پاورپوینت بازار بزرگ عکاظ
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت بازار بزرگ عکاظ دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بازار بزرگ عکاظ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت بازار بزرگ عکاظ :
بازار عکاظ
عکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود. این بازار در هر سال یک ماه پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت میگرفت و شعرا اشعار میخواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات میکردند و گاهی به عیش و نوش میپرداختند.
فهرست مندرجات
۱ – ریشه عکاظ
۲ – جایگاه جغرافیایی عکاظ
۳ – ایام عکاظ
۴ – وجه دینی
۵ – وجه سیاسی و اجتماعی
۶ – وجه ادبی
۷ – پایان کار عکاظ
۸ – عناوین مرتبط
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
ریشه عکاظ
اعراب، علاوه بر تجارت کالا به سرزمینهای دیگر، برای تامین نیازهای داخلی نیز اجتماعات و بازارهایی را بر پا کرده بودند و قبایل مختلف عرب و حتی غیرعرب، در آن به داد و ستد میپرداختند؛ از جمله مهمترین این بازارها، «عکاظ» بود. ریشه عربی این کلمه، از «عَکَظَ یَعکِظ عُکاظاً» است. ابن منظور در شرح این کلمه میافزاید: «فیعکظ بعضهم بالفخارای یَدَعَک»؛ «عکاظ را عکاظ میگفتند، چون عرب در آن، جمع میشدند و به دیگران فخر میفروختند.»
[۱] ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۷، ص۴۴۸، بیروت، دارالصادر، ۱۴۱۴ق، چاپ سوم.
[۲] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲.
جایگاه جغرافیایی عکاظ
در بالای نجد و نزدیک عرفات،
[۳] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۷۰، بیروت، دارالصادر، بیتا.
[۴] بغدادی، ابنحبیب، المحبر، ص۲۶۷، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بیتا.
بین منطقه نخله و طائف،
[۵] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲.
[۶] بغدادی، ابنحبیب، المحبر، ص۵۹۰، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بیتا.
[۷] ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۰، بیروت، دارالصادر، ۱۹۶۵م.
در دشتی گسترده با عرضی نزدیک بر ده میل،
[۸] ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، ج۲، ص۳۷۰، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۸م، چاپ دوم.
بازار معروف عکاظ، واقع شده بود. این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت
[۹] آلوسی، محمود شکری، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۱، ص۲۶۷، تصحیح محمد بهجه الاثری، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۱۰] ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۹.
و فاصلهاش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود.
[۱۱] ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، ج۲، ص۳۷۰، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۸م، چاپ دوم.
عکاظ، تابع طائف به شمار آمده
[۱۲] ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، ج۲، ص۳۷۰، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۸م، چاپ دوم.
[۱۳] ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۹.
و گفته شده است که از آنِ ثقیف و قیس بن عیلان بود.
[۱۴] حلبی شافعی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج۱، ص۱۴۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۷م، چاپ دوم.
این بازار، تمامی ویژگیهای یک بازار بزرگ عرب را داشت. در میان عرب جاهلی، عادت بر این بود که بازار مشترک قبیلهها در زمینی هموار و در صورت امکان، وسیع واقع شود. قرار داشتن در محل برخورد راههای اصلی، و قابل رؤیت بودن از راه دور نیز از شروط دیگر یک بازار بزرگ، برشمرده میشد و همه این شروط در بازار عکاظ فراهم آمده بود؛
[۱۵] دائره المعارف اسلامی، بیروت، دارالمعرفه، ج۱۲، ص۳۸۲.
از اینرو بهعنوان بزرگترین بازار جاهلی شهرت یافت.
ایام عکاظ
وقتی موسم حج در ماه ذیالحجه فرا میرسید، مردم، روز نخست اول ذیالقعده، به بازار عکاظ میرفتند و بیست شب در آنجا اقامت میکردند.
[۱۶] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۵۹.
[۱۷] بغدادی، ابنحبیب، المنمق فی اخبار القریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، ص۲۲۸، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۹۸۵م.
اینگونه بازار عکاظ برپا میشد و مردم با چهرههای نقابدار در آن حاضر میشدند
[۱۸] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۷۱، بیروت، دارالصادر، بیتا.
و کنار کالاها و پرچمهای خود و اطراف سالار و رهبرشان، در خیمههای خویش، سکونت میکردند.
حاضران به منزلهایی که هر قبیله برای خود برپا میکرد، وارد میشدند و به خرید و فروش میپرداختند.
[۱۹] ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۹.
مردم قبیلهها برای خرید و فروش کالاها گرد هم میآمدند و چون آن بیست روز سپری میشد، به بازار مجنه
[۲۰] ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۹.
و ذیالمجاز رفته،
[۲۱] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۷۰، بیروت، دارالصادر، بیتا.
سپس برای برپاداشتن مراسم حج، راهی مکه میشدند.
جاذبه و شهرت این بزرگترین بازار عرب، علاوه بر قبیلههای شمال و جنوب عرب که همراه قبایل نجد، در آن حاضر میشدند، اعراب دیگر سرزمینها را نیز، برای داد و ستد به آنجا میکشاند و عربهای حجاز، شام، بادیه، بحرین، یمامه و یمن به این بازار میآمدند.
