پاورپوینت امیرمومنان علی (علیهالسّلام)
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت امیرمومنان علی (علیهالسّلام) دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت امیرمومنان علی (علیهالسّلام)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت امیرمومنان علی (علیهالسّلام) :
امام علی بن ابی طالب
امام علی بن ابی طالب علیهالسّلام خلیفه بلافصل رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و امام اول شیعیان میباشد.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – نسب
۳ – ولادت
۴ – اسلام آورنده نخستین
۵ – در فراش پیامبر
۶ – ازدواج با فاطمه زهرا
۷ – فرزندان
۸ – حدیث منزلت
۹ – رشادتهای امیرالمؤمنین
۱۰ – ابلاغ سوره برائت
۱۱ – واقعه غدیر خم
۱۲ – سقیفه بنی ساعده
۱۳ – قصه شوری
۱۴ – خلافت
۱۵ – جنگ جمل
۱۶ – جنگ صفین
۱۷ – حکمیت
۱۸ – دو سیاست متضاد
۱۹ – ظهور خوارج
۲۰ – جنگ نهروان
۲۱ – شهادت
۲۲ – شخصیت و صفات
۲۲.۱ – جایگاه امام علی
۲۲.۲ – آیات و روایات در شأن امام
۲۲.۳ – گونههای فضیلت امام
۲۲.۳.۱ – فضایل صحابی بودن
۲۲.۳.۲ – فضایل نفسانی و معنوی
۲۲.۴ – طرح مباحث توحیدی
۲۲.۵ – مظهر عدالت
۲۲.۶ – اجرای دقیق احکام اسلام
۲۳ – عناوین مرتبط
۲۴ – منابع مقاله
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع
معرفی اجمالی
«ابوالحسن، علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب»، نخستین امام از ائمه اثنی عشر، دومین معصوم از چهارده معصوم علیهالسّلام و از دیدگاه اهل سنت خلیفه چهارم از خلفای راشدین است. آن حضرت دومین شخص عالم اسلام – پس از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم – و وصی و ولی مطلق هستند و اعتقاد به امامت و وصایت و ولایت آن حضرت و یازده فرزند بزرگوارش یکی از اصول مذهب امامیه است. اما عدهای از پیروان و معتقدان آن حضرت به ملاحظه کثرت فضایل و کرامات ایشان از جاده اعتدال منحرف شده و اعتقاداتی فوق اعتقادات شیعه امامیه درباره ایشان پیدا کردهاند. این عده به غلات یعنی غلوکنندگان معروف شدهاند و هم در نظر اهل سنت و هم در نظر شیعه از جاده هدایت به دور افتادهاند و از اهل بدعت و ضلال محسوب میگردند.
حضرت علی علیهالسّلام به جز کنیه ابوالحسن به ابوتراب نیز معروف بود و این کنیه را حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به او داده بود و آن هنگامی بود که او را بر روی خاک خوابیده دیده بود و او را بیدار کرده و گرد و خاک از پشت او برافشانده و فرموده بود تو ابوتراب هستی. آن حضرت این کنیه را چون از جانب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به او داده شده بود بسیار دوست میداشت و آن را بر کنیهها و القاب دیگر ترجیح میداد. اما بنی امیه و دشمنان حضرت در این کنیه نوعی تحقیر و توهین میدیدند و به کسان خود دستور داده بودند که آن را همچون دشنام و ناسزایی درباره او بکار برند. زیاد بن ابیه و پسرش عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف ثقفی این کنیه را درباره او بسیار بکار میبردند.
نسب
ابوطالب نام پدر ایشان بود و این کنیهای بود به جهت پسر بزرگترش که طالب نام داشت و این کنیه بر نام واقعی او که عبدمناف بود غالب آمد و در تاریخ اسلام هیچگاه او را عبدمناف نخواندهاند و فقط با ابوطالب از او یاد کردهاند. میگویند مادرش او را حیدر نام نهاده بود، اما پدرش ابوطالب نام او را به علی تغییر داد. در رجزی که به آن حضرت منسوب است و آن را در غزوه خیبر در برابر مرحب خیبری خوانده است تصریح به این معنی است، زیرا حضرت در این رجز فرموده است: «انا الذی سمتنی امی حیدره» (من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامید).
مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بن قصی است و بنا به گفته علمای انساب نخستین زن هاشمی است که به ازدواج یک مرد هاشمی (ابوطالب) درآمده است و صاحب فرزند شده است. این بانو را یازدهمین کسی گفتهاند که اسلام آورده و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بر جنازه او نماز خواند و فرمود که پس از ابوطالب هیچکس نسبت به من بیشتر از او نیکی نکرده است.
