پاورپوینت بیلگان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت بیلگان دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بیلگان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت بیلگان :

بیلقان

بَیْلَقان، یا بیلکان، پاورپوینت بیلگان، نام شهر و استانی تاریخی در سرزمین اران (آلبانیای قفقاز) می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – موقعیت مکانی شهر
۲ – وجه تسمیه و نام‌های شهر
۳ – ساخت و بنیانگذار شهر
۴ – دوره عباسیان و امویان
۵ – دوره شدادیان و مغولان و گرجیان
۶ – دوره تیموریان
۷ – گزارش نویسندگان اسلامی از بیلقان
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع

موقعیت مکانی شهر

از نوشته‌های جغرافی‌نویسان سده‌های نخستین اسلامی چنین برمی‌آید که بیلقان میان دو رود ارس (رَسَ) و کُر قرار داشته است

[۱] ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۱۷۵، به کوشش محمدمخزوم، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۲] ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسه، ج۱، ص۸۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.

و با محل برخورد این دو رود چندان فاصله‌ای نداشته است.

[۳] بارتولد، واسیلی ولادیمیر، جغرافیای تاریخی ایران، ج۱، ص۲۸۷، ترجم همایون صنعتی‌زاده، تهران، ۱۳۷۷ش.

امروزه ویرانه‌های آن در جایی به نام میلربیلقان در جنوب شرقی شوشه (شوشی) قرار دارد.

[۴] مینورسکی، ولادیمیر، حواشی و تعلیقات بر حدود العالم، ج۱، ص۴۲۲، ترجم میرحسین شاه (نک‌: هم‌، حدودالعالم).

بیلقان در آثار برخی از نویسندگان اسلامی گاهی از شهرهای اران به شمار آمده است.

[۵] ابن‌حوقل، محمد، صوره الارض، ج۲، ص۳۴۲، بیروت، ۱۹۷۹م.

[۶] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۱۴.

[۷] حموی، یاقوت بن عبدالله، المشترک، ج۱، ص۱۹، به کوشش ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۱۶م.

[۸] قزوینی، زکریا، آثار البلاد، ص۴۹۳، بیروت، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.

و زمانی آن را متعلق به ارمنی بزرگ دانسته‌اند

[۹] ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش محمدمخزوم، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۱۰] یعقوبی، احمد، البلدان، ج۱، ص۷۹، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

و دولتشاه سمرقندی آن را از اعمال (نواحی) آذربایجان محسوب داشته است.

[۱۱] سمرقندی، دولتشاه، تذکره الشعراء، ج۱، ص۹۱، به کوشش محمدرمضانی، تهران،، ۱۳۳۸ش.

بیلقان با بردعه یا برذعه (شهر عمد اران) ۱۴ فرسنگ فاصله داشت و در جنوب آن قرار گرفته بود.

[۱۲] Le Strange, G, The Landsof the Eastern Caliphate, London, 1966، ج۱، ص۱۷۸.

راهی که از بردعه به سوی جنوب شرقی می‌آمد، از بیلقان می‌گذشت و از آن‌جا به دشت مغان و شهر وَرت (وَرتان یا وَرثان) که شهر مرزی آذربایجان بود و در ۷ فرسنگی جنوب بیلقان قرار داشت، می‌رسید و سپس به اردبیل می‌رفت.

[۱۳] بارتولد، واسیلی ولادیمیر، جغرافیای تاریخی ایران، ج۱، ص۲۸۷، ترجم همایون صنعتی‌زاده، تهران، ۱۳۷۷ش.

بیلقان، پس از ویرانی بردعه (این شهر در سد ۷ق/۱۳م ویران بوده است) مرکز سرزمین اران گردید.

[۱۴] Le Strange, G, The Landsof the Eastern Caliphate, London, 1966، ج۱، ص۱۷۸.

برخی از نوشته‌های مورخان متقدم اسلامی، گویان آن است که بیلقان روزگاری به صورت یک کوره بوده است

[۱۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۹، ص۱۹۳.

[۱۶] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۶۸.

و موسی خورنی، نویسند نامدار ارمنی که در سد ۵م می‌زیسته، پایداقاران (بیلقان) را در برگیرند ۱۲کوره دانسته، و نام آن‌ها را که بیشترشان پارسی هستند، برشمرده است.

[۱۷] کسروی، احمد، کاروند، ج۱، ص۴۰۷، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۵۶ش.