[۲۲] بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۳، ص۸۵، تحقیق محمد روشن، تهران، البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
بازار جذاب عکاظ، علاوه بر مردم عادی، پادشاهان و امیرانی را نیز به خود دیده بود که در پی یافتن گوهرها و مرواریدهای کمیاب، به آنجا پا نهاده بودند.
[۲۳] حسنی،هاشم معروف، سیره المصطفی نظره جدیده، ج۱، ص۲۹، بیروت، دار المعارف، ۱۴۱۶ق.
گفته شده است که یکی از پادشاهان یمن، خود، شمشیری خوب و حلهای درخور، همراه مرکبی تیزرو، به بازار عکاظ برد تا بفروشد.
[۲۴] افغانی، سعید، اسواق العرب فی الجاهلیه و الاسلام، ص۲۸۱، بیروت، دارالفکر، ۱۹۷۴ق، چاپ سوم.
نعمان بن منذر _ حاکم مشهور حیره _ نیز از جمله کسانی است که نامش در تاریخ، به عنوان کسی نوشته شده است که هر ساله کاروانی تجاری از گونههای عطر، پارچههای زیبا و گوهرهای گرانبها برای فروش به آنجا میفرستاد.
[۲۵] ابناثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۰، بیروت، دارالصادر و داربیروت، ۱۳۸۵ق.
[۲۶] بغدادی، ابنحبیب، المنمق فی اخبار القریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، ص۱۶۵.
عکاظ، بازاری بزرگ برای همه اهل جزیره به شمار میآمد و از هر بلدی، تجارت و صنعت هر سرزمینی به آن آورده میشد؛ شراب از هجر، عراق، غزه و بصره، روغن از بادیهها، پشمهای شتر و گوسفند از یمن و پارچههای حریر و انواع روغن، همراه کشمش و سلاح از شام و نیز گونههای عطر و سلاح جنگی از منطقههای دیگر، در این بازار عرضه میشد.
[۲۷] افغانی، سعید، اسواق العرب فی الجاهلیه و الاسلام، ص۲۷۸، بیروت، دارالفکر، ۱۹۷۴ق، چاپ سوم.
همچنین چیزهای دیگری که در بازارهای عرب وجود نداشت، از ایران، روم و بسیاری از کشورهای دیگر، برای فروش به آنجا آورده میشد.
[۲۸] افغانی، سعید، اسواق العرب فی الجاهلیه و الاسلام، ص۲۷۸، بیروت، دارالفکر، ۱۹۷۴ق، چاپ سوم.
[۲۹] حسنی،هاشم معروف، سیره المصطفی نظره جدیده، ج۱، ص۲۸، بیروت، دار المعارف، ۱۴۱۶ق.
در عکاظ، بازارهای بردهفروشی از هر نژاد نیز تشکیل میشد
[۳۰] ابنسعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۶، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۰م، چاپ نخست.
[۳۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۴۹۵، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۷م، چاپ دوم.
و بردگانی از سیاهان حبشی گرفته تا سپیداندامان رومی، کنیزکان هندی، مصری و ایرانی و زنان آسیای میانه، عرضه و فروخته میشدند.
[۳۲] حسنی،هاشم معروف، سیره المصطفی نظره جدیده، ج۱، ص۲۹، بیروت، دار المعارف، ۱۴۱۶ق.
وجه دینی
بازارها در شبهجزیره عربستان، در واقع، مکانهایی عبادی بودند که به سبب جایگاه حرم مکه، تقدس و احترام بسیاری داشتند.
[۳۳] دائره المعارف اسلامی، بیروت، دارالمعرفه، ج۱۲، ص۳۸۲.
بازارها جزئی از حرم به شمار میآمدند؛ به گونهای که بازاری مانند عکاظ، از موسمهای حجاز شمرده میشد.
[۳۴] ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، ج۲، ص۳۷۰، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۸م، چاپ دوم.
در نظر بیشتر حاجیان، موسم، مترادف کلمه «مناسک» بود؛
[۳۵] دائره المعارف اسلامی، بیروت، دارالمعرفه، ص۳۸۲.
از اینرو، قبایل قریش و دیگر قبیلهها، همواره بر این امر تاکید میورزیدند که در بازارهای عکاظ، مجنه و ذیالمجاز، تنها با احرام بستن برای حج شرکت کنید
[۳۶] ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۹.
و به دلیل همین قداستی که برای این بازارها قائل بودند، جان و مال مردم از آغاز موسم تا پایان بازار، در امان بود و در آن، از ریختن خون منع شده بودند.
[۳۷] ابناثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۰.
[۳۸] بغدادی، ابنحبیب، المنمق فی اخبار القریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، ص۱۶۴.
[۳۹] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۷۰، بیروت، دارالصادر، بیتا.
در عکاظ، انصاب و حرم وجود داشت و صخرههایی بود که مردم، گرد آن طواف کرده، حج میگزاردند.
