پاورپوینت بنی عامر
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت بنی عامر دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بنی عامر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت بنی عامر :
بنیعامر بن صعصعه
از قبایل بزرگ عدنانی نجد و مهم شبه جزیره بودند.
فهرست مندرجات
۱ – شرح حال اجمالی
۲ – موقعیت جغرافیایی
۳ – جنگهای جاهلی
۳.۱ – گروه اول
۳.۲ – گروه دوم
۳.۳ – گروه سوم
۴ – آداب و باورهای بنیعامر
۵ – بنیعامر و اسلام
۵.۱ – حمایت از پیامبر
۵.۲ – بنیعامر بعد از هجرت
۵.۳ – مقاومت در برابر اسلام
۵.۴ – فتح مکه
۵.۵ – تسلیم در برابر اسلام
۵.۶ – عامر بن طفیل
۶ – شخصیتهای بنیعامر
۶.۱ – مردان عامری
۷ – بنیعامر پس از پیامبر
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
شرح حال اجمالی
بنیعامر از قبایل بزرگ و مهم شبه جزیره و از فرزندان عامر بن صعصعه بن معاویه بن بکر بن هوازن، از قبایل عدنانی بودند که از شاخه قیس بن عیلان منشعب شدند.
[۱] المعارف، ابن قتیبه، ج۱، ص۸۶.
[۲] جمهره انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۳.
منسوبان به آنها را عامری گویند.
[۳] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۵۳.
[۴] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۳.
[۵] الثقات، ابن حبان، ج۳، ص۳۱۱.
ریاست در قبایل قیس بن عیلان پس از تیرههای عَدوان، بنیفَزاره و عَبْس، در اختیار بنیعامر بود.
[۶] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۲۷.
مُرّه، غالب و ربیعه از دیگر فرزندان صعصعه بودند که در عرض بنیعامر، ریشه قبایل و بطونی مهم شدند.
[۷] انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۳، ص۲۸۶.
[۸] جمهره انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۲۷۱.
از عامر بن صعصعه که در جد نهم خود، عیلان، به جد هفدهم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میرسد، چهار پسر به نام هلال، ربیعه، نُمَیر و سُواءه باقی ماند که از آنها تیرههایی چون بنیکلاب بن ربیعه، بنینمیر بن عامر، بنیجعفر بن کلاب، بنیسواءه بن عامر، بنیقشیر بن کعب، و بنیهلال بن عامر شکل گرفتند. در مجموعههای منتسب به بنیعامر، بیشترین جمعیت از آنِ ربیعه بن عامر است.
[۹] جمهره انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۲۷۳.
[۱۰] الجوهره فی نسب النبی، محمد التلمسانی البری، ج۱، ص۳۸۲.
از یهودیان بنینضیر
[۱۱] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۹۰.
[۱۲] المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۶۴.
، بنیقریظه
[۱۳] تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۱۶۶.
و همچنین قبایل و تیرههای بنیغنی بن اعصر
[۱۴] المفصل، جواد علی، ج۵، ص۲۱۳.
، بُجیله
[۱۵] النسب، الهروی، ج۱، ص۲۶۴.
، ثقیف
[۱۶] المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۱۸، ص۱۹۰.
و اِیاد
[۱۷] المفصل، جواد علی، ج۲، ص۱۶۶.
به عنوان متحدان بنیعامر یاد شده است. آنان سخنوران و شاعرانی بنام داشتند که از آنها خطابهها و اشعاری ماندگار بر جای مانده است.
[۱۸] تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۴۱، ص۱۴۹.
[۱۹] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۹.
موقعیت جغرافیایی
گستردگی و پراکندگی بنیعامر، تعیین دقیق مناطق مسکونی آنها را دشوار میسازد؛ ولی میتوان عمده حضور آنها را در جنوب نجد و میان سکونتگاههای قبایل هوازن ، سُلیم و ثقیف دانست. «یَمامه»، «تُربه» نزدیک مکه ، «حَرّه بنیهلال» در شرق طائف ، «حِمَی ضریّه» در پیرامون مدینه در جهات مدینه، فدک و غوالی ، از دیگر مناطق مسکونی آنها بوده است.