[۱۸] Markwart, J, rnahr, Berlin, 1901، ج۱، ص۱۱۱.

از کتاب جغرافیایی موسی خورنی چنین برمی‌آید که در زمان او، شهر باکو نیز از نواحی اطراف بیلقان به شمار می‌آمده است.

[۱۹] کسروی، احمد، زبان پاک ‌آذری یا زبان باستان آذربایگان، ج۱، ص۲۴۱، به کوشش عزیزالله علیزاده، تهران، ۱۳۷۸ش.

وجه تسمیه و نام‌های شهر

نام بیلقان را معرب پاورپوینت بیلگان دانسته‌اند.

[۲۰] رامپوری، غیاث‌الدین محمد، بمبئی، ۱۳۹۰ق.

کان یا گان پسوندی است که در پایان نام شهرها و روستاهای ایران، بسیار آمده است.

[۲۱] کسروی، احمد، کاروند، ج۱، ص۳۱۶، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۵۶ش.

[۲۲] رضا، عنایت‌الله، آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، ج۱، ص۱۳، تهران، ۱۳۶۰ش.

وجود نام شهرهایی مانند بیلقان، شروان و لیزان که اکنون لاهیچ خوانده می‌شود و با همنام خود لاهیجان پیوند دارد،

[۲۳] مینورسکی، ولادیمیر، تاریخ شروان و دربند، ج۱، ص۲۱-۲۲، ترجم محسن خادم، تهران، ۱۳۷۵ش.

[۲۴] مینورسکی، ولادیمیر، تاریخ شروان و دربند، ج۱، ص۱۴۵، ترجم محسن خادم، تهران، ۱۳۷۵ش.

نشان مهاجرت گروه‌هایی از ایرانیان، به ویژه مردم گیلان، دیلمان و دیگر مردم کران جنوبی دریای خزر بدین نواحی است.

[۲۵] Madelung, W, The Minor Dynasties of Northern Iran, The Cambridge History of Iran, vol IV, ed, R N Frye, London, 1975، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷.

[۲۶] مینورسکی، ولادیمیر، تاریخ شروان و دربند، ج۱، ص۲۱، ترجم محسن خادم، تهران، ۱۳۷۵ش.

ازاین‌رو، نام بیلقان (احتمالاً: بیلکان) باید با بیلمان در گیلان پیوستگی داشته باشد (به معنی خان بیل‌ها؛

[۲۷] مینورسکی، ولادیمیر، تاریخ شروان و دربند، ج۱، ص۲۲، ترجم محسن خادم، تهران، ۱۳۷۵ش.

).
بارتولد از گزارشی یاد کرده که بر اساس آن منطقه‌ای که محدود شهر بیلقان در آن قرار داشته اشت، روزگاری کاسپین نامیده می‌شد و کاسپین را یونانیان برای اقوام ساکن در کرانه‌های دریای خزر به کار می‌بردند و زیستگاه آنان در جنوب‌ غربی این دریا بوده است.

[۲۸] بارتولد، واسیلی ولادیمیر، جایگاه مناطق اطراف دریای خزر در تاریخ جهان اسلام، ج۱، ص۳، ترجم لیلا رُبن‌شه، تهران، ۱۳۷۵ش.

نام بیلقان در زبان ارمنی به صورت‌های فایداگاران، پایداقاران و پایتاکاران نوشته شده است.

[۲۹] Le Strange, G, The Landsof the Eastern Caliphate, London, 1966، ج۱، ص۱۷۸.

[۳۰] کسروی، احمد، کاروند، ج۱، ص۲۸۷، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، ۱۳۵۶ش.

[۳۱] Markwart, J, rnahr, Berlin, 1901، ج۱، ص۱۱۱.

بیلقان در دور حکومت استالین به نام یکی از رهبران اتحاد جماهیر شوروی، ژدانف خوانده شد، ولی هم‌اکنون بار دیگر نام گذشت خود را بازیافته است.

[۳۲] خواجویان، محمدکاظم، خاطرات سفر باکو، ج۱، ص۴۹، کیهان فرهنگی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۷، شم‌ ۱.

ساخت و بنیانگذار شهر

بسیاری از نویسندگان دور اسلامی، بنیان‌گذار بیلقان را قباد (کواد یا کواذ) یکم (د ۵۳۱م)، شاه نامدار ساسانی دانسته‌اند،

[۳۳] ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۱۲۳، به کوشش محمدمخزوم، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۳۴] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۵۳۳.