ولادت
امام علی علیهالسّلام روز سیزدهم ماه رجب سال سیام عام الفیل، در خانه کعبه متولد شد. میگویند کسی پیش از آن حضرت و پس از ایشان در خانه کعبه متولد نشده است. اگر تولد حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در عام الفیل اتفاق افتاده باشد و عام الفیل بنا بر بعضی محاسبات با سال ۵۷۰ م. منطبق باشد، باید تولد حضرت امام علی علیهالسّلام در حدود سال ۶۰۰ م. اتفاق افتاده باشد، یعنی ۲۱ سال قبل از هجرت (با در نظر گرفتن اختلاف سالهای قمری و میلادی این تاریخها تقریبی است).
اسلام آورنده نخستین
از جمله نعمتهای الهی در حق علی ابن ابی طالب علیهالسّلام یکی آن بود که وقتی قریش در قحطی بزرگی افتادند و ابوطالب را فرزند و عیال زیاد و توانایی مالی کم بود، حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به عموی خود عباس که مردی توانگر بود گفت برویم و از بار زندگی ابوطالب بکاهیم و هر کدام یکی از پسران او را برگیریم و پیش خود نگاهداریم. عباس این پیشنهاد را پذیرفت و هر دو پیش ابوطالب رفتند و گفتند ما میخواهیم هر کدام یکی از پسران ترا نزد خود نگاهداریم تا این مصیبت قحطی از میان ما برداشته شود. ابوطالب که از میان فرزندان خود عقیل را از همه بیشتر دوست داشت گفت اگر عقیل را نزد من بگذارید هر یک از پسران دیگر مرا که میخواهید میتوانید ببرید. پس عباس جعفر را و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، علی علیهالسّلام را همراه خود به خانه برد. علی علیهالسّلام نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بزرگ شد تا آنکه آنحضرت به نبوت مبعوث شد و علی علیهالسّلام به آنحضرت ایمان آورد.
بسیاری از سیره نویسان و محدثان اهل سنت، علی علیهالسّلام را نخستین کسی میدانند که اسلام آورد و آنها که خدیجه را نخستین اسلام آورنده میدانند امام علی علیهالسّلام را نخستین اسلام آورنده از مردان میشمارند.
اینکه حضرت علی علیهالسّلام اسلام آورنده نخستین، دست کم از میان مردان، باشد امری طبیعی به نظر میرسد؛ زیرا بنا بر روایت سیره نویسان، حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بعثت خود را نخست به خدیجه اعلام فرمود و خدیجه قول او را تصدیق و تایید کرد. دومین شخصی که از اسلام و بعثت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میبایست آگاه میشد علی بن ابی طالب علیهالسّلام بود که در خانه آن حضرت زندگی میکرد و در آن هنگام به اختلاف روایات میان ده تا پانزده سال داشت. پس از او زید بن حارثه بود که پسرخوانده و آزاد کرده پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود و در همان خانه زندگی میکرده است.
روایاتی هست که در آغاز فقط حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و خدیجه و علی علیهالسّلام را در حال نماز گزاردن دیدهاند و روایات دیگری هست که به موجب آن، حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در آغاز بعثت به هنگام نماز، با امام علی علیهالسّلام و پنهان از نظر دیگران به شکاف کوهها و درههای مکه میرفتند و در آنجا نماز میخواندند.
بعضی از متعصبان و محدثان اهل سنت خرده گرفتهاند که بر فرض آنکه علی علیهالسّلام نخستین مسلم باشد چندان فضیلتی را برای او ثابت نخواهد کرد، زیرا آنحضرت در آن زمان در سالهای کودکی بوده است و ایمان و اسلام از سالهای بلوغ معتبر است. در پاسخ باید گفت که این فضیلت مهمتری بر فضایل امام علی علیهالسّلام میافزاید و آن اینکه آنحضرت در میان مهاجران نخستین و در میان جنگجویان بدر که سمت فضیلت و برتری بر اصحاب دیگر حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را دارند، تنها کسی است که هرگز بت پرستی نکرده است و از آن هنگام که خود را شناخته است خدای واحد را پرستیده و با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نماز گزارده است.
بنا بر روایتی دیگر چون آیه: و انذر عشیرتک الاقربین (به خویشاوندان نزدیک خود هشدار ده) نازل شد، حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بنا بر این دستور الهی فرزندان و نبیرگان عبدالمطلب را که نزدیکترین خویشان او بودند دعوت کرد و فرمود هر کس از شما پیشتر از دیگران با من بیعت کند برادر و دوست و وارث من خواهد بود و این سخن را سه بار تکرار فرمود و در هر بار فقط علی علیهالسّلام برخاست و آنحضرت را تایید و تصدیق کرد و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «این مرد، برادر من و وصی من و خلیفه من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید.»
