پاورپوینت انشعاب اسماعیلیان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت انشعاب اسماعیلیان دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت انشعاب اسماعیلیان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت انشعاب اسماعیلیان :
انشعابات اسماعیلیه
پس از مرگ خلیفه مستنصر (یکی از خلفای فاطمی) زمینه پاورپوینت انشعاب اسماعیلیان فراهم شد و اسماعیلیه به دو فرقه عمده نزاری و مستعلوی افتراق یافت.
فهرست مندرجات
۱ – دعوت مستعلوی حافظی
۱.۱ – مصر
۱.۲ – یمن
۱.۳ – هند
۲ – دعوت مستعلوی طیبی
۲.۱ – یمن
۲.۲ – اعتقادات
۲.۳ – هند
۲.۴ – انشعابات
۲.۵ – داوودیه
۲.۶ – سلیمانیه
۳ – نزاریه در دوره الموت
۳.۱ – پایگاه اصلی
۳.۲ – حسن صباح
۳.۳ – نظام نظری
۳.۴ – بحران شناخت امام
۳.۵ – حجج امام مستور
۳.۶ – گسترش دعوت
۳.۷ – شخصیت علمی صباح
۳.۸ – زمینههای مطالعات مذهبی
۳.۹ – نظریه تعلیم
۳.۱۰ – دوره حسن دوم
۳.۱۰.۱ – عید قیامت
۳.۱۰.۲ – دعوت قیامت
۳.۱۱ – دوره محمد دوم
۳.۱۲ – دوره حسن سوم
۳.۱۳ – دوره محمد سوم
۴ – نزاریه پس از سقوط الموت
۴.۱ – پوشش ظاهری تصوف
۴.۲ – تألیفات
۴.۳ – اولین انشعاب
۴.۴ – مؤمن شاهی
۴.۵ – قاسم شاهی
۴.۵.۱ – مقر دائمی
۴.۵.۲ – پوشش تصوف
۴.۵.۳ – دوره قدرت
۴.۵.۴ – تألیف آثار
۴.۵.۵ – گسترش دعوت
۴.۵.۶ – دعوت در هند
۴.۵.۷ – گنانهای نزاری
۴.۵.۸ – تغییر مقر دعوت
۴.۵.۹ – لقب آقاخان
۴.۵.۱۰ – حسنعلی شاه
۴.۵.۱۱ – آقاخان اول
۴.۵.۱۲ – پراکندگی جمعیت
۵ – مقالات مرتبط
۶ – فهرست منابع
۷ – پانویس
۸ – منبع
دعوت مستعلوی حافظی
مصر
سلسله فاطمیان رسماً در محرم ۵۶۷/ سپتامبر ۱۱۷۱ به دست صلاحالدین ایوبی، منقرض شد و صلاحالدین بیدرنگ مذهب اهل سنت را به مصر بازگردانید؛ وی اسماعیلیان آن دیار را سخت قلع و قمع کرد و تشکیلات مرکزی دعوت حافظی برچیده شد و عاضد آخرین خلیفه فاطمی نیز چند روز پس از شکست، در پی بیماری کوتاهی درگذشت.
تا حدود یک قرن پس از مرگ او، شماری از اخلاف وی مدعی امامت حافظیه بودند و هر چند گاه یک بار حرکت و شورشی را در مصر سامان میدادند؛ ولی از آن پس بساط مذهب اسماعیلیه و سازمان پنهانِ دعوت آن کلاً از مصر برچیده شد و در همان زمان، در شام نیز اثری از اسماعیلیان حافظی یافت نمیشد.
[۱] مقریزی، احمد، ج۱، ص۲۳۳، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
[۲] مقریزی، احمد، ج۳، ص۳۴۷- ۳۴۸، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمالالدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۹۶۷-۱۹۷۳م.
یمن
دعوت حافظیه در یمن نیز پیروانی پیدا کرده، و برای مدتی از حمایت رسمی بعضی از حکام و امرای محلی آن گوشه از جنوب عربستان، خاصه بنی زریع و همدانیان برخوردار شده بود، ولی با انقراض این حکومتها در یمن و با ظهور صلاحالدین ایوبی، دعوت حافظیه و پیروانش در آن دیار نیز دوامی نیافت.
[۳] یحیی بن حسین بن قاسم، غایه الامانی، ج۱، ص۲۷۹، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۴] یحیی بن حسین بن قاسم، غایه الامانی، ج۱، ص۲۹۷- ۲۹۸، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۵] یحیی بن حسین بن قاسم، غایه الامانی، ج۱، ص۳۱۷، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۶۸م.
