پاورپوینت بشر بن ابی خازم
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت بشر بن ابی خازم دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بشر بن ابی خازم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت بشر بن ابی خازم :
پاورپوینت بشر بن ابی خازم
بِشْرِ بْنِ اَبی خازِم، فرزند عمرو بن عوف، از بنی اسد، شاعر اواخر عصر جاهلی بود.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – مدیحه سرایی برای حاتم
۳ – حوادث مهم در زندگی بشر
۳.۱ – زمان حوادث مذکور
۴ – کشاکش بشر با اوس
۵ – اسارت بشر
۶ – روایت مرگ بشر
۷ – دیوان وی
۷.۱ – جمعآوری دیوان بشر
۷.۲ – شروح نوشته شده بر دیوان
۷.۳ – اهمیت اشعار وی
۷.۴ – سیر تاریخی چاپ
۷.۵ – کلمات فارسی در دیوان وی
۸ – فهرست منابع
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
معرفی اجمالی
نام پدرش به نقل ابن شجری
[۱] ابن شجری، مختارات شعراءالعرب، ج۱، ص۲۲، چاپ محمودحسن زناتی، قاهره ۱۹۲۶.
«عَمرو» است. از اوایل زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست.
بشر هم در شعر اعتبار داشت و هم جنگجویی دلاور بود؛ با اینهمه، کسی شرح جامعی از زندگی و شعر او به دست نداده است و منابع هریک تنها گوشهای از حوادث زندگی او و یا قطعاتی از آثارش را نقل کردهاند: در اواخر سده ۴ق، ضبی ۴ قصیده از او نقل کرده است، به همین سبب، بعدها، در شروح مفضلیات او به بسیاری از حوادث مربوط به او اشاره کردهاند. در آغاز سده ۳ق، ابن سلام نامش را در طبقه دوم شاعران بزرگ جاهلی نهاده، سپس ابن حبیب در اسماء المغتالین یکی از حوادث زندگی او را آورده است. جاحظ علاوه بر چندین استشهاد در الحیوان، به جعلی بودن بسیاری از اشعار منسوب به او تصریح میکند. ابن قتیبه از معارضه او با اوس و وجود «اقواء» در شعرش سخن میگوید. مبرد نیز در الکامل به کشاکش میان او و اوس اشاره میکند. ابوزید قرشی، یکی از قصاید او را در شمار «مُجمهرات» خود مینهد. در سده ۴ق ابوالفرج اصفهانی، داستان رابطه او را با حاتم طائی – که گویا سراسر ساختگی است – بر روایات پیشین میافزاید و مرزبانی موضوع «اِقواء» در شعر او را تکرار میکند. در سده ۶ق روایت مبرد عیناً در ثمار القلوب ثعالبی بازگو میشود. در سده ۵ق ابن شجری قطعاتی از او را در برگزیدههای خود نقل میکند. سرانجام در سده ۱۱ق، خزانه الادب عبدالقادر بغدادی یکی از منابع مهم میگردد، زیرا بغدادی بیش از همه به شرح احوال او پرداخته است و افزون بر این، ادعا میکند که مجموعهای از اشعار او را که ابوعبیده در سده ۳ق گردآوری کرده بود، در اختیار داشته است.
مدیحه سرایی برای حاتم
در منابع از همراهی او با عُبیدبن اَبرَص (مقتول در ۶۰۶ میلادی) و نابغه ذُبیانی، شاعر بزرگ عرب (متوفی ۱۸ پیش از هجرت) و دیدارشان با حاتم طایی و مدیحه سرایی هر کدام از ایشان درباره بخشندگی حاتم، و سفرشان به حیره و ملاقاتشان با نُعمان بن منذر ماءالسَّماء، پادشاه لَخْمی، سخن گفته شده است
[۲] ابن بکّار، زبیر، الاخبارالموفقیات، ج۱، ص۴۱۳، چاپ سامی مکی العانی، بغداد ۱۹۷۲.