[۳۵] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۱۴.

[۳۶] مستوفی، حمدالله، نزهه القلوب، ج۱، ص۹۱، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.

[۳۷] Brunner, C, Geographical and Administrative Divisions: Settlements and Economy, The Cambridge History of Iran, vol III (2) , ed E Yarshater, London, 1983، ج۱، ص۷۶۵.

اگرچه در روایتی دیگر ساختِ این شهر را به بیلقان‌ ابن‌ ارمنی‌ بن‌ لنطی‌ بن‌ یونان نسبت داده‌اند.

[۳۸] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۵۳۳.

ظاهراً قباد بیلقان و بردعه (دو شهر عمد آلبانیا (اران)) را که بر سر راه اردبیل به ایبریا قرار داشتند، پس از عقب‌نشاندن مهاجمان قوم خزر که به سرزمین‌های ایران تاخته، و از رود ارس تا شروان را تصرف نموده بودند، در اران بنیاد نهاده است.

[۳۹] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۱۴.

در زمان خسرو پرویز (سل‌ ۵۹۰-۶۲۸م) بیلقان از جمل شهرهایی بود که چندی به دست هِرقل (هراکلیوس)، امپراتور روم افتاد.

[۴۰] مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۱۳۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۳م.

دوره عباسیان و امویان

این شهر در زمان عثمان، خلیف سوم (۲۳-۳۵ق/۶۴۴-۶۵۵م) به دست سلمان‌ بن‌ ربیع باهلی، سردار عرب گشوده شد و مردم شهر با گردن نهادن به پرداخت جزیه و خراج، با او سازش نمودند و در برابر آن، جان و مال آن‌ها در امان ماند و باروی شهر نیز تخریب نگردید.

[۴۱] بلاذری، احمد، فتوح ‌البلدان، ج۱، ص۲۴۰، بهکوشش صلاح‌الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶م.

[۴۲] یعقوبی، احمد، تاریخ، ج۲، ص۱۶۸، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.

[۴۳] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۸۵.

در خلافت معاویه (۴۰-۶۰ق/۶۶۰-۶۸۰م)، بیلقان بازسازی گردید،.

[۴۴] بلاذری، احمد، فتوح ‌البلدان، ج۱، ص۲۴۲، بهکوشش صلاح‌الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶م.

در زمان خلافت هشام‌ بن‌ عبدالملک (۱۰۵-۱۲۵ق/۷۲۳-۷۴۳م)، جراح‌ بن‌ عبدالله‌ حکمی، والی ارمنستان، پس از گذرانیدن زمستانی در بیلقان و بردعه، با خزرها (که در مغان، آذربایجان و شروان شورش نموده و ویرانی بسیار به بارآورده بودند) به جنگ پرداخت، ولی کشته شد. هشام، سعید بن‌ عمرو حرشی را به نبرد با آن‌ها گسیل کرد و او خزرها را شکست داد و به بیلقان و بردعه دست یافت

[۴۵] بلاذری، احمد، فتوح ‌البلدان، ج۱، ص۲۴۳، بهکوشش صلاح‌الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶م.

[۴۶] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲، به کوشش ادوارد براون، لندن، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.

و نیز در زمان هشام، مسافر قصاب، شورشی بزرگِ خوارج، ارمنستان و آذربایجان را گرفت و خوارج بیلقان، اردبیل، باجروان و ورثان به او پیوستند و مدتی با مروان‌ بن‌ محمد، والی ارمنستان جنگیدند.
در خلافت سفاح (۱۳۲-۱۳۶ق/۷۵۰-۷۵۳م)، ابوجعفر منصور والی ارمنستان گردید و توانست در نبرد با مسافر قصاب پیروز گشته، او را از پای درآورد. مردم بیلقان ناگزیر در قلع کِلاب متحصن گردیدند، تا آن‌که سردارشان، قُدَد بن اصغر بیلقانی امان گرفت و آنان از تحصن دست برداشتند.

[۴۷] بلاذری، احمد، فتوح ‌البلدان، ج۱، ص۲۴۶، بهکوشش صلاح‌الدین منجد، قاهره، ۱۹۵۶م.