در فراش پیامبر
بنابر روایات سیره نویسان، در شبی که قریش قصد داشتند به خانه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بریزند و او را به قتل برسانند، آنحضرت آن شب به تعلیم جبرئیل در بستر خود نخوابید و به علی علیهالسّلام فرمود در بستر من بخواب و این پارچه سبز حضرمی را بر خود بپوشان که آنها نخواهند توانست آزاری به تو برسانند. آن شب حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با ابوبکر از مکه بیرون رفت و علی علیهالسّلام در رختخواب او خوابید. کفار قریش بر زمانی از خروج پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مطلع شدند که دیر شده بود زیرا حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از مکه بیرون رفته بود. علی علیهالسّلام سه شبانه روز در مکه ماند تا اماناتی را که مردم پیش رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم داشتند مسترد کند و پس از به پایان رساندن این ماموریت از مکه بیرون رفت و به حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیوست.
ازدواج با فاطمه زهرا
در سال اول، دوم یا سوم هجری، حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فاطمه سلاماللهعلیهم را به امام علی علیهالسّلام تزویج کرد. بنا بر بعضی روایات مهر آنحضرت پانصد درهم بود که مطابق با وزن دوازده اوقیه و نیم نقره است (هر اوقیه چهل درهم است) و گفتهاند که مهر دختران دیگر حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز به همین مقدار بوده است. اما درباره مهر حضرت فاطمه علیهالسّلام اقوال دیگری هم ذکر شده است که باید به کتب مفصل رجوع کرد.
فرزندان
امام علی علیهالسّلام تا وقتی فاطمه سلاماللهعلیهم زنده بود زنی دیگری به همسری نگرفت و از او دو فرزند ذکور یعنی امام حسن علیهالسّلام و امام حسین علیهالسّلام داشت و پسر دیگری از او به نام محسن داشت که پیش از تولد از دنیا رفت. دو دختر نیز از حضرت فاطمه سلاماللهعلیهم داشت که یکی زینب کبری و دیگری ام کلثوم است. پس از حضرت فاطمه سلاماللهعلیهم زنی از طایفه بنی کلاب به نام ام البنین گرفت که از او چند پسر به نامهای عباس و جعفر و عبدالله و عثمان داشت و همه در واقعه کربلا شهید شدند. از خوله دختر جعفر بن قیس حنفی پسری داشت به نام محمد بن حنفیه. آنحضرت فرزندان ذکور و اناث دیگری از زوجات دیگر داشتند که تفصیل آنها در کتب تاریخ مذکور است.
حدیث منزلت
بنا به روایات، حضرت امیر علیهالسّلام در همه غزوات بجز غزوه تبوک حضور داشته است و علم حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم همواره به دست علی علیهالسّلام بوده است. در غزوه تبوک خود حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ایشان را به جای خویش در مدینه گذاشت و این امر موجب بروز این شایعه شد که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از مصاحبت علی علیهالسّلام خوشدل نیست. علی علیهالسّلام این شایعه را با آنحضرت در میان نهاد و آنحضرت سخن بسیار معروف خود را «اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» (آیا نمیخواهی که پایگاه تو نزد من مانند پایگاه هارون در برابر موسی باشد، جز آنکه پیامبری پس از من نخواهد بود) ادا فرمود.
اگر در احوال موسی علیهالسّلام و هارون علیهالسّلام مطالعه شود معلوم خواهد شد که هارون علیهالسّلام برادر و نزدیکترین شخص به موسی علیهالسّلام بوده است، پس با این مقایسه که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند، شکی نمیماند که او امام علی علیهالسّلام را نزدیکترین شخص به خود و حتی مقام او را با خود برابر دانسته و فقط نبوت را که اختصاص به خودش داشته است استثنا فرموده است.
رشادتهای امیرالمؤمنین
شجاعت و رشادت آنحضرت در همه غزوات معروف است و کتب سیره و حدیث اهل سنت مشحون از شرح دلاوریهای آنحضرت است. اگر به فهرست کشته شدگان مشرکان در جنگ بدر مراجعه شود، معلوم میگردد که در این جنگ هشت تن از هفتاد تن مشرک مقتول بطور مسلم به دست حضرت علی علیهالسّلام کشته به درک واصل شدهاند و این عده بجز کسانی هستند که در قتلشان اختلاف است که آیا به دست امام علی علیهالسّلام کشته شدهاند یا کسان دیگر و بجز کسانی هستند که امام علی علیهالسّلام در قتل ایشان، با دیگران مشارکت داشتهاند.
