پاورپوینت بیگ‌لربیگی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
9 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت بیگ‌لربیگی دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بیگ‌لربیگی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت بیگ‌لربیگی :

پاورپوینت بیگ‌لربیگی

بِیْگْلَرْبِیْگی، عنوانی مرکب از بیگ (= امیر)، لَر (= نشان جمع) و ی (= پسوند اضاف ترکی) به معنای امیر امیران، یا امیرالامرا می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – پیشینه واژه بیگ
۲ – شکل‌های گوناگون بیگ
۳ – معنا و کاربرد بیگلربیگی
۴ – در دوران سلجوقیان و ایلخانیان
۵ – در دوران عثمانیان
۶ – عنوان بیگلربیگی در ایران
۷ – فهرست منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع

پیشینه واژه بیگ

واژ بیگ یا بگ در زبان ترکی پیشینه‌ای کهن دارد و در سنگ نبشت اُرخُن

[۱] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۱، ص۳۸.

[۲] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۱، ص۵۸.

و سایر سنگ نبشته‌ها و متون دیگر ترکی

[۳] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۳، ص۳۱.

[۴] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۳، ص۶۱.

[۵] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۳، ص۹۰.

[۶] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۲، ص۷۴.

[۷] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۳، ص۱۱۲.

[۸] Orkun, H N, Eski Trk yaztlar, Ankara 1986، ج۳، ص۱۱۴.

به کار رفته است و در آن دوران به معنای رئیس طایفه یا قبایل کوچک، کارگزار نظامی و اداری خاقان بوده، که بر اثر دگرگونی روابط اجتماعی تغییر معنی داده است؛ از جمله به معنای امیر، والی، شاهزاده، سلطان، شوهر، آقا، تازه داماد و نیز ایزد و استاد در متون مانوی

[۹] Kashghari, M, Divan Lgat،ti،Trk, tr B Atalay, Ankara, 1986، ج۳، ص۵۵.

[۱۰] Kashghari, M, Divan Lgat،ti،Trk, tr B Atalay, Ankara, 1986، ج۱، ص۲۲.

[۱۱] Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, 1972، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳.

[۱۲] Maytrsimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, 1960، ج۱، ص۱۱.

[۱۳] Maytrsimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, 1960، ج۱، ص۱۳.

[۱۴] Maytrsimit, tr Sinasi Tekin, Erzurum, 1960، ج۱، ص۵۱.

[۱۵] Yudahin, K K, Krgiz sl, tr ATaymas, Ankara, 1988، ج۱، ص۱۰۴.

[۱۶] Azabaijan dilinin izahly lugati, ص۲۴۱، Baku, 1966.

[۱۷] Caferolu, A, ص۳۷، Eski Uygur trkesi szl, Istanbul, 1968.

نیز آمده است. بیگ از نظر آوایی نیز تغییراتی یافته، گاه به آغاز آن به پ و گ آخر آن به ک و ی تبدیل شده است.

[۱۸] Doerfer, G, Trkische und mongolische Element im Neupersischen, Wiesbaden, 1965، ج۲، ص۳۸۹.

[۱۹] Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, 1972، ج۱، ص۳۲۲.

دربار اصل این واژه که بی‌گمان غیرترکی و دخیل است، نظرهای گوناگونی ابراز شده است؛ حتی برخی آن را برگرفته از واژ بَغ ایرانی باستان (=خداوند) دانسته‌اند، اما در واقع، این واژه از کلم چینی پو (در چینی باستان: پَک؛

[۲۰] Karlgren, B, Analytic Dictionary of Chinese, Taipei, 1975.

) به معنای فرمانده ۱۰۰تن اخذ شده است که ترکان از روزگار باستان تحت‌تأثیر فرهنگ آنان بودند.

[۲۱] Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, 1972، ج۱، ص۳۲۲.

[۲۲] Doerfer, G, Trkische und mongolische Element im Neupersischen, Wiesbaden, 1965، ج۲، ص۴۰۳.

شکل‌های گوناگون بیگ

شکل‌های گوناگون بیگ از دیرباز همچون یک واژه، و گاه همراه نام‌های ترکی به زبان فارسی راه یافته است، مانند چغری بیک، طفرل بیک،

[۲۳] ناصرخسرو، سفرنامه، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش.

[۲۴] ناصرخسرو، سفرنامه، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش.

بگتگین،

[۲۵] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۸۰، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.

بگتغدی،

[۲۶] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۹۴، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.

محمودبیک،

[۲۷] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۴۴۵، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.

بگتوزون،

[۲۸] بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۸۶۵، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۰ش.

جیوش بک،

[۲۹] مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، ج۱، ص۴۱۴، تهران، ۱۳۱۸ش.

قراچه‌بیک،

[۳۰] نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ج۱، ص۳۵، ترجم احمد بن‌ محمد قباوی، تلخیص محمدبن‌زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۱ش.

بلکابک،

[۳۱] راوندی، محمد، راحهالصدور و آیهالسرور، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.