[۴۰] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲.
[۴۱] آلوسی، محمود شکری، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۱، ص۲۶۷، تصحیح محمد بهجه الاثری، بیروت، دارالکتب العلمیه.
وجه سیاسی و اجتماعی
علاوه بر جایگاه تجاری و دینی، جنبههای سیاسی و اجتماعی این بازار نیز درخور توجه است. عکاظ همچون گردهمایی بزرگ عربها بود که مستمند و غنی، توانمند و ناتوان، بازرگان، هنرمند و…در آن گرد هم میآمدند و درباره اختلافها، کشمکشها و دیگر امور خود، گفت و شنود کرده و نظر میدادند،
[۴۲] ضیف، شوقی، عصر جاهلی، ص۸۷، ترجمه علیرضا قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ق، چاپ نخست.
پیماننامههای قبایل را در آنجا تنظیم میکردند
[۴۳] دائره المعارف اسلامی، بیروت، دارالمعرفه، ص۳۸۳.
و اسیران و خونبهای کشتگان در آن رد و بدل میشد؛
[۴۴] قلقشندی، ابوالباس، نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، ص۴۲۷، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۴۵] ضیف، شوقی، عصر جاهلی، ص۸۷، ترجمه علیرضا قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ق، چاپ نخست.
همچنین، این بازار، فرصتی برای ناتوانان فراهم میآورد تا برای ایستادگی در برابر راهزنان ـ که گاهی به خیمههای کوچک و مردم ناتوان هجوم میبردند ـ از یاریگران کمک جویند.
[۴۶] حسنی،هاشم معروف، سیره المصطفی نظره جدیده، ج۱، ص۲۹، بیروت، دار المعارف، ۱۴۱۶ق.
در عکاظ، قبیلهها دست کشیدن خود از گناه و بدکاری را به همگان اعلام میکردند
[۴۷] حسنی،هاشم معروف، سیره المصطفی نظره جدیده، ج۱، ص۲۹، بیروت، دار المعارف، ۱۴۱۶ق.
و از افراد مفسد و فتنهجوی قبایل خود بیزاری جسته، او را از خود جدا میکردند؛ همچنانکه خزاعه در این بازار از «ابنحُدادیه» شاعر جاهلی خود، برائت جسته، او را از خود راندند.
[۴۸] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۲۰۹، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م، چاپ هشتم.
از دیگر کارهایی که در آنجا صورت میگرفت، این بود که خون خیانتپیشگان هدر میشد؛
[۴۹] حسنی،هاشم معروف، سیره المصطفی نظره جدیده، ج۱، ص۲۹، بیروت، دار المعارف، ۱۴۱۶ق.
حتی زنان قریشی بزرگواری نیز بودند که در آنجا خود را برای یافتن شوهر مناسب، به مردان عرضه کرده بودند.
[۵۰] حسنی،هاشم معروف، سیره المصطفی نظره جدیده، ج۱، ص۲۹، بیروت، دار المعارف، ۱۴۱۶ق.
در این بازار، افرادی موجه و بانفوذ بر جایگاه قضا مینشستند و میان قبایل، قضاوت میکردند؛
[۵۱] آلوسی، محمود شکری، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۱، ص۲۶۷، تصحیح محمد بهجه الاثری، بیروت، دارالکتب العلمیه.
از جمله این قاضیان «اناس تمیمی»، «اقرع بن حابس تمیمی»
[۵۲] آلوسی، محمود شکری، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، ج۱، ص۲۶۷، تصحیح محمد بهجه الاثری، بیروت، دارالکتب العلمیه.
و «مازن بن مالک تمیمی»
[۵۳] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۲۵۵، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م، چاپ هشتم.
بودند که از حاکمان و قاضیان معروفِ موسم عکاظ شمرده میشدند؛ ضمن اینکه نباید فراموش کرد که معاویه بن شریف نیز به عنوان رئیس موسم عکاظ و یکی از قاضیان آنجا فردی کاملاً شناخته شده بود.
[۵۴] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۲۶۱، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م، چاپ هشتم.
وجه ادبی
بازار عکاظ، عرصه جلوهگری شاعران و سخنوران بنام عرب جاهلی نیز بود. در شعر عرب، تمامی علوم، تاریخها و حکمتهایشان منعکس میشد و بزرگان قبایل، شیفتگی خاصی به آن نشان میدادند.
[۵۵] ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، ج۱، ص۸۰۳، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۸م، چاپ دوم.
عربهای جاهلی، شاعران خود را در بازارها حاضر میساختند
[۵۶] ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، ج۱، ص۸۰۳، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۸م، چاپ دوم.
تا قبایل و اقوام دیگر، اشعارشان را بشنوند. این اشعار، بیشتر در یادآوری ویژگیهای پدرانشان و احساس غرور نسبت به جنگها و پیروزیهای گذشتهشان بود.
[۵۷] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲.
[۵۸] قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵، بیروت، دار الصادر.
هریک از این شاعران، شعر خود را بر بزرگان و پهلوانان بیان و
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.