در جنگ احد هنگامی که عده زیادی از اصحاب حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از دور ایشان گریختند، امام علی علیهالسّلام از جمله اشخاص معدودی بود که پای فشرد و خود را سپر آنحضرت کرد. در این جنگ نیز عدهای از سران قریش به دست آنحضرت به قتل رسیدند. از آن جمله عبدالله بن عبدالعزی بن عثمان بن عبدالدار معروف به طلحه بن ابی طلحه از طایفه بنی عبدالدار بود که لوای قریش به دست او بود. عبدالله بن حمید بن زهیر از طایفه بنی اسد و ابو امیه بن ابی حذیفه از طایفه بنی مخزوم نیز از جمله کسانی بودند که در احد به دست حضرت امیر علیهالسّلام کشته شدند.
قتل عمرو بن عبدود، در غزوه خندق، به دست آنحضرت سخت مشهور است. در جنگ خیبر حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم علم سفید خود را به ابوبکر داد و او را برای گرفتن یکی از قلاع خیبر فرستاد. ابوبکر بی آنکه کاری انجام دهد بازگشت. حضرت فردای آن روز عمر بن خطاب را مامور آن مهم کرد و او نیز نتوانست کاری انجام دهد. آنگاه حضرت فرمود که من فردا علم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و گریز پا نیست و خداوند این قلعه را به دست او خواهد گشود. آنگاه امام علی علیهالسّلام را فرا خواند و علم را به دست او داد و فرمود این علم را پیش ببر تا خداوند فتح این قلعه را به دست تو ممکن گرداند.
علی علیهالسّلام علم را بگرفت و به نزدیک قلعه رفت و با مدافعین قلعه به جنگ پرداخت. یکی از ایشان ضربهای بر او زد که سپر را از دست مبارک او بینداخت و آن حضرت لنگه در قلعه را از جای برکند و بجای سپر بکار برد و چندان جنگید که خداوند فتح را نصیب او کرد.
در غزوه حنین که افراد قبایل هوازن از شکافها و گردنههای کوه بناگاه بر مسلمانان حمله کردند و مسلمانان روی به گریز نهادند از جمله کسانی که پای فشرد و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را ترک نکرد امام علی علیهالسّلام بود.
ابلاغ سوره برائت
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سال نهم هجرت ابو بکر را مامور فرمودند که آیات برائت را بر مشرکان مکه اعلام کند. در این سال مشرکان نیز بنا به معاهداتی که با حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم داشتند، بطور جداگانه به حج رفته بودند. پس از حرکت ابوبکر جبرئیل به دستور خداوند از پیغمبر خواست تا علی علیهالسّلام را مامور ابلاغ کند. بنابر آن سوره، مشرکانی که بنا به عهد عام میتوانستند به حج بروند پس از انقضای ماههای حرام دیگر حق نزدیک شدن به کعبه و ادای حج نداشتند و به ایشان اعلام جنگ شده بود و نیز کسانی از مشرکین که معاهده خاص با مسلمانان داشتند فقط تا پایان مدت مذکور در معاهده میتوانستند به حج بروند. در سوره مذکور به منافقان و تخلف کنندگان از جنگ تبوک نیز اشاره شده بود.
چون این سوره نازل شد، کسانی به آنحضرت گفتند که این سوره را توسط ابوبکر بفرست تا آن را در روز حج به همه اعلام کند و حضرت در پاسخ ایشان فرمود که به من امر شده که این سوره را یا خود یا به توسط یکی از اهل بیتم اعلام کنم، بعد امام علی علیهالسّلام را مامور کرد که این سوره را در ایام حج برای مردم بخواند.
واقعه غدیر خم
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سال دهم هجری پس از بازگشت از حجه الوداع، در ناحیه رابغ در نزدیکی جحفه در موضعی به نام غدیر خم، مردم را پیش از آنکه پراکنده شوند و به دیار خود روند جمع فرمود و خطبهای خواند و در آن خطبه این کلمات بسیار مشهور را درباره حضرت امیر علیهالسّلام بر زبان راند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» (هر که من مولای اویم علی مولای اوست، خداوندا دوست بدار آنکه او را دوست دارد و دشمن بدار آنکه او را دشمن دارد و یاری ده آنکه او را یاری دهد و خوار کن آنرا که او را خوار دارد).
سقیفه بنی ساعده
پس از رحلت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیش از آنکه آن حضرت به خاک سپرده شود، بزرگان قریش و انصار در مدینه گرد آمدند و پس از مشاجره لفظی کوتاهی، با ابوبکر بیعت کردند.