آخربک،

[۳۲] راوندی، محمد، راحهالصدور و آیهالسرور، ج۱، ص۱۴۵، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.

یغان‌بک

[۳۳] راوندی، محمد، راحهالصدور و آیهالسرور، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.

و الغ‌باریک.

[۳۴] راوندی، محمد، راحهالصدور و آیهالسرور، ج۱، ص۳۹۰، به کوشش محمداقبال، تهران، ۱۳۳۳ش.

معنا و کاربرد بیگلربیگی

به نظر می‌رسد که اصطلاح بیگلربیگی در زبان ترکی و مغولی کاربردی نداشته، و در روزگار فرمانروایی سلسله‌های ترک در ایران، یا در قلمرو فرهنگی ایران ساخته شده است و بیش‌تر احتمال دارد که ترجم یک اصطلاح فارسی و یا عربی دخیل در فارسی، و شاید ترجم کلمه به کلم امیرالامرا باشد که در دستگاه خلافت عباسی نخستین بار در ۳۲۴ق/۹۳۶م این عنوان و منصب به ابن‌رائق

[۳۵] مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۳، ص۱۲۲۴.

داده شد.

در دوران سلجوقیان و ایلخانیان

از بررسی منابع بازمانده چنین برمی‌آید که نخستین بار عنوان بیگربیگی به جای امیرالامرا یا ملک‌الامرا در دستگاه سلجوقیان آسیای صغیر که دیوانشان به زبان فارسی بود، به کار رفت و در دوران متأخر حکومتشان که مطیع ایلخانیان ایران به‌شمار می‌آمدند، این عنوان تداول یافت و صاحب آن همواره به فرماندهی کل سپاهیان گمارده می‌شد. بنابراین، ترکیباتی چون الغ‌بگلربگ، بگلربگ و بگلربگی را در منابع تاریخی آن دوره و سرزمین می‌توان فراوان یافت.

[۳۶] مولوی، محمد، مثنوی، ج۱، ص۸۰۲، به کوشش توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، ۱۳۷۸ش.

[۳۷] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیه، ج۱، ص۵۹۰، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.

[۳۸] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیه، ج۱، ص۵۹۶، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.

[۳۹] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیه، ج۱، ص۷۳۱، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.

برخی امرای بزرگ، مانند شمس‌الدین خاص اُغُز عنوان و لقب ملک‌الامرا و بیگلربیگی را باهم داشته‌اند.

[۴۰] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیه، ج۱، ص۵۵۰، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.

[۴۱] ابن‌بی‌بی، حسین، الاوامر العلائیه، ج۱، ص۵۵۴، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، ۱۹۵۶م.

در دوران آغازین ایلخانیان ایران این لقب کاربردی نداشت و در آثار جوینی و رشیدالدین از آن نشانی نیست. ظاهراً تاریخ وصاف قدیم‌ترین منبع تاریخ این دوره است که در آن‌جا در گزارش دوران کوتاه پادشاهی بایدو این عنوان به صورت بیکلاربیگی دیده می‌شود.

[۴۲] وصاف، تاریخ، ج۱، ص۲۸۴، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.

[۴۳] وصاف، تاریخ، ج۱، ص۶۱۴، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.

گیخاتو (گیغاتو)، سلف بایدو پیش از پادشاهی مدتی در سرزمین سلجوقیان آسیای صغیر مقیم بود و در دوران پادشاهی نیز بیش‌تر روی بدان سو داشت.

[۴۴] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، ج۲، ص۱۱۹۰، به کوشش محمدروشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.

[۴۵] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌ التواریخ، ج۲، ص۱۱۹۲، به کوشش محمدروشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.

احتمالاً در همین دوران، برخی از اصطلاحات و عناوین اداری و لشکری سلاجقه به دستگاه ایلخانیان راه یافته است. ابن‌فضل‌الله عمری جغرافی‌نویس و مورخ برجست عصر مملوکان مصر بر آن است که در عصر ایلخانیان امرای الوس ۴تن بودند و بکلاری بک (بیگلر بیگی)، یعنی امیرالامرا مهتر و سرور همه بود. وی آن‌گاه قتلو (قتلغ) شاه را بیگلربیگی عند غازان و اولجایتو و امیر چوپان را بیگلربیگی اولجایتو و ابوسعید می‌شناساند.

[۴۶] ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۳، ص۲۰۶، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۴۷] ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، التعریف بالمصطلح الشریف، ج۱، ص۶۸، به کوشش محمدحسین شمس‌الدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

[۴۸] قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی، ج۴، ص۴۲۴، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.

[۴۹] قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشی، ج۷، ص۲۶۲، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.

در دوران عثمانیان

جز در کتاب تزوکات تیموری که اصالت آن مورد تردید است و در آن بیگلربیگی جدا از امیرالامرا دانسته شده است،

[۵۰] تیموری، تزوکات، تحریر ابوطالب حسینی تربتی، ج۱، ص۲۷۰، به کوشش جوزف وایت، آکسفرد، ۱۷۸۳م.

