پاورپوینت پاکی و نجاست اهل کتاب
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت پاکی و نجاست اهل کتاب دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت پاکی و نجاست اهل کتاب،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت پاکی و نجاست اهل کتاب :
نجاست و پاکی اهل کتاب
اهل کتاب، پیروان مذاهب و ادیانی میباشند که پیامبر آنان دارای کتابی بوده است. فقها با استناد به آیات قرآن و روایات، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل: یهودیان، نصرانیان (مسیحیان) و مجوس (زرتشتیان) نمودهاند و سپس پیروان بعضی از مذاهب مانند صابئین را نیز به عنوان اهل کتاب ملحق نمودهاند.
مسئله طهارت و نجاست اهل کتاب از مسائل مهم فقهی است و فقهای شیعی در این زمینه اتفاق نظر ندارند و فتاوایی در مقابل یکدیگر وجود دارد. برخی از فقهای امامیه به نجاست اهل کتاب معتقد هستند و بر ادعای خود، آیات قرآن، روایات و اجماع علمای دینی را اقامه کردهاند و در مقابل تعدادی از فقهای شیعه به طهارت اهل کتاب معتقد بودهاند و بر این اعتقاد، آیات، روایات، اجماع و دلیل عقل را متمسک قرار دادهاند.
اهل کتاب مصداقی برای مشرک نیست و احکام شرک بر ایشان جاری نمیشود و ایشان به حکم آیه «همانا مشرکان نجس هستند» نجس نخواهند بود، چرا که آیه به صراحت در نجاست مشرکان است و اهل کتاب از شرک مبرا هستند و برخی از فقهای شیعه که با الهام از روایات، به نجاست ایشان فتوا دادهاند، به علت عدم پرهیز اهل کتاب از برخی نجاسات نظیر خمر و گوشت خوک بوده است.
اهل کتاب طبق اصل طهارت پاک هستند و چه بسا فقهایی که به نجاست ایشان فتوا دادهاند، به دلیل غفلت از نجاست عرضی ایشان بوده است و از این رو دلایل ذکر شده در نجاست اهل کتاب کافی نیست و به جز دلالت بر نجاست عرضی، ایشان دلالتی ندارند.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – مفهومشناسی
۲.۱ – مفهوم لغوی کفر
۲.۲ – مفهوم کفر در قرآن
۲.۳ – معنای کفر نزد فقهای شیعه
۲.۴ – اهل کتاب
۲.۴.۱ – یهودیان
۲.۴.۲ – مسیحیان
۲.۴.۳ – مدعیان کتاب آسمانی
۲.۴.۴ – مجوس و صابئین
۲.۵ – مفهوم شرک در قرآن
۳ – دیدگاه فقیهان درباره اهل کتاب
۳.۱ – عقیده فقیهان اهل سنت
۳.۱.۱ – قائلان به طهارت از اهل سنت
۳.۲ – دیدگاه فقیهان شیعه
۳.۲.۱ – قائلان به طهارت از شیعه
۴ – دلایل قائلان به نجاست اهل کتاب
۴.۱ – قرآن کریم
۴.۱.۱ – استدلال به آیه ۲۸ توبه
۴.۱.۱.۱ – بررسی شرک اهل کتاب
۴.۱.۱.۲ – استدلال به شرک اهل کتاب
۴.۱.۲ – استدلال به آیه ۳۱ توبه
۴.۱.۲.۱ – پاسخ استدلال
۴.۱.۲.۲ – معنای شرک منسوب به اهل کتاب
۴.۲ – روایات
۴.۲.۱ – خوردن سور اهل کتاب
۴.۲.۲ – خوردن و آشامیدن در ظرف اهل کتاب
۴.۲.۳ – مصافحه با اهل کتاب
۴.۲.۴ – همغذاشدن با اهل کتاب
۴.۲.۵ – حکم آب استحمام اهل کتاب
۴.۲.۶ – خودردن و خوابیدن در یک مکان
۴.۲.۷ – نماز با لباس اهل کتاب
۴.۲.۸ – نتیجهگیری
۴.۳ – اجماع
۵ – دلائل قائلان به طهارت اهل کتاب
۵.۱ – استدلال به قرآن
۵.۲ – ادله روایی
۶ – اصل در مسئله نجاست یا طهارت اهل کتاب
۷ – فهرست منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع
مقدمه
مهمترین مسئلهای که از دیرباز مورد اختلاف فقها بوده، مسئله طهارت و نجاست اهل کتاب است. هر چند تعدادی از متأخران و برخی از متقدمان فقهای شیعه اهل کتاب را پاک میدانستهاند، فتوای مشهور نزد امامیه نجاست اهل کتاب و قول معروف نیز نزد بسیاری از علمای اهل سنت مخالف با فتاوی فقهای امامیه است و جز اندکی از اهل سنت، حکم به طهارت اهل کتاب دادهاند.
امروزه بررسی مسئله طهارت و نجاست اهل کتاب ضروری مینماید، چرا که از سویی تعامل مسلمانان با اهل کتاب اجتنابناپذیر است و از سوی دیگر روابط بینالمللی مسلمانان با جهانیان ضرورت دارد، به علاوه به کارگیری نیروی انسانی از یهودیان و مسیحیان در بین مسلمانان و برعکس رواج دارد و بدیهی است که حکم به نجاست اهل کتاب و ضرورت اجتناب و امتناع از روابط بین مسلمانان و اهل کتاب، مصداق عسر و حرج شدید خواهد بود، پس ضرورت دارد این مسئله به صورت علمی و دقیق بررسی شود.