[۲۰] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۲۵۰.
[۲۱] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۱۹۴.
[۲۲] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۲۶۷.
[۲۳] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۳، ص۹۸۹.
[۲۴] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۳، ص۱۱۹۵.
[۲۵] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۳، ص۱۲۲۱.
[۲۶] المفصل، جواد علی، ج۶، ص۱۸۸.
[۲۷] المفصل، جواد علی، ج۷، ص۲۵۶.
نیز از ذویقن، شرَف، شُریف و بئر معونه همگی در نجد و پیرامون آن، و خرّاء در غرب یمامه به عنوان برخی از مهمترین آبهای بنیعامر نام برده شده است.
[۲۸] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۳۰۲.
[۲۹] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
[۳۰] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۳، ص۱۱۹۵.
از کوههای آنها نیز میتوان از «نبکاء» در نجد، «اَخرجان»، «جَبَلّه» و «جشر» در ضریه یاد کرد.
[۳۱] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۱۰۴.
[۳۲] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۱۲۰.
[۳۳] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۱۴۱.
[۳۴] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۱۹۴.
[۳۵] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۴۲۳.
[۳۶] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۳، ص۱۱۹۵.
«قرماء» از حواشی یمامه، «اُضاح» در یمامه، «اُسن» چسبیده به یمن ، « تربه » نزدیک مکه و « جلذان » در شرق طائف از وادیهای بنیعامر، « ملهم » و « قران » در نجد، و « اکمه » و « صداره » در یمامه از روستاهای بنیعامر بودهاند.
[۳۷] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۱، ص۱۹۰.
[۳۸] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۱۹۴.
[۳۹] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۳، ص۱۱۹۵.
[۴۰] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۳، ص۱۲۲۱.
اینان زمانی در طائف، در ۱۲ فرسخی (۷۰ کیلومتری) مکه
[۴۱] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۴، ص۹.
سکنا داشتند. آوردهاند که آن گاه که بنیعامر به سبب جمعیت انبوه خود توانستند بر عدوانیهای هوازنی ساکن در طائف چیره شوند و آنها را از طائف بیرون رانند، این شهر را مسکن تابستانی خود، کنار نجد به عنوان مسکن زمستانی، قرار دادند. سپس پذیرفتند در برابر نیمی از محصولات کشاورزی سالانه طائف، شهر را به ثقیف واگذارند. بدین ترتیب، طائف را از دست دادند و از لشکرکشی بر ثقیف نیز چیزی عایدشان نشد.
[۴۲] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۶۸۴-۶۸۵.
[۴۳] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۴، ص۱۱-۱۲.
جنگهای جاهلی
درگیریها و نبردهای فراوان و مهم بنیعامر تا پیش از ظهور اسلام را که خود بیانگر گستردگی و قدرت آنها است، میتوان در سه گروه اصلی نبرد با کانونهای قدرت در شمال، جنوب و همچنین نبردهای داخلی دستهبندی کرد.
گروه اول
گروه اول که شامل نبردهای بنیعامر با بنیتمیم ، غَطَفان و همچنین نُعمان بن منذر حاکم حیره است، عبارتند از:«یوم شعب جَبَله» (۵۷ سال پیش از اسلام)
[۴۴] السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۰۰.
[۴۵] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۵۸۳.
[۴۶] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۱۰۴.
، «یوم ذی نَجَب» (یک سال پس از شعب جَبَله)
[۴۷] السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۰۱.
[۴۸] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۵۹۵.
[۴۹] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۷۰۹.
، «لیله الوَتِدَه»
[۵۰] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۵، ص۳۶۰.
و«یوم المروت»
[۵۱] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۱.
به عنوان چهار نبرد با بنیتمیم، «یوم منعج» در حمایت از بنیغنی ابن اعصر قاتلان شأس بن زهیر عَبْسی
[۵۲] ایام العرب، معمر ابوعبید، ج۱، ص۴۵۷.
[۵۳] المفصل، جواد علی، ج۵، ص۲۱۳.
