پاورپوینت پوچگرایی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت پوچگرایی دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت پوچگرایی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت پوچگرایی :
نیهیلیسم
نیهیلیسم مکتبی فلسفی است که منکر هر نوع ارزش اخلاقی و مبلّغ شکاکیت مطلق و نفی وجود است. و گروهی از آنارشیستهای قرن ۱۹ روسیه را نیز نیهیلیست خواندهاند. مؤسس فرقه نیهیلیسم “میخائیل باکونین” (۱۸۷۶-۱۸۱۴م.) بوده است.
فهرست مندرجات
۱ – بررسی واژه نیهیل
۲ – تاریخچه نیهیلیسم
۳ – اقسام نیهیلیسم
۴ – نیهیلیسم در فارسی
۵ – مفهوم ابسورد
۶ – مراحل پیدایش نیهیلیسم
۷ – سخنان نیچه
۸ – نظرات درباره نیهیلیسم
۸.۱ – کامو
۸.۲ – واتیمو
۹ – دوران نیست انگاری در غرب
۱۰ – نیهیلیسم نیچهای
۱۱ – فرهنگ اروپا از نگاه نیچه
۱۲ – زندگی از نگاه نیچه
۱۳ – شاخههای متاثر از عقائد نیچه
۱۴ – سخن آخر
۱۵ – منابع تحقیق
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع
بررسی واژه نیهیل
نیهیلیسم یا هیچانگاری، این اصطلاح از واژه (نیهیل) در زبان لاتین به معنای هیچ آمده است. در کتابهای لغت فرانسه GRANDE LAROUSSE)) مرادف این کلمه به زبان فرانسه، کلمه (rien) و مرادف انگلیسی آن (nothing) است.
بنابراین، نیهیلیسم _که در اصطلاح فارسی میتوان آن را «نه گرایی»، «نیست گرایی» یا «هیچ گرایی» و «بی گرایشی» نام دارد_روشی است که موضوعات تحمیل شده بر اندیشههای بشری را به نوعی نفی میکند، این نفی، هم از جهات فلسفی؛ یعنی چراییها و چگونگیهای «معتبر شناخته شده» و هم از جنبههای اجتماعی و شامل قراردادهای تحمیلی دست و پا گیر است، که اساساً نیهیلیسم آن را مطرود میشمارد.
[۱] غفوری، علی، یاداشتهایی درباره نیهیلیسم، ص۳۷، انتشارات فرهنگ اسلامی.
تاریخچه نیهیلیسم
درباره تاریخچه استفاده از لغت nihil باید گفت که این کلمه توسط صاحبان کلیسا در زمان انتقاد و حمله به شکگرایی کلاسیک و مکتب کلبیون استفاده میشد، اما برای اولین بار این کلمه در فلسفه مدرن به عنوان یک لغت فلسفی، در نامه فردریش هرمان یاکوبی (۱۷۴۳-۱۸۱۹) به فیشه (۱۷۹۹) نگاشته و ثبت شد. یاکوبی که منتقد کانت و یک ایدهآلیسم پساکانتی است، بیان کرد که از نیهیلیسم نگران و دلسوخته است.
با پیشرفت علم و تکنیک و گسترش نیازهای روز افزون بشر در مواجه با این علمزدگی به ایمان دینی و باورهای معنوی که بتواند معنای حیات و هدفدار بودن جهان را برای او تبیین کند، از طرفی خودکامگی بسیاری از رهبران سیاسی جوامع در بین ملل مغرب زمین و وجود اختلاف طبقاتی و نژادی شدید و اختلاف و تعارض آراء و عقاید دینی که هیچکدام نمیتوانستند ظلم و جور این حاکمان سیاست را کاهش دهند و یا مرهم بر زخمهای انسانهایی باشند که رنج و فقر و بدبختی را تنها تجربه زیستن یافته بودند پس ندای نه ایمان و نه بیایمانی موج فزایندهای از بیگرایشی را در بین ملل مغرب زمین به ارمغان آورده بود از طرفی تنها راه نجات را در اعتماد و اتکا به مبدا هستی بخش میجستند و از طرفی دیگر ضعف و نارسایی دستگاههای دینی در غرب و تفاسیر نادرست و گاه متضاد از فلسفه زیستن و جهانشناسی ندای بیایمانی را بیشتر تقویت کرده بود بطوریکه در تزلزل و سرگردانی روح بشریت در یافتن معنای درست از بودن جریان بیهودگی و پاورپوینت پوچگرایی قوت گرفته بود و در این میان تفسیر هایدگر از بودن و هگل از وحدت و اکهارت از الهیات صوفیانه و کی یرکگارد از ندای ایمان یا بیایمانی و… تلاشهایی برای مبارزه با این طرز تفکر بود با این وجود بیگانگی از خود مظاهر متعددی دارد که گاه در جامه الوهیت علم و صنعت و گاه در جامعه نیهیلیسم تجلی مییابد.
