پاورپوینت امدادهای غیبی خداوند
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت امدادهای غیبی خداوند دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت امدادهای غیبی خداوند،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت امدادهای غیبی خداوند :
امدادهای غیبی
امدادهای غیبی، کمکهای ویژه الهی است.
فهرست مندرجات
۱ – تعبیر مرکب
۲ – ریشه
۲.۱ – معنای غیب
۳ – مصادیق امدادهای غیبی
۴ – تفاوت معجزه و کرامات
۵ – آیات اشاره شده
۵.۱ – کمکهای پنهانی
۶ – سنت بودن امداد غیبی
۶.۱ – تقاضای پیامبران
۶.۲ – علت و معلول
۷ – عامل اصلیِ ورود به بهشت
۸ – مصادیق امداد غیبی در قران
۸.۱ – فرستادن سپاه دیده نشدنی
۸.۱.۱ – فرشتگان
۸.۲ – فرشتگان امدادگر
۸.۲.۱ – فرشتگان یاریدهند حضرت لوط (علیه السلام)
۸.۲.۲ – فرشتگان جنگ بدر
۸.۲.۳ – فرشتگان در جنگ احزاب
۸.۲.۴ – استجابت دعا
۸.۲.۵ – تقویت روحی مسلمانان
۹ – معنای واژه سکینه
۹.۱ – ایجاد آرامش در قلب پیامبر و مؤمنان
۹.۲ – خواب کوتاه و سبک
۹.۳ – نزول باران
۹.۴ – ایجاد هراس در دلهای دشمنان
۹.۴.۱ – نمونه
۹.۵ – فرستادن بادهای ویرانگر
۹.۵.۱ – نُصِرت بالصبا
۹.۶ – کم جلوه دادن لشکر دشمن
۹.۶.۱ – کم جلوه دادن دشمن در بیداری و خواب
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
تعبیر مرکب
امداد غیبی تعبیری مرکب از دو واژه « امداد » و « غیب » است.
ریشه
ریشه «امداد» کلمه «م د د» است که معنای انبساط و امتداد دارد.
[۱] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۱، ص۵۲.
«مدّت» نیز که برای زمان مستمر بهکار میرود از همین باب است.
[۲] راغب اصفهانی، حسین، مفردات، ج۱، ص۴۶۴- ۴۶۵.
این واژه بر زیاد شدن هم دلالت دارد، چنانکه زمان مدّ آب رودخانه، بر آب آن افزوده میشود.
[۳] ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، ج۴، ص۳۰۷.
[۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۳، ص۳۹۶.
[۵] قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۲۴۲.
«امداد» یاری کردن دیگری است، و بیشتر در موارد دوستداشتنی بهکار میرود، بر خلاف «مدّ» که در موارد ناپسند استعمال میشود.
[۶] راغب اصفهانی، حسین، مفردات، ج۱، ص۴۶۵.
امداد منحصر به چیزهای مادی نیست و در معنویات هم بهکار میرود.
[۷] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۱، ص۵۲.
معنای غیب
«غیب» چیزی است که از انسان پوشیده و مخفی است، گرچه به معنای شک نیز بهکار رفته است،
[۸] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۱، ص۶۵۴.
زیرا شک معمولا در امر مخفی حاصل میشود. برخی واژهپژوهان آن را به معنای پوشیده از چشم گرفتهاند.
[۹] ابن فارس، احمد، مقائیس اللغه، ج۴، ص۴۰۳.
مصادیق امدادهای غیبی
با توجه به معنای امداد و غیب معلوم میشود که امدادهای غیبی به معنای مددهایی است که از غیب سرچشمه میگیرد، هر چند با عنایت به معنای لغوی واژه مزبور میتوان جهان و نظم، حیات و نشاط و همه نعمتهای موجود در آن را مدد گرفته از عالم غیب و از مصادیق امدادهای غیبی دانست،
[۱۰] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۴۴.
چنانکه قرآن، اموال و فرزندان را از امدادهای الهی دانسته است
[۱۱] اسراء/سوره۱۷، آیه۶.
ولی این ترکیب اصطلاحاً به معنای مددهای غیبی ویژه در زندگی بشر است.
[۱۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۴۴.