[۳] ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۳۶۶ـ ۳۶۷، بیروت (بی تا).
[۴] ابن قاسم قالی، اسماعیل، کتاب ذیل الامالی والنّوادر، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۵] بغدادی، عبدالقادر، خزانه الارب و لب لباب لسان العرب، ج۳، ص۱۲۸، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۹۶۷ـ۱۹۸۰.
در برخی از منابع
[۶] عسکری، حسن بن عبدالله، جمهره الامثال، ج۱، ص۳۳۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۴/۱۹۶۴)، چاپ افست بیروت (بی تا).
نیز ابیاتی از بشر در بحر رجز، همراه با گفتاری کوتاه از وی در ستایش حاتم، وجود دارد که آنها را در دیوانش نمییابیم.
حوادث مهم در زندگی بشر
از آنجا که زندگى بشر، با حوادث دو جنگ نسبتاً مهم عصر جاهلى درآمیخته است، ناگزیر روایات مربوط به ایامالعرب نیز به او پرداختهاند شرح مفضلیات، ابن عبدربه، ابن اثیر، و اخیراً جادالمولى و دیگران. از میان معاصران، هارتیگان نخستین کسى است که به زندگى او پرداخته است. آنگاه در ۱۹۹۱م، عادلفریجات، کتاب بشر بن ابى خازمالاسدی، حیاته و شعره را نگاشت؛ اما او چیز تازهای بر آنچه عزت حسن در مقدمه دیوان نگاشته، نیفزوده است. با اینهمه، جزئیاتى که درباره تکتک قصاید و انتساب اشعار به شاعران گوناگون آورده، گاه سودمند است
در شرح احوال بشر، دو حادثه مذکور است که تا حدودی اعتبار تاریخی دارند: یکی یوم جنگ نِسار است و دیگری یوم جِفار. جنگ نخست میان بنی اسد و همپیمانان ایشان، ضبه، طی و غطفان در برابر بنی عامر و همپیمان اصلیشان بنی سعد تیره تمیم رخ داد و در آن بنی اسد پیروز شدند و بسیاری از مردان دشمن را کشتند. انگیزه جنگ جفار آن بود که بنیتمیم در پی گرفتن انتقام برآمدند؛ اما بنی اسد بار دیگر بر آنان پیروز شدند. بشر در این جنگ حضور فعال داشت و در هجای بنی تمیم چندان اصرار ورزید که از سوی دیگران سرزنش شد.
[۷] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۷ ۶۲۰.
اشارات بشر به این جنگها و به ویژه یادآوری نام سران جنگجو قابل عنایت است.
[۸] حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشربن ابی خازم هم، ج۱، ص۲۳_ ۲۵.
زمان حوادث مذکور
زمان این دو نبرد، مانند همه ایامالعرب روشن نیست. در النقائض ابوعبیده،
[۹] ابوعبیده، معمر، النقائض نقائض جریر و فرزدق، ج۲، ص۷۹۰، بیروت، دارالکتاب العربی.
تاریخ ۲۷ سال پیش از مبعث، یعنی حدود سال ۵۸۳م آمده است، اما گروهی از مستشرقان حدود ۱۰ سال پیش از آن را ترجیح دادهاند.
[۱۰] فریجات، عادل، بشربن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۶۴، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
[۱۱] ابن عبدربه، احمد، العقدالفرید، ج۶، ص۹۹، به کوشش عبدالمجید ترحینی، بیروت، ۴۰۴ق/۹۸۳م.
[۱۲] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۷ ۶۲۰.
تعیین تاریخ این حوادث، از آن جهت اهمیت دارد که میتواند ما را به تعیین محدوده زمانی زندگی بشر راهنمایی کند و سرانجام به آنجا برساند که بگوییم بشر «اندکی پیش از اسلام» میزیسته است. در روایت دیگری که جاحظ آورده،
[۱۳] جاحظ، عمرو، الحیوان، ج۶، ص۴۵۹، بهکوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۳۸۸ق/۹۶۹م.