بحثهای کلامی در بین ملل مغرب زمین تلاشی برای بهبود بخشیدن به جریان نیهیلیسم است. با این امید که تعالیم الهی انسان بتواند با حقانیت و جامعیت خود فلسفه بودن و چگونه بودن را برای جهانیان متجلی سازد.
اقسام نیهیلیسم
نیهیلیسم صور و اقسامی دارد. که از باب نمونه میتوان به «نیهیلیسم معرفتشناختی» که به معنای انکار و نفی وجود هر نوع معرفت و هیچ یا نیست انگاشتن معرفت است. اشاره کرد. همچنین میتوان از نیهیلیسم مابعدالطبیعی نام برد، که به یک اعتبار به معنای نفی، انکار و نیست انگاشتن عالم واقع و جهان بیرون از ذهن است و این دو صورت نیست انگاری در واقع اقسامی از مراتب خاص از بسط نیهیلیسم تاریخی فرهنگی است.
[۲] زرشناس، شهریار، نیهیلیسم، ص۱۳، انتشاراتاندیشه جوان، چاپ سوم ۱۳۸۶.
نیهیلیسم در فارسی
نیهیلیسم که در فارسی میتوان ان را «نه گرایی» یا «هیچ گرایی» یا «بیگرایشی» نام داد، روشی است که موضوعات تحمیل شده بر اندیشههای بشری را به نوعی نفی میکند اما معنای اصطلاحی آن یعنی «نفی همه چیز» یا نپذیرفتن راه حلهایی که تا کنون در پاسخ سؤال «چه باید کرد؟» داده شده است و حالتی حاکی از یک یاس و در نتیجه سکوت در برابر سؤال مذکور و بیان بیارزش شدن تمام ارزشها، انتقاد از تمامی مطالبی که درباره انسان راه حل ارائه دادهاند. نیهیلیسم بیشتر یک احساس است تا یک فلسفه. فلسفهای تام و تمام نیست. انکار فلسفه و امکان علم، انکار ارزش هر چیزی است. اگر انکار هر چیز، روا باشد پس خود عمل انکار هم مورد انکار قرار میگیرد. نفی هر چیزی چه دانش، اخلاق، زیبایی و امر واقعی. هیچ عبارتی ارزش ندارد و هر چیزی بیهوده است؛ البته برای کسانی که دچار یاس و نومیدی نشدهاند این باور دشوار است که نیهیلیسم نوعی جهانبینی است و آن حالت ایستمندی وجود انسانی است.
از آنجا که نیهیلیسم اعتقاد به بی پایه و اساس بودن و بیارتباطی چیزهاست، اغلب توام با بدبینی زیاد است و نوعی میل اولیه در محکوم کردن وجود است. بدبینی تعبیر دیگری از بیفایدگی و بیهودگی است. شوپنهاور میگوید: ما موجودی بیمعناییم. اگر دست بالا را بگیریم حتی چیزی، خویشتن برانداز هستیم.
در نیهیلیسم، نخست سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام موجود به میان میآید و سپس ناتوانی از ارزشهای موجود در ذهن، دامن میگسترد و سرانجام نسبت به آنچه که هست کینه و کدورت سر میگیرد. در نیهیلیسم یا هیچ انگاری، فقدان هدف اجتماعی، بیمعیاری و نداشتن و نپذیرفتن شاخص، میزانی جهت سنجش امور مطرح است. منشا نیهیلیسم را باید در جوامع اولیه یافت که نوعی ترک دنیا، خودفراموشی، بیاعتنایی و بیاعتقادی نسبت به هدفدار بودن عالم و اظهار عجز درباره توان ذهنی و فکری آدمی را به دنبال دارد. شکاکیت افراطی نسبت به همه چیز و نفرت به حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی و بیهودگی آنها از منشاهای تکوینی نیهیلیسم و مایههای ابتدایی آن است.
[۳] آراسته، خومحمد، نقد و نگرش بر فرهنگ اصطلاحات علمی و اجتماعی، ص۱۰۳، انتشارات چابخش، چاپ اول ۱۳۸۱.