مفهومشناسی
در ابتدا به بررسی مفاهیم مربوط به موضوع میپردازیم:
مفهوم لغوی کفر
کفر در لغت در معانی مختلفی آمده است: معنای حقیقی و کلی آن پوشاندن است که در حقیقت سایر معانی آن به همین معنای حقیقی و کلی رجوع میکند، از جمله کاربردها و معانی دیگر کفر عبارت است از:
کفر مقابل ایمان به معنای انکار و پوشاندن حق و انکار حقایقی مثل پروردگار، روز رستاخیر، نبوت پیامبر و آیات نازل شده بر پیامبر؛ کفران نعمت در مقابل شکر نعمت؛ کفر به معنای پوشاندن و افکندن ظلمت بر همه چیز و نیز کفر به معنای کاشتن و کافر به این معنا به کشاورزی اطلاق میشود که دانه را زیر زمین مخفی میکند. چنانکه گفته شد همه این معانی به معنای اصلی آن رجوع میکند.
مفهوم کفر در قرآن
کفر در قرآن بیش از پانصد بار در صیغههای متفاوتی آمده است که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱. انکار وحدانیت خداوند و پیامبری حضرت رسول اکرم: این قسم مخصوص افراد خدانشناس و مرتدان و مادیگراها و منکران عالم غیب است؛ خداوند میفرماید: چگونه به خداوند کافر میشوید، در حالی که شما مردگان (و اجسام بی روحی) بودید.
[۱] بقره/سوره۲، آیه۲۸.
و نیز میفرماید: و هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند.
[۲] توبه/سوره۹، آیه۵۶.
و میفرماید: کسانی که خدا و پیامبران او را انکار میکنند،
[۳] نساء/سوره۴، آیه۱۵۰.
آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او و حضور در پیشگاه او کافر شدند،
[۴] کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۵.
کسی که خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند.
[۵] نساء/سوره۴، آیه۱۳۶۹.
۲. انکار یگانگی خداوند: این قسم از کفر، معادل شرک است و شامل مشرکان اعم از ثنویها و معتقدان به تثلیث و بتپرستان و فرقههای مشرک اهل کتاب میشود، چنانکه خداوند میفرماید: آنها که گفتند: خداوند، یکی از سه خداست، به یقین کافر شدند.
[۶] مائده/سوره۵، آیه۷۳.
و نیز میفرماید: آنها که گفتند: خدا، همان مسیح بن مریم است، به طور مسلم کافر شدند.
[۷] مائده/سوره۵، آیه۱۷.
[۸] مائده/سوره۵، آیه۷۲.
۳. انکار رسالت حضرت محمد: این قسم از کفر شامل همه غیر مسلمانان میشود. خداوند میفرماید: آنها که کافر شدند، میگویند: تو پیامبر نیستی.
[۹] رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.
سایر اقسام و معانی کفر مثل کفر به طاغوت و کفران نعمت و ترک واجبات و ارتکاب کارهای حرام، ارتباطی به موضوع ندارند و به ذکر آنها نیازی نیست.
معنای کفر نزد فقهای شیعه
فقهای شیعه با تبعیت از قرآن و پیامبر و اهل بیت، از واژه کفر به معانی چون؛ ملحدان و منکران و مادیگراها، مشرکان، پیروان سایر ادیان، منکران ضروریات دین (نظیر خوارج و ناصبیها و برخی از محلات و منکران امامت اشاره کردهاند.
البته معانی سه گانه نخست مورد اتفاق فقهاست؛ ولی معانی چهارم و پنجم به ویژه مورد اخیر مورد اختلاف فقها قرار دارد؛ چرا که اکثر فقهای شیعه، کفر منکران امامت را کفر در مقابل ایمان میشمارند و نه کفر در مقابل اسلام؛ از این رو منکران امامت را پاک میشمارند.
واژه کافر نیز بر چهار گروه اهل کتاب، مادیگراها، مشرکان و کسانی اطلاق میشود که به دلیل ارتداد یا انکار ضروریات دین به کفر محکوم شدهاند.
اهل کتاب
واژه اهل کتاب سی و یک بار در قرآن آمده که در اغلب این موارد، واژه مذکور در مقابل مشرکان استفاده شده است و این دلالت بر تغایر مفهومی دو واژه اهل کتاب و مشرکان دارد؛ به عنوان نمونه در سوره توبه حکم اهل کتاب، بعد از بیان حکم مشرکان بیان شده و در آیه پنج سوره توبه آمده است: وقتی ماههای حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید، به قتل برسانید.
و در آیه ۲۹ همین سوره میفرماید: با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده، حرام میشمرند، و نه آیین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند.
[۱۰] توبه/سوره۹، آیه۲۹.
مراد از اهل کتاب، پیروان سایر ادیانی است که از سوی پیامبر یا رسولی به همراه کتاب از سوی خدا آمده است و از این نظر قدر متیقن از اهل کتاب یهودیان و مسیحیان هستند و آیه: «ما این کتاب (قرآن) را با این امتیازات نازل کردیم تا نگویید کتاب آسمانی تنها بر دو طایفه (یهودیان و مسیحیان) که پیش از ما بودند، نازل شده بود و ما از تلاوت و فراگیری آن بی خبر بودیم»
[۱۱] انعام/سوره۶، آیه۱۵۶.
بر این قدر متیقن دلالت دارد، البته بدیهی است که این آیه دلالت بر حصر ادیان آسمانی بر این دو دین نیست، چرا که: نخست: آیه در مقام بیان تعداد ادیان نیست؛ دوم اینکه چنانکه در تفسیر التبیان آمده است، این ذکر به جهت شهرت این دو دین میباشد.
[۱۲] طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه آقا بزرگ تهرانی، ج۴، ص۳۲۴، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
علاوه بر آن بنا بر نظریه صاحب المنار با توجه به اینکه یهودیان و مسیحیان به جزیره العرب نزدیک بودند، طبیعی است که به دلیل ارتباط مسلمانان با ایشان احکامی در موردشان نازل شده باشد.