[۱۴] جاحظ، عمرو، الحیوان، ج۶، ص۲۷۸، بهکوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۳۸۸ق/۹۶۹م.
آمده است که در نبردی معروف به فِجار، هم حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرکت داشته است، هم بشر.
کشاکش بشر با اوس
مهمترین حوادثی که اساس زندگینامه بشر، و نیز دستمایه بخش اعظم دیوان را تشکیل میدهد، داستان کشاکش او با اوس بن حارثه مهتر قبیلهای از قوم طیء است که البته بنا به روال همیشگی اینگونه اخبار از رگههای افسانهآمیز آکنده است: نعمان بن منذر (حک ۵۸۰ – ۶۰۲م) بزرگان عرب را به حیره خوانده بود تا در مراسمی، بر تن شریفترین آنان خلعتی گرانبها بپوشاند. این جامه افتخار، سرانجام به اوس بن حارثه رسید. سران دیگر قبایل به خصوص بنی عدی بن اخزم به خشم آمدند و از حطیئه خواستند که اوس را هجو کند و در برابر، ۳۰۰ ناقه بستاند هم زمانی بشر با حطیئه که گویا تا زمان معاویه زنده بود، قابل توجه است. حطیئه سرباز زد، اما بشر کار را بر عهده گرفت و اوس را آماج هجاهای گزنده خویش قرار داد (۶قصیده در دیوان). به آسانی میتوان حدس زد که جایزه قبایل، تنها انگیزه او در این اقدام پر مخاطره نبوده است و شاید بتوان رقابتهای کهن نژادی – قبیلهای را علت اصلی آن دانست.
این هجاهای گزنده، اوس را سخت خشمناک کرد، چندان که سوگند خورد که بشر را در آتش بسوزاند؛ اما بشر به هجاگویی ادامه داد.
[۱۵] ابن ابى خازم، بشر، دیوان، ص۹۱، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
سرانجام، اوس به او حمله آورد و شتران را بازستاند. بشر در درون قبیله خود پناه گرفت و باز هجا گفت و به قدرت قبیله خویش بالید.
[۱۶] ابن ابى خازم، بشر، دیوان، ص۴، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
[۱۷] ابن ابى خازم، بشر، دیوان، ص۲۱_۲۳، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
اوس به یاری عشیره جدیله از طیء بر بنی اسد تاخت. از آن پس، دیگر هیچ قبیلهای جرات آن را نیافت که بشر گریزان را پناه دهد.
[۱۸] مبرد، محمد، الکامل، ج۱، ص۲۳۱ ۲۳۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و شحاته، قاهره، مکتبه نهضه مصر.
[۱۹] ثعالبی، عبدالملک، ثمارالقلوب، ج۱، ص۱۱۸ ۱۱۹، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۳۸۴ق/۹۶۵م.
[۲۰] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۲۶ ۶۲۷.
[۲۱] حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشربن ابی خازم هم، ج۱، ص۲۵_ ۲۸.
این نبرد اخیر همان است که «یوم ظهر الدهناء» نیز خوانده شده است.
[۲۲] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۲۶.
اسارت بشر
ماجرای اسیر شدن او به دست اوس نیز مانند دیگر روایات، چند گونه است: در روایت اولِ ابوعبیده،
[۲۳] بغدادی، عبدالقادر، خزانهالادب، ج۴، ص۴۴۴، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
وی به عشیره نَبهان از طیء حمله کرد، اما زخم برداشت و اسیر شد. اوس در برابر ۲۰۰ شتر، او را از بنی نبهان گرفت. در روایت دوم،
[۲۴] بغدادی، عبدالقادر، خزانهالادب، ج۴، ص۴۴۵، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
بشر اسیر تیرهای شد که با اوس خویشاوندی داشتند، و ایشان او را به اوس تحویل دادند. در روایتسوم،
[۲۵] ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۲۷.