تفاوت معجزه و کرامات
با توجه به اینکه کمکهای ویژه الهی بهرغم غیر عادی بودن، به اسباب طبیعی مستند است و از سوی دیگر معجزات و کرامات نیز مستند به سببهای طبیعی غیر عادی است
[۱۳] طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۸۲.
مناسب است تفاوت آنها روشن شود. به نظر میرسد مهمترین ویژگیِ جداکننده معجزات پیغمبران و کرامات اولیا از امدادهای غیبی این است که گرچه هردو به اذن خدا و وساطت نیروهای غیبی و اسباب طبیعی غیر عادی انجام میگیرد؛ ولی در معجزه و کرامت خود شخص نقش اصلی دارد؛ اما در امداد غیبی شخص چنین نقشی ندارد و در حالی که امیدش از همهجا قطع شده مدد الهی از او دستگیری میکند.
آیات اشاره شده
تعبیر «امداد غیبی» در قرآن بهکار نرفته؛ ولی آیات متعددی به امدادهای غیبی الهی اشاره کرده است؛ مانند: فرستادن سپاه نامرئی،
[۱۴] احزاب/سوره۳۳، آیه۹.
یاری با فرشتگان ،
[۱۵] آلعمران/سوره۳، آیه۱۲۴ ۱۲۵.
ایجاد آرامش در دلهای مؤمنان،
[۱۶] توبه/سوره۹، آیه۲۶.
ایجاد هراس در دلهای دشمنان،
[۱۷] آلعمران/سوره۳، آیه۱۵۱.
فرستادن بادهای ویرانگر،
[۱۸] احزاب/سوره۳۳، آیه۹.
کم جلوه دادن لشکر دشمن،
[۱۹] انفال/سوره۸، آیه۴۴.
فرستادن لشکر پرندگان،
[۲۰] فیل/سوره۱۰۵، آیه۳.
برهم زدن نقشههای دشمنان
[۲۱] انفال/سوره۸، آیه۱۸.
و….
کمکهای پنهانی
از مهمترین مصداقهای امداد غیبی کمکهای ویژه پنهانی است که از طرف خدا در جنگهای صدر اسلام به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و مؤمنان رسیده است، به طوری که ۴۰ آیه بدان اختصاص یافته است.
[۲۲] فرازی حیدری، جهاد در قرآن، ج۱، ص۱۲۹.
آیات دیگری نیز این کمکها را در قالب «هدایتبخشی»، «حکمتافکنی»، «توفیقیابی»، «حفظ و نگهداری از گناه » و غیر آنها مطرح کرده است.
سنت بودن امداد غیبی
گروهی از آیات قرآن که به کمکهای ویژه خدا اشاره کرده است به عنوان وعده تخلفناپذیر الهی بر وقوع حتمی آنها تأکید میکند:
[۲۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۶۹.
[۲۴] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۴۳.
[۲۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۴۶۷- ۴۶۸.
«و کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین»
[۲۶] روم/سوره۳۰، آیه۴۷.
برخی گفتهاند: ظاهر آیه، یاری شدن مؤمنان در دنیاست؛ ولی این گفته صحیح نیست، زیرا اولا چیزی ظاهر آیه را مقید نمیسازد و ثانیاً برخی از روایات عمومیت آن را نسبت به دنیا و آخرت تأیید میکند.
[۲۷] آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۱، ص۵۲.
آیه ۵۱ سوره غافر
[۲۸] غافر/سوره۴۰، آیه۵۱.
از حمایت مؤکد خدا از پیامبران خویش و پیروان آنها سخن میگوید: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا والَّذینَ ءامَنوا فِیالحَیوهِ الدُّنیا ویَومَ یَقومُ الاَشهد» و خداوند در سوره صافّات
[۲۹] صافّات/سوره۳۷، آیه۱۷۱- ۱۷۲.
یاری کردن رسولان از جانب خودش را قطعی دانسته: «ولَقَد سَبَقَت کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا المُرسَلین اِنَّهُم لَهُمُ المَنصورون» و آن را به صورتهای گوناگون تأکید کرده است؛ مانند: «کَتَبَ اللّهُ لاََغلِبَنَّ اَنَا ورُسُلی»
[۳۰] مجادله/سوره۵۸، آیه۲۱.