، «یوم قَرَن»
[۵۴] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۴، ص۳۳۱.
، «یوم ساحوق»
[۵۵] معجم ما استعجم، عبدالله البکری، ج۱، ص۲۲۶.
،«یوم النباه/النباءه»
[۵۶] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۶۴۶.
[۵۷] المفصل، جواد علی، ج۱۸، ص۲۰۱.
، و رویارویی با غطفان و «یوم السُلان» که پس از تجاوز بنیعامر به کالای تجاری نعمان بن منذر رخ داد
[۵۸] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۹.
[۵۹] المفصل، جواد علی، ج۸، ص۹۹.
و ابوعبیده از آن با عنوان « یوم القرنتین » یاد کرده است.
[۶۰] ایام العرب، معمر ابوعبید، ص۵۴۹.
گروه دوم
در گروه دوم میتوان از این جنگها یاد کرد:« یوم خزاز »؛ بطون ربیعه بن عامر بن صعصعه و مُضر در انتخاب حاکمی از میان خود اختلاف کردند. پس تصمیم گرفتند که حاکمی از یمن از فرزندان شراحیل بن حارث آکل المرار را انتخاب کنند. ولی هر یک از ایشان یکی از فرزندان مرار را برگزید و پس از مدتی حاکمان خود را کشتند.
[۶۱] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۳۶۵.
پس از مرگ این حاکمان، یمنیها به خونخواهی آنها سپاهی به سوی مضریان و بنیعامر به راه انداختند. این سپاه با تحمل خسارات سنگین به یمن بازگشت.
[۶۲] معجم البلدان، یاقوت الحموی، ج۲، ص۳۶۵-۳۶۶.
برخی منابع «یوم خزاز» را با شرحی دیگر آوردهاند.
[۶۳] ایام العرب، معمر ابوعبید، ص۳۷۹-۳۸۴.
نبرد دیگر « یوم سفوان » میان تیرههای عامری بنیجعده و بنیقشیر با لخمیان یمن بود.
[۶۴] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۱۹۴.
نیز « جنگ فجار » در رویارویی با قریش و بنیکنانه روی داد.
[۶۵] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷.
[۶۶] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۶۱۹.
نبردی نیز با سپاه یمنی اعزامی از سوی ابرهه به فرماندهی بشر بن حصن رهبر بنیسعد و ابوجابر رهبر کنده در منطقه «تربه» صورت گرفت. این نبرد در ۵۴۷م. یعنی ۱۶ سال پیش از اعزام سپاه ابرهه برای ویرانی کعبه روی داد. عامریان در این نبرد دچار شکست سنگینی شدند. البته برخی گمان دارند که این نبرد مربوط به سپاه فیل است.
[۶۷] المفصل، جواد علی، ج۶، ص ۱۸۵.
گروه سوم
در گروه سوم نیز از« یوم الفتاه »
[۶۸] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۳۲۸.
روز غلبه بنیعامر بر بنیخالد بن جعفر بن کلاب، « یوم هرامیث »
[۶۹] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۲، ص۶۶۰.
[۷۰] المفصل، جواد علی، ج۸، ص۱۱۳.
و « یوم حرابیب »
[۷۱] معجم قبائل العرب، عمر کحاله، ج۱، ص۱۹۵.
هر دو میان بنیضباب و بنیجعفر بن کلاب، و « یوم فیف الریح »
[۷۲] الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۲.
روز غلبه بنیعامر بر بنیحارث بن کعب یاد شده است.
آداب و باورهای بنیعامر
بنیعامر نیز مانند بسیاری از قبایل شبه جزیره بتپرست بودند. اینان متولی نگهداری بتی به نام « ذواللبا » بوده
[۷۳] المفصل، جواد علی، ج۱۱، ص۲۱۴.
، همسان قریش، کنانه، خزاعه و ثقیف بر اثر تعصب و اهتمام فراوان به مناسک حج ، به حُمْس اشتهار داشتند.
[۷۴] السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۰۰.
[۷۵] النسب، الهروی، ج۱، ص۲۵۹.
