پاورپوینت تساهل و تسامح با اهل‌کتاب (قرآن)


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
10 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت تساهل و تسامح با اهل‌کتاب (قرآن) دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت تساهل و تسامح با اهل‌کتاب (قرآن)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت تساهل و تسامح با اهل‌کتاب (قرآن) :

پاورپوینت تساهل و تسامح با اهل‌کتاب (قرآن)

یکی از آموزه های دین اسلام در برخورد با ادیان دیگر، تساهل و تسامح است.

فهرست مندرجات

۱ – جدال احسن و شنیدن سخنان مخالفان
۱.۱ – تفسیر کلمه سواء
۱.۲ – تفسیر لم تحاجون
۱.۳ – تفسیر فلم تحاجون
۱.۴ – تفسیر جدال احسن
۲ – افشا نکردن برخی از حقایق
۲.۱ – تفسیر مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ
۳ – سهل گیری قبل از دستور جهاد
۳.۱ – تفسیر کُفَّاراً حَسَداً
۴ – اعلام تسلیم در برابر خدا
۴.۱ – تفسیر أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ
۵ – پانویس
۶ – منبع

جدال احسن و شنیدن سخنان مخالفان

تسامح و تساهل در شنیدن سخنان مخالفان و دادن جوابهای مناسب، با رعایت بهترین شیوه بحث:
•«قل یـاهل الکتـب تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیــا ولا یتخذ بعضنا بعضـا اربابـا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون:بگو: اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است ( انبیاء و کتاب‌هاى آسمانى بر آن متّفق اند) گرد آییم، و آن این که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نکنیم و برخى از ما برخى دیگر را خدایانى به جاى خدا نگیرد. پس اگر (از این پیشنهاد) روى گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.»

[۱] آل عمران/سوره۳، آیه۶۴.

تفسیر کلمه سواء

و کلمه” سواء” در اصل مصدر است، ولى در معناى صفت یعنى” متساوى الطرفین” نیز استعمال مى ‌شود، و معناى جمله:” سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ” این است که کلمه مذکور، کلمه‌ اى است که تمسک بدان و عمل به لوازم اش بین ما و شما مساوى است و همه ما باید به آن تمسک جوییم و بنا بر این توصیف کلمه به صفت” سواء”، در حقیقت توصیف به حال خود کلمه نیست بلکه توصیف به حال متعلق آن است که همان تمسک و عمل است، و توجه کردید که عمل مربوط به معناى کلمه است نه خود آن، هم چنان که جمع شدن نیز جمع شدن بر معناى کلمه است نه خود آن، و این جمله خالى از عنایتى مجازى نیست، پس در این کلام وجوهى از عنایات‌ لطیف وجود دارد، یکى اینکه باید اجتماع را به معنا نسبت مى ‌داد و مى‌ فرمود: بیائید بر معناى یک کلمه و لوازم آن متحد شویم، ولى چنین نکرد بلکه خود کلمه را به جاى معنا استعمال نمود و آن گاه کلمه را به صفت” سواء” متصف فرمود. و چه بسا مفسرینى که گفته ‌اند: معناى” سواء بودن کلمه” این است که قرآن و تورات و انجیل در دعوت به این کلمه متفق اند و این کلمه”توحید” است.دعوت به کلمه سواء،دعوت به سیر بر اساس کلمه توحید و نفى بغی و فساد مى باشد.

[۲] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۳۸۹.

قرآن در این آیه به همه آنها اعلام مى‌ کند: ما و شما در اصل توحید مشترک ایم بیایید دست به دست هم داده این اصل مشترک را بدون هیچ پیرایه ‌اى زنده کنیم و از تفسیرهاى نابجا که نتیجه آن شرک و دورى از توحید خالص است خوددارى نمائیم.

[۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۱.

•« یـاهل الکتـب لم تحاجون فی ابرهیم وما انزلت التوره والانجیل الا من بعده افلا تعقلون:اى اهل کتاب، چرا درباره ابراهیم جدال و ستیزه مى‌ کنید (هر یک از شما مى ‌گوید او در مذهب ما بوده) در حالى که تورات و انجیل نازل نشده مگر بعد از او! آیا نمى‌ اندیشید؟!»

