان را از بررسی سند بینیاز میکند و این مطلب روشن است.
روایت علی و شیعته هم الفائزون در منابع شیعه
در کتاب امالی شیخ طوسی نیز روایتی مشابه از جابر بن عبدالله ذکر شده است، که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قسم یاد میکند که شیعیان رستگاران این امت و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) برترین مسلمان از نظر ایمان و … میباشند. اخبرنا ابوعمر، قال: اخبرنا احمد، قال: حدثنا محمد بن احمد بن الحسن القطوانی، قال: حدثنا ابراهیم بن انس الانصاری، قال: حدثنا ابراهیم بن جعفر بن عبدالله بن محمد بن سلمه، عن ابی الزبیر، عن جابر بن عبدالله، قال: کنا عند النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاقبل علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) فقال النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): قد اتاکم اخی، ثم التفت الی الکعبه فضربها بیده، ثم قال: و الذی نفسی بیده، ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامه، ثم قال: انه اولکم ایمانا معی، و اوفاکم بعهد الله، و اقومکم بامر الله، و اعدلکم فی الرعیه، و اقسمکم بالسویه، و اعظمکم عند الله مزیه.
[۲۶] طوسی، محمد بن الحسن، الامالی (طوسی)، ص۲۵۱، قم، چاپ:اول، ۱۴۱۴ق.
ابی زبیر از جابر بن عبدالله روایت کرده است که نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودیم، که امیرالمومنین (علیهالسّلام) وارد شد، (در این هنگام) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: برادرم آمد، سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو به کعبه فرمود و با دست به کعبه زد و فرمود قسم به کسی که جانم در دست اوست که این شخص [امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)] و شیعیان او حقیقتا رستگاران روز قیامت میباشند، سپس فرمود: او اولین ایمان آورنده با من میباشد، بیشترین پایبندی به میثاق الهی را دارد، استوارترین در انجام دستورات الهی و عادلترین افراد در میان مردم و عاملترین مردم به مساوات و پر فضیلتترین افراد نزد خدا میباشد.
بنابراین ذکر عبارت «شیعه» با این وضوح، در کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نشان دهنده ریشهدار بودن شیعه و اتصال بین این مکتب و پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد و همچنین ثابت میکند که تعالیم شیعه دقیقا تعالیم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و پیروان امیرالمومنین (علیهالسّلام) بهترین افراد و پیروان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودهاند و اگر این اشخاص مورد تایید پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبودهاند، معنایی نداشت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنها را تحسین و تایید فرماید.
شروع امامت الهی
علاوه بر معنای اصطلاحی شیعه که به معنای پیروان امیرالمومنین و ۱۱ فرزند ایشان میباشد، اتفاق بین شیعیان میباشد که تعداد امامان بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ۱۲ نفر میباشد و طبق روایات متعددی که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منابع شیعه و سنی نقل شده است، تمامی جانشینان و امامان و اوصیای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، وحدت هدف و ماموریت دارند، اگرچه اقتضاءات زمان ممکن است در عهدی بر میزان فعالیت و شکل آنها تاثیر گذار باشد.
اتفاق بر تعداد امامان بعد پیامبر
مرحوم شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» بیان میفرماید که شیعیان اجماع بر ۱۲ نفر بودن ائمه بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارند: واتفقت الامامیه علی ان الائمه بعد الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اثنا عشر اماما.
[۲۷] شیخ مفید، محمد بن محمد (۳۳۶ – ۴۱۳ ه)، اوائل المقالات، ص۴۱، محمد، دار المفید، طباعه – نشر – توزیع بیروت. لبنان.
امامیه در مورد اینکه امامان بعد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ۱۲ نفر میباشند، اجماع و اتفاق نظر دارند.