[۷۶] المنمق، ابن حبیب، ج۱، ص۱۲۸.
این قبایل دارای عاداتی ویژه چون ترک وقوف در عرفات بودند و نیز برای دیگران احکامی خاص چون حرمت خوردن غذایی که از بیرون حرم به درون آورند یا وجوب طواف در لباس تهیه شده در حرم ، جعل کرده بودند.
[۷۷] السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳.
[۷۸] المنمق، ابن حبیب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸.
حمسیها همچنین باور داشتند که فرد مُحرِم حق ندارد از درِ خانه وارد آن شود، بلکه باید از پشت خیمه یا بالای سقف وارد خانه شود. خداوند با نزول آیه ۱۸۹ سوره بقره همراه رد این سنت جاهلی، از همه مسلمانان میخواهد که ضمن رعایت تقوا بر خلاف سنت گذشتگان از درِ خانه وارد شوند
[۷۹] مجمع البیان، الطبرسی، ج۲، ص۲۵.
:(وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
[۸۰] بقره/سوره ۲، آیه ۱۸۹.
از دیگر باورهای بنیعامر و قبایلی چون ثقیف و خزاعه، حرمت خوردن بخشی از محصولات زراعت خود و گوشت برخی از حیوانات بود، مانند بحیره (ناقهای که پس از پنجمین زایمان گوشش را میشکافتند و رهایش میکردند
[۸۱] جامع البیان، الطبری، ج۹، ص۳۴.
[۸۲] مجمع البیان، الطبرسی، ج۳، ص۴۳۱.
) یا سائبه (شتریکه با نذر آن را رها میکردند یا چون ۱۰ بچه ماده زاییده بود، آن را رها مینمودند و دیگر نه بر آن سوار میشدند و نه از شیر آن میخوردند
[۸۳] جامع البیان، الطبری، ج۹، ص۳۵.
[۸۴] مجمع البیان، الطبرسی، ج۳، ص۴۳۲.
) یا وصیله (گوسفندی که هفت بار فرزند میآورد یا دوقلو میزاید) و یا حام (حیوان نری که با تلقیح ۱۰ فرزند میآورد و از آن پس بر پشت آن بار نمینهادند).
[۸۵] جامع البیان، الطبری، ج۹، ص۳۶.
[۸۶] مجمع البیان، الطبرسی، ج۳، ص۴۳۲.
خداوند با نزول آیه ۱۶۸ سوره بقرهبا رد اینگونه باورها، مردم را به استفاده صحیح و حلال از نعمتهای خود سفارش میکند
[۸۷] مجمع البیان، الطبرسی، ج۱، ص۴۵۹.
[۸۸] زاد المسیر، ابن الجوزی، ج۱، ص۱۳۱.
:(یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ).
[۸۹] بقره/سوره ۲، آیه ۱۶۸.
بنیعامر و اسلام
با بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنیعامر نیز مانند بسیاری از قبایل حجاز و شبه جزیره عربستان، واکنشهای متفاوت نشان دادند. برخی از آنان اسلام آوردند و گروهی عناد ورزیده، به توهین و آزار پیامبر و مسلمانان پرداختند. بسیاری نیز بیطرفی برگزیدند و در انتظار روشن شدن ارتباط پیامبر و قریش ماندند. با توجه به گستردگی قبیله بنیعامر و حضور آنها در نقاط گوناگون، میتوان گونه واکنش آنها به ظهور اسلام را با توجه به شرایط زیستمحیطی و منطقه سکونت آنها بررسی کرد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از اعلام آشکار دعوت به اسلام، از موسم حج و حضور قبایل گوناگون در مکه بهره میجست و به تبیین و تبلیغ دین خود میپرداخت. بنیعامر نیز از این دعوت پیامبر بینصیب نماندند. در یکی از این موارد، پیامبر با حضور میان تیره بنیکعب بن ربیعه، اصول و باورهای اسلامی را به آگاهی آنها رساند.
حمایت از پیامبر
این دعوت که نخست با اقبال بنیعامر روبهرو شده بود، پس از حضور بَیْحره بن فراس از بنیقُشیر و توهین وی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بینتیجه ماند.