یهودیان
حضرت موسی (علیهالسلام) از بزرگترین پیامبران الهی است و حدود هزار و چهارصد سال قبل از میلاد حضرت مسیح میزیسته است و یهودیان خود را پیروان آن حضرت معرفی میکنند. سنگ بنای این دین بر اساس یگانگی خداوند استوار است و این موضوع در فرهنگ روزمره دینی ایشان حتی در تلقین مردگانشان مشهود است.
یهودیان معتقدند پیامبرشان یگانه پیامبری است که از سوی خداوند با شریعت کامل به سوی ایشان فرستاده شده است و پیامبران پیش از موسی را، فرستادگان خداوند در مبانی و ارزشهای اخلاقی و عرفانی میشمارند که صاحب شریعت نبودهاند، چنانکه معتقدند بعد از موسی، پیامبر صاحب شریعتی فرستاده نشده است.
یهودیان تاریخ کهنی با غنای بسیار و جاذبههای فراوانی دارند و خداوند پیامبران بسیاری برایشان فرستاده است که سلیمان و الیاس و یوشع و عاموس و هوشع و ارمیا از ایشان هستند.
مسیحیان
دین مسیحیت که قریب به دو هزار سال از ظهور آن میگذرد، بزرگترین دین دنیا از حیث تعداد گروندگان محسوب میشود. مسیحیان با کتاب انجیل خود مصداق روشنی از اهل کتاب هستند و هر چند حواریهای حضرت عیسی انسانهای پاک و نیکسرشتی بودند، بعد از صعود حضرت عیسی و حواریون، مسیحیت شاهد ظهور بدعتها و خرافهها و افسانههایی شد که جایگاهی هم در بین مسیحیان پیدا کرد.
مدعیان کتاب آسمانی
فقهای اسلام مسئله دیگری را با عنوان «من له شبهه کتاب» مطرح میکنند، به این معنا که برخی از صاحبان کتاب بهطور مسلم پیروان ادیان آسمانی نیستند، ولی خود را صاحب دین آسمانی معرفی میکنند و برخی از فقها نیز، ایشان را از اهل کتاب دانستهاند و در زمر ادیان آسمانی شمردهاند. این نظریه فقها با روایتی از امام صادق (علیهالسلام) تایید میشود که فرمودند: هیچ امتی نیست، مگر اینکه در بینشان انذاردهندهای آمده است.
[۱۳] طبرسی، احمد بن علی بن ابیطالب، الاحتجاج، ج۲، ص۹۱، تعلیق سیدمحمدباقر خرسان، نجف، ۱۳۸۶ – ۱۹۶۶ م.
صاحب جواهر در وجه نامگذاری این گروه به «من له شبهه کتاب» میگوید: شاید تعبیر به شبهه کتاب به جهت فقدان کتابی است که به دلایلی از بین رفته است و سخن معصوم که میفرماید با ایشان بسان اهل کتاب رفتار نمایید، بر این مطلب اشاره دارد.
[۱۴] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۲۱، ص۲۳۰، به تحقیق عباس قوچانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۶۰.
مجوس و صابئین
میتوان گفت مجوس و صابئین از مصادیق «من لهم شبهه الکتاب» هستند، هر چند میان فقها در تبیین این دو طایفه، اختلافهای شایان توجهی دیده میشود؛ شهرستانی صاحب ملل و نحل و شیخ طوسی در خلاف و مبسوط، مجوس را از اهل کتاب و دارای پیامبر و کتاب آسمانی دانستهاند و برخی از فقها مثل محقق در شرایع، علامه حلی در منتهی المطلب و صاحب جواهر ایشان را در حکم اهل کتاب دانستهاند، ولی نعمانی و ابنقیم جوزی ایشان را از مشرکان دانستهاند و کتابی برای ایشان ثابت نمیدانند و قرطبی در تفسیرش، اینان را آتشپرست معرفی کرده است و بسیاری از مفسران این معنا را به پیروان زرتشت تفسیر کردهاند. در مورد صابئیها نیز اختلاف نظر در بین فقها وجود دارد؛ برخی ایشان را ستارهپرست و برخی از فرقههای مسیحیت و برخی پیروان حضرت نوح دانستهاند.
علامه طباطبایی میگوید: معروف است که مجوس همان ایمانآورندگان به زرتشت هستند و کتاب مقدس ایشان اوستا میباشد
[۱۵] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۱۴، ص۳۵۸، منشورات اسماعیلیان.
زرتشت مصلح بزرگ ایرانی بود که هزار سال قبل از میلاد مسیح میزیسته و ادعای پیامبری کرده و با شرک به مبارزه بر خواسته و امتش را به خدای واحدی به نام اهورامزدا میخوانده است. اهل کتاب همان یهود و مسیح و مجوس هستند و کتاب مقدسشان عهد عتیق و عهد جدید و اوستا است و کتاب اوستا سراسر اصلاح و تهذیب نفس و مخالفت هوای نفس است.
[۱۶] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۶، ص۱۸۴، منشورات اسماعیلیان.
مفهوم شرک در قرآن
واژه شرک در قرآن بیش از ۱۸۰ بار در کاربردها و صیغههای مختلفی از جمله شرک در خالقیت، شرک در ربوبیت، شرک در عبادت، شرک در نیت، شرک در طاعت و شرک در مالکیت به کار رفته است.
در میان معانی ذکر شده، بارزترین معنای شرک در قرآن، معنای نخست (شرک در خالقیت) است و معنای ظاهر و متبادر به ذهن در عرف فقها نیز شرک عبادت و ربوبیت است؛ چرا که نوع انسان در جزیره العرب، بتپرست و ستارهپرست بودند.
بنابراین میتوان گفت احکام قرآنی در رابطه با مشرکان به معنای شرک در عبادت است و دلالت آن بر معانی دیگر شرک، به قرینه نیاز دارد.
