پاورپوینت براهیی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
13 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت براهیی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت براهیی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت براهیی :

قبیله برهویی

بَراهویی‌، یا برَهویی نام قبیله‌ای که بیش‌تر در بلوچستان پاکستان زندگی می‌کنند و نام (شعبه‌ای از) زبان دراویدی که بیش‌تر مردم قبیله برهویی به آن سخن می‌گویند. یا می‌توان گفت اتحادیه‌ای از طایفه‌های براهویى‌ زبان‌ِ پراکنده‌ در استان‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ و برخى‌ نقاط همجوار در کشورهای پاکستان‌ و افغانستان‌ هستند.

فهرست مندرجات

۱ – ریشه براهویی‌
۲ – نژاد
۳ – جمعیت‌
۴ – خاستگاه‌ قومی‌
۵ – پراکندگی‌
۶ – تشکیلات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌
۷ – تیره‌های‌ مهم‌ براهویی‌
۸ – کوچ‌ و معیشت‌ براهویی‌های‌ ایران‌
۹ – محل سکونت
۱۰ – تغییر صورت‌های سنّتی
۱۱ – رسم برهویی‌ها
۱۲ – زندگی قبیله‌ای
۱۳ – ضوابط در پیوستگی قبیله‌ای
۱۳.۱ – پیشینه برهویی‌ها
۱۴ – واژه برهو
۱۵ – جغرافی‌دانان زبانها و مردمان مَکران شرقی و سند
۱۶ – پیوستگی قفص با برهویی
۱۷ – اتحادیه برهویی
۱۸ – ایالت کلات در دست قاجاریان
۱۸.۱ – اوضاع اتحادیه برهویی
۱۹ – قبایل برهمایی
۲۰ – فهرست منابع
۲۱ – پانویس
۲۲ – منبع

ریشه براهویی‌

اصل‌ و ریشه این‌ نام‌ نامعلوم‌ است‌ و وجوهی‌ که‌ آورده‌اند، مانند برگرفته‌ شدن‌ آن‌ از ابراهیم‌، مورد یقین‌ نیست‌

[۱] EI، ج۲، ص۶۳۰.

در سند، براهویی‌ را عموماً به‌ مردم‌ کوهستان‌های‌ کلات‌ اطلاق‌ می‌کنند.

[۲] تیت‌، ج‌ ب‌، سیستان‌، ج۱، ص۳۳۶، ترجمه غلامعلی‌ رئیس‌ الذاکرین‌، زاهدان‌، ۱۳۶۲ش‌.

و احتمال‌ می‌دهند که‌ از براهو مشتق‌ شده‌ است‌ و صورت‌ سیرائیکی‌ (جطکی‌) ابراهیم‌ است‌ که‌ بر مسلمان‌ بودن‌ آنها در برابر همسایگان‌ جط هندو اشاره‌ دارد.

[۳] Iranica، ج۴، ص۴۳۶..

زبان‌ براهویی‌ منشأ دراویدی‌ دارد که‌ ممکن‌ است‌ زبان‌ اقوام‌ بومی‌ ارتفاعات‌ کلات‌، قبل‌ از ورود ایلات‌ و طوایف‌ براهویی‌ و بلوچ‌ به‌ این‌ سرزمین‌، بوده‌ باشد،

[۴] EI، ج۲، ص۶۳۰.

(ه د، براهویی‌، زبان‌). براهوییها مسلمان‌ و سنی‌ مذهبند و برخی‌ از آن‌ها نیز به‌ فرقه ذکری‌ منتسب‌ هستند.

[۵] EI، ج۲، ص۶۳۲.

نژاد

براهوییها را بازمانده اقوام‌ اولیه ساکن‌ ایران‌ و هند، قبل‌ از هجوم‌ آریاییها دانسته‌اند که‌ در هندوستان‌ به‌ دراویدیان‌ شهرت‌ یافتند و طبقه پاریا یا نجس‌ از این‌ دسته‌اند.

[۶] علی‌اصغر حکمت‌، نه‌ گفتار در تاریخ‌ ادیان‌، ج۱، ص۵۵ -۵۶، شیراز، ۱۳۳۹ش‌.

تقریباً همه محققان‌، بنابر ویژگیهای‌ ظاهری‌ و اندامی‌ براهوییها، آنها را غیر بلوچ‌ می‌دانند.

[۷] فیروزان‌، ت‌، «درباره ترکیب‌ و سازمان‌ ایلات‌ و عشایر ایران‌»، ایلات‌ و عشایر، ج۱، ص۳۳، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.

براهوییها قامتی‌ کوتاه‌ و صورتی‌ گرد و فربه‌ دارند، در صورتی‌ که‌ بلوچها بلند و لاغر اندام‌ و باریک‌ صورتند،

[۸] پاتینجر، هنری‌، مسافرت‌ سند و بلوچستان‌، ج۱، ص۷۴، ترجمه شاهپور گودرزی‌، لندن‌، ۱۸۱۶م‌.

[۹] تیت‌، ج‌ ب‌، ج۱، ص۳۲۴، سیستان‌، ترجمه غلامعلی‌ رئیس‌ الذاکرین‌، زاهدان‌، ۱۳۶۲ش‌.