مفهوم ابسورد
کلمه ابسورد را معادلی برای پوچی و هیچ انگاری گرفتهاند. این کلمه به معنای ناهنجار، نامطبوع، ناخوشایند، ناهماهنگ، و نامتناسب است. و علت کاربرد این کلمه لاتین، داشتن معادل مناسب در زبان فارسی است و از وضعیت خاص برخورد ناهنجار سطوح مختلف فرهنگی و تاریخی در تمدنهای آسیایی و آفریقایی پدید آمده است. ابسورد یعنی بیحیرتی و حتی از بیحیرتی خود هم دچار حیرت نشدن. برخورد میان دنیای تهی و انسانی بیماوا و موطن.
اگر اوصاف متعالی انسانی که از درون خود او سرچشمه میگیرند و نمودار اوصاف الهی و فطری انسان حامل امانت در روی زمین محسوب میشود یا به قول خواجه نصیرالدین، اوصاف اشرافی به معیارهای خارجی مبدل شد و دارایی و مقام اجتماعی و معلومات، تعیین کننده درجه اهمیت او شد یا انسان در ایدئولوژیهای جدید به یکی از سوائقش تقلیل یافت که قوه جنسی به معنی فرویدی یا اراده معطوف به قدرت نیچه – شوپنهاور و یا عوامل تولید (مارکس) باشد. این نمونه دوره فترت و ابسورد است. تفکر غربی دنیا را به شی ء، زمان را به قالب تهی، انسان را به ابزار تولید و خدا را به هیچ تبدیل میکند. کامو در کتاب اسطوره سیزیفوس میگوید: «ابسورد همان قدر مربوط به انسان است که به جهان، زیرا اکنون یگانه پیوند میان آن دو است و اگر اساس این جهان ابسورد باشد فقط بک مسئله جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است».
مراحل پیدایش نیهیلیسم
حالت منفعل و فعال، که در حالت اول از هر تلاشی جهت نظام بخشیدن به زندگی خودداری میکند و به سرگرمیهای تهی مشغول میشود. در مرحله فعال همه ارزشها را باطل و مرحله نیستی است. انسان در زمانی که فاقد هرگونه حرکت و پویایی است بی هدف و بی غایت اشت، نه به خدا ایمان دارد نه به کفر، نه اصلاحطلب است نه انقلابی، در پی تعهدی محض به سر میبرد. در چنین وضعی میتوان چند گرایش را در نظر گرفت:
۱- ابتدا سرکشی و عصیان مکتبهای نوفکری که اغلب به صورت ضدیت با هر بینش و حرکتی ظاهر میشود مثل ضد روان پزشکی، ضد هنر، ضد اومانیسم، ۲- اتخاذ راههای گوناگون فرار ۳- وجود پارسایانی که به رهایی انسان میاندیشند. بنابراین پناه بردن به انواع سرگرمیهای کاذب و گاه مخرب، تحت رژیم یا حزب پوشالی خاصی مثل مارکسیسم، سوسیالیسم در آمدن، آزادی جنسی و بیگانگی اقتصادی از اثرات این بیتعهدی است. بعد از پیدایش ماشین و بروز و ظهور عوارض ناشی از زندگی غرب، از قرن هجده به این طرف مسئلهای تحت عنوان «بازگشت انسان به خود» مطرح شد: زیرا احساس استثمار فکری، اقتصادی و به صورت شیء و ابزار در آمدن انسان، خطر غارت انسانیت او را به دنبال داشت. بحث از خودبیگانگی انسان و اسارت او به دست نیروهای مختلف به میان آمد و بنابراین مکتبهایی در کنار مکتبهای سیاسی و اقتصادی به وجود آمد تا به تامین اهداف انسانی توجه کنند. از آن جمله اومانیسم است و از جمله شاخههای آن نیهیلیسم است.
سخنان نیچه
نیچه در کتاب اراده معطوف به قدرت[Will to Power] چنان از آینده و فاجعهای عظیم سخن میگوید که گویا پا خویش و امروزش نهاده و بر آمده است. او با لحنی که به او راد پیشگویان بزرگ همانند است میگوید:
‹‹ آنچه در اینجا میآورم تاریخ دو سده آینده است. آنچه را که خواهد آمد و جز آن هم نتواند بود، توصیف میکنم: برآمدن نیهیلیسم (نیست انگاری). .. ››
نیچه بروز نیهیلیسم اروپایی را با این جمله بیان میکند: نیهیلیسم دم در ایستاده است. او علل نیهیلیسم را بیچارگی اجتماعی، انحرافات فیزیولوژیکی یا فساد نمیداند:
‹‹بینوایی روان و تن و خرد نیز خود به خود به هیچ روی توان آن ندارد که نیهیلیسم (یعنی روگردانی قطعی از ارزش و از معنی و از آرزومندی) به بار آورد. ››
نیچه در اینجا با اشاره به افول مسیحیت شک و ریب در اخلاق را قطعیترین موجب نیهلیسم میداند.