دیدگاه فقیهان درباره اهل کتاب
در اینجا دیدگاه فقیهان شیعه و اهل سنت درباره طهارت و نجاست اهل کتاب بررسی میشود:
عقیده فقیهان اهل سنت
مسئله طهارت یا نجاست اهل کتاب نیز از مسائل اختلافی شیعه و سنی است. فقهای اهل سنت غیر از ابنحزم اندلسی، قائل به طهارت اهل کتاب هستند. ابنحزم در کتاب المحلی میگوید: آب دهن و عرق و اشک و هر آنچه از مردان و زنان اهل کتاب باشد، نجس است و دلیل آن قول خداوند است که میفرماید: مشرکان ناپاکند
[۱۷] توبه/سوره۹، آیه۲۸.
و یقینی است که جزء نجس هم نجس است چرا که جزء، چیزی غیر از کل نیست.
[۱۸] ابنحزم، علی بن احمد بن سعید، المحلی، بیروت، ج۱، ص۱۲۹، دار الجیل، دارالافاق الجدیده، ۱۴۱۶ق.
این فتوا به غیر از ابنحزم به برخی از علمای دیگر اهل سنت نیز نسبت داده شده است، شوکانی در نیل الاوطار به نقل از قرطبی و نووی در شرح مسلم به نقل از شافعی و صاحب کتاب البحر المحیط به نقل از الهادی و قاسم و ناصر و امام مالک از جمله آنهاست.
فخر رازی که معتقد به نجاست کفار است، به نقل از زمخشری میگوید: ابنعباس معتقد بود که کفار مثل سگ و خوک نجسالعین هستند و همچنین نقل شده است که هر کس با مشرکی دست دهد، باید وضو بگیرد و حسن نص این فتوی را از الهادی (از امامان زیدیه) نقل کرده است.
[۱۹] فخرالدین رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۵ق.
قائلان به طهارت از اهل سنت
اکثریت علمای اهل سنت به طهارت اهل کتاب تصریح کردهاند؛ ایشان عبارتند از: مالک بن انس،
[۲۰] اصبحی، مالک بن انس، المدونه الکبری، ج۱، ص۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
عبدالرحمن جوزی طهارت اهل کتاب را از ائمه مذاهب چهارگانه نقل کرده است،
[۲۱] جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶-۱۰، بیروت، ۱۴۱۹ق.
موفقالدین بن قدامه حنبلی
[۲۲] ابنقدامه، عبدالله بن احمد بن محمد، المغنی، ج۱، ص۶۱، ۱۴۰۴ق.
شمسالدین سرخسی حنفی
[۲۳] شمسالدین سرخسی، محمد بن محمد، المبسوط، ج۱، ص۴۷.
مزنی شافعی،
[۲۴] حسینی جلالی، محمدجواد، مسند الرضا (علیهالسّلام)، ج۱، ص۷۴، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶.
علامه حسین حنفی،
[۲۵] عینی، بدرالدین محمود بن احمد، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج۲، ص۶۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۴ق.
ابننجم حنفی، علاءالدین ابوبکر کاسانی حنفی،
[۲۶] کاسانی حنفی، ابیبکر بن مسعود، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۶۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۶م.
مزنی شافعی
[۲۷] مارودی بصری، الحاوی الکبیر فی الشافعی، ج۱، ص۵۶.
ماوردی شافعی
[۲۸] مارودی بصری، الحاوی الکبیر فی الشافعی، ج۱، ص۵۶.
امام محمد غزالی،
[۲۹] ضیف، شوقی، الوجیز فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۴، قاهره، دارالمعارف.
احمد شاشی قفال، (کلید العلماء فی معرفه مذاهب الفقهاء)
[۳۰] حسینی حصنی دمشقی شافعی، ابیبکر بن محمد، کفایه الاخیار فی حل غایه الاختصار، ج۱، ص۴۲، بیروت، المکتبه العصریه، ۱۴۱۸ق.
آلوسی،
[۳۱] الوسی بغدادی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱۰، ص۶۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
شوکانی،
[۳۲] شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار، ج۱، ص۲۵.
محییالدین نووی (المجموع علی شرح المهذب)، شمسالدین بن قدامه مقدس طاهری
[۳۳] ابنقدامه مقدسی، عبدالرحمن بن ابیعمر، الشرح الکبیر علی متن المقنع، ج۱، ص۹۱، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق.
ابوزکریا یحیی بن شرف نووی
[۳۴] نووی، یحیی بن شریف، منهاج الطالبین فی شرح الفاظ المنهاج، ج۱، ص۷۸.
و قاضی خان حنفی
[۳۵] حنفی، قاضی خان، فی حاشیه الفتاوی الهندیه، ج۱، ص۱۸.
دیدگاه فقیهان شیعه
اکثر فقهای شیعه به نجاست اهل کتاب فتوا دادهاند و شهرت این فتوا بین فقهای شیعه به حدی است که برخی از این شهرت به عنوان اجماع یاد کردهاند. وحید بهبهانی در تعلیقهاش بر المدارک مینویسد: همانا حکم به نجاست شعار شیعه است.
[۳۶] مطهری، احمد، مستند تحریر الوسیله امام خمینی (کتاب الطهاره)، ج۳، ص۲۸۸، قم، دفتر استاد مطهری، ۱۳۶۷.
با این همه تا قرن پنجم فتوایی دیده نمیشود که در نجاست اهل کتاب صراحت داشته باشد و چه بسا دلیل آن، نبود انسجام در کتابهای فقهی آن زمان باشد یا اینکه اساسا کسی قائل به نجاست اهل کتاب نبوده است.