در این موضوع میان اهل سنت و شیعه سخن بسیار گفته شده است. اما دو امر در اینجا قطعی است: یکی آنکه با ابوبکر بیعت کردند و او به جانشینی پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برگزیده شد و دیگر آنکه شیعه از همان آغاز این بیعت را درست ندانسته و جانشینی بلافصل حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را حق حضرت علی علیهالسّلام میدانند. پس نزاع میان شیعه و سنی در واقعیت تاریخی که خلافت ابوبکر پس از حضرت رسول باشد نیست، نزاع در مساله تعیین حق است که در اینجا یک مساله اعتقادی دینی است.
آنچه از خطب و سخنان حضرت امیر علیهالسّلام برمی آید این است که ایشان همواره خلافت را حق خود میدانستهاند و هیچکس را برای اینکار سزاوارتر از خود نمیدانستهاند؛ البته ایشان ناگزیر با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردهاند و این برای حفظ مصالح مسلمین یعنی پرهیز از ایجاد خلاف و نفاق میان مسلمانان بوده است. اما مساله تعیین حق مساله دیگری است.
علمای اسلام در اینکه آیا امامت امری الهی است و تعیین آن باید از جانب خدا و از راه نص باشد و یا اینکه امری سیاسی و دنیوی است و منوط به انتخاب و تعیین اهل حل و عقد است، اختلاف کردهاند. علمای شیعه رهبری امت را مانند نبوت امری میدانند که باید به تعیین الهی باشد و این تعیین از راه نص پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم یا امام معصوم علیهالسّلام صورت میگیرد.
پس از فراغ از اصل مساله و اثبات لزوم نصب امام از جانب خدا یا از جانب مردم بدنبال مصداق آن میروند و میگویند که این برگزیده الهی یا منتخب مردم، باید چه کسی باشد و چه صفاتی را حائز باشد و دارنده آن شرایط چه کسی یا کسانی بودهاند.
مساله از هر جنبه که نگریسته شود این امر محرز و قطعی است که امام علی علیهالسّلام در نظر کافه مسلمین از جمله اشخاص ممتاز و برجستهای بود که از همان آغاز، نامزدی و شایستگی ایشان برای خلافت مطرح بوده است. اما چرا ایشان را در همان آغاز انتخاب نکردند، مسالهای است که از لحاظ تاریخی قابل طرح و بحث است.
علت اصلی جریان سقیفه بنی ساعده و توافق بر انتخاب ابوبکر را باید در تعصبات قومی و قبیلهای که عامل و محرک اصلی و انگیزه پشت پرده بسیاری از جریانهای سیاسی تاریخ اسلام بوده است جستجو کرد. از شرح کوتاهی که از واقعه سقیفه بنی ساعده در دست است برمی آید که از مدتها پیش رقابتی نهانی میان مهاجران و انصار در کار بوده است. مهاجران خود را از هر جهت بر انصار که مردم مدینه بودند مقدم میدانستند، زیرا فضل تقدم در اسلام و خویشی نسبی با حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را منحصر به خود میدانستند و خویشاوندی در نسب مهمترین عامل در مناسبات انسانی در میان قبایل است. انصار مدعی بودند که پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مهاجران را پناه دادهاند و اگر آنها اینکار را نمیکردند معلوم نبود که مردم مکه چه بر سر جامعه ضعیف و اقلیت ناتوان اسلامی میآورد. مذاکرات سقیفه این رقابتها و امیال درونی را آشکار میسازد. اما بجز رقابت شدید میان انصار و مهاجران مکه، در میان هر یک از این دو گروه نیز رقابت شدید طایفگی و قبیلهای وجود داشت. هنوز جراحات جنگهای میان اوس و خزرج در مدینه پیش از هجرت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کاملا التیام نیافته بود و هر جا فرصتی پیش میآمد اثر کینههای قدیم ظاهر میشد. رقابت میان طوایف مختلف قریش نیز همچنان برقرار بود و طوایف ضعیف تر قریش مانند تیم و عدی و فهر نفوذ و قدرت طوایف نیرومند بنی امیه و بنی هاشم و بنی مخزوم را برنمی تافتند.
در این میان بزرگان قریش به جهت اقامت در مکه که از مراکز مهم عربستان بود و به جهت تجارتهای عمده با خارج عربستان و سفرهای بازرگانی به خارج، شم سیاسی قویتر و اطلاعات و تجارب سیاسی بیشتری از افراد اوس و خزرج که به کشاورزی مشغول بودند داشتند خود را برای حوادث سیاسی آینده بهتر آماده ساخته بودند.