[۴] آل عمران/سوره۳، آیه۶۵.

تفسیر لم تحاجون

محاجه در ابراهیم محاجه ای بی جا و جاهلانه‌ است به این معنا که هر یک از دو طرف محاجه ابراهیم را از خود بداند و از طرف دیگر نفى کنند، این بگوید: ابراهیم از ما است و از شما نیست، آن طرف دیگر هم بگوید از ما است و از شما نیست و اعتبارا هم باید این طور باشد که اول منظورشان این بوده باشد که حقانیت خود را اثبات کنند، مثلا یهود بگوید: ابراهیم (علیه‌السلام) از ما است که کتاب آسمانى ما او را ستوده، نصارا هم در پاسخ بگویند: نه، ابراهیم داعى به سوى حق و خود بر دین حق بود و حق هم با ظهور عیسی ظاهر شده، پس ابراهیم از ما است ولى این بگو مگو در آخر به لجبازی و تعصب کشیده باشد، یهود گفته باشد: اصلا ابراهیم یهودى بوده، و نصارا گفته باشد خیر، نصرانى بوده، با اینکه مى ‌دانستند دین یهودیت بعد از نزول تورات بر موسی علیه‌السلام و دین نصرانیت بعد از نزول انجیل بر عیسى بن مریم ع تاسیس و تشریع شده و این دو بزرگوار بعد از ابراهیم به دنیا آمدند، پس چگونه بر سر یهودى بودن و یا نصرانى بودن آن جناب با یکدیگر مجادله مى‌ کردند؟ و چگونه ممکن است ابراهیم یهودى یعنى گرونده به شریعت موسى ع و یا نصرانى یعنى گرونده به شریعت عیسى علیه‌السلام باشد.

[۵] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۳۹۶.

•«هـانتم هـؤلاء حـججتم فیما لکم به علم فلم تحاجون فیما لیس لکم به علم والله یعلم وانتم لا تعلمون:هان شما همانید که درباره آنچه بدان علم داشتید بحث و جدال کردید (مانند محاجّه یهود با نصارى درباره عدم الوهیت عیسى و عدم تثلیث، و محاجّه نصارى با یهود درباره بعثت و نبوت عیسى)، پس چرا درباره آنچه بدان علم ندارید (مانند آنکه ابراهیم یهودى یا نصرانى بوده) نیز بحث و جدال مى‌ کنید؟! و خدا مى ‌داند و شما نمى‌ دانید.»

[۶] آل عمران/سوره۳، آیه۶۶.

تفسیر فلم تحاجون

این آیه علمى را از محاجه کنندگان نفى، و علمى را براى آنان اثبات مى ‌کند و آنچه را از آنان نفى مى ‌کند براى خدا اثبات مى‌ نماید، و لذا مفسرین گفته‌ اند: معناى آیه این است که شما یهود و نصارا در باره ابراهیم بگو مگو مى ‌کنید، در حالى که علمى به وجود او و به نبوت او دارید و احتجاجتان در حدود آگهى‌ هایتان عیبى ندارد، ولى چرا در آنچه علم ندارید بگو مگو مى ‌کنید؟

[۷] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۳۹۷.

آرى او مى ‌داند که در چه تاریخى آئین خود را بر ابراهیم نازل کرده، نه شما که در زمان هاى بعد به وجود آمده ‌اید و بدون اطلاع و مدرک، در این باره قضاوت مى‌ کنید.سپس با صراحت تمام به این مدعیان پاسخ مى‌ گوید که:” ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه موحد خالص و مسلمان (پاک نهادى) بود” (ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً).

[۸] آل عمران/سوره۳، آیه۶۷.

[۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۰۵.

•«وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ:و با اهل کتاب (یهود و نصارى) مجادله و محاجّه مکنید مگر با شیوه ‌اى نیکوتر (بدون غلظت و اهانت و تهدید) مگر با کسانى از آنها که ستم کرده‌ اند (سابقه تکبر و عناد و ردّ حق دارند) و بگویید: ما به آنچه به سوى ما نازل شده و آنچه به سوى شما نازل شده ایمان داریم، و خداى ما و خداى شما یکى است، و ما تسلیم او هستیم.»