اسامی اهلبیت و لزوم شناخت امام
مرحوم خزاز قمی (رضواناللهعلیه) در کتاب شریف «کفایه الاثر» روایتی را با سند صحیح از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده است، وجود مبارک امام صادق (علیهالسّلام) در این روایت، اصول عقاید شیعه و از جمله امامت را به طور کامل بیان کردهاند و در انتهای این روایت، نام امامان را تا امام مهدی (علیهالسّلام) بیان کردهاند. حَدَّثَنَا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَی قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یعْقُوبَ بْنِ یزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیرٍ عَنْ هِشَامٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهماالسلام): اِذْ دَخَلَ عَلَیهِ مُعَاوِیهُ بْنُ وَهْبٍ وعَبْدُ الْمَلِکِ بْنُ اَعْینَ… ثُمَّ قَالَ (علیهالسّلام): اِنَّ اَفْضَلَ الْفَرَائِضِ واَوْجَبَهَا عَلَی الْاِنْسَانِ مَعْرِفَهُ الرَّبِّ والْاِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیهِ وحَدُّ الْمَعْرِفَهِ اَنَّهُ لَا اِلَهَ غَیرُهُ ولَا شَبِیهَ لَهُ ولَا نَظِیرَ لَهُ واَنَّهُ یعْرِفُ اَنَّهُ قَدِیمٌ مُثْبَتٌ بِوُجُودٍ غَیرُ فَقِیدٍ مَوْصُوفٌ مِنْ غَیرِ شَبِیهٍ ولَا مُبْطِلٍ لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ. وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَهُ الرَّسُولِ والشَّهَادَهُ لَهُ بِالنُّبُوَّهِ واَدْنَی مَعْرِفَهِ الرَّسُولِ الْاِقْرَارُ بِهِ بِنُبُوَّتِهِ واَنَّ مَا اَتَی بِهِ مِنْ کِتَابٍ اَوْ اَمْرٍ اَوْ نَهْی فَذَلِکَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَهُ الْاِمَامِ الَّذِی بِهِ یاْتَمُّ بِنَعْتِهِ وصِفَتِهِ واسْمِهِ فِی حَالِ الْعُسْرِ والْیسْرِ واَدْنَی مَعْرِفَهِ الْاِمَامِ اَنَّهُ عِدْلُ النَّبِی اِلَّا دَرَجَهَ النُّبُوَّهِ ووَارِثُهُ واَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَهُ اللَّهِ وطَاعَهُ رَسُولِ اللَّهِ والتَّسْلِیمُ لَهُ فِی کُلِّ اَمْرٍ والرَّدُّ اِلَیهِ والْاَخْذُ بِقَوْلِهِ. وَ یعْلَمُ اَنَّ الْاِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عَلِی بْنُ اَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ اَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِی مُوسَی ابْنِی ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِی وبَعْدَ عَلِی مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِی ابْنُهُ وبَعْدَ عَلِی الْحَسَنُ ابْنُهُوالْحُجَّهُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ…
[۲۸] خزاز قمی رازی، ابیالقاسم علی بن محمد بن علی، کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر، ص۲۶۰-۲۶۴، تحقیق:السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر:انتشارات، قم، ۱۴۰ه.
محمد بن ابی عمیر از هشام روایت میکند که نزد امام صادق (علیهالسّلام) بودیم، امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: بهترین فرائض و واجبترین آنها بر انسان، شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست و کمترین معرفت این است که به یکتایی او اقرار کند و شبیه و شریکی برای او قائل نشود و بداند که او قدیم و ثابت و موجود است و به چیزی مقید نیست، او توصیف شده است، ولی نه در قالب مثال و مانند و بداند که او باطل نیست و مانندش چیزی نیست و او شنوا و بینا است و پس از او، شناخت پیامبر و گواهی به نبوت اوست و کمترین چیزی که در شناسایی او لازم است این است که اقرار به نبوت او کند و اینکه آنچه آورده از جمله کتاب یا امر و نهی، ازطرف خدای تعالی است و پس از او شناخت امامی است که وصف و نام او در حال سختی و خوشی پیروی میشود و کمترین چیزی که در شناخت امام لازم است، این است که او به جز در مقام نبوت، مشابه و همتا و وارث اوست و این که اطاعت او، اطاعت خداوند و رسول اوست و در هر امری تسلیم او باشد و به او مراجعه کند و بداند که پس از رسول خدا، علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) امام است و پس از او حسن، سپس حسین، سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و پس از او من هستم و پس از من، موسی (علیهالسّلام) فرزندم و پس از او فرزندش علی و بعد از او محمد فرزندش، پس از ایشان نیز علی فرزندش سپس فرزندش حسن و حضرت حجت (علیهالسّلام) از فرزندان حسن است.