سه تن از افراد قریش در این بازی قدرت برنده شدند: ابو بکر از طایفه تیم و عمر از بنی عدی و ابوعبیده جراح از طایفه فهر (از قریش ظواهر). ما از لحاظ تاریخی از اتحاد این سه شخصیت خبر نداریم، اما داستان سقیفه از این اتحاد پرده برمی دارد. این سه تن با مهارت و توانایی سیاسی خود توانستند از دو امر استفاده کنند: اول اینکه از رقابت میان اوس و خزرج حداکثر استفاده را ببرند. دوم اینکه زمان را- به جهت غیبت امام علی علیهالسّلام و عباس که مشغول امر تغسیل و تجهیز و کفن و دفن پیکر رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بودند- غنیمت شمارند؛ زیرا استدلال عمده ابو بکر و عمر بر این پایه بود که مهاجران چون خویشان و نزدیکان حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هستند پس خلافت حق ایشان است. اگر حضرت علی علیهالسّلام در این مذاکرات حضور داشتند، فرد برجسته موضوع این استدلال ایشان بودند و نظرها پیش از آنکه متوجه ابوبکر و عمر شود متوجه امام علی علیهالسّلام میشد که هم سابقه فداکاریش در اسلام بیشتر بود و هم نزدیکترین فرد به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود. ابوبکر و عمر مساله فداکاری در راه اسلام و خویشاوندی با حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را پیش کشیدند و در آن مجلس همه متوجه خود ایشان گردیدند. مساله خویشاوندی سببی و نسبت قبیلهای در نظام قبیلهای اهمیتی شگرف دارد.
در میان مشاجره و بحث، ابو بکر گفت اینک عمر و ابوعبیده با هر کدام که خواستید بیعت کنید. آن دو تن گفتند ما هرگز بر تو سبقت نمیگیریم دست دراز کن تا بیعت کنیم! چون آن دو خواستند بیعت کنند، بشیر بن سعد خزرجی سبقت گرفت و بیعت کرد، زیرا میترسید سعد بن عباده که او نیز از خزرج بود به خلافت برسد. بدین ترتیب رقابتهای میان طایفهای و قبیلهای کار خود را کرد و کسانی که توانستند جریان حوادث را به نفع خود برگردانند به مقصود رسیدند.
این اتحاد سه گانه نیرومند همچنان برقرار ماند. ابوبکر در حین وفات بی آنکه با کسی مشورت کند و یا بزرگان قریش را مدخلیتی دهد، وصیتی نوشت و عمر را به خلافت برگزید. عمر نیز به هنگام مرگ در حالی که گریه میکرد گفت اگر ابوعبیده جراح زنده بود این کار خلافت را به عهده او میگذاشتم!
قصه شوری
عمر پس از ضربه خوردن و احساس مرگ، امر خلافت را میان شش تن از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که به قول خودش حضرت از ایشان راضی بود به شوری گذاشت و ابوطلحه انصاری را با پنجاه تن بر ایشان بگماشت و سه روز به ایشان مهلت داد تا یکی را از میان خود برگزینند و اگر پنج تن یکی را برگزیدند و ششمی رای ایشان را نپذیرفت کشته شود و اگر چهار تن بر یکی اتفاق کردند و دو تن مخالفت کردند آن دو تن کشته شوند و اگر سه تن بر یکی و سه تن بر دیگری اتفاق کردند عبدالله بن عمر یکی را از آن دو برگزیند و اگر به سخن او راضی نشوند آن سه تن که در میانشان عبدالرحمن بن عوف باشد قولشان ترجیح دارد و اگر آن سه تن دیگر نپذیرفتند کشته شوند.