[۱۰] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۶.

•«…جادِلْهُمْ بِالَّتی‌ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین:…و با آنان (مخالفان) به نیکوترین وجه محاجّه و مجادله نما. (این وظیفه تو، و اما آنها) البته پروردگارت خود داناتر است به کسى که از راه او گم گشته و او داناتر است به هدایت ‌یافتگان.»

تفسیر جدال احسن

” لا تجادلوا” از ماده” جدال” در اصل به معنى تابیدن طناب و محکم کردن آن است، این واژه در مورد ساختمان محکم و مانند آن نیز به کار مى‌ رود و هنگامى که دو نفر به بحث مى ‌پردازند، و در حقیقت هر کدام مى‌ خواهد دیگرى را از عقیده‌ اش بپیچاند به این کار مجادله گفته مى‌ شود، به کشتى گرفتن نیز” جدال” مى ‌گویند، و به هر حال منظور در اینجا بحث و گفتگوهاى منطقى است.تعبیر به” بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ‌”، تعبیر بسیار جامعى است که تمام روش هاى صحیح و مناسب مباحثه را شامل مى ‌شود، چه در الفاظ، چه در محتواى سخن، چه در آهنگ گفتار، و چه در حرکات دیگر همراه آن. بنا بر این مفهوم این جمله آن است که الفاظ شما مؤدبانه، لحن سخن دوستانه محتواى آن مستدل، آهنگ صدا خالى از فریاد و جنجال و هر گونه خشونت و هتک احترام، همچنین حرکات دست و چشم و ابرو که معمولا مکمل بیان انسان هستند همه باید در همین شیوه و روش انجام گیرد. اینها همه به خاطر آن است که هدف از بحث و مجادله برترى جویى و تفوق طلبى و شرمنده ساختن طرف مقابل نیست، بلکه هدف تاثیر کلام و نفوذ سخن در اعماق روح طرف است، و بهترین راه براى رسیدن به این هدف همین شیوه قرآنى است.

[۱۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۹۸.

و مجادله وقتى نیکو به شمار مى ‌رود، که با درشت خویى و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس یکى از خوبی هاى مجادله این است که: با نرمى و سازش همراه باشد، و خصم را متاذى نکند که در این صورت مجادله داراى حسن و نیکى است، یکى دیگر اینکه شخص مجادله کننده از نظر فکر با طرفش نزدیک باشد، به این معنا که هر دو علاقه‌ مند به روشن شدن حق باشند، و در نتیجه هر دو با کمک یکدیگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتى این شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نیکویى مجادله دو برابر مى ‌شود، آن وقت است که مى‌ توان گفت این مجادله بهترین مجادله‌ ها است.و به همین جهت وقتى مؤمنین را نهی مى‌ کند از مجادله با اهل کتاب، مگر آن مجادله که احسن و بهترین طرق مجادله باشد، از اهل کتاب جمعى را استثناء مى ‌کند، و مى‌ فرماید مگر آن عده از اهل کتاب را که ستم کردند.

[۱۲] طباطبای، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۲۰۴.

جدال عبارت است از: دلیلى که صرفا براى منصرف نمودن خصم از آنچه که بر سر آن نزاع مى‌ کند بکار برود، بدون اینکه خاصیت روشنگرى حق را داشته باشد، بلکه عبارت است اینکه آنچه را که خصم خودش به تنهایى و یا او و همه مردم قبول دارند بگیریم و با همان ادعایش را رد کنیم.بنا بر این، این سه طریقى که خداى تعالى براى دعوت بیان کرده با همان سه طریق منطقى، یعنى برهان و خطابه و جدل منطبق مى‌ شود.چیزى که هست خداى تعالى موعظه را به قید حسنه مقید ساخته و جدال را هم به قید” بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ”مقید نموده است، و این خود دلالت دارد بر اینکه بعضى از موعظه ‌ها حسنه نیستند، و بعضى از جدالها حسن (نیکو) و بعضى دیگر احسن (نیکوتر) و بعضى دیگر اصلا حسن ندارند و گر نه خداوند موعظه را مقید به حسن و جدال را مقید به احسن نمى‌ کرد.

[۱۳] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه مو

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.