مبنای صدق عنوان تشیع
در روایتی معتبر که از امام صادق (علیهالسّلام) در کتاب شریف کافی بیان شده است، تصریح میکند شناخت همه امامان لازمه صدق عنوان شیعه میباشد.
محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن محمد بن اسماعیل، عن منصور بن یونس، عن محمد بن مسلم قال: قلت لابی عبدالله (علیهالسّلام): رجل قال لی: اعرف الآخر من الائمه ولا یضرک ان لا تعرف الاول، قال: فقال: لعن الله هذا، فانی ابغضه ولا اعرفه، وهل عرف الآخر الا بالاول.
[۲۹] کلینی رازی، محمد بن یعقوب (متوفای۳۲۸ ه)، الکافی ج۱، ص۳۷۳، محقق:غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ناشر:دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ:الخامسه سال چاپ:۱۳۶۳ ش.
محمد بن مسلم گوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: شخصی به من گفت: امام آخر را بشناس، نشناختن امام اول ضرری به تو نمیرساند، امام فرمود: خدا او را لعنت کند، من او را نمیشناسم و با او دشمن هستم، مگر امام آخر جز بوسیله امام اول شناخته شود؟
مرحوم مجلسی (رضواناللهعلیه) بعد از نقل این روایت تصریح میفرمایند که این روایت مورد اطمینان میباشد.
الحدیث السابع: موثق: حدیث هفتم مورد اطمینان است.
[۳۰] علامه مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۴، ص۱۹۵، (متوفای ۱۱۱۱ه)،، ناشر:دار الکتب الاسلامیه تهران، الطبعه:الثانیه، ۱۴۰۴ه ۱۲۶۳ش.
مرحوم مجلسی در توضیح روایت شریف کتاب کافی، میفرماید نتیجه اینکه شخص، شیعه یکی از ائمه نباشد، خروج وی از تشیع به صورت مطلق است! ولا اعرفه “ای بالتشیع او مطلقا، وهو کنایه عن عدم التشیع، لما سیاتی انهم (علیهمالسّلام) یعرفون شیعتهم.
[۳۱] علامه مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۴، ص۱۹۵، (متوفای ۱۱۱۱ه)،، ناشر:دار الکتب الاسلامیه تهران، الطبعه:الثانیه، ۱۴۰۴ه ۱۲۶۳ش.
لا اعرفه یعنی او را به تشیع نمیشناسم یا اصولا او را نمیشناسد، زیرا خواهد آمد که امام معصوم شیعیان خود را میشناسد.
وقتی تنها یکی از ائمه اثناعشر در مورد شخصی میفرمود او شیعه من نیست، یعنی اصلا شیعه نیست! بنابراین همانطور که از تعریف اصطلاحی «الشیعه» به دست آمد، شیعه به معنای پیروان امیرمومنان و اولاد ایشان (علیهمالسّلام) میباشد، و اختصاص به پیروی از امیرالمومنین (علیهالسّلام) به تنهایی ندارد، علاوه بر اینکه روایت نیز بیان میکند که صدق عنوان شیعه، وابسته به شناخت و اطاعت از همه امامان میباشد و با شناخت ناقص امامان، عنوان تشیع صدق نمیکند.
امامان شرکاء و همراهان یکدیگر در امامت
شیخ صدوق (متوفای۳۸۱هـ) با سند صحیح نقل کرده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) را شریک در امر امامت معرفی کردهاند: حدثنی ابی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا سعد بن عبدالله، قال: حدثنا احمد بن محمد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن حماد بن عیسی، عن ابراهیم بن عمر الیمانی، عن ابی الطفیل، عن ابی جعفر محمد بن علی الباقر (علیهماالسلام)، عن آبائه (علیهمالسّلام)، قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لِاَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام): اکْتُبْ مَا اُمْلِی عَلَیکَ. قَالَ: یا نَبِی اللَّهِ اَتَخَافُ ع
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.