[۱۰] Sykes، P M، ج۱، ص۹۴-۹۵، Ten Thousand Miles in Persia or Eight Years in Iran، New York، ۱۹۰۲.

موی‌ و ریش‌ عده‌ای‌ از براهوییها خرمایی‌،

[۱۱] پاتینجر، هنری‌، مسافرت‌ سند و بلوچستان‌، ج۱، ص۷۴، ترجمه شاهپور گودرزی‌، لندن‌، ۱۸۱۶م‌.

و برخی‌ دیگر سیاه‌ و مجعد است‌.

[۱۲] محمدحسن‌ اعتمادالسلطنه‌، مرآه‌البلدان‌، ج۱، ص۴۳۸، به‌ کوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌ و هاشم‌ محدث‌، تهران‌، ۱۳۶۷ش‌.

جمعیت‌

مطابق‌ قدیمی‌ترین‌ برآورد جمعیتی‌، مردان‌ جنگی‌ قبایل‌ عمده براهویی‌ حدود ۱۰۳ هزار نفر تخمین‌ زده‌ می‌شدند.

[۱۳] پاتینجر، هنری‌، مسافرت‌ سند و بلوچستان‌، ج۱، ص۷۸-۸۰، ترجمه شاهپور گودرزی‌، لندن‌، ۱۸۱۶م‌.

در سرشماری‌ ۱۳۱۹ق‌/۱۹۰۱م‌ جمعیت‌ براهوییهای‌ قلمرو امارت‌ کلات‌ ۳۰۰ هزار نفر ذکر شده‌ است‌.

[۱۴] حسن‌ تقی‌زاده‌، «بلوچستان‌»، ج۱، ص۱۷۴، مقالات‌، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، ۱۳۴۹ش‌، ج‌ ۱.

در منابع‌ به‌ ۸۶۱ هزار تن‌ براهویی‌ زبان‌ در کلات‌ و ۱۸ هزار تن‌ در افغانستان‌ اشاره‌ شده‌ است‌.

[۱۵] Muslim Peoples، ed R V Weeks، ج۱، ص۱۷۷.، Greenwood Press، Connecticut.

در ۱۳۷۷ش‌ جمعیت‌ عشایری‌ کوچنده براهویی‌ در ایران‌ – که‌ عمدتاً در محدوده شهرستانهای‌ زابل‌، زاهدان‌ و بیرجند به‌ سر می‌برند – ۹۱۷، ۳ نفر (۵۸۳ خانوار) بوده‌ است‌.

[۱۶] سرشماری‌ اجتماعی‌ ، اقتصادی‌ عشایر کوچنده‌ (۱۳۷۷ش‌)، نتایج‌ تفصیلی‌، ج۱، ص۲۵-۲۶، کل‌ کشور، مرکز آمار ایران‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.

خاستگاه‌ قومی‌

بنابر نظر تیت‌

[۱۷] تیت‌، ج‌ ب‌، سیستان‌، ج۱، ص‌ ۳۲۳، ترجمه غلامعلی‌ رئیس‌ الذاکرین‌، زاهدان‌، ۱۳۶۲ش‌.

براهویی‌ها در اصل‌ قسمتی‌ از ایل‌ ماماسنی‌ (یا مَمَسنی‌) بودند که‌ در جنوب‌شرقی‌ پنجگور در جبیری‌ تمرکز و استقرار داشتند. ماماسنیها که‌ اصلاً لُر هستند، در بلوچستان‌ به‌ «محمد حسنی‌» معروفند.

[۱۸] تیت‌، ج‌ ب‌، سیستان‌، ج۱، ص‌ ۳۲۵، ترجمه غلامعلی‌ رئیس‌ الذاکرین‌، زاهدان‌، ۱۳۶۲ش‌.

از تشابه‌ نام‌ براهویی‌ با بعضی‌ طایفه‌های‌ کُرد ساکن‌ در کلات‌ (محل‌ استقرار اولیه براهویی‌) مانند برادوست‌ یا براخوی‌، برخی‌ احتمال‌ داده‌اند که‌ براهوییها اصلاً کرد نژادند. تا چندی‌ پیش‌ قریب‌ ۳۰۰ هزار نفر از طایفه براخوی‌ در اطراف‌ کلات‌ زندگی‌ می‌کردند و حکومت‌ مرکزی‌ بلوچستان‌ در دست‌ یکی‌ از تیره‌های‌ آن‌ به‌ نام‌ کمبرانی‌ (قنبرانی‌) قرار داشت‌.

[۱۹] محمد مردوخ‌ کردستانی‌، تاریخ‌، ج۱، ص۸۰، تهران‌، چاپخانه ارتش‌.

به‌ هنگام‌ تحقیقات‌ دایمز در بلوچستان‌، یک‌ طایفه مهم‌ از کردها در میان‌ براهویی‌ها می‌زیستند. از این‌ رو، براهوییهای‌ لس‌بیله‌ را «کُرد – گالی‌» و زبانشان‌ را کُرد – گال‌ می‌نامیدند،

[۲۰] EI، ج۲، ص۶۳۰.