[۶] ابن مجاور، یوسف، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷، تاریخ المستبصر، به کوشش لوفگرن، لیدن، ۱۹۵۱-۱۹۵۴م.
هند
در هند به نظر نمیرسد که حافظیان هرگز توانسته بوده باشند پایگاهی به دست آورند و مستعلویان هند که با صلیحیون روابط نزدیک خود را حفظ کرده بودند، مانند آنها، کلاً به جناح طیبی دعوت مستعلویه پیوسته بودند.
با توجه به از بین رفتن کامل جماعت حافظی در بلاد اسلامی، از آثار اسماعیلیان مستعلوی حافظی هیچگونه نمونهای برجای نمانده است.
دعوت مستعلوی طیبی
دعوت مستعلوی طیبی پایگاه اصلی و همیشگی خود را در یمن و سپس در شبه قاره هندوستان پیدا کرد.
یمن
به هنگام انشعاب حافظی طیبی در دعوت مستعلویه پس از مرگ امر، ملکه سیده که زمام امور دولت صلیحی در یمن را به دست داشت، طیب بن امر را به عنوان بیست و یکمین امام اسماعیلیان مستعلوی شناخت و روابط خود را با حافظ و خلافت فاطمی قطع کرد و دعوت طیبی را در یمن بنیان گذارد.
بر پایه اعتقادات مستعلویان طیبی، امر فرزند نوزاد خود طیب را به گروهی از داعیان قابل اعتمادش که تحت ریاست ابن مَدیَن نامی بودند، سپرده بوده است و این داعیان، طیب را در دوره پرآشوب حکومت حافظ در نقاط امنی پنهان کرده بودند.
اسماعیلیان مستعلوی طیبی معتقدند که امامت آنها در اعقاب طیب که همچنان در استتار ماندهاند، تداوم یافته است و سرانجام، در پایان دوره فعلی ستر در تاریخ مذهبی بشر، یکی از همین امامان ظهور خواهد کرد و آغازگر دوره کشف خواهد گردید.
در بنیانگذاری دعوت مستقل طیبیه در یمن داعیانی چون ذؤیب بن موسی داعی مطلق (د۵۴۶ق) و همکار او خطاب بن حسن همدانی (د ۵۳۳ق/۱۱۳۹م) نقشی اساسی داشتند.
پس از مرگ ذؤیب، ابراهیم بن حسین حامدی به عنوان دومین داعی مطلق طیبی، جهانشناسی نوافلاطونی اسماعیلی داعی کرمانی را به گونهای مبتکرانه با نظریات اساطیری در هم آمیخت و بر آن اساس جهانشناسی خاصی را در کتاب کنز الولد خود تدوین کرد که به عنوان نمونه مورد استفاده متفکران متأخر طیبی واقع شد و رسائل اخوان الصفا نیز توسط همین داعی به محافل طیبیان یمن راه یافت.
مقام داعی مطلق تا ۶۰۵ق/۱۲۰۸م در دست اعقاب داعی ابراهیم حامدی باقی مانده بود و از آن پس، ریاست دعوت به بنی ولید الانف، شاخهای از قریش در یمن انتقال یافت.
تا اواسط قرن ۱۰ق/۱۶م، مقر دعوت طیبیه همچنان در حراز (غرب یمن) قرار داشت.
اعتقادات
در زمینه اصول عقاید و تفکر، مستعلویان طیبی ادامه دهنده تعالیم و سنن اسماعیلیان فاطمی بودهاند.
آنان مجموعهای بزرگ از کتب و رسائل خطی را که از عهد فاطمی برجای مانده بود، و به «الخزانه المکنونه» شهرت داشت، حفظ نمودند و از قرن ۱۰ ق به تدریج این میراث را به گجرات نیز انتقال دادند.
مستعلویان طیبی، همانند اسماعیلیان فاطمی، برای ظاهر و باطن دین و احکام شرعی اهمیت یکسانی قائل بودهاند و علاقه دوره فاطمی را به جهانشناسی و بینش ادواری تاریخ که اجزاء عمده تشکیل دهنده نظام حقایق مستعلویان نیز شدند، حفظ کردند، ولی طیبیان اصلاحاتی نیز در تعالیم مذهبی فلسفی خود وارد نمودند که به نظام حقایق آنها ویژگیهای خاصی میبخشید.