[۹۰] السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۲۴.
برخی منابع با پرداخت جزئیتر به این واقعه، آوردهاند که پس از بیادبی بیحره/بحیره به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زنی مسلمان از بنیعامر به نام ضباعه دختر عامر بن قرط، بنیعامر را به حمایت از پیامبر فراخواند. پس سه تن از جوانان عامری به نام غطیف و غطفان بن سهل و عروه/عذره بن عبدالله بن سلمه به رویارویی با بیحره برخاستند. در آن سو، دو تن از مردان تیره بنیقشیر و بنیعقیل در حمایت از بیحره با اینان درگیر شدند که به شهادت یاوران پیامبر انجامید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این زمینه فرمود:«اللهم بارک علی هؤلاء و العن هؤلاء»
[۹۱] البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۱۴۱.
[۹۲] سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی، ج۲، ص۴۵۵.
. همچنین آوردهاند که این تیره عامری در بازگشت به سرزمین خود اخبار موسم حج و حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را برای پیرمردی از مردم خود گزارش کردند. پیرمرد با شنیدن این سخنان، همراه گواهی بر حقانیت پیامبر به نکوهش کسانی پرداخت که به او بیحرمتی کرده بودند.
[۹۳] السیره النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۲۵.
این گزارشها تأییدگر اسلام آوردن برخی از بنیعامر تا پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه است؛ تاریخنگاران از حضور چندباره مردان و بزرگانی از بنیعامر نزد پیامبر و پرسش از دعوت او وحتی درخواست معجزه
[۹۴] تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۶۵.
[۹۵] تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۴۵۸.
[۹۶] تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۴، ص۳۶۲-۳۶۳.
گزارش دادهاند. آوردهاند که یکی از بزرگان بنیعامر نزد پیامبر آمد و از او درباره ماهیت و حقیقت دینش در مقایسه با دینهای ابراهیم علیه السلام ، عیسی علیه السلام و موسی علیه السلام پرسید و با شنیدن پاسخهای پیامبر، اسلام آورد.
[۹۷] تاریخ طبری، الطبری، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۳.
[۹۸] تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۴۶۹-۴۷۳.
بنیعامر بعد از هجرت
با هجرت پیامبر به مدینه و گسترش و تقویت اسلام، رویکرد بنیعامر به پیامبر فراگیرتر شد. به سال چهارم ق. ابوبراء عامر بن مالک بن جعفر ملقب به ملاعب الاسنّه از بزرگان بنیعامر و تیره بنیکلاب ، با حضور در مدینه و دیدار با رسول خدا، از وی درخواست کرد مسلمانانی را برای تبلیغ اسلام در میان بنیعامر مستقر در نجد اعزام کند. وی ضمن پذیرش حمایت از مبلغان، نگرانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از احتمال وقوع خطر جانی برای آنها برطرف کرد.
[۹۹] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۸۴.
[۱۰۰] الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵۱.
[۱۰۱] المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۴۶.
این حرکتِ رئیس و بزرگ بنیعامر بیانگر پدیداری زمینه گسترش اسلام میان بنیعامر در سال چهارم ق. است. از سوی دیگر، برخی از عامریان نیز با آن که اسلام نیاورده بودند، در جوار و حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار گرفتند. در این زمینه، میتوان به داستان دو عامری اشاره کرد که به دست عمرو بن امیه ضمری پس از رخداد بئر معونه کشته شدند
[۱۰۲] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۸۶.
[۱۰۳] الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵۱.
[۱۰۴] المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۵۱.
و همین موجب شد که پیامبر برای پرداخت دیه آنها از بنینضیر، متحد بنیعامر، یاری گیرد.
[۱۰۵] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۹۰.
[۱۰۶] المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۶۴.