در اثبات امدادهای غیبی و سنت بودن آن و پیروزی پیامبران توجه به انواع عذابهایی که خدا بر مکذبان رسولانش در گذشته فرو فرستاده، کفایت میکند:
[۳۱] طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۴.
«ثُمَّ اَرسَلنا رُسُلَنا تَترًا کُلَّ ما جاءَ اُمَّهً رَسولُها کَذَّبوهُ فَاَتبَعنا بَعضَهُم بَعضًا وجَعَلنهُم اَحادیثَ فَبُعدًا لِقَوم لا یُؤمِنون»
[۳۲] مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۴.
تقاضای پیامبران
تقاضای پیامبران الهی نسبت به اینگونه امدادها هم بر اهمیت تأثیر کمکهای ویژه خدا گواهی میدهد، و هم بر وجود آنها دلالت دارد. قرآن این درخواست را از زبان نوح (علیهالسلام)، لوط (علیهالسلام) طالوت و یارانش و همچنین رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و مؤمنان نقل میکند. آیه ۹ سوره انفال ،
[۳۳] انفال/سوره۸، آیه۹.
درخواست کمک از سوی پیامبر و مسلمانان در جنگ بدر را نقل میکند: «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلف مِنَ المَلَئِکَهِ مُردِفین» در پارهای از روایات آمده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیز با مسلمانان در یاری خواستن از خدا همصدا بود و میگفت: پروردگارا! وعدهای را که به من دادهای تحقق بخش. خدایا، اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.
[۳۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۴۳۷.
[۳۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۰۳.
آیه ۲۱۴ سوره بقره
[۳۶] بقره/سوره۲، آیه۲۱۴.
این درخواست را روش مستمر تاریخی پیغمبران الهی و امتهای آنان میشناساند: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلوا الجَنَّهَ ولَمّا یَأتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّی یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب»
گویا این یک سنت الهی و رمز تربیت و تکامل است که همه امتها باید در کوره سخت حوادث قرار گرفته و آبدیده شوند و همچون فولاد از کوره به درآیند، و برای حوادث مهمتر و دشوارتر آماده شوند.
[۳۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۰۲.
مشکلات، چنان امتهای پیامبران پیشین را احاطه میکرده که پیامبران با آنها همصدا شده، میگفتند: پس یاری خدا کجاست؟!
[۳۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۰۲.
جمله «اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» سخن خدا
[۳۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۰۱.
و بدین معناست که خدا به وعدهاش جامه عمل میپوشاند و آنها را از کمکهای ویژه خویش بهرهمند میسازد، چنانکه خواسته پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و مسلمانان را در جنگ بدر اجابت کرد و فرشتگان امدادگر را به یاریشان فرستاد.
علت و معلول
گفتنی است که گرچه امدادهای غیبی سنتی الهی است، ولی سنّت دیگر خدا بر جریان داشتن کارها براساس علل و اسباب طبیعی عادی است: «أبی اللّه أن یجری الأشیاء إلاّ بالأسباب»؛ همچنین سنّت خدا بر این قرار گرفته که جز در موارد استثنایی و خاص، عوامل غیر عادی را جایگزین اسباب عادی نکند. مؤمنان رزمنده بدون بهرهمندی از تجهیزات نظامی و بدون جنگیدن در میدان نبرد پیروز نمیشوند: «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه ومِن رِباطِ الخَیلِ»
[۴۰] انفال/سوره۸، آیه۶۰.
ولی در عین حال ممکن است عوامل مادی و عادی نتواند چنانکه باید کارساز شود، یا به تنهایی برای شکست جبهه باطل کافی نباشند، و پیروزی دشمن هم برای دین و مسلمانان خطرات جدّی و فراوان داشته باشد. در چنین مواردی معمولا امدادهای غیبی بهره آدمیان میشود.
عامل اصلیِ ورود به بهشت
براساس آیه ۲۱۴ بقره
[۴۱] بقره/سوره۲، آیه۲۱۴.