برخی‌ از محققان‌ براهویی‌ها را در اصل‌ همان‌ طایفه کوفچ‌ یا قُفْص‌ ساکن‌ کوههای‌ کرمان‌ دانسته‌اند که‌ به‌ قول‌ مقدسی‌، زبانشان‌ نامفهوم‌ و شبیه‌ زبان‌ اهل‌ سِند بوده‌ است‌.

[۲۱] محمد مقدسی‌، احسن‌ التقاسیم‌، ج۱، ص‌ ۴۷۱، به‌ کوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، ۱۹۰۶م‌.

[۲۲] Minorski، V، ج۱، ص۳۷۴، introd V ud = d al – q P lam، London، ۱۹۳۷.

[۲۳] لغت‌نامه‌ دهخدا، ذیل‌ کوفچ‌.

[۲۴] منصور سیدسجادی‌، «تاریخ‌ قوم‌ کوچ‌»، ج۱، ص۱۰۹، فصلنامه ذخایر انقلاب‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌، شم ۷.

برخی‌ هم‌ آنها را بازمانده دراویدیهای‌ کهنی‌ دانسته‌اند که‌ در ۳۰۰۰ ق‌م‌ از شمال‌غربی‌ به‌ هند هجوم‌ بردند؛ و بعضی‌ بر آن‌ رفته‌اند که‌ اینان‌ از مهاجران‌ نواحی‌ مرکزی‌ هند به‌ سوی‌ کلات‌ بوده‌اند. نظر اخیر بسیار سست‌ و نامعقول‌ می‌نماید.

[۲۵] Elfenbein، J، ج۱، ص۱-۲.، X The Brahui Problem Again n، Texte destin E au colloque international du CNRS، Le Fait ethnique en Iran et en Afghanistan pertinence، formes، gen I se et enjeux، Paris، October 1985.

پراکندگی‌

طوایف‌ براهویی‌ در این‌ مناطق‌ سکنی‌ داشتند و برخی‌ هنوز هم‌ سکنی‌ دارند:
۱. پاکستان‌: مراکز عمده آن‌ها در بلوچستان‌ و سند، اطراف‌ کویته‌، کلات‌، خاران‌، حوض‌دار، نوک‌ کندی‌، دالبندی‌، پنجگور، تربت‌ و لس‌بیله‌ است‌.

[۲۶] Iranica، ج۴، ص۴۳۳..

۲. افغانستان‌: گروهی‌ از براهوییهای‌ نیمه‌ ساکن‌ در مسیر رود هلمند (هیرمند) از چهار برجک‌ به‌ طرف‌ مشرق‌ تا شُراوَک‌ و نُوشْکی‌ مسکن‌گزیده‌اند. اینان‌ طول‌ سال‌ را در شراوک‌ زندگی‌ می‌کنند و شماری‌ از آن‌ها زمستان‌ را در رودبار و هلمند سفلی‌ می‌گذرانند.

[۲۷] Iranica، ج۴، ص۴۳۴..

۳. ترکمنستان‌: اجداد آن‌ها در سده ۱۳ و اوایل‌ سده ۱۴ق‌ به‌ همراه‌ بلوچها و افغانها به‌ این‌ منطقه‌ مهاجرت‌ کرده‌اند و اکنون‌ بیشتر در واحه مرو زندگی‌ می‌کنند.

[۲۸] Iranica، ج۴، ص۴۳۴..

۴. ایران‌: براهوییهای‌ ایران‌ از حوزه بلوچستان‌ به‌ ندرت‌ بیرون‌ رفته‌اند و بیش‌تر در نواحی‌ سراوان‌، خاش‌ و سیستان‌ پراکنده‌ بوده‌اند. شهر سراوان‌ در قدیم‌ اردوگاه‌ تابستانی‌ براهویی‌ بوده‌ است‌.

[۲۹] Iranica، ج۴، ص۴۳۴..

بنابه‌ روایات‌ شفاهی‌، در زمان‌ مددخان‌ کُرد در خاش‌ میان‌ او و گروهی‌ از براهوییها جنگ‌ در گرفت‌ و با آنکه‌ براهوییها شکست‌ خوردند، ولی‌ گروهی‌ از آن‌ها در همان‌جا اقامت‌ گزیدند و جمعی‌ نیز به‌ همراه‌ شریف‌خان‌ به‌ سیستان‌ رفتند.

[۳۰] تحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌.

ملاّ رگام‌ از شعرای‌ محلی‌ خاش‌ که‌ شاعر معاصر و مخصوص‌ مددخان‌ بود، در اشعار خود به‌ این‌ جنگ‌ اشاره‌ کرده‌ است‌.

[۳۱] محمود زندمقدم‌، حکایت‌ بلوچ‌، ج۲، ص۵۰۱ -۵۰۲، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.

گزارشهای‌ مکتوبی‌ درباره اقامت‌ براهوییها در سیستان‌ در دست‌ نیست‌ و حتی‌ مؤلف‌ جغرافیای‌ نیمروز که‌ کتاب‌ خود را در ۱۲۸۸ق‌ تألیف‌ کرده‌، و شمار طوایف‌ سیستان‌ را ذکر کرده‌، از براهویی‌ نام‌ نبرده‌ است‌.

[۳۲] ذوالفقار کرمانی‌، جغرافیای‌ نیمروز، ج۱، ص۶۲ – ۶۵.، به‌ کوشش‌ عزیزالله‌ عطاردی‌، تهران‌، ۱۳۷۴ش‌.