فقهای متاخر شیعی با به کارگیری عناوینی چون نجاست یا کراهت سور کفار یا اهل کتاب و جایز نبودن وضو به آبی که کافری آن را لمس کرده و لزوم شستن دستی که کافری را در حال رطوبت لمس کرده است، به چنین حکمی اشاره کردهاند. بدیهی است که غایت دلالت این گونه تعابیر، حکایت از اجتناب از معاشرت با اهل کتاب است و این امر با توجیه نجاست عرضیه سازگار است و بر نجاست ذاتی ایشان دلالتی ندارد.
در مجموع میتوان گفت فقهای شیعه تا قرن پنجم که بیشترشان نیز از علمای همین قرن هستند، در اجتهادهای خود در پرتو دلایل شرعی و اجتهادی، به طهارت اهل کتاب فتوا دادهاند، این بزرگان هرچند به طهارت اهل کتاب تصریح نیز نکردهاند، دیدگاه خود را با احتیاط وجوبی یا مستحبی بیان کردهاند. شاید بتوان گفت دلیل عدم تصریح، وجود شهرت فتوایی یا اعتقاد به نجاست عارضی آنها بوده و همین روش تا زمان معاصر ادامه داشته است.
طبیعی است که فقهای متقدم چون به نصوص و روایات نزدیکتر بودند، شناخت و دسترسی صحیحتری به روایات داشتند، به علاوه ایشان در دریافت احکام شرعی به واسطه بسیار نیاز نداشتند و اگر فقها در قرون میانی به نجاست اهل کتاب حکم کردهاند، به دلیل تاثیرپذیری ایشان از علمای پیشین بوده است. با وجود این شهرت فتوایی، فقهای متاخر با شجاعت و روشنبینی خود و با دقت نظر در دلایل شرعی، حکم به طهارت اهل کتاب دادهاند.
امروزه مییابیم که فتوای علمای دوره میانی به نجاست اهل کتاب که از فتاوی علمای دوره نخست متأثر شدهاند، مبنی بر حدس بوده است، به این بیان که حکم این فقها به نجاست اهل کتاب، از فتاوایی در مسائلی نظیر سور کافر و مسائل مشابه به وجود آمده است و تصریحی از فقها در نجاست اهل کتاب یافت نمیشود. مسئله طهارت اهل کتاب نیز چنین است، چرا که در نقلهای فقها برخی شواهد و قرائن یافت میشود که مورد اعتماد فقهایی شده است که به صراحت به طهارت اهل کتاب حکم دادهاند.
قائلان به طهارت از شیعه
در اینجا به اجمال به برخی از کسانی که به صورت احتیاط وجوبی یا مستحبی فتوی به طهارت اهل کتاب دادهاند، اشاره میشود: ابنابیعقیل نعمانی (م ۳۲۹ ه. ق)، ابوعلی بن جنید اسکافی (م ۳۸۱ ه. ق)، شیخ مفید (م ۶۱۳ ه. ق)، شیخ طوسی (م ۴۶۰ ه. ق)، سیدمحمد موسوی عاملی صاحب مدارک الاحکام (م ۱۰۰۹ ه. ق)، ملامحسن فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ ه. ق)، محمدباقر سبزواری در کفایه الاحکام، فقیه همدانی (م ۱۳۲۳ ه. ق)، آخوند خراسانی (م ۱۳۲۹ ه. ق)، سیدمحسن حکیم (م ۱۳۹۰ه. ق)، شیخ یوسف حائری شاهرودی صاحب کتاب مدارک العروه الوثقی، شهید سیدمحمدباقر صدر (م ۱۳۹۹ ه. ق)، شیخ محمدحسن مظفر، سیدابوالقاسم خویی، شیخ محمدجواد مغنیه و استادان ایشان، سیدصدرالدین صدر، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ الشریعه اصفهانی به نقل از آیتالله جناتی، ابوعبدالله زنجانی، سیدعبدالحسین شرفالدین، شیخ حسن صاحب المعالم، شیخ علی بن جامع آملی، سیدمحمدتقی آل بحرالعلوم، شیخ محمدصالح جزائری، سیدمحسن موسوی صاحب کتاب البیان عن الحجه و البرهان، سیدعبدالحسین نورالدین عاملی، شیخ محمدامین زینالدین، سیدمحسن امین
و برخی دیگر از معاصران عبارتند از: مقام معظم رهبری، فاضل لنکرانی، سیستانی، مکارم شیرازی، سیدعبدالاعلی سبزواری، میرزاجواد تبریزی، حسینعلی منتظری، سیدحسن قمی طباطبایی، نوری همدانی، صالحی مازندرانی و محمدهادی معرفت.
دلایل قائلان به نجاست اهل کتاب
قائلان به نجاست اهل کتاب برای اثبات دیدگاه خود به آیات قرآن و روایات و نیز اجماع استناد کردهاند که در اینجا به بررسی و نقد آنها میپردازیم:
قرآن کریم
دو آیه ۲۸ و ۳۱ سوره توبه مورد استناد قائلان به نجاست اهل کتاب قرار گرفته است:
استدلال به آیه ۲۸ توبه
در نجاست اهل کتاب به سوره توبه استدلال شده است که میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، مشرکان ناپاکند، پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجدالحرام شوند و اگر از فقر میترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بینیاز میسازد و از راه دیگر جبران میکند، خداوند دانا و حکیم است.
[۳۷] توبه/سوره۹، آیه۲۸.
استدلال چنین است که اهل کتاب چه یهودی یا مسیحی یا مجوسی باشند، مشرک هستند و آیات بسیاری بر این دلالت دارد که به چند نمونه اشاره میکنیم:
«یهود گفتند: عزیر پسر خداست! و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست!»
[۳۸] توبه/سوره۹، آیه۳۰.
و میفرماید: «آنها که گفتند: خداوند، یکی از سه خداست.»
[۳۹] مائده/سوره۵، آیه۷۳.
بنابراین همه ایشان مشرک هستند و آیه دلالت صریح بر نجاست مشرکان دارد.