به هنگام خلافت هارون الرشید (۱۷۰-۱۹۳ق/۷۸۶-۸۰۹م) ناآرامی‌هایی در بیلقان و ارمنستان پدید آمد و خوارج این سرزمین، بار دیگر به رهبری ابومسلم خارجی به پاخاستند، توانستند بر چند والی خلیفه پیروز گردند. هارون، عباس بن جریر بجلی را به حکومت ارمنستان گماشت، اما هنگامی که او به بردعه رسید، مردم بیلقان بر وی هجوم آوردند و او ناچار در پشت باروی آن شهر متحصن گردید و ابومسلم به بیلقان رفت و شورش وی در ارمنستان بالا گرفت. هارون، یحیی حرشی را با ۱۲ هزار، و یزید بن مزید شیبانی را با ۱۰ هزار سپاهی به نبرد با شورشیان آذربایجان و ارمنستان گسیل کرد. حرشی آذربایجان را آرام نمود و برای نبرد با ابومسلم به سوی ارمنستان رفت. ولی پیش از رسیدن وی، ابومسلم مُرد و رهبری شورش را سَکَن‌ بن موسی بیلقانی در دست گرفت. حرشی بیلقان را تصرف نمود و به مردم شهر امان داد، ولی قلع آن را ویران ساخت.

[۴۸] یعقوبی، احمد، تاریخ، ج۲، ص۴۲۶-۴۲۷، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.

در سال‌های آغازین سد ۳ق/۹م هنگامی که جنبش خرم‌دینان به رهبری بابک در ناحی بذّ آغاز شد، مردم بیلقان، آذربایجان و اران به او پیوستند.

[۴۹] مسعودی، علی، مروج ‌الذهب، ج۳، ص۴۴۲، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.

[۵۰] مسعودی، علی، مروج ‌الذهب، ج۳، ص۴۶۷، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.

طبری از عیسی‌ بن‌ یوسف، معروف به ابن‌اخت اصطفانوس نام برده است که به هنگام قیام بابک، پادشاه بیلقان بود

[۵۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۹، ص۵۴.

و او همان کسی است که عبدالله برادر بابک، پس از شکست خرم‌دینان از عرب‌ها در دژِ وی، در ۱۰ فرسنگی بیلقان پناه گرفت.

[۵۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۹، ص۱۹۳.

[۵۳] ابن‌خلدون، عبدالرحمن، العبر، ج۳۲، ص۳۲۶، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

مردم بیلقان یک‌بار دیگر نیز در خلافت مأمون (۱۹۸-۲۱۸ق/۸۱۴-۸۳۳م) شوریدند، اما سلیمان‌ بن‌ احمد بن‌ سلیمان‌ هاشمی، والی خلیفه شورشیان را سرکوب کرد.

[۵۴] یعقوبی، احمد، تاریخ، ج۲، ص۴۶۲، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.

از این همه شورش‌های پی‌درپی که در بیلقان روی داده است، چنین برمی‌آید که بیلقانیان اساساً مردمی گردنکش و پرخاشگر بوده‌اند.

[۵۵] مینورسکی، ولادیمیر، تاریخ شروان و دربند، ج۱، ص۴۵، ترجم محسن خادم، تهران، ۱۳۷۵ش.

[۵۶] نفیسی، سعید، بابک خرم‌دین، ج۱، ص۱۸۱، تهران، ۱۳۳۳ش.

مینورسکی از نوشته‌های مسعود بن ‌نامدار نویسند کُرد به تاریخ ۵۰۵ق/۱۱۱۱م یاد کرده که در آن داستان این گردنکشی‌ها منعکس گردیده است.

[۵۷] نفیسی، سعید، بابک خرم‌دین، ج۱، ص۱۸۱، تهران، ۱۳۳۳ش.

دوره شدادیان و مغولان و گرجیان

در ۳۸۳ق/۹۹۳م فضل بن‌ محمد شداد (فضلون) (از دودمان کُرد شدادیان آذربایجان و ارمنستان) بیلقان و بردعه را تصرف نمود. او در ۴۲۱ق، ص۱۰۳۰م، پسر خود، موسی را به بیلقان فرستاد تا با برادرش، اَسکویه که به کمک مردم بیلقان در برابر پدر شورش کرده بود، بجنگد، موسی به یاری روس‌ها بیلقان را گرفت و برادر شورشی خود را دستگیر کرد و کشت.