بشر در جست و جوی پناه، نزد جندب از بنی کلاب رفت و او برخلاف آیین مهمانداری، او را به اوس سپرد.
[۲۶] ابن شجری، هبهالله، مختارات شعراءالعرب، ج۱، ص۲۴، بیروت، ۴۱۲ق/۹۹۲م.
[۲۷] فریجات، عادل، بشربن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۱۰۵، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
آزادی بشر که گویند به میانجیگری مادر اوس رخ داد، در شاعر اثری ژرف نهاد، چندان که سوگند خورد دیگر کسی جز اوس را مدح نگوید. منابع کهن اشاره میکنند که او در برابر ۵قصیده هجا، ۵قصیده در مدح اوس سرود.
[۲۸] ابن قتیبه، عبیدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۶۳، به کوشش دخویه، لیدن، ۹۰۲م.
[۲۹] ابن شجری، هبهالله، مختارات شعراءالعرب، ج۱، ص۲۴، بیروت، ۴۱۲ق/۹۹۲م.
[۳۰] بغدادی، عبدالقادر، خزانهالادب، ج۴، ص۴۴۴_ ۴۴۵، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
اما عزت حسن
[۳۱] حسن، عزت، مقدمه بر دیوان بشربن ابی خازم هم، ج۱، ص۳۱.
تصریح میکند که در دیوان، در مدح و هجای اوس، ۶قصیده یافته است.
روایت مرگ بشر
روایت مرگ بشر نیز از سخنان افسانهآمیز تهی نیست: در اثنای نبرد با بنی صَعصَعه، خواست جوانی را به اسارت گیرد، جوان تیری به قلب او زد، با اینهمه، شاعر جنگآور او را دربند کشید، اما چون شب هنگام مرگ خود را نزدیک دید، جوانمردانه آزادش کرد؛ سپس افراد بنی اسد گرد او جمع شدند و خواستند که وصیت کند. وی قصیدهای خطاب به دخترش عمیره سرود و در آن ماجرای مرگ خود را شرح داد.
[۳۲] ابن ابى خازم، بشر، دیوان، ص۲۴_۳۰، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
این داستان و قصیده رثا در بسیاری از منابع آمده است
[۳۳] ابن حبیب، محمد، «اسماءالمغتالین»، نوادر المخطوطات، ج۱، ص۲۱۴_ ۲۱۵، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۳۷۴ق/۹۵۴م.
[۳۴] مرزبانی، محمد، معجمالشعراء، ج۱، ص۲۲۲، به کوشش ف کرنکو، قاهره، ۳۵۴ق.
[۳۵] ابن شجری، هبهالله، مختارات شعراءالعرب، ج۱، ص۲۷، بیروت، ۴۱۲ق/۹۹۲م.
[۳۶] بغدادی، عبدالقادر، خزانهالادب، ج۲، ص۴۴۱_ ۴۴۲، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
و به رغم اعتباری که برای این قصیده قائل شدهاند، نمیتوان با جاحظ
[۳۷] جاحظ، عمرو، الحیوان، ج۶، ص۲۷۹، بهکوشش عبدالسلام محمدهارون، بیروت، ۳۸۸ق/۹۶۹م.
که آن را جعلی میداند، هم داستان نشد.
خبر دیگری را نیز ابن قتیبه
[۳۸] ابن قتیبه، عبیدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش دخویه، لیدن، ۹۰۲م.
و ابوالفرج اصفهانی
[۳۹] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۳۶۷، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۹۷۰م.
و بغدادی
[۴۰] بغدادی، عبدالقادر، خزانهالادب، ج۳، ص۱۲۸_ ۱۲۹، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
و دیگران آوردهاند که با وجود اصرار بعضی بر صحت آن،
[۴۱] فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۷۹_ ۸۴، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
از هر جهت ساختگی مینماید، و آن ماجرای رفتن بشر به همراهی عبید بن ابرص و نابغه ذبیانی، به سوی نعمان بن منذر و ملاقات با حاتم طائی در نیمه راه سفر است.