از کاربرد بیگلربیگی در منابع عصر تیموریان و ترکمانان سندی در دست نیست. اما در روزگار و قلمرو صفویان و عثمانیان، اصطلاح بیگلربیگی با تغییر در مفهوم، احیاء و رواج دیگرباره یافت. بیگلربیگی در آغاز عصر عثمانیان به همان معنای دوران سلجوقیان یعنی امیرالامرا به کار می‌رفت. خیرالدین‌پاشا چندرلی،

[۵۱] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

لالا شاهین

[۵۲] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۹۸، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

و قره‌تمرتاش

[۵۳] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

[۵۴] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

[۵۵] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۳۱۶، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

بیگلربیگی بودند و دو تن نخست، وزیر نیز خوانده می‌شدند

[۵۶] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۱۵۴، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

[۵۷] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

و این نخستین نشان تعمیم دایر عمل بیگلربیگیان به امور کشوری است.
در زمان سلطان محمدعثمانی دو بیگلربیگی وجود داشت که یکی در آناتولی (بخش آسیایی قلمرو عثمانی)، و دیگری در روم ایلی (بخش اروپایی قلمروعثمانی) مستقر می‌شد.

[۵۸] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۲، ص۵۵۲، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

[۵۹] نشری، محمد، جهان‌نما، ج۲، ص۵۵۶، به کوشش فایق رشید اونات و محمد کویمن، آنکارا، ۱۹۴۹، ۱۹۵۷م.

با گسترش سرزمین عثمانیان و افزایش ولایات قلمرو آنان، شمار بیگلربیگیان نیز افزایش یافت و بر هریک از ولایات بزرگ امپراتوری یک بیگلربیگی گمارده شد. در سد ۱۱ق/۱۷م شمار بیگلربیگیان عثمانی به ۴۰تن رسید که غیراز ادار امور نظامی توسط سوباشیان، امور اداری قلمرو خویش را نیز به وسیل سَنجَق‌بیگیان که فرودست آنان به شمار می‌آمدند، در دست داشتند و تنها در امور قضایی دخالت نمی‌کردند. بیگلربیگیان از میان وابستگان خاندان سلطنتی، درباریان و سران یِنی‌چِری و از میان سنجق‌بیگیان برگزیده می‌شدند. در دور تنظیمات سازمان بیگلربیگی حذف شد و از ۱۲۸۱ق/۱۸۶۴م حاکمان ولایات والی نامیده شدند.

[۶۰] .EI2

[۶۱] Meydan،Larousse, Istanbul, 1980.

[۶۲] اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۶۵، ترجم ایرج نوبخت، تهران، ۱۳۶۸ش.

عنوان بیگلربیگی در ایران

عنوان بیگلربیگی در ایران کاربرد چندانی نداشت و بی‌گمان از حکومت‌های پیشین ایران به صفویان نرسیده بود، بلکه ترکمانان آناتولی که بیش‌تر هواخواهان و لشکریان و امیران دولت صفوی را تشکیل می‌دادند، این عنوان را از آن دیار به ارمغان آوردند. عنوان و منصب بیگلربیگی ظاهراً از دور فرمانروایی شاه طهماسب، احتمالاً در ۹۵۰ق/۱۵۴۳م

[۶۳] رهربرن، ک. م.، نظام ایالات در دور صفویه، ج۱، ص۲۹، ترجم کیکاووس جهانداری، ۱۳۴۹ش.

در ایران کاربرد یافت و بیگلربیگلیان صفوی مانند هم عنوانان خویش در عثمانی، حاکم و در عین حال، امیرالامرا و فرمانده نظامی بودند.

[۶۴] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجم مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.

[۶۵] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۳۹، ترجم مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.

[۶۶] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۷، ترجم مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.

براساس آنچه که در ‌دستورالملوک میرزا رفیعا

[۶۷] میرزا رفیعا، دستورالملوک، ج۱، ص۷۰بب‌، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، مجل دانشکده ادبیات، تهران، ۱۳۴۷ش، س۱۶، شم‌ ۱-۲.

و تذکره الملوک میرزا سمیعا

[۶۸] میرزا سمیعا، تذکره الملوک، ج۱، ص۴-۵، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۲ش.

آمده، ادار کشور در عصر صفوی برعهد ۴ والی و ۱۳ بیگلربیگی و نیز خوانین و سلاطین فرودست این دو گروه بوده است.

[۶۹] سانسون، سفرنامه، ج۱، ص۵۸، ترجم تقی تفضلی، تهران، ۱۳۴۶ش.

[۷۰] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجم مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.

ادعای موروثی بودن عنوان بیگلربیگی

[۷۱] مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۷۸، ترجم مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.

نابجاست، اما گاه فرزندان بیگلربیگیان به وسیل پادشاه به جای آنان گمارده می‌شدند.

[۷۲] اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۹۴۲، تهران، ۱۳۵۰ش.

[۷۳] اس

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.