برخی از فقها در دلالت این آیه به نجاست اهل کتاب اشکال کردهاند و حتی برخی از اصل استدلال به این آیه روی گرداندند و به دلایل دیگری تمسک جستهاند و برخی از فقها به عدم دلالت آیه بر نجاست اهل کتاب تصریح کردهاند نظیر: حاج آقارضا همدانی،
[۴۰] مطهری احمد، مستند تحریر الوسیله امام خمینی (کتاب الطهاره)، ج۱، ص۵۵۸، قم، دفتر استاد مطهری، ۱۳۶۷.
آیتالله سیداحمد خونساری،
[۴۱] خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۱، ص۲۰۱.
آیتالله خویی،
[۴۲] خویی، سیدابوالقاسم، التنقیح فی کتاب الدروس، ج۳، ص۷۸.
موسوی عاملی،
[۴۳] موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲، ص۲۹۴.
نراقی،
[۴۴] نراقی، احمد، مستند الشیعه، فصل هفتم از نجاسات، ج۱، ص۱۹۶.
محمدتقی آملی
[۴۵] آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروه الوثقی، ج۱، ص۳۸۲.
علامه طباطبایی
[۴۶] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۱، ص۲۲۹، بیروت موسسه الاعلمی، ۱۳۹۳.
[۴۷] قرشی، علیاکبر، قاموس القرآن، ج۷، ص۱۵.
نکتهای که باید به آن دقت شود این است که منشا اختلاف در دلالت آیه، وجود ابهام در معنای دو واژه «مشرکان و نجس» است؛ پرسش نخست اینکه آیا واژه مشرکان، به مشرکان آن زمان مکه اختصاص دارد که از قریشیان و حاکمان مسجدالحرام بودند یا شامل هر غیر مسلمانی میشود که در هر عصری حضور دارد؟
دوم اینکه آیا نجس نازل شده، به معنای نجاست مصطلح فقهی یا به معنای عام ناپاکی است که به مرور زمان در فقه، اصطلاح خاص امروزی را به خود گرفته است؟
پس استدلال به آیه تمام نیست، مگر با تمامیت مقدمات سه گانه ذیل: الف) اثبات شرک برای عموم اهل کتاب؛ ب) اینکه مراد از «مشرکین» در آیه، عموم مشرکان اعم از اهل کتب و غیر ایشان باشد و ج) اینکه معنای نجس در آیه به معنای فقهی مصطلح امروزی باشد.
بعد از دقت نظر در مییابیم که این مقدمات سه گانه از حیث معانی ذکر شده، تمام نیستند و در نتیجه دلالت آیه در نجاست اهل کتاب تمام نیست، چرا که اهل کتاب از مشرکین نیستند و این به دلیل اختلاف فقها در اطلاق معنای شرک بر اهل کتاب است.
بررسی شرک اهل کتاب
کسانی چون شیخ انصاری، اهل کتاب را از مشرکان دانستهاند و شرک اهل کتاب را از آیهای غیر از آیه مذکور اثبات کردهاند. شیخ یوسف بحرانی نیز عنوان مشرک در آیه مذکور را بر اهل کتب تطبیق کرده است.
[۴۸] بحرانی، یوسف، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره، ج۵، ص۱۶۶، با تحقیق و تعلیق محمد تقی ایروانی، بیروت، دارالاضواء، ۱۳۶۴.
صاحب جواهر نیز مینویسد: آیه مذکور دلالت بر نجاست اهل کتاب دارد.
[۴۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۶، ص۴۲، به تحقیق عباس قوچانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۶۰.
و بنا بر رای شارح الروضه، مشرک بر هر کافری از بتپرستان و یهودیان و مسیحیان و مجوسیان اطلاق دارد.
شیخ طبرسی در معنای آیه مینویسد: کافران نجس هستند.
[۵۰] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۸، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.
شیخ طوسی در تفسیرش معتقد است: داخل شدن اهل کتاب در مسجد جایز نیست، پس به هیچ وجه، یهودیان و مسیحیان حق داخل شدن در مسجد را ندارند.
[۵۱] طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه آقابزرگ تهرانی، ج۵، ص۲۰۱، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
و فاضل هندی مینویسد: نص آیه دلالت بر نجاست مشرکین دارد و یهودیان و مسیحیان از مشرکان هستند.
[۵۲] فاضل هندی، محمد، کشف اللثام، ج۱، ص۴۰۰.
در مقابل بسیاری از فقیهان شیعه، اهل کتاب را در شمار مشرکان نیاوردهاند، هر چند که اذعان دارند اعتقادات مسیحیان و یهودیان منحرف و آمیخته به شرک است و ایشان عبارتند از: ابنزهره، صاحب ریاض، صاحب جواهر، مقدس اردبیلی، سیداحمد خوانساری، سیدمحسن حکیم، ملااحمد نراقی، امام خمینی
[۵۳] مطهری، احمد، مستند تحریر الوسیله امام خمینی (کتاب الطهاره)، ج۲، ص۲۹۸، قم، دفتر استاد مطهری، ۱۳۶۷.
شهید سیدمحمدباقر صدر، آیتالله خویی
[۵۴] غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی تقریر البحث آیه الله العظمی السید ابوالقاسم الخوئی، ج۳، ص۴۴، قم، موسسه آلالبیت الاحیاء التراث، بیتا.
عاملی صاحب کتاب المدارک نیز بر این عقیده است.
استدلال به شرک اهل کتاب
برخی از فقها نظیر صاحب جواهر و صاحب حدائق، به شرک اهل کتاب فتوا دادهاند، دلیل آنها آیه ۳۰ سوره توبه است که میفرماید: «یهود گفتند: عزیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست.»
[۵۵] توبه/سوره۹، آیه۳۰.