[۷] حامدی، ابراهیم، ج۱، ص۳۲-۱۵۶، کنز الولد، به کوشش مصطفی غالب، ویسبادن، ۱۹۷۱م.
[۸] علی بن محمد ولید، الذخیره، ج۱، ص۲۴-۸۳، به کوشش محمد حسن اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۹] علی بن محمد ولید، الذخیره، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۲، به کوشش محمد حسن اعظمی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۱۰] علی بن محمد ولید، تاج العقائد، ج۱، ص۱۸ به بعد، به کوشش عارف تامر، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۱۱] علی بن محمد ولید، تاج العقائد، ج۱، ص۴۰-۷۲، به کوشش عارف تامر، بیروت، ۱۹۶۷م.
[۱۲] حسین بن علی ولید، رساله المبدأ و المعاد، ج۱، ص۱۰۰-۱۳۰، ایران و یمن (سه رساله اسماعیلی)، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۴۰ش/۱۹۶۱م.
هند
از آغاز پیدایی دعوت طیبیه، داعیان مطلق از یمن به طور دقیقی امور دعوت طیبی را در هند، خاصه گجرات، زیر نظر داشتند؛ از هنگام ورود نخستین داعیان اسماعیلی به گجرات در ۴۶۰ق/۱۰۶۸م، جماعت اسماعیلی در غرب شبه قاره هند به تدریج گسترش یافت و این جماعت از هندیان اسماعیلی که عمدتاً اصل و نسب بومی داشتند، به زودی با نام «بُهره» شهرت یافتند.
اسماعیلیان گجرات که با یمن صلیحی روابط نزدیک و مستمر مذهبی و تجاری داشتند، همانند ملکه سیده به جناح مستعلوی طیبی پیوسته بودند.
گسترش تدریجی دعوت طیبی در هندوستان، و افزایش جمعیت طیبیان در آن دیار از یک سو، و مساعدتر بودن اوضاع سیاسی برای این دعوت در مقایسه با یمن از سوی دیگر، نظر رهبری دعوت طیبی را از یمن متوجه هندوستان ساخت و در ۹۷۴ق/۱۵۶۶م بود که جلال بن حسن، داعی طیبی هندی تبار، مرکز دعوت مستعلوی طیبی را از یمن به احمدآباد در گجرات منتقل کرد.
انشعابات
جماعت طیبی خود از انشعابات فرقهای مصون نماند و با مرگ داعی مطلق داوود بن عجب شاه، در ۹۹۹ق/۱۵۹۱م، مستعلویان طیبی بر سر جانشینی وی اختلاف پیدا کردند و به دو شاخه داوودیه و سلیمانیه منشعب شدند.
اکثر بهرههای طیبی هندوستان، داوود بن برهان الدین (د ۱۰۲۱ق/۱۶۱۲م) را به جانشینی داوود بن عجب شاه پذیرفتند و به داوودیه معروف گشتند، در حالی که بیشتر طیبیان یمن و گروه کوچکی از بهرهها، سلیمان بن حسن هندی (د ۱۰۰۵ق/۱۵۹۷م) را به عنوان بیست و هفتمین داعی مطلق خود شناختند و به سلیمانیه مشهور شدند
[۱۳] محمدعلی بن ملاجیوا بهائی، موسم بهار فی اخبار الطاهرین الاخیار، ج۳، ص۱۶۹-۲۵۹، بمبئی، ۱۳۰۱-۱۳۱۱ق.
[۱۴] اسماعیلجی، حسن علی، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۲، اخبار الدعاه الاکرمین، رجکوت، ۱۹۳۷م.
[۱۵] اسماعیلجی، حسن علی، ج۱، ص۱۴۴- ۱۶۸، اخبار الدعاه الاکرمین، رجکوت، ۱۹۳۷م.
داوودیه
اکنون کل جمعیت داوودی جهان در حدود نیم میلیون نفر است که چهار پنجم آنها در هندوستان سکنی دارند.
بیش از نیمی از بهرههای داوودی هند در گجرات زندگی میکنند و بقیه عمدتاً در بمبئی و نواحی مرکزی هندوستان مسکن گزیدهاند.
در پاکستان و یمن و کشورهای خاور دور نیز گروههای پراکنده داوودی یافت میشوند.