(فهرست‌، ۲۰۹-۲۱۲). اما ۳ دهه‌ بعد، تیت‌ از حضور دو هزار براهویی‌ در سیستان‌ خبر می‌دهد.

[۳۳] Iranica، ج۴، ص۴۳۴..

براهوییها پس‌ از مهاجرت‌ به‌ سیستان‌ با طایفه قدرتمند سَرْبَندی‌ (در محل‌ به‌ سرابندی‌ شهرت‌ دارند) که‌ خود را با براهوییها از یک‌ تبار می‌دانستند، متحد شدند. این‌ دو گروه‌ قنبر، بنیان‌گذار حکومت‌ کلات‌ را اولین‌ رئیس‌ خود می‌دانند.

[۳۴] محمدسعید جانب‌اللهی‌، مقدمه‌ای‌ بر شناخت‌ طوایف‌ سیستان‌، ج۱، ص۱۳۹، مجموعه‌ مقالات‌ مردم‌شناسی‌، دفتر دوم‌، ایلات‌ و عشایر، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.

[۳۵] محمدسعید جانب‌اللهی‌، مقدمه‌ای‌ بر شناخت‌ طوایف‌ سیستان‌، ج۱، ص۱۴۷-۱۴۹، مجموعه‌ مقالات‌ مردم‌شناسی‌، دفتر دوم‌، ایلات‌ و عشایر، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.

براهوییهای‌ نیمه‌ چادرنشین‌ ایران‌ تا چندی‌ پیش‌ تقریباً همگی‌ در سیستان‌ زندگی‌ می‌کردند و تنها معدودی‌ از آن‌ها نزدیک‌ خاش‌ اقامت‌ داشتند.

[۳۶] Iranica، ج۴، ص۴۳۴..

تشکیلات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌

در میان‌ براهوییها، کوچک‌ترین‌ واحد اجتماعی‌ «شَلْوار» است‌. اعضای‌ یک‌ شلوار پدرتبار هستند و نیای‌ مشترک‌ دارند.

[۳۷] محمدسعید جانب‌اللهی‌، مقدمه‌ای‌ بر شناخت‌ طوایف‌ سیستان‌، ج۱، ص۱۲۵، مجموعه‌ مقالات‌ مردم‌شناسی‌، دفتر دوم‌، ایلات‌ و عشایر، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.

از مجموع‌ چند شلوار، تیره‌، و از مجموع‌ تیره‌ها، طایفه‌ شکل‌ می‌گیرد. در این‌ جامعه عشایری‌ واحد دیگری‌ به‌ نام‌ «خیل‌» وجود دارد که‌ معمولاً از چند شلوار از یک‌ تیره‌ یا طایفه هم‌تبار یا تیره‌ها و طایفه‌های‌ غیرهم‌ تبار شکل‌ می‌یابد. اعضای‌ خیل‌ با یکدیگر رابطه اقتصادی‌ دارند و نه‌ نَسَبی‌. خیل‌ فقط به‌ هنگام‌ کوچ‌ فصلی‌ و در عرصه کوچ‌ موجودیت‌ خارجی‌ پیدا می‌کند. شمار اعضای‌ خیل‌ در کوچهای‌ مختلف‌ معمولاً متفاوت‌ است‌.

[۳۸] تحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌.

یک‌ طایفه‌ به‌ هنگام‌ کوچ‌ ممکن‌ است‌ به‌ چند خیل‌ تقسیم‌ شود. پاتینجر به‌ ۶ طایفه براهویی‌ اشاره‌ می‌کند که‌ هر یک‌ به‌ ۲۰ تا ۳۰ خیل‌ تقسیم‌ می‌شدند.

[۳۹] تحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌، ج۱، ص‌ ۶۳ -۶۴.

هر یک‌ از واحدهای‌ اجتماعی‌ براهویی‌ رئیس‌ یا رهبری‌ دارند که‌ در رده «شلوار» و تیره‌ «ریش‌سفید» یا «کُماش‌»، و در رده طایفه‌ «کدخدا» یا «سردار» نامیده‌ می‌شوند. هر خیل‌ نیز تحت‌ رهبری‌ «سرخیل‌» اداره‌ می‌شود. رؤسای‌ طایفه‌های‌ براهویی‌ سیستان‌ اعم‌ از اسکان‌ یافته‌ یا کوچنده‌ عنوان‌ کدخدا داشته‌اند که‌ یک‌ درجه‌ پایین‌تر از سردار و عامل‌ ارتباط سردار و طایفه‌ محسوب‌ می‌شده‌اند.

[۴۰] متحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌.

تقسیم‌بندی‌ ایلی‌ در سازمان‌ سیاسی‌ براهوییهای‌ ساکن‌ در خارج‌ از ایران‌ با براهوییهای‌ ایران‌ تفاوت‌ دارد. مثلاً در پاکستان‌ کوچک‌ترین‌ واحد اجتماعی‌ هم‌تبار در قبیله براهویی‌ «پِرا» نام‌ دارد. پس‌ از آن‌ «شلوار» است‌ و از مجموعه چند شلوار «تهکر۱» شکل‌ می‌گیرد که‌ سرپرست‌ آن‌ از بین‌ کماشها (ریش‌سفیدان‌ شلوارها) انتخاب‌ و «تهکری‌» یا «میر» نامیده‌ می‌شود. از مجموع‌ چند «تهکر» قبیله‌ شکل‌ می‌گیرد و رئیس‌ آن‌ از بین‌ شایسته‌ترین‌ «تهکریها» به‌ عنوان‌ «سردار» انتخاب‌ می‌شود.