و همچنین آیه ۸۸ سوره مریم که میفرماید: «و گفتند: خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است.»
[۵۶] مریم/سوره۱۹، آیه۸۸.
البته استدلال ایشان به آیات فوق به این بیان است که ایشان برای خداوند متعال فرزندی قائل شدند و این شرک است، ولی برخی دیگر از فقها و مفسران به این استدلال جواب دادهاند که:
۱. اعتقاد به اینکه عزیر فرزند خداست، نزد فرقهای از یهودیان بود که در زمان پیامبر میزیستهاند و از بین رفتهاند و یهودیان امروزی اعتقادی به فرزندی عزیر برای خداوند ندارند و ازاینرو نمیتوان ایشان را از مشرکان دانست. برخی از مفسران مثل طبرسی و علامه طباطبایی و فخر رازی بر این نکته تاکید کردهاند و امام خمینی نیز مینویسد: مجرد سخن به اینکه عزیر فرزند خداست، موجب شرک نیست، هرچند موجب کفر شود، مضاف بر اینکه اینها فرقهای از یهودیان بودند که از بین رفتهاند.
[۵۷] مطهری، احمد، مستند تحریر الوسیله امام خمینی (کتاب الطهاره)، ج۳، ص۲۹۸، قم، دفتر استاد مطهری، ۱۳۶۷.
زمخشری و شهرستانی و طبری و فخر رازی همین نظریه را دارند.
۲. اعتقاد به اینکه خداوند فرزندی دارد، هرچند اعتقاد باطلی است، موجب شرک نمیشود، به دلیل اینکه شرک، قرار دادن شریک برای خداوند در مقامی از مقامات ربوبی است، مثل اعتقاد به اینکه غیر از خداوند مؤثری در خلقت هست، ولی اعتقاد به فرزند داشتن خداوند هر چند کفر است، شرک محسوب نمیشود؛
[۵۸] مطهری، احمد، مستند تحریر الوسیله امام خمینی (کتاب الطهاره)، ج۲، ص۲۹۸، قم، دفتر استاد مطهری، ۱۳۶۷.
چرا که اعتقاد به فرزند داشتن خداوند، لازمهاش این است که خداوند جسم دارد و مرکب است و این کفر است و دلالتی بر شرک نمیکند.
۳. واژه «فرزند خدا» دلالتها و معانی متفاوتی دارد که برخی صحیح و برخی باطل است و اگر بخواهیم معنای صحیح به دست بیاوریم، باید معنای فرزندی را بدانیم، چرا که بدون معنای فرزندی، فهم معنای صحیح ممکن نیست. علامه طباطبایی در مورد اعتقاد یهودیان به فرزندی عزیر مینویسد: زمانی که یهودیان عزیر را دیدند، احترام و تعظیمش کردند و او را فرزند خدا نام نهادند و نمیدانیم آیا مقصودشان فرزند حقیقی بود یا این نامگذاری جنبه تشریفات و احترام داشت؟
[۵۹] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۶، ص۷۷، منشورات اسماعیلیان.
علامه طباطبایی اعتقاد مسیحیان را در فرزندی مسیح برای خدا حقیقی میداند، ولی فخر رازی معتقد است که واژه فرزندی در انجیل بر پایه تشریفات و احترام است، چنانکه واژه خلیل برای ابراهیم از جهت تشریفات و احترام است.
[۶۰] فخرالدین رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۹، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۵ق.
استدلال به آیه ۳۱ توبه
صاحب جواهر و صاحب حدائق و شیخ انصاری و برخی دیگر از فقها با استناد به آیه ۳۱ سوره توبه که میفرماید: «دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و (همچنین) مسیح فرزند مریم را در حالی که دستور نداشتند جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار میدهند.»،
[۶۱] توبه/سوره۹، آیه۳۱.
به نجاست اهل کتاب فتوا دادهاند.
اجمال استدلال اینکه قرآن در این آیه اهل کتاب را به شرک در عبودیت متصف کرده است و به سبب ترک عبادت خداوند توبیخ میکند، پس آیه بر شرک اهل کتاب دلالت دارد و طبق آیه قرآنی که فرمود همانا مشرکان ناپاکند
[۶۲] توبه/سوره۹، آیه۲۸.
نجاست اهل کتاب ثابت میشود.
پاسخ استدلال
به این استدلال میتوان چنین پاسخ داد که هر چند دانشمندان و زاهدان و راهبان یهود، اربابانی غیر از خداوند اتخاذ کرده بودند، این دلیل نمیشود که این اربابان، را شریک خدای خود در تدبیر جهان قرار داده باشند.
روایات و سخنان صریح برخی عالمان در این زمینه این است که یهودیان، دانشمندان و راهبان خود را در همه امور اطاعت میکنند و هیچ گونه تمرد از اوامر ایشان ندارند هر چند که اوامر دانشمندان ایشان مخالف سخن خداوند باشد و این در حقیقت شرک به خداوند است؛ چرا که اطاعت مطلق از آن خداوند است و اطاعت از هر کسی به این شکل شرک محسوب میشود؛ چنانکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: هر کس شخصی را در معصیتی اطاعت کند، او را عبادت کرده است.
[۶۳] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۶۷، دارالحدیث، ۱۴۳۰ق.
[۶۴] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۲۷، قم، مؤسسه آل البیت.
[۶۵] حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ج۱، ص۵۲۵.
معنای شرک منسوب به اهل کتاب
روشن است که این شرک، شرک در اطاعت است و شرک در عبادت نیست، چرا که اگر چنین ویژگیهایی شرک محسوب شود، برخی از مسلمانان که از شیطان اطاعت میکنند نیز در زمره مشرکان خواهند بود. در اثبات این ادعا روایات بسیاری نیز از اهل بیت وارد شده است.
[۶۶] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹، ص۲۱۴، داراحیاء التراث.