دیوان وی
دیوان بشر شامل ۴۶ قطعه و قصیده (۷۹۷ بیت) و شماری بیت پراکنده (که افزون بر اینها ۱۰ قطعه نیز با عنوان زیادات به دیوان ملحق شده است) رنگ و بوی جاهلی دارد. بسیاری از قطعات فخر و مدح و رثا
[۴۲] ابن ابى خازم، بشر، دیوان، ص۱۲۳، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
و وصف و مقدمههای تغزلی در آغاز قصاید، در واژگان و تعابیر، اصیل به نظر میآید. قطعاتی که در آنها سگان شکاری و گاوان وحشی گریزنده وصف شدهاند، بیش از همه چشمگیر است، به خصوص که گاه در قطعات گوناگون، چارچوب تقریباً یگانهای – که گمان تقلید و تکرار در خیال بر نمیانگیزد – به کار رفته است.
[۴۳] ابن ابى خازم، بشر، دیوان، ص۵۱، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
[۴۴] ابن ابى خازم، بشر، دیوان، ص۵۵، به کوشش عزت حسن، دمشق، ۳۹۲ق/۹۷۲م.
بدیهی است که در نظر جاحظ دایر بر جعلیبودن انبوهی شعر منسوب به او هیچ تردید نباید کرد.
دانشمندان کهن به شعر بشر عنایت بسیار داشتهاند. هم دیوانش را چندبار جمع آوردهاند و هم به ابیات او استشهاد کردهاند؛ اما یک نکته از آغاز نظر همه را جلب کرده است و آن وجود «اقواء» اختلاف حرکت قافیه در ابیات در شعر اوست. این پدیده که در شعر کهن عرب فراوان است، احتمالاً زاییده شیوه ادای شعر و وقف در پایان ابیات بوده، نه خطای شاعر.
[۴۵] ابن قتیبه، عبیدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش دخویه، لیدن، ۹۰۲م.
[۴۶] ابن قتیبه، عبیدالله، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۴۵_ ۱۴۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۹۰۲م.
[۴۷] گودفروادومونبین، موریس، مقدمه الشعر و الشعرای ابن قتیبه، ج۱، ص۱۹۷، ترجمه آ آذرنوش، تهران، ۳۶۳ش.
[۴۸] فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۳۳۱_ ۳۳۶، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
جمعآوری دیوان بشر
شعرشناسان عرب از سده۳ق به جمعآوری دیوان بشر همت گماشتند. اصمعی و ابن سکیت هریک دیوانی گرد آورده بودهاند.
[۴۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۷۸.
دیوان شعر بنی اسد هم که سُکّری تدارک دیده بود،
[۵۰] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۸۰.
بیگمان آثار بشر را در برداشته است. روایت و شرح ابوعبیده تا سده ۱۱ق باقی بود و عبدالقادر بغدادی نسخهای به خط کوفی از آن در دست داشته،
[۵۱] بغدادی، عبدالقادر، خزانهالادب، ج۴، ص۴۴۰، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۴۰۲ق/۹۸۱م.
و هنوز نسخهای که عزت حسن چاپ کرده است، نمیدانیم گردآورده کیست. در این میان، سخن فرزدق
[۵۲] فرزدق، دیوان، ج۱، ص۴۹۳، به کوشش علی فاعور، بیروت، ۴۰۷ق/۹۸۷م.
که گفته است: «کتاب مجملی» از اشعار بشر را در اختیار داشته، غریب مینماید.
[۵۳] فریجات، عادل، بشر بن ابی خازم الاسدی، ج۱، ص۱۲۷، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۱م.
در زمان حاضر، نخست اروپاییان بودند که به شعر بشر عنایت ورزیدند. حتی گرو
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.