بهرههای داوودی، همانند اسماعیلیان نزاری هند (خوجهها)، جزو نخستین گروههای آسیایی بودند که در قرن ۱۳ق/۱۹م به زنگبار و سواحل شرقی افریقا مهاجرت کردند.
از چند دهه پیش، گروههایی از این اسماعیلیان هندی تبار (بهرهها و خوجهها) که عمدتاً برای تجارت به افریقا رفته، و تدریجاً در کشورهای شرقی آن قاره، خاصه کنیا و تانزانیا، مقیم شده بودند، به کشورهای غربی در امریکای شمالی و اروپا مهاجرت کردهاند.
سلیمانیه
جمعیت سلیمانیان در یمن نیز، در حال حاضر حدود ۷۰ هزار نفر است که عمدتاً در نواحی شمالی، خاصه حراز و مرز عربستان سعودی، متمرکز هستند.
گروههای کوچکی از بهرههای سلیمانی نیز در هندوستان، خاصه شهرهای بمبئی، بروده، احمدآباد و حیدرآباد یافت میشوند و در خارج از یمن و هند و پاکستان، مستعلویان طیبی سلیمانی حضور محسوسی ندارند.
نزاریه در دوره الموت
تاریخ متقدم نزاریان از تاریخ حکومت ضد سلجوقیِ الموت به رهبری حسن صباح تفکیک ناپذیر است.
پایگاه اصلی
حکومت اسماعیلی در قلعهها که اندکی پیش از بروز اختلاف نزاری مستعلوی در سلسله جبال البرز شکل گرفته بود، بلافاصله پس از این اختلاف، مهمترین پایگاه فرقه نزاری گشت.
این حکومت که مرکزش معمولاً در قلعه مستحکم کوهستانی الموت، واقع در نزدیکی طالقان قزوین، قرار داشت، به نهضت نزاریه قدرت سیاسی مهمی بخشیده بود و عاقبت تنها در مقابل حملات بی امان مغولان منقرض شد.
حسن صباح
حسن صباح که در واقع دعوت مستقل نزاریه را بنیان نهاده بود، ارتباطات آن دعوت و شخص خود را با قاهره کاملاً قطع کرد.
در دوره ۱۷۱ ساله الموت، اسماعیلیان نزاری توانستند با رهبریهای اولیه حسن صباح، دعوت مستقل خود را که دیگر هیچگونه ارتباطی با قاهره و حکومت فاطمی و دعوت مستعلویه نداشت، بنیانگذاری کنند و در نواحی مختلف، خاصه ایران و عراق و شام، بسط دهند.
نظام نظری
در زمینه تفکر و نظام نظری، نزاریان کمتر از مستعلویان ادامه دهنده سنن و تفکر اسماعیلیان فاطمی بودند، به طوری که از ابتدا مسلمانان غیر اسماعیلی نهضت آنها را «دعوت جدید» میخواندند و آن را متمایز از «دعوت قدیم»، یعنی دعوت اسماعیلیان فاطمی میدانستند.
در واقع، اسماعیلیان نزاری ایران که از فارسی به عنوان زبان مذهبی خود نیز استفاده میکردند، رفته رفته با آثار دوره فاطمی بیگانه شدند؛ ولی در شام مکتوبات اسماعیلیان فاطمی تا حدودی مورد استفاده نزاریان آن دیار قرار گرفته است؛ از اینرو، آنها شماری از کتب آن دوره، از جمله آثار قاضی نعمان را حفظ کردهاند.
بحران شناخت امام
نادیده نباید گرفت که پس از افتراق نزاری مستعلوی، نزاریان در شناخت امام خود با بحران مهمی مواجه بودند؛ با وجود اینکه از نزار، اعقاب ذکور برجای مانده بود، هیچ یک از آنان پس از مرگ نزار به طور علنی مدعی امامت نشدند و حسن صباح و دو جانشین بعدی وی، نام امام یا امامانی را پس از نزار ذکر نکردند.
بر روی سکههایی نیز که از زمان محمد بن بزرگ امید (د ۵۵۷ق/۱۱۶۲م)، سومین خداوند الموت، بر جا مانده، نام خود نزار به عنوان آخرین امام نزاری ذکر شده است، بدین ترتیب، در آن زمان نزاریان در واقع به «دوره ستر» دیگری داخل شده بودند و در چنان اوضاعی حسن صباح اندکی پس از افتراق نزاری مستعلوی ریاست عالی دعوت را در سرزمینهای شرقی به دست گرفته بود.