مقاومت در برابر اسلام
در برابر این گروه از عامریان مسلمان یا متمایل به اسلام، افراد و تیرههایی نیز همه توان خود را در رویارویی با اسلام و مسلمانان صرف کردند. این برخوردها حتی در سال نهم ق. و در رویداد اعزام هیئت نمایندگی به مدینه نیز گزارش شده است. اما گستردگی آن تا اندازهای نبود که بتوان بیشتر بنیعامر را معاند اسلام معرفی کرد. اسارت دو تن از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دست بنیعامر که در واکنش به آن، پیامبر نیز مردی از ثقیف، متحد بنیعامر، را اسیر کرد
[۱۰۷] المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۱۸، ص۱۹۰.
؛ تهییج و تحریک بنیعامر به دست عامر بن طُفیل، از بزرگان بنیعامر و از تیره بنیجعفر بن کلاب، برای قتل مبلغان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
[۱۰۸] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۸۵.
[۱۰۹] الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵۲.
[۱۱۰] المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۴۷.
؛ و شرکت تیره بنیهلال بن عامر در نبرد حنین کنار هوازن به سال هشتم ق.
[۱۱۱] التنبیه و الاشراف، المسعودی، ج۱، ص۲۳۵.
نمونههایی از عنادورزی عامریان با اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به شمار میروند. همچنین برخی از اینان در واکنش به اسلام آوردن قبایلی چون غِفار، اَسْلم و جُهَینه، با انکار خداوند و تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مدعی شدند که اگر در این دین خیر و سودی بود، خودشان زودتر به آن ایمان میآوردند. خداوند با نزول آیه ۱۱ سوره احقاف به این امر اشاره میکند
[۱۱۲] التبیان، الطوسی، ج۹، ص۲۷۳.
[۱۱۳] مجمع البیان، الطبرسی، ج۹، ص۱۴۲.
[۱۱۴] مبهمات القرآن، بلنسی، ج۲، ص۴۸۹.
:(قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا إِلَیْهِ وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدیمٌ).
[۱۱۵] احقاف/سوره ۴۶، آیه ۱۱.
همچنین در منابع از تدارک دو سریه ، یکی به فرماندهی ابوبکر به سوی بنیکلاب در ناحیه ضریه
[۱۱۶] التنبیه و الاشراف، المسعودی، ج۱، ص۲۲۷.
و دیگری به فرماندهی ضحاک بن سفیان کلابی به سوی تیره قرطاء از بنیکلاب
[۱۱۷] الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۱۶۲.
[۱۱۸] تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۲، ص۵۹۸.
گزارش شده است. از سریههای عمر بن خطاب
[۱۱۹] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۶۰۹.
[۱۲۰] التنبیه و الاشراف، المسعودی، ج۱، ص۲۲۷.
و شجاع بن وهب
[۱۲۱] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۹۴.
به تربه و رکبه از زمینهای بنیعامر نیز سخن رفته است. در این گزارشها هیچ اشارهای به بنیعامر نشده است. از این رو، احتمال میرود که این اعزامها با هدف برخورد با ساکنان غیر عامری این مناطق رخ داده باشد.
فتح مکه
با فتح مکه به سال هشتم ق. گروهی از بزرگان تازه مسلمان شده بنیعامر کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حنین رودررویِ خویشاوندان هوازنی خود قرار گرفتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با هدف نرم کردن قلبهای این دسته از عامریان، پس از دستیابی به غنیمتهای حنین، مقداری از آن را به برخی از بزرگان و سران آنان بخشید
[۱۲۲] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۹۵.
که به مؤلفه القلوب شهرت یافتند. ابن هشام به بزرگانی از تیره بنیربیعه بن عامر بن صعصعه چون عَلقمه بن علاثه، لبید بن ربیعه و خالد بن هوذه در جمع این افراد اشاره کرده است.
[۱۲۳] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۹۵.
تسلیم در برابر اسلام
با آغاز سال نهم ق. و ورود هیئتهای گوناگون قبایل به مدینه و اعلام اسلام و تابعیت از حکومت مدینه، قبیله بنیعامر و تیرههای گوناگون آن نیز جداگانه هیئتهایی را اعزام کردند که از آن میان، میتوان به تیرههایی چون بنیروأس بن کلاب، بنیعقیل بن کعب، بنیجَعده بن کعب، بنیبکاء، بنینُمَیر بن عامر، بنیقشیر بن کعب و بنیکلاب اشاره کرد.