جمعی میپنداشتند عامل اصلیِ ورود به بهشت فقط اظهار ایمان به خداست، آن هم بدون رنج و ناراحتی و دشمنان را هم خدا نابود خواهد ساخت: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلوا الجَنَّهَ ولَمّا یَأتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ والضَّرّاءُ وزُلزِلوا حَتّی یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتی نَصرُ اللّهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب» قرآن در برابر این پندار باطل به سنّت دائمی خدا اشاره کرده است که پیشینیان نیز به سختیهای فراوانی دچار شدند، به طوری که پیامبر و آنها که بدو گرویده بودند گفتند: پس یاری خدا کی خواهد رسید؟ جمله «مَتی نَصرُ اللّهِ» از سوی پیامبران و گروندگان به آنها زمانی گفته میشد که سختیها به آخرین درجه میرسید، و به معنای اعتراض یا تردید درباره کمک الهی نیست، بلکه تقاضا و انتظار است، ازاینرو به دنبال آن خداوند به آنها بشارت میداد که: «اِنَّ نَصرَ اللّهِ قَریب»
[۴۲] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۰۱.
افزون بر این، معمولا هنگامِ هجوم سختیها و یورش دشمنان است که مؤمنان آزموده میشوند. « خبّاب بن ارت » گوید: از آزار مشرکان به پیامبر شکایت بردم. فرمود: امّتهایی که پیش از شما بودند، در فشار انواع گرفتاریها قرار میگرفتند، تا آنجا که بعضی از آنها را با ارّه دو نیم میکردند؛ ولی این فشارها هرگز آنها را از دین خدا منصرف نمیکرد.
[۴۳] رازی، فخر الدین، التفسیر الکبیر، ج۶، ص۳۷۹.
[۴۴] سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۵۸۴.
[۴۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۰۲.
براساس آیهای دیگر آنقدر گروههای سرکش مخالفت خود با پیامبرانشان را ادامه میدادند که از ایمان آوردن آنها نومید میگشتند، حتی گمان میکردند که گروه اندک مؤمنان نیز به آنها دروغ گفتهاند، و چنین احساسی بدانها دست میداد که در مسیر دعوتشان تنها هستند:
[۴۶] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۹۸.
«حَتّی اِذا استَیَسَ الرُّسُلُ وظَنّوا اَنَّهُم قَد کُذِبوا جَاءَهُم نَصرُنا…»
[۴۷] یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱۰.
در این هنگام که امیدشان از همه جا بریده میشد یاری خدا و پیروزی فرا میرسید.
مصادیق امداد غیبی در قران
بسیاری از آیات قرآن بیانگر این مطلب است که امدادهای غیبی بیشتر در جنگ ظهور و تجلی کرده است. در قرآن به مصادیق گوناگونی از امداد غیبی اشاره شده است:
فرستادن سپاه دیده نشدنی
قرآن در سه مورد از فرستادن لشکرهایی نامرئی یاد میکند و آنها را یاری دهندگان سپاه توحید میداند.
[۴۸] توبه/سوره۹، آیه۲۶.
[۴۹] توبه/سوره۹، آیه۴۰.
[۵۰] احزاب/سوره۳۳، آیه۹.
[۵۱] روحانی، محمود، المعجم الاحصائی، ج۱، ص۳۳۹.
تعبیر قرآن در دو مورد «جُنودًا لَم تَرَوها» و در یک مورد «بِجُنود لَم تَرَوها» است. جنود جمع «جند» به معنای «گروه و جمع فشرده و سخت» است، که از «جَنَد» به معنای زمین سختِ دارای سنگ گرفته شده و سپاه را به سبب فشرده بودن «جُند» گفتهاند.
[۵۲] راغب اصفهانی، حسین، مفردات، ج۱، ص۱۰۰.
[۵۳] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۲۰.
برخی هم گفتهاند که بر تجمّع و یاری دلالت دارد.
[۵۴] ابن فارس، احمد، مقائیس اللغه، ج۱، ص۴۸۵.
آیه ۴۰ سوره توبه
[۵۵] توبه/سوره۹، آیه۴۰.
به وضع مخاطرهآمیز پیامبر در غار ثور که دشمن در یک قدمی او بود اشاره کرده و یاری وی را با سپاه دیده نشدنی یادآور شده است: «اِلاّ تَنصُروهُ فَقَد نَصَرَهُ اللّهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذینَ کَفَروا ثانِیَ اثنَینِ اِذ هُما فِی الغارِ اِذ یَقولُ لِصحِبِهِ لا تَحزَن اِنَّ اللّهَ مَعَنا فَاَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ واَیَّدَهُ بِجُنود لَم تَرَوها» برخی از مفسران سپاه دیده نشدنی را در این آیه «فرشتگان» دانستهاند؛
[۵۶] طبری، ابو جعفر، جامع البیان، ج۱۴، ص۲۶۱.