حجج امام مستور
در «دوره ستر» که امام نزاری از چشم پیروانش پنهان بود، حسن صباح به عنوان حجت امام مستور یا نماینده تام الاختیار وی شناخته شد، در حالی که نزاریان همچنان منتظر بودند تا توسط حسن از تاریخ ظهور قریب الوقوع امام خود و هویت وی آگاه شوند.
[۱۶] هفت باب باباسیدنا، به کوشش ایوانف، ج۱، ص۲۱، بمبئی، ۱۹۳۳م.
[۱۷] نصیرالدین طوسی، محمد، ج۱، ص۱۴۸، روضه التسلیم، به کوشش ایوانف، لیدن، ۱۹۵۰م.
[۱۸] ابواسحاق قهستانی، هفت باب، ج۱، ص۲۳، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۵۹م.
[۱۹] خیرخواه هراتی، محمد رضا، ج۱، ص۵۱، کلام پیر، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۳۴م.
[۲۰] خیرخواه هراتی، محمد رضا، ج۱، ص۶۸، کلام پیر، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۳۴م.
[۲۱] خیرخواه هراتی، محمد رضا، ج۱، ص۵۲، تصنیفات، به کوشش ایوانف، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۲۲] خیرخواه هراتی، محمد رضا، ج۱، ص۱۰۲، تصنیفات، به کوشش ایوانف، تهران، ۱۳۳۹ش.
به نظر میرسد که همزمان با تعویق تدریجی در ظهور امام نزاری، دو جانشین بعدی حسن نیز همچنان به عنوان حجت امام مستور تلقی میشدهاند و بر همین اساس عالیترین مرجع دعوت نزاریه بودهاند.
[۲۳] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۷۱-۱۷۲، الملل و النحل، به کوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
گسترش دعوت
به رغم فشارها و حملات ممتد سلجوقیان به قلاع و پایگاههای نزاریان، دعوت نزاریه با موفقیت کم و بیش در شهرها و نواحی کوهستانی ایران اشاعه میگردید و دامنه نفوذ آن گاه تا اصفهان، مقر حکومت سلجوقیان گسترش مییافت.
از حدود سال ۴۹۵ق/۱۱۰۲م، حسن صباح فعالیتهای دعوت را به شام نیز بسط داد و از همان زمان پیوسته داعیانی از الموت، برای تشکل بخشیدن به نزاریان شام و رهبری آنها، و همچنین اشاعه دعوت در میان مسلمانان غیر اسماعیلی آنجا، به شام فرستاده میشدند.
این داعیان که ریاست دعوت نزاریه را در شام بر عهده میگرفتند، در زمینه سیاستهای کلی مجری دستورهای الموت بودند.
[۲۴] رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، به کوشش محمد تقی دانش پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۲۵] کاشانی، عبدالله، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷، زبده التواریخ، به کوشش محمد تقی دانشپژوه، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۲۶] ابن قلانسی، حمزه، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۶، ذیل تاریخ دمشق، به کوشش آمدرز، لیدن، ۱۹۰۸م.
[۲۷] راوندی، محمد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱، راحه الصدور، به کوشش محمد اقبال، لندن، ۱۹۲۱م.
شخصیت علمی صباح
حسن صباح که مؤسس دولت و دعوت مستقل نزاریه بود و سیاستها و شیوههای کلی مبارزاتی نزاریان را شخصاً طراحی میکرد، متفکر برجستهای نیز بود و آثار مهمی در زمینه تعالیم این شاخه از اسماعیلیه تألیف کرده بود.
زمینههای مطالعات مذهبی
بر خلاف اسماعیلیان فاطمی و مستعلوی، نزاریان از ابتدا، علاقهای به تفکر در زمینههای جهان شناسی و تاریخ ادواری نشان نمیدادند و کوششهای خود را عمدتاً صرف مطالعه نظریه شیعی درباره امامت و به ویژه اهمیت تعالیم امام اسماعیلی میکردند.
حسن صباح خود رسالهای به زبان فارسی به نام فصول اربعه در این زمینه تألیف کرده بود که اکنون نایاب است، ولی قطعههایی از آن به عربی توسط شهرستانی
[۲۸] شهرستانی، محمد، ج۱، ص۱۷۶- ۱۷۸، الملل و النحل، به کوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
نقل شده است.