[۱۲۴] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۴.
[۱۲۵] تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۲، ص ۵۹۷.
پیامبر پس از اعلام اسلام هر گروه، افرادی از آنها را مأمور گردآوری زکات قبیله خود میکرد
[۱۲۶] اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۸۲.
[۱۲۷] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۰۰.
[۱۲۸] تاریخ خلیفه، خلیفه بن خیاط، ج۱، ص۶۳.
و به برخی از بزرگان آنها هدایایی میداد.
[۱۲۹] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۰۲.
همچنین به دستور او نامههایی در تأیید اسلام آنها نوشته میشد و در اختیار آنها قرار میگرفت تا به قبیله خود عرضه کنند.
[۱۳۰] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۳.
عامر بن طفیل
میان هیئتهای بنیعامر، هیئتی که به وفد بنیعامر بن صعصعه معروف شده و ریاست آن را عامر بن طفیل و اَرْبد بن قیس و جبّار بن سَلَمی، هر سه از تیره بنیجعفر بن کلاب، بر عهده داشتند، قابل توجه است؛ زیرا عامر بن طفیل آن گاه که با درخواست مردم خود درباره اسلام آوردن، روبهرو شد، ضمن اعلام عدم تبعیت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با هدف کشتن او با کمک اربد بن قیس در قالب هیئتی وارد مدینه شد. چون نزد رسول خدا رسید، از پیامبر خواست تا با او در خلوت سخن گوید. او این را به ایمان آوردن عامر مشروط کرد. عامر تقاضای خود را تکرار نمود، به این امید که اربد از فرصت بهره جوید و با شمشیرش پیامبر را بکشد. اما در این توطئه توفیق نیافت.
[۱۳۱] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۵۶۷-۵۶۸.
به گفته برخی منابع، عامر خواهان جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دریافت یک چهارم غنایمی بود که در روزگار جاهلیت « مرباع » خوانده میشد.
[۱۳۲] تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۲، ص۵۱۹.
[۱۳۳] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۱۰.
از آن جا که پیامبر برای او هیچ سهمی قائل نشد، وی با این تهدید که مدینه را پر از سواره و پیاده خواهد کرد، از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیرون شد. سپس پیامبر از خداوند هدایت بنیعامر و دفع شر عامر بن طفیل را درخواست نمود.
[۱۳۴] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۵۶۸.
[۱۳۵] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۱۰.
[۱۳۶] تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۲، ص۵۱۹.
برخی گزارشها از نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عامر گزارش دادهاند.
[۱۳۷] تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۲، ص۵۱۹.
به هر روی، عامر در راه بازگشت به سرزمین خود، بر اثر غدهای که در گردن او ایجاد شد، در منزل زنی از بنیمَسلول مُرد.
[۱۳۸] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۵۶۸.
[۱۳۹] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۱۰.
اربد نیز آن گاه که نزد قوم خود بازگشت، بر اثر صاعقهای هلاک شد.
[۱۴۰] السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۵۶۹.
[۱۴۱] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۳۱۰- ۳۱۱.
[۱۴۲] تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۲، ص۵۱۹.
شخصیتهای بنیعامر
از زنان معروف بنیعامر چند تن را میتوان یاد کرد؛ از جمله: همسران پیامبر از این قبیله چون زینب دختر خزیمه بن حارث از بنیهلال ، معروف به ام المساکین که به سال سوم ق. خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بخشید
[۱۴۳] النسب، الهروی، ج۱، ص۲۶۴.
[۱۴۴] المحبر، ابن حبیب، ج۱، ص۸۳.
[۱۴۵] المنتخب، الطبری، ج۱، ص۸۸.
[۱۴۶] تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۰۶.
و خداوند با حلال شمردن وی برای رسول خدا، چنین ازدواجهایی را تنها درباره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جایز دانست (احزاب/۳۳، ۵۰)؛ میمونه دختر حارث بن حزن که به سال هفتم ق. پس از عمره القضاء در من
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.