[۵۷] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۴۹.
ولی در تعیین مصداق فرشتگان بین آنها اختلاف است؛ برخی آنها را فرشتگان مأمور نگهداری از آن حضرت در سفر هجرت دانستهاند.
[۵۸] آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۵، ص۲۸۹.
برخی دیگر گفتهاند: منظور فرشتگان یاری دهنده پیامبر و مسلمانان در جنگهای پس از هجرت است.
[۵۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۴۲۰.
طبرسی نیز از بعضی نقل کرده که آنها، فرشتگانِ مأمور به دعا برای حضرت بودهاند.
[۶۰] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۵۸.
فرشتگان
بعضی سپاه دیده نشدنی را شامل غیر فرشتگان نیز دانسته، و نیروهایی را که از حسّ بشر بیرون است به آن افزودهاند.
[۶۱] فضل الله، سید محمدحسین، من وحی القرآن، ج۱۱، ص۱۱۸.
در روایتی آمده است: به فرمان خداوند درختی در دهانه غار رویید، به طوری که چهره رسولاکرم (صلیاللهعلیهوآله) را پوشانید. عنکبوتی نیز مأمور شد تا در جلو دَرِ غار تارهایی بدواند و سرانجام، کبوترانی وحشی بر تخم گذاردن در قسمت جلوی غار مأمور شدند.
[۶۲] طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۹۲.
مجموع این عوامل، دشمن را که در یک قدمی دستگیری حضرت بود، از ورود به غار منصرف کرد، با آنکه مطمئن بودند که تا آنجا آمده و به جای دیگری نرفته است.
در جنگ احزاب دشمنان اسلام اعم از مشرکان، یهود و سایر نیروها یک ماه شهر مدینه را محاصره کردند، به طوری که مسلمانان ناچار به ماندن در شهر و کندن خندق در اطراف آن شدند. تعبیر قرآن از این موقعیّت خطرناک و آزمون دشوار ابتلا و تزلزل شدید است: «هُنالِکَ ابتُلِیَ المُؤمِنونَ وزُلزِلوا زِلزالاً شَدیدا»
[۶۳] احزاب/سوره۳۳، آیه۱۱.
در چنین حالی که چشمهای رزمندگان مسلمان خیره و جانشان به گلوگاه رسیده و گمانهای خاصی درباره خدا پیدا کرده بودند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از خداوند کمک خواست.
[۶۴] حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۲۵۴.
در پی آن امدادهای غیبی به یاری آنان آمد که از مهمترین آنها لشکرهای نامرئی بود: «فَاَرسَلنا عَلَیهِم ریحًا وجُنودًا لَم تَرَوها»
[۶۵] احزاب/سوره۳۳، آیه۹.
در جنگ حنین دشمن به پیروزی موقّت رسیده و مسلمانان جنگجو از گرد پیامبر پراکنده شدند، و نزدیک بود که دستاوردهای چند ساله نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و مسلمانان بر باد رود؛ لیکن باز هم امدادهای غیبی و از جمله آنها سپاه نامرئی ، آنان را نجات بخشید:
[۶۶] ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۵۷.
«ثُمَّ اَنزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ و عَلَی المُؤمِنینَ و اَنزَلَ جُنودًا لَم تَرَوها وعَذَّبَ الَّذینَ کَفَروا وذلِکَ جَزاءُ الکفِرین»
[۶۷] توبه/سوره۹، آیه۲۶.
فرشتگان امدادگر
روشنترین و مهمترین مصداق کمکهای ویژه الهی آمدن فرشتگان امدادگر به یاری پیامبر و مسلمانان در جنگهای صدر اسلام است. گرچه خدا در جنگهای فراوانی مسلمانان را یاری کرد: «لَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَه»
[۶۸] توبه/سوره۹، آیه۲۵.
ولی در آیاتی به حضور فرشتگان امدادگر تصریح کرده است و اگر در مورد عبارت «جُنودًا لَم تَرَوها» جای تفسیر آن به همه نیروهای پنهان هستی باشد؛ لیکن مراد از «مَلئِکَهِ» بیتردید فقط فرشتگان است.