نظریه تعلیم
حسن که به اصل شیعی تعلیم با تأکید بر نقش و اهمیت منحصر به فرد تعالیم معلمان صادق در هر عصر بعد از پیامبر اسلام اهتمام میورزید، نه تنها موضع اهل سنت را در باب مسأله تعلیم باطل اعلام کرد، بلکه عقیده سنتی شیعیان متقدم را نیز مورد انتقاد قرار داد و سرانجام، با طرح مجدد مسأله به گونه جدیدی، نتیجهگیری کرد که معلم صادق و امام به حق همواره همان امام اسماعیلی است که در ضمن حقانیت و امامتش نیازی به هیچگونه دلیل و برهانی ندارد.
این نظریه تعلیم که تأکید بر استقلال مرجعیت و تعالیم هر یک از امامان داشت، زمینه فکری را برای اصلاحات اعتقادی نزاریان در دورههای بعد آماده ساخت.
نظریه تعلیم آنچنان نقش عمدهای در اصول عقاید نزاریان نخستین احراز کرد که پیروان دعوت نزاریان به اهل تعلیم و تعلیمیه نیز معروف شدند.
دوره حسن دوم
چهارمین خداوند الموت، حسن دوم که نزاریان اصطلاح «علی ذکره السلام» را به نامش اضافه کردند و سرانجام، امامت وی را پذیرا شدند، بانی انقلابی عظیم در تعالیم اسماعیلیه نزاری گردید.
حسن دوم که به تاریخ و تعالیم اسماعیلیان متقدم توجه خاص داشت و از علم تأویل نیز بهره کافی برده بود، در ۵۵۷ق/۱۱۶۲م، هنگامی که نزاریان هنوز وی را به عنوان فرزند محمد بن بزرگ امید (بزرگ امید جانشین حسن صباح) میشناختند، به ریاست دعوت و دولت نزاریان رسید و به سرعت مقدمات اصلاحات اعتقادی خود را فراهم کرد.
عید قیامت
در ۱۷ رمضان ۵۵۹ حسن دوم طی مراسم ویژهای در الموت و در حضور گروههایی از نمایندگان جماعات نزاری مناطق مختلف، به عنوان داعی و حجت امام مستور خطبهای ایراد کرد که ظاهراً از جانب شخص امام برای پیروانش ارسال شده بود.
حسن طی آن مراسم از منبر ویژهای خطاب به حاضران اعلام کرد که امام زمان شما را درود و رحمت فرستاده، و بندگان خاص گزیده خویش خوانده، و بار تکلیف شریعت از شما برگرفته، و شما را به قیامت رسانیده است.
چند هفته بعد در ۸ ذیقعده ۵۵۹، همان خطبه و پیام امام به علاوه پیامی از جانب خود حسن که در آن اکنون خود را خلیفه امام نیز معرفی میکرد، طی مراسم مشابهی در مؤمن آباد، واقع در شرق بیرجند که مقر محتشم نزاریان قهستان بود، برای نزاریان آن منطقه قرائت شد.
از آن سال به بعد، نزاریان همه ساله روز ۱۷ رمضان را به عنوان «عید قیامت» جشن میگرفتند.
طی این مراسم، حسن دوم وقوع قیامت و فرارسیدن آخرالزمان را اعلام کرده بود، یعنی همان دوره واپسین تاریخ مقدس که اسماعیلیان از آغاز تاریخ خود در انتظارش بودند و همانطور که در ارتباط با قیامت انتظار میرفته است و اسماعیلیان متقدم بیان کرده بودند، شریعت اسلام نیز میبایست منسوخ میگردید.
در منابع تأکید شده که حسن دوم قیامت و معاد و بهشت و دوزخ را تأویل، و تعبیرهای روحانی و معنوی مختلفی از آنها ارائه میکرده است.
بر این اساس، قیامت در واقع حاکی از تجلی حقیقت نامکتوم در ذات معنوی شخص امام نزاری بوده است و از اینرو، مؤمنان، یعنی آنهایی که به دعوت نزاریه گرویده بودند و از امام نزاری پیروی میکردند، دیگر قادر به درک و شناخت حقیقت، یعنی باطن غایی شریعت، بودند.
دعوت قیامت
امام نزاری به عنوان شخصی که قیامت را اعلام کرده، و مؤمنان را از دوره شریعت به دوره قیامت رسانده بود، به مرتبه والاتر قائم قیامت دست یافته، دعوتش نیز دعوت قیامت بوده است.