[۴۱] اردو دائره معارف‌ اسلامیه‌، لاهور، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۶۹م‌.

تیره‌های‌ مهم‌ براهویی‌

براهوییهای‌ کنونی‌ ایران‌ یک‌ طایفه بزرگ‌ متشکل‌ از چند تیره‌ را تشکیل‌ می‌دهند که‌ عمدتاً در سیستان‌ زندگی‌ می‌کنند. مهم‌ترین‌ و پرجمعیت‌ترین‌ تیره‌های‌ براهویی‌ ایران‌ زرکاری‌ یا زیرکاری‌ است‌ که‌ بیشتر دامدارند و در منطقه لوتک‌ زندگی‌ می‌کنند. شاخه‌های‌ رهبری‌ بزرگ‌ْ طایفه براهویی‌ نیز از این‌ تیره‌ برمی‌خاستند.

[۴۲] تحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌.

تیره‌های‌ یاگی‌زیی‌ (یاغی‌زیی‌)، موسی‌زیی‌، جنگی‌ زیی‌، عیسی‌ زیی‌، مستان‌ زیی‌ و شاهی‌ زیی‌ نیز از تیره‌های‌ دیگر براهویی‌ هستند.

[۴۳] محمدسعید جانب‌اللهی‌، مقدمه‌ای‌ بر شناخت‌ طوایف‌ سیستان‌، ج۱، ص۱۴۷، مجموعه‌ مقالات‌ مردم‌شناسی‌، دفتر دوم‌، ایلات‌ و عشایر، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.

الفنباین‌ این‌ تیره‌ها را با عنوان‌ طایفه‌ در فهرست‌ طوایف‌ براهویی‌ آورده‌ است‌.

[۴۴] Iranica، ج۴، ص۴۳۷.

این‌ تیره‌ها معمولاً پدر تبار هستند و پسوند «زَیی‌» (به‌ صورت‌ زهی‌ و زایی‌ هم‌ تلفظ می‌شود) نشان‌ از هم‌تباری‌ اعضای‌ هر تیره‌ دارد. این‌ پسوند معمولاً از نسل‌ سوم‌ به‌ دنباله نام‌ افرادی‌ که‌ تیره‌ به‌ او منسوب‌ می‌گردد، افزوده‌ می‌شود.

[۴۵] تحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌.

پرسن‌ (ص‌ در شرح‌ طایفه ماری‌ِ (ماریها به‌ هنگام‌ اقتدار براهوییهای‌ کلات‌ از بلوچها جدا شدند و به‌ آنها پیوستند) پاکستان‌ از پسوند اِنی‌ و اَنی‌ به‌ عنوان‌ نسل‌ و فرزندان‌ هم‌ نام‌ می‌برد که‌ پیش‌ از تداول‌ پسوند زیی‌ به‌ دنبال‌ نام‌ افراد افزوده‌ می‌شده‌ است‌

[۴۶] Iranica، ج۴، ص۱۷.

به‌ گفته پاستنر طوایف‌ براهویی‌ مکران‌ نام‌ و هویت‌ خود را از نام‌ جد خود که‌ غالباً با پسوند زیی‌ همراه‌ است‌، می‌گیرند، مانند عمر زیی‌ یا محمود زیی‌؛ برخی‌ نیز مانند محمود حسنی‌ برآنند که‌ نام‌ خود را از نام‌ محل‌ اقامت‌ یا سردار بزرگ‌ طایفه‌شان‌ گرفته‌اند

[۴۷] Pastner، S and C Mc C Pastner، ج۱، ص‌۱۳۲.، X Agriculture، Kinship and Politics in Southern Baluchistan n، Man، ۱۹۷۲، vol VII، no 1.

با این‌ حال‌ تیره‌هایی‌ هستند که‌ خود را براهویی‌ می‌دانند، ولی‌ با براهویی‌ از یک‌تبار نیستند و در حقیقت‌ وابسته‌ به‌ آنها محسوب‌ می‌شوند، مثل‌ لوارزیی‌ که‌ منسوب‌ به‌ براهوییند.

[۴۸] اسدالله‌ اکبری‌، براهوییهای‌ امروز، ج۱، ص۱۸-۱۹، گزارش‌ داخلی‌، آرشیو سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌، زاهدان‌، ۱۳۶۷ش‌.

در پاکستان‌ به‌ چنین‌ طوایف‌ وابسته‌ای‌ «پلّو شریک‌» یا «پلّوی‌» می‌گویند. اگر رؤسای‌ این‌ طوایف‌ در یک‌ منطقه‌ می‌زیستند، «هم‌ پلّه‌» محسوب‌ می‌شدند که‌ در غم‌ و شادی‌ هم‌ شریک‌ بودند.