به گفته بیشتر مفسران، یاری فرشتگان که در آیات آمده، مربوط به بدر و اُحُد است؛ لیکن اگر آیات مربوط به لشکرهای نامرئی را هم به آنها بیفزاییم، نبردهای احزاب، حنین و جنگ با یهود بنیقریظه را نیز در برمیگیرد.
آیات ۱۲۳ ۱۲۵ سوره آلعمران
[۶۹] آلعمران/سوره۳، آیه۱۲۳- ۱۲۵.
به نصرت سپاهیان اسلام در نبرد بدر به وسیله فرشتگان تصریح کرده است: «ولَقَد نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدر واَنتُم اَذِلَّهٌ فَاتَّقوا اللّهَ لَعَلَّکُم تَشکُرون اِذ تَقولُ لِلمُؤمِنینَ اَلَن یَکفِیَکُم اَن یُمِدَّکُم رَبُّکُم بِثَلثَهِ ءالف مِّنَ المَلئِکَهِ مُنزَلین بَلی اِن تَصبِروا وتَتَّقوا ویَأتوکُم مِن فَورِهِم هذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَهِ ءالف مِنَ المَلئِکَهِ مُسَوِّمین» این آیات پس از شکستِ مسلمانان در اُحُد نازل شد. آنجا که دشمن مشرک خواست با تهاجمی دوباره اساس حکومت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در مدینه را ویران کند.
[۷۰] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۷۸.
در آن لحظات سخت با نزول آیات فوق و ابتکار بینظیر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) (فرمان عمومی به آماده شدن همه نیروها حتی مجروحان برای پیکار با دشمن و حرکت از مدینه)
[۷۱] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج۲، ص۷۷.
[۷۲] آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، ج۱، ص۳۱۸.
[۷۳] بختورتاش، نصرت الله، نبردهای محمد، ج۹، ص۱۳۴.
مسلمانان روحیه و نیرویی تازه گرفته و مجدّداً آماده پیکار با مشرکان شدند. دشمنان نیز با مشاهده این حرکت به وحشت افتاده و به تصور اینکه لشکری تازهنفس از مدینه عازم جنگ شده وادار به عقبنشینی و بازگشت به شهر خود شدند.
[۷۴] بختورتاش، نصرت الله، نبردهای محمد، ج۹، ص۱۳۴.
[۷۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۷۸.
فرشتگان یاریدهند حضرت لوط (علیه السلام)
«قالَ فَما خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ قالُوا إِنّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَهً مِنْ طِینٍ مُسَوَّمَهً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ؛
[۷۶] ذاریات/سوره۵۱، آیه۳۱- ۳۴.
… پس مأموریت شما چیست ای فرستادگان؟ گفتند:ما به سوی قوم مجرمی فرستاده شدیم تا بارانی از سنگ-گل بر آنها بفرستیم؛ سنگهایی که از ناحی پروردگارت برای اسرافکاران نشان شده است.»
فرشتگان جنگ بدر
«إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفِینَ؛
[۷۷] انفال/سوره۸، آیه۹.
(به خاطر بیاورید)زمانی را (که از شدت ناراحتی در میدان بدر )از پروردگارتان تقاضای کمک میکردید و او تقاضای شما را پذیرفت (او گفت)من شما را به یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود میآیند یاری میکنم.
فرشتگان در جنگ احزاب
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً؛
[۷۸] احزاب/سوره۳۳، آیه۹.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید؛ در آن هنگام که لشکرهای (عظیمی)به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آنها فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمیدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم)، و خداوند سبحانه و تعالی به آنچه انجام میدهید، بینا است.»
پیامبر گرامی اسلام (صلّی اللّه علیه و اله و سلّم) در روایتی، پس از آنکه یاری خداوندی را از جمله امدادهای غیبی مربوط به قیام حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ذکر فرموده، چنین میفرماید: «… و به وسیل فرشتگان خداوند سبحانه و تعالی یاری میشود…»
[۷۹] صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۵۷، ح ۲.
استجابت دعا
آیات سوره آلعمران اصل ماجرا را بیان کرده؛ لیکن چگونگی و شرح فرود آمدن فرشتگان یاریبخش را آیات ۱۵۷سوره انفال
[۸۰] انفال/سوره۸، آیه۱۵۷.