این ترکیب و ترتیب به نحوی بود که انتخاب عثمان را مسلم میساخت و حضرت امیر علیهالسّلام از همان آغاز، این امر را پیش بینی کرده و آن را به عم خود عباس گفته بود زیرا عبدالرحمن بن عوف شوهر خواهر ناتنی عثمان بود و قطعا جانب او را میگرفت و سعد بن ابی وقاص مانند عبدالرحمن از قبیله بنی زهره بود و در هر جانب که عبدالرحمن بن عوف بود میایستاد و چون عمر گفته بود که عبدالرحمن در هر جانب که باشد آراء آن جانب ترجیح دارد، یقین بود که آراء این سه تن به نفع عثمان خواهد بود و حضرت به عباس گفته بود که موافقت آن دو تن دیگر (یعنی طلحه و زبیر) برای او فایدهای نخواهد داشت. اکنون باید دید که اگر عمر این شش تن را به یک چشم مینگریست چرا رای عبدالرحمن بن عوف را بر آراء دیگران ترجیح داده بود و چرا این مقام را به دیگران نداده بود. پاسخ شاید این باشد که او میدانست رقابت واقعی میان امام علی علیهالسّلام و عثمان خواهد بود، پس امام علی علیهالسّلام در یک سوی و عثمان در سوی دیگر واقع میشوند و اگر طلحه در شوری شرکت کند در جانب امام علی علیهالسّلام نخواهد بود، زیرا طلحه از طایفه تیم بود که ابو بکر از آن طایفه بود و امام علی علیهالسّلام از همان آغاز خلافت را حق خود میدانست و به همین جهت طایفه تیم، طایفه بنی هاشم را دوست نداشتند و نیز عبد الرحمن بن عوف در هر جانب که باشد سعد بن ابی وقاص، هم قبیله او، با او خواهد بود و عبدالرحمن جانب خویشاوند خود را که عثمان باشد رها نخواهد کرد. پس عمر با سیاست و تدبیر خود ترکیب و ترتیب شوری را چنان کرد که هم انتخاب عثمان قطعی باشد و هم به ظاهر مسئولیت خلافت عثمان و پیامدهای آن را از خود سلب کند. بدین ترتیب بار دیگر رعایت مصالح سیاسی و سیاست قبیلهای و عشیرهای، بر رعایت جانب حق غالب آمد و با این همه این عمل در زیر پوشش ظریف دین و حمایت از دین انجام گرفت.
خلافت
عثمان در آخر سال بیست و سوم یا آغاز سال بیست و چهارم هجری بر حسب ترتیبی که عمر در شوری داده بود به خلافت رسید و پس از دوازده سال خلافت در ذی الحجه سال سی و پنجم هجری به قتل رسید. داستان قتل او و علت شورش مردم بر او در کتب تاریخ مذکور است، آنچه مسلم است این که امام علی علیهالسّلام نه در قتل او شرکت داشت و نه به این امر رضایت داشت. اما به محض اینکه به خلافت رسید، خون عثمان مساله مهم سیاسی علیه او گردید. از آنجا که در مدینه و اساسا در میان مسلمانان کسی شاخص تر و سزاوارتر از امام علی علیهالسّلام برای خلافت نبود، به همین جهت مردم مدینه او را به خلافت واداشتند، ولی بسیاری از بزرگان مدینه به خلافت او راضی نبودند و میدانستند که علی پیش از آنکه اهل سیاست و بند و بست باشد اهل حق و احقاق حق است و قول حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم «اقضاکم علی» (علی در داوری بر همه شما برتری دارد) درباره او صددرصد صادق است. به همین جهت بیشتر بزرگان و اشراف به هراس افتادند. این عده ایام عمر و سختگیریهای مالی او را فراموش نکرده بودند و به اسراف و تبذیرهای عثمان و دست و دل بازی او در بیت المال خو کرده بودند. سخاوت و گشاده دستی از صفات بارز امام علی علیهالسّلام بود، اما در اموال شخصی خود، نه در اموال عمومی. او در اموال عمومی ممسک بود و به دقت در این اموال عدل و احکام اسلامی را رعایت میکرد. این امر نمیتوانست مایه پسند خاطر کسانی باشد که در زمان عثمان صدها هزار درهم و دینار بی استحقاق از او میگرفتند و از این راه ثروتهای بیکرانی اندوخته بودند. آنچه طلحه و زبیر و معاویه و عمرو بن عاص و دیگران میخواستند، در حقیقت خونخواهی عثمان نبود. مردم کوفه و مصر از مدتها پیش زمزمه مخالفت با عمال عثمان و تعدی و تجاوز ایشان را به اموال عمومی سر داده بودند.