[۴۹] اردو دائره معارف‌ اسلامیه‌، لاهور، ج۴، ص۲۹۰، ۱۳۸۹ق‌/۱۹۶۹م‌.

در سیستان‌ به‌ چنین‌ رابطه‌ای‌ اصطلاحاً «مرگ‌ و زِند» می‌گویند، مثلاً بارانیها با براهوییها «مرگ‌ و زند» دارند، یعنی‌ در مراسم‌ غم‌ و شادی‌ یکدیگر شرکت‌ می‌کنند.

[۵۰] تحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌.

به‌ نظر الفنباین‌ (اصطلاح‌ «طایفه براهویی‌» بیشتر مفهوم‌ یک‌ موجودیت‌ سیاسی‌ را به‌ ذهن‌ می‌آورد، تا موجودیت‌ قومی‌. طایفه براهویی‌ ترکیب‌ شکننده‌ای‌ از گروه‌بندی‌ خانواده‌هایی‌ است‌ که‌ به‌ سبب‌ منافع‌ متقابل‌ مانند حقوق‌ چرا، مالکیت‌ گله‌ و گاو و بستگیهای‌ خونی‌ (که‌ کمتر از موارد دیگر اهمیت‌ دارد) به‌ یکدیگر می‌پیوندند. به‌ طور کلی‌ ضوابط بنیادی‌ در پیوستگی‌ طایفه‌ای‌ براهویی‌ بر نسب‌ پدر تباری‌ و پیمان‌ سیاسی‌ نهاده‌ شده‌ است‌.

[۵۱] Iranica، ج۴، ص۱۷.

)
بنابر تحقیقات‌ الفنباین‌، براهوییهای‌ ایران‌، افغانستان‌ و پاکستان‌ از ۲۷ طایفه‌ ترکیب‌ یافته‌ است‌ که‌ ۸ طایفه آن‌ اصلی‌، و بقیه‌ طوایف‌ وابسته‌ هستند. بزرگ‌ترین‌ طایفه‌ از طوایف‌ وابسته‌، مِنْگل‌ بوده‌ است‌ که‌ با طایفه‌های‌بِنْگلزیی‌، بیزَنْجو و مَهْمَسانی‌ (محمدحسنی‌، احتمالاًممسنی‌) بیش‌ از ۸۰% جمعیت‌ این‌ گروه‌ را تشکیل‌ می‌دهند

[۵۲] Iranica، ج۴، ص۴۳۷-۴۳۸.

تقریباً ۸۰% از جمعیت‌ طوایف‌ اصلی‌ به‌ طایفه‌های‌ قلندرانی‌، میرواری‌، قنبرانی‌ و سومالانی‌ متعلق‌ بوده‌اند. الفنباین‌ فهرستی‌ از ۲۷ طایفه براهویی‌ را همراه‌ با محل‌ سکنای‌ آنها در کشورهای‌ مختلف‌ و زبان‌ هر طایفه‌ براساس‌ صورت‌ رسمی‌ متعلق‌ به‌ میراحمدیار، آخرین‌ خان‌ کلات‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌.

[۵۳] Iranica، ج۴، ص۴۳۷، حاشیه.

کوچ‌ و معیشت‌ براهویی‌های‌ ایران‌

براهوییهای‌ سیستان‌ به‌ دو گروه‌ یکجانشین‌ و کوچنده‌ تقسیم‌ شده‌اند. گروههای‌ یکجانشین‌ بیشتر در نواحی‌ دریاچه هامون‌، در روستاهای‌ حسین‌آباد، لوتک‌، ده‌امامی‌ (پشت‌ آب‌)، ده‌ حاج‌ علیم‌ خان‌ و در مشرق‌ پَلْگَک‌ زندگی‌ می‌کنند و به‌ کشاورزی‌ اشتغال‌ دارند. گروههای‌ دامدار و کوچنده‌ در همان‌ ناحیه‌ و در لوتک‌ دشت‌ کبوتران‌، ورمال‌، دشت‌ میرآخوری‌، پوزه‌ عدل‌ شاه‌، گینَکه‌، اسبی‌، اَسَک‌، ریگاوَک‌، چاه‌ لشکران‌، چاه‌ الله‌ داد و شیله‌ استقرار دارند. برخی‌ از براهوییها که‌ در مناطقی‌ مثل‌ ورمال‌ و سوردگال‌ (سوردغال‌) و اطراف‌ شیله‌ هستند، در تمام‌ فصول‌ در سیاه‌چادر به‌ سر می‌برند.
براهوییهای‌ دامدار نزدیک‌ به‌ ۳ ماه‌ از سال‌، معمولاً از نیمه اسفند به‌ مناطق‌ ییلاقی‌ می‌روند. یک‌ گروه‌ از آن‌ها به‌ خاش‌ و منطقه قطارخنجک‌ و جون‌آباد در دامنه کوه‌ تفتان‌، و گروه‌ دیگر از مسیر سفیدابه‌ به‌ نواحی‌ ییلاقی‌ بیرجند، مثل‌ حسین‌آباد و سربیشه‌ می‌روند. هر دو گروه‌ تا اواخر اردیبهشت‌ در ییلاق‌ توقف‌ دارند.

[۵۴] تحقیقات‌ میدانی‌، محمدسعید جانب‌اللهی‌.