اما ارمغان نیچه ارزیابی دوباره همه ارزشها[Revaluation of All Values] ست. همان گاه که جان کودک میشود و به آفرییندگی دست مییازد:
‹‹ مرا پاس میدارید؛ اما چه خواهد شد اگر روزی تندیس این پاس داشت فرو افتد؟ بپایید که این تندیس افتان شما را خرد نکند! شما آن گاه که مرا یافتید هنوز خود را نجسته بودید. مومنان همه چنیناند. ازین رو ایمان چنین کم بهاست. اکنون به شما میگویم که مرا گم کنید و خود را بیابید. و تنها آن گاه که همگان مرا انکار کردید، نزد شما باز خواهم آمد. براستی آن گاه گم گشتگانم را با چشمی دیگر خواهم جست؛ با عشقی دیگر به شما عشق خواهم ورزید. و دیگر بار دوستان من خواهید بود و فرزندان یک امید. آن گاه نزد شما باز خواهم آمد تا نیمروز بزرگ را با شما جشن گیرم. و نیمروز بزرگ آن گاه خواهد بود که انسان در میانه راه خویش، میان حیوان و ابر انسان، ایستاده باشد و رهسپاری خویش به شامگاه را چون برترین امید خویش جشن گیرد؛ زیرا که این راهیست به بامدادی نو. آن که همیشه شاگرد میماند آموزگار خود را پاداشی بسزا نمیدهد… [چنین گفت زرتشت؛ ترجمه داریوش آشوری، انتشارات آگاه ۱۳۷۹ (گفتارهای زرتشت، بخش یکم، درباره ی فضیلت ایثارگر)]››
نیچه بر این باور بود که ارزشهای کنونی ما از این رو به نیهیلیسم میرسد که نیستانگاری حاصل منطقی ارزشهای بزرگ و آرمانهای عالی ماست و آن نیز هرگاه درباره آن تا به انجام بیندیشیم – زیرا که نخست باید نیهیلیسم را بخوبی دریافت و چشید تا بتوان فهمید و به این حاصل رسید که براستی ارزش این ارزشها چه بوده است…. هنگامی رسد که به ارزشهای تازهای نیازمندیم…
مهمترین پیامدهای این ایده افزون بر از خود بیگانگی و انحطاط اخلاقی، آن است که احساس طبیعی انسان به زندگی را دگرگون میسازد و آدمی را مجبور به زیستنی تنفرآور میداند که ارزشها در مقابلش سقوط کرده و قوانین و روابط حاکم بیاعتبار هستند و از این رو یک انسان پوچگرا دچار سرخوردگی و نامیدی شده و جهانی تیره و تار پیش روی خود تصویر میکند.
نظرات درباره نیهیلیسم
آن گاه که دکارت ثنویت ذهن و عین را مطرح کرد و قائل به جوهر سومی شد که ارتباط آگاهی انسان را از واقعیت جهان تبیین کند اما در تبیین این جهان سوم ناتوان ماند، نظرات گوناگونی پیرامون انسان و طبیعت برای رفع این تعارض روی کار آمد. از طرف دیگر برخی متکلمین مسیحی از خدایی سخن میگفتند که خالق هستی است اما تباین هستی بین او و کائنات وجود دارد. این عوامل موجب شد که بعضی از متفکرن که خداشناس هم بودند منکر هر نوع شناخت طبیعی انسان درباره جهان شوند و ادعای «نه ایمان و نه بیایمانی» را داشته باشند. و تحت تاثیر بینش اگزیستانسیالیستی که وجود انسان را تنها وجود معنیدار هستی که به خودش واگذار شده بود میدانستند این گروه که نیهیلیست خوانده شدند، انسان را ناتوان بر درک رابطه خودش با جهان معرفی کرده و فهم او را منوط به درک عبث بودن هستی تا حد فرار از زندگی تقلیل دادند. البته متفکرینی نیز جریان نیهیلیستی را ذاتی تحولات علم و فرهنگ دانسته و برای مبارزه با این بحران راه حلهایی هم ارائه دادند که به برخی از این آراء پرداخته میشود.
کامو
آلبرت کامو درباره پوچی گفته است: «تنها چیزی که درباره این جهان میتوان گفت آن است که در نفس خود، معقول نیست. رویارویی این دنیای غیر عقلانی با میل شدید بشر به وضوح
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.