[۵۸] نفیسی، سعید، بابک خرم‌دین، ج۱، ص۱۸۱، تهران، ۱۳۳۳ش.

[۵۹] نفیسی، سعید، بابک خرم‌دین، ج۱، ص۱۸۱۱۶-۱۷، تهران، ۱۳۳۳ش.

[۶۰] Madelung, W, The Minor Dynasties of Northern Iran, The Cambridge History of Iran, vol IV, ed, R N Frye, London, 1975، ج۱، ص۲۴۰.

در ۶۱۸ق/۱۲۲۱م مغولان به بیلقان رسیدند و آن را محاصره کردند. مردم شهر از آن‌ها خواستند تا نماینده‌ای برای قرارداد صلح بفرستند. مغولان پذیرفتند و یکی از بزرگان خویش را فرستادند، ولی این نماینده به دست مردم شهر کشته شد. مغولان شهر را به تصرف درآوردند، خرد و کلان را کشتند، هرچه را یافتند به یغما بردند و شهر را به آتش کشیدند.

[۶۱] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۳۸۲-۳۸۳.

[۶۲] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۱، ص۵۳۳، به کوشش محمدروشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.

[۶۳] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۵۳۳.

پس از رفتن مغول‌ها، آن گروه از مردم بیلقان که گریختند و زنده مانده بودند، به شهر بازگشتند و تا آن‌جا که می‌توانستند باروی شهر را بازسازی کردند.

[۶۴] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۴۱۰.

در ۶۱۹ق گرجیان که به اران حمله کرده بودند، بر بیلقان دست یافتند و مردم این شهر یک‌بار دیگر و بیش از پیش دچار قتل و غارت گردیدند.

[۶۵] ابن‌اثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۴۱۰.

در ۶۲۴ق/۱۲۲۷م این شهر آن‌چنان ویران بود که قابل بازسازی به نظر نمی‌رسید. جلال‌الدین خوارزمشاه آن را به شرف‌الملکِ وزیر داد و او بیلقان را دوباره آباد ساخت.

[۶۶] نسوی، محمد، سیرت جلال‌الدین مینکبرنی، ج۱، ص۱۶۰، ترجم کهن فارسی، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۴۴ش.

هنگامی که هولاکوخان (حک‌ ۶۴۹-۶۶۳ق/۱۲۵۱-۱۲۶۵م) قلع بیلقان را محاصره کرد، گشودن آن مدت‌ها به درازا کشید، زیرا در نواحی بیلقان سنگ برای به کار انداختن منجیق نمی‌یافتند. به پیشنهاد خواجه نصیرالدین طوسی، درخت‌های بزرگ را انداختند و از چوب آن‌ها به شکل سنگ منجیق تراشیدند و در میانشان قلع ریختند و با آن برج و باروی قلعه را ویران ساختند و بدین ترتیب شهر را گشودند.

[۶۷] سمرقندی، دولتشاه، تذکره الشعراء، ج۱، ص۹۱، به کوشش محمدرمضانی، تهران،، ۱۳۳۸ش.

پس از این رویداد، بیلقان تا زمانی دراز، آباد نگشت.

[۶۸] رازی، امین احمد، هفت ‌اقلیم، ج۳، ص۳۰۵، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.

دوره تیموریان

در ۸۰۶ق/۱۴۰۳م امیر تیمور گورکانی فرمان داد در زمین‌های بیلقان طرح شهری را پی افکندند که شامل خندق، برج و بارو، خانه‌های بسیار، باغ و بوستان، ۴ بازار و دو دروازه بود. او ساختِ بخش‌های گوناگون شهر را به عهد شاهزادگان و بزرگان گذاشت. هم ساختمان‌ها، با خشت پخته در مدت یک ماه ساخته شد.

[۶۹] شامی، نظام‌الدین، ظفرنامه، ج۱، ص۲۸۸-۲۸۹، به کوشش محمدپناهی‌سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش.

[۷۰] یزدی،شرف‌الدین علی، ظفرنامه، ج۲، ص۳۸۵-۳۸۶، به کوشش محمدعباسی، تهران، ۱۳۳۶ش.

[۷۱] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش.

امیرتیمور همچنین فرمان داد تا برای آبیاری زمین‌های بیلقان از رود ارس، آبراهه‌ای کندند. این ابراهه نیز یک ماهه ساخته شد.

[۷۲] شامی، نظام‌الدین، ظفرنا

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.