همانطور که اوضاع قیامت و زندگی در بهشت ایجاب میکرده است، مؤمنان دیگر مجبور به اجرای احکام شرعی و فرایض دینی نبودند، زیرا در آخرت که دوره حسابرسی است – به عکس این دنیا – همه «حساب» است و دیگر نیازی به «عمل» نخواهد بود.
در فصولی که حسن دوم پس از اعلام قیامت به اطراف میفرستاده، به گونههای مختلف و به طور تلویحی وانمود میکرده است که خودش دست کم به معنای روحانی کلمه، همان امام زمان از اخلاف نزار بن مستنصر که نزاریان انتظارش را میکشیدند، بوده است، اگر چه در ظاهر او را فرزند محمد بن بزرگ امید دانسته بودند.
[۲۹] جوینی، عطاملک، ج۳، ص۲۲۵-۲۳۰، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۷م.
[۳۰] جوینی، عطاملک، ج۳، ص۲۳۷- ۲۳۹، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۷م.
[۳۱] رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۶، به کوشش محمد تقی دانش پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۳۲] رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۱۶۸-۱۷۰، به کوشش محمد تقی دانش پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۳۳] کاشانی، عبدالله، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۲، زبده التواریخ، به کوشش محمد تقی دانشپژوه، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳۴] کاشانی، عبدالله، ج۱، ص۲۰۴- ۲۰۵، زبده التواریخ، به کوشش محمد تقی دانشپژوه، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳۵] هفت باب باباسیدنا، به کوشش ایوانف، ج۱، ص۱۹-۲۴، بمبئی، ۱۹۳۳م.
[۳۶] هفت باب باباسیدنا، به کوشش ایوانف، ج۱، ص۲۷، بمبئی، ۱۹۳۳م.
[۳۷] هفت باب باباسیدنا، به کوشش ایوانف، ج۱، ص۳۰-۳۸، بمبئی، ۱۹۳۳م.
[۳۸] هفت باب باباسیدنا، به کوشش ایوانف، ج۱، ص۴۰-۴۱، بمبئی، ۱۹۳۳م.
[۳۹] نصیرالدین طوسی، محمد، ج۱، ص۶۲ – ۶۳، روضه التسلیم، به کوشش ایوانف، لیدن، ۱۹۵۰م.
[۴۰] نصیرالدین طوسی، محمد، ج۱، ص۸۳ – ۸۴، روضه التسلیم، به کوشش ایوانف، لیدن، ۱۹۵۰م.
[۴۱] نصیرالدین طوسی، محمد، ج۱، ص۱۰۱- ۱۰۲، روضه التسلیم، به کوشش ایوانف، لیدن، ۱۹۵۰م.
[۴۲] نصیرالدین طوسی، محمد، ج۱، ص۱۲۸-۱۴۹، روضه التسلیم، به کوشش ایوانف، لیدن، ۱۹۵۰م.
[۴۳] ابواسحاق قهستانی، هفت باب، ج۱، ص۱۹، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۵۹م.
[۴۴] ابواسحاق قهستانی، هفت باب، ج۱، ص۲۴، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۵۹م.
[۴۵] ابواسحاق قهستانی، هفت باب، ج۱، ص۳۸-۴۷، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۵۹م.
[۴۶] ابواسحاق قهستانی، هفت باب، ج۱، ص۵۳، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۵۹م.
[۴۷] ابواسحاق قهستانی، هفت باب، ج۱، ص۶۵، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۵۹م.
[۴۸] خیرخواه هراتی، محمد رضا، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، کلام پیر، به کوشش ایوانف، بمبئی، ۱۹۳۴م.
دوره محمد دوم
در دوره نورالدین محمد دوم (۵۶۱ -۶۰۷ق/۱۱۶۶-۱۲۱۰م)، فرزند و جانشین حسن دوم، دعوت قیامت و تعالیم مربوط به آن ادامه پیدا کرد و به صورت دقیقتری تنظیم و تدوین یافت و محمد دوم در مواردی تعلیقات حسن دوم را صراحت بیشتر بخشید.
در اواخر دوران محمد دوم، بعضی از نزاریان از انزوای جامعه نزاری تحت تعالیم قیامت ناخرسند شده بودند.
دوره حسن سوم
حسن، فرزند و ولیعهد محمد دوم نیز به این گروه تعلق داشت و بلافاصله پس از آنکه با مرگ پدر در ۶۰۷ق، به قدرت رسید، آشکارا ط
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.