محل سکونت

نقشه‌ای که در کتاب (بررسی زبانشناختی هندوستان)، پراکندگی مردم قبیله برهویی را نشان می‌دهد هنوز هم تا حدود زیادی درباره پاکستان معتبر است.
منطقه اصلی اقامت آن‌ها در معبر باریکی قرار دارد که درست از جنوب کِتَّه (کویته) آغاز می‌شود، از نوشْکی، کلات و خُزدَر (قصدار) می‌گذرد، و تا لَس بیلا امتداد می‌یابد.
شهر کلات این منطقه را به بخش شمالی، یعنی سَراوان و بخش جنوبی، یعنی جَهْلاوان تقسیم می‌کند که در تقسیمات تیره‌های اصلی برهویی، یعنی قبیله سراوانی و قبیله جهلاوانی، نیز منعکس است. عرض این معبر کمی بیش‌تر از ۱۶۰ کیلومتر است (طول شرقی حدود ۶۵ تا ۶۷ درجه).
گروهی از برهویی‌های نیمه ساکن نیز در مسیر رود هیرمند در افغانستان، از چهار بُرجک به طرف مشرق تا شوراوَک و نوشکی، مسکن گزیده‌اند؛ برهویی‌های نیمه چادرنشین در ایران امروزه تقریباً همگی در سیستان زندگی می‌کنند، و تنها معدودی از آن‌ها بیش‌تر در طرف جنوب و نزدیک خاش اقامت گزیده‌اند.
تیت به حضور دو هزار برهویی در این منطقه اشاره می‌کند، اما اکنون تعداد آنها، بویژه به سبب جذب شدن به همسایگان بلوچ، بسیار کاهش یافته است. تعداد اندکی از برهویی‌ها در جمهوری ترکمنستان، و بیش‌تر در واحه مرو، زندگی می‌کنند. بیشتر اجداد آن‌ها در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم همراهِ بلوچها و افغانها مهاجرت کرده‌اند.
از ابتدای این قرن، بسیاری از برهویی‌ها به‌طور نیمه دائم به عنوان کارگر عادی در کراچی و دیگر شهرهای بزرگ سند مانند حیدرآباد، شُکور، شکارپور و کرکَنه زندگی کرده‌اند.

تغییر صورت‌های سنّتی

در صد سال گذشته، بیشتر صورتهای سنّتی زندگی برهویی تغییرات بنیادی یافته است.
در ۱۲۹۰، حدود ۸۰% قبیله برهویی چادرنشین و کمی کمتر از ۲۰% آنها آبادی‌نشین بودند. در ۱۳۵۴ ش، این نسبت تقریباً به طور کامل معکوس بود، و سکونت برهویی‌ها در شهرهای بزرگ، بخصوص از ۱۳۲۶ ش، بسرعت فزونی می‌گرفت.
از نظر قومی، برهویی‌ها بیش‌تر تمایل داشته‌اند که با بلوچها هم‌نیا دانسته شوند، و این روند از قرن دهم و شاید پیش از آن آغاز شده و ادامه یافته است.
تمام گزارشهای آماری ۱۳۲۹/۱۲۹۰ ش (که سِر دنیس بری در ۱۳۳۲/۱۲۹۳ ش تجزیه و تحلیل کرده، و همچنین گزارشهای ۱۳۱۰ ش/ ۱۹۳۱) یک وجه مشترک دارند: اعضای قبیله برهویی و آنان که زبان برهویی را زبان مادری خود می‌شمرده‌اند خلط شده‌اند؛ و این موضوع باعث برآورد بیش از اندازه گروه دوم و برآورد کمتر از اندازه گروه اول در آمارهای بعدی پاکستان شده است (البته تا ۱۳۴۰ ش/ ۱۹۶۱، یعنی آخرین سالی که داده‌های آماری بر پایه زبان مادری تهیه می‌شده است).

رسم برهویی‌ها

قرنهای متمادی، رسم برهوییها بر آن بود که خود را، بویژه به خارجیان، بلوچ معرفی کنند بدون در نظر گرفتن زبانی که عادتاً به کار می‌بردند.
چون پیوستگیهای قبیله‌ای برهویی تقریباً همواره سست بوده است، به آسانی می‌توان دریافت که ارقام رسمی‌ تا چه‌ اندازه ممکن است گمراه‌کننده باشد.
بیشتر برهویی‌ها، به گفته درستِ امنو، «دو زبانه دوسویه»‌اند، زیرا تعداد کثیری از آنان دو زبان مادریِ برهویی و بلوچی دارند.
بنابر بعضی شواهد، چندین قبیله نیز زبان خود را گاه بیش از یک بار تغییر داده‌اند.
درباره تعداد برهویی زبانها، باید توجه داشت که اولاً دست کم ۳۰% افراد قبیله برهویی اساساً به زبان برهویی سخن نمی‌گویند و ثانیاً لااقل ۸۰% برهویی زبانان دو زبانه یا سه زبانه‌اند (چند زبانه چند سویه).