[۶۷] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۷، ص۹۲، تحقیق و اخراج احادیث سلفی حمدی عبد المجید، موصل، مطبعه الزهراء، ۱۹۸۴م.
[۶۸] ضیف، شوقی، الوجیز فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۴۳، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۷۲.
[۶۹] ضیف، شوقی، الوجیز فی تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۲۰۹، قاهره، دارالمعارف.
[۷۰] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۱۴۷، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۹ق.
[۷۱] ضیف، شوقی، الوجیز فی تفسیر القرآن الکریم، قاهره، ج۵، ص۳۴، دارالمعارف، ۱۳۷۸.
[۷۲] ضیف، شوقی، الوجیز فی تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۲۳، قاهره، دار المعارف، ۱۳۷۸.
[۷۳] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۹۸، با تصحیح و مقابله و تعلیق علی اکبر غفاری، بیروت، دارصعب، دارالتعارف، ۱۴۰۱ق.
[۷۴] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۱۱، ص۲۸۰، منشورات اسماعیلیان.
برخی از علما نیز تصریح کردهاند که کار این گروه را نمیتوان شرک در الوهیت دانست.
[۷۵] مطهری، احمد، مستند تحریر الوسیله امام خمینی (کتاب الطهاره)، ج۳، ص۲۹۶، قم، دفتر استاد مطهری، ۱۳۶۷.
[۷۶] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۱، ص۳۶۹.
[۷۷] فخرالدین رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۳۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۵ق.
اطلاق واژه مشرک بر اهل کتاب را نمیتوان بر معنای حقیقی آن حمل کرد، به عنوان نمونه در قرآن آمده است: «از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید، این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند، اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.»
[۷۸] انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.
ملاحظه میکنیم که در این آیه، واژه مشرک بر مومنان به دلیل اطاعتشان از شیطان اطلاق شده است، بدون اینکه ایشان مشرک باشند. در این زمینه روایات دیگری از اهل بیت صادر شده است.
[۷۹] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۹۷-۳۹۸، با تصحیح و مقابله و تعلیق علی اکبر غفاری، بیروت، دارصعب، دارالتعارف، ۱۴۰۱ق.
[۸۰] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۲۷.
[۸۱] حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ج۱، ص۵۲۵.
[۸۲] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۱، ص۱۱۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۲ق.
چنانکه شرک بر ریا نیز اطلاق شده است.
[۸۳] اعراف/سوره۷، آیه۱۸۹.
[۸۴] کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.
[۸۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۹۷، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
[۸۶] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۶۸، قم، مؤسسه آل البیت.
[۸۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۴، ص۳۴۸، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
[۸۸] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۱، قم، مؤسسه آل البیت.
[۸۹] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۱۰۹.
[۹۰] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۶۹.
[۹۱] شهید ثانی، زینالدین بن علی، منیه المرید، ص۳۱۷.
[۹۲] ابنحنبل، احمد، مسند احمد، ج۳۹، ص۳۹.
[۹۳] عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۵۳.
حاصل کلام اینکه اهل کتاب هرچند که در برخی مراتب و معانی مشرک هستند، با تتبع و دقت نظر در قرآن در مییابیم که مشرکان حقیقی در قرآن بتپرستان و کسانی هستند که حقیقتا اعتقاد به شریکانی برای خداوند دارند و به این دلیل اهل کتاب را نمیتوان مصداق آیه «همانا مشرکان ناپاکند»،
[۹۴] توبه/سوره۹، آیه۲۸.
دانست. مضاف بر اینکه میتوان گفت نهی از معاشرت با ایشان نهی سیاسی بوده است و نه نهی شرعی.
روایات
فقها در نجاست اهل کتاب به روایاتی استدلال کردهاند که در اینجا به بررسی مواردی از آن میپردازیم:
خوردن سور اهل کتاب
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «خوردن و آشامیدن سور یهودی و مسیحی روا نیست.»
[۹۵] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۳، ص۱۱، با تصحیح و مقابله و تعلیق علی اکبر غفاری، بیروت، دارصعب، دارالتعارف، ۱۴۰۱ق.
[۹۶] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه شیخ مفید، ج۱، ص۲۲۳، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۲۰۰۵م.
[۹۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۲۹.
و همچنین از رطوبتی که به یهودی و مسیحی خورده باشد، باید اجتناب شود.
[۹۸] طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار شیخ الطائفه، ج۱، ص۵۷، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۶ق.
[۹۹] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۱۹۹.
استدلال فقها به این روایات در حالی است که این روایات دلالت بر نجاست ذاتی ایشان ندارد، بلکه به دلیل ابتلای یهود و مسیح به آشامیدن شراب و خوردن گوشت خوک و سایر نجاسات، به نجاست عرضی ایشان حکم داده میشود و این فقط بر نجاست سور ایشان دلالت دارد و بر فرض اگر نجاست ذاتیه ایشان هم مطرح شود، با دلایل معارض که خواهد آمد کنار گذاشته میشود.
خوردن و آشامیدن در ظرف اهل کتاب
در برخی روایات ضرورت اجتناب از خوردن و آشامیدن در ظروف و استفاده از باقی مانده غذای اهل کتاب آمده است.
[۱۰۰] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۱۹۹.
[۱۰۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۳، ص۴۱۹.
این روایات اگر چه دلالتی بر طهارت اهل کتاب نداشته باشد، دلالتی بر نجاست ایشان نیز ندارد، زیرا چنانکه ذکر شد، این نهی به دلیل عدم اجتناب اهل کتاب از شراب و گوشت خوک است. نمیتوان حکم کرد به اینکه اجتناب از سور اهل کتاب به علت نجاست ذاتی و عرضی با هم است، چرا که اگر چنین بود خطاب آیه قرآنی که فرمود «همانا مشرکان
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.