معاویه که با حکومت چندین ساله خود در دمشق موقعیت مستحکمی به دست آورده بود و از مدتها پیش خود را برای رسیدن به خلافت از راه جلب قلوب با اموال و وعدهها آماده میساخت پیوسته از وضع عثمان و احوال مدینه به وسیله نمایندگان خود آگاهی داشت و میدانست که شورشیان و ناراضیان از هر سو روی به مدینه نهادهاند. او میتوانست به یاری خویشاوند خود عثمان بشتابد و او را نجات دهد. طلحه و زبیر که در مدینه بودند و نفوذ و اعتبار داشتند میتوانستند، دست کم به زبان، مردم را به سکوت و آرامش دعوت کنند. ولی از هیچکدام کوچکترین حرکتی در یاری عثمان و دفاع از او مشهود نگردید و فقط پس از قتل عثمان و در خلافت امام علی علیهالسّلام فریاد برآوردند که عثمان مظلوم کشته شده است و باید انتقام خون او را بگیریم. پس آنچه این اشخاص را به مخالفت با امام علی علیهالسّلام برانگیخت بیم و هراسی بود که از خلافت و رفتار عادلانه او داشتند. امام علی علیهالسّلام به جهت همین رفتار عادلانه و پیروی دقیق از حق از همان روز اول سیاست نرمش و انعطاف را کنار گذاشت و نخواست به مصلحت روز و با سیاست سازش، فکر مخالفان و رقیبان را چند روزی مشغول کند و پس از آنکه موقعیت را محکم ساخت بر ایشان بتازد. مغیره بن شعبه و عبدالله بن عباس روزهای نخست به او توصیه کردند که دست به ترکیب حکومت و عمال و کارداران عثمان نزند و به طلحه و زبیر و امثال ایشان شغلی واگذار کند تا به اصطلاح آبها از آسیا بیفتد و آنگاه هر آنچه دلش از عزل و نصب عمال میخواهد انجام دهد، اما امام علی علیهالسّلام در پاسخ ایشان گفت که او هرگز معاویه و امثال او را بر مسلمانان و اموال ایشان مسلط نخواهد کرد، زیرا معاویه و امثال او، اهل دنیا و سیاست و نیرنگ هستند نه اهل دین و تقوا و عدل. پس حکومت امام علی علیهالسّلام حکومتی بود بر پایه عدل و تقوا و فضیلت و رعایت حق و ترجیح جانب مستمندان و ضعفا، نه بر پایه سیاست و رعایت مصالح دنیوی و به همین دلیل با طبع بیشتر بزرگان و اشراف عرب که در پشت پرده حمایت از اسلام، حمایت از اموال و قبیله و قوم خود را میدیدند، سازگار نبود و به همین دلیل دیری نپایید و خلافت او بیش از پنج سال طول نکشید و در طول این مدت هم او را راحت نگذاشتند و او پیوسته با علمداران قدرت طلبی و مال اندوزی در کشمکش و نزاع بود.
جنگ جمل
طلحه و زبیر که هر دو طمع در خلافت داشتند از بیعت با امام علی علیهالسّلام ناراضی بودند و به بهانه عمره به مکه رفتند. عایشه که از مخالفان سرسخت امام علی علیهالسّلام بود در مکه بود و با آنکه در حیات عثمان حمایتی از او نکرده بود چون خبر خلافت امام علی علیهالسّلام را شنید سخت ناراحت شد و فریاد برآورد که عثمان مظلوم کشته شده است. طلحه و زبیر در مکه محیط مناسبی برای خود یافتند و مخالفت عایشه را که نفوذ زیادی در میان مسلمانان داشت مغتنم شمردند و خواستند در پناه او مخالفت با امام علی علیهالسّلام را علنی سازند و خون عثمان را دستاویز کنند و پس از چیره شدن بر امام علی علیهالسّلام امر خلافت را میان خود فیصله دهند. آنها پس از مشورت تصمیم گرفتند که به بصره روند و با تصرف بیت المال آنجا که محل جمع و ذخیره قسمت مهمی از درآمد ایران بود و با تحریک و اغوای قبایل و اشراف عرب مقیم آنجا، نیروی عظیمی گرد آورند و امام علی علیهالسّلام را از میان بردارند. پس عایشه را بر هودجی نشانده سوار شتری کردند و با عدهای از مدینه راه افتاده به بصره رفتند. در بصره عثمان بن حنیف که نماینده امام علی علیهالسّلام بود مانع ایشان شد و بعد آشتی گونهای میان ایشان حاصل گردید. اما شبی بر سر او ریختند و او را اسیر کردند و موی ریشش را کندند و میخواستند او را بکشند، اما چون برادرش سهل بن حنیف در مدینه بود ترسیدند که او با یاری دیگر انصار به خونخواهی عثمان بن حنیف برخیزد و خویشان ایشان را در مدینه بکشد. پس او را رها کردند و به سراغ بیت المال رفتند و هفتاد تن از خازنان و موکلان بیت المال را کشتند و اموال آن را تصرف کردند. پس از آن طلحه و زبیر بر سر امامت در نماز به نزاع برخاستند و سرانجام قرار بر آن شد که یک روز پسر زبیر و یک روز پسر طلحه امامت کنند. امام علی علیهالسّلام با شنیدن این اخبار روی به بصره نهاد و چون به شهر رسید نخست کس فرستاد و ایشان را به صلح دعوت فرمود، ولی طلحه و زبیر نپذیرفتند. پس از آن شخصی را با قرآن بسوی ایشان فرستاد و به راه حق و پیروی از حکم الهی خواند، ولی این فرستاده را با تیر زدند و کشتند. پس به یاران خود فرمود که آغاز به جنگ نکنند مگر آنکه آنان ابتدا حمله کنند. چون حمله از جانب طلحه و زبیر آغاز شد حضرت به نا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.