زندگی قبیله‌ای

مسیر سنتی مهاجرت ۲۰% از برهویی‌هایی که هنوز چادرنشین‌اند از دیرباز یکسان بوده‌ است. در پاکستان، قبایل شمالی تابستان را در سراوان و زمستان را در کَچّی می‌گذرانند و قبایل جنوبی تابستان را در جهلاوان و زمستان را در سِنْد سپری می‌کنند. در طول تابستان، هنوز تعداد کثیری از برهویی‌ها در دهکده‌های اطراف کلات و کویته وجود دارند.
در افغانستان، برهوییها در طول سال اغلب در شوراوَک زندگی می‌کنند، اما بسیاری نیز به کچی مهاجرت می‌کنند؛ دیگران زمستان را در رودبار و کنار هیرمند سفلی می‌گذرانند.
هر قبیله هویت جداگانه خود را در طی مهاجرت حفظ می‌کند؛ مانند ترتیب اُتراق کردن که به شیوه سنتی است. هنگام حرکت، ساختار رهبری رسمی وجود ندارد و گروههای کوچک، مسئول مراقبت از خویش‌اند.
حتّی در زمستان، بخش اعظم سکونتگاه‌ها چادر یا کلبه‌ای از برگ درختان خرماست و تنها ثروتمندان در خانه سکنی می‌گزینند.
قبیله برهویی بافتی از چندین خانواده‌ است که فقط با علایق دو جانبه، مانند حق چرا و گله‌داری و پیوند خونی ـ که این یکی از همه کم اهمیت‌تر است ـ پیوند می‌یابند.

ضوابط در پیوستگی قبیله‌ای

ضوابط بنیادی در پیوستگی قبیله‌ای برهویی، نسبت پدری و پیمان سیاسی است. چون هیچ‌ یک از قبایل کنونی برهویی شجره‌نامه متّصلی ندارند (در واقع، گذشته هیچکدام، حتی در افسانه‌ها، از قرن دهم عقب‌تر نمی‌رود)، احتمالاً بیشتر این قبایل، اگر نه تمام آنها، در دوران نسبتاً متأخر و در طی مراحل سنتی انشعاب قبیله‌ای و پیوستگی گروههای بیگانه، یعنی مرحله‌ای که هنوز نیز ادامه دارد، تشکیل یافته‌اند.
معروف است که هر قبیله را مردی که نیای نام دهنده آن است به وجود آورده است.
این فرد یا رهبری انشعاب قبیله را پس از یک درگیری بر عهده داشته یا رئیس «تیره»‌ای از قبیله بوده است. انشعاب تقریباً همیشه پس از نزاع بر سر مالکیت رمه، زن یا میراث روی می‌داده است.

پیشینه برهویی‌ها

برهویی‌ها در دوره‌ای‌ نسبتاً طولانی‌ – از اواخر دوره صفوی‌ تا اواخر دوره قاجار – یکی‌ از قدرتمندترین‌ گروههای‌ حکومتگر بلوچستان‌ بوده‌اند. آنان‌ در زمان‌ نادرشاه‌ با تشکیل‌ اتحادیه‌ای‌ از طوایف‌ مختلف‌ حکومت‌ قسمت‌ عمده بلوچستان‌ را در دست‌ گرفتند و قدرت‌ بسیار یافتند.

[۵۵] محمدسعید جانب‌اللهی‌، مقدمه‌ای‌ بر شناخت‌ طوایف‌ سیستان‌، ج۱، ص۱۳۴، مجموعه‌ مقالات‌ مردم‌شناسی‌، دفتر دوم‌، ایلات‌ و عشایر، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.

در زمان‌ سلطنت‌ شاه‌جهان‌تیموری‌ (۱۰۳۷- ۱۰۶۸ق‌/۱۶۲۸-۱۶۵۷م‌) حکومتی‌ منسجم‌ و قوی‌ با عنوان‌ خان‌نشین‌ کلات‌ ظهور کرد که‌ اقتدار آن‌ بر پایه نظام‌ پیچیده اتحادیه براهویی‌ (شامل‌ طایفه‌های‌ قمبرانی‌ یا قنبرانی‌، میرواری‌، ایلتازیی‌) و بلوچهای‌ رَند و لاشاری‌ و دهواریهای‌ کشاورز استوار بود. نخستین‌ رهبر این‌ حکومت‌ شخصی‌ به‌ نام‌ میرواری‌ میراحمدخان‌ یکم‌ (حک ۱۰۷۰-۱۱۰۷ق‌/۱۶۶۰- ۱۶۹۵م‌) بود که‌ قلمرو خود را گسترش‌ داد و به‌ خودمختاری‌ دست‌ یافت‌. جانشین‌ او میر عبدالله‌خان‌ (حک ۱۱۲۵-۱۱۴۷ق‌/۱۷۱۳-۱۷۳۴م‌) بر وسعت‌ قلمرو و تثبیت‌ نفوذ براهوییها افزود.

[۵۶] Iranica، ج۴، ص۴۳۶..

پاتینجر مؤسس‌ دولت‌ براهویی‌ را قنبر، نیای‌ طایفه‌ یا تیره قنبرانی‌ می‌داند،

[۵۷] پاتینجر، هنری‌، مسافرت‌ سند و بلوچستان‌، ج۱، ص‌ ۸۰، ترجمه شاهپور گودرزی‌، لندن‌، ۱۸۱۶م‌. <

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.