عهدهدار است. آیه نهم این سوره استغاثه به خداوند و اجابت آن را از سوی خدا به صورت امداد فرشتگان در جنگ بدر یادآور شده است: «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلف مِنَالمَلَئِکَهِ مُردِفین» این درگیری، اولین درگیری مسلمانان با کافران بود و به سبب عواملی مانند عدم توازن نیروها و چند برابر بودن دشمن، اصرار آنان بر نجات، اموالی که در کاروان ابوسفیان داشتند و کینههای عمیق آنان نسبت به پیامبر و اسلام، مرحله سختی پیش آمده بود، ازاینرو در آیه بالا لفظ «استغاثه» بهکار رفته است. این واژه معمولا در جایی بهکار میرود که خطرِ گرفتار شدن در چنگ دشمن احساس شود. پیامبر دست به دعا برداشت و گفت:خدایا اگر مسلمانان کشته شوند کسی که در زمین تو را بندگی کند نخواهد ماند.
[۸۱] طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۳.
[۸۲] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۹۸.
در این هنگام خداوند دعای آن حضرت را مستجاب کرده و فرمود: شما را به هزار فرشته یاری میکنم؛ فرشتگانی که به وصف «مُرْدِف» از آنها یاد میکند. آنها فرشتگانی بودند که فرشتگان دیگر را در ردیف خویش سوار کرده بودند.
[۸۳] آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۵، ص۱۶۲.
برای این وصف معانی دیگری نیز در تفاسیر آمده است: فرشتههایی که پی در پی به یاری مسلمانان شتافتند
[۸۴] طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۰- ۲۱.
[۸۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۰۳-۱۰۴.
یا فرشتگانی که فرمانده و فرمانبر بودند که فرماندهان را «مُرْدِف» و فرمانبرداران را «مُرْدَف» گویند. البته ظاهر لفظ «مردف» همان معنای نخست است که بسیاری از مفسران
[۸۶] طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۲، ص۸.
[۸۷] طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۰.
[۸۸] هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، ج۶، ص۴۲۸.
و نیز اهل لغت آوردهاند
[۸۹] راغب اصفهانی، حسین، مفردات، ج۱، ص۱۹۳.
و براساس آن، به این پرسش نیز پاسخ داده میشود که چرا در سوره آلعمران شمار فرشتگان امدادگر ۳۰۰۰ ولی در این آیات ۱۰۰۰ نفر آمده است، زیرا مردِفین ۱۰۰۰ نفر بودند و ۲۰۰۰ فرشته دیگر پشت سر آنان قرار داشتند.
تقویت روحی مسلمانان
برخی معتقدند که این فرشتگان همراه پیامبر در جنگ شرکت داشتهاند؛
[۹۰] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۲۴.
ولی به نظر میرسد که آنان فقط برای تقویت روحی مسلمانان و تضعیف مشرکان آمده بودند،
[۹۱] رازی، فخر الدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۵۹- ۴۶۰.
[۹۲] طالقانی، سیدمحمود، پرتوی از قرآن، ج۳، ص۳۲۵.
[۹۳] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۹۸.
زیرا اولا از آیات قرآن نیز همین نظر استفاده میشود: «و ما جَعَلَهُ اللّهُ اِلاّ بُشری لَکُم ولِتَطمَئِنَّ قُلوبُکُم بِهِ»
[۹۴] آلعمران/سوره۳، آیه۱۲۶.
[۹۵] انفال/سوره۸، آیه۱۰.
ثانیاً اگر فرشتگان، جنگاوران دشمن را کشته باشند فضیلتی برای لشکر اسلام در این باره نمیماند. ثالثاً کتب تاریخی شمار کشتههای بدر و کشندگان آنها را ثبت کرده و هیچ نامی از کشنده ناشناختهای نیامده است. این حقیقت وقتی آشکارتر میگردد که به قدرت فرشتهها نیز توجه کنیم و بدانیم که یکی از آنان برای نابود کردن دنیا کفایت میکند، چنانکه جبرئیل (علیهالسلام) با پری از بالهای خویش شهرهای قوم لوط را نابود کرد.
[۹۶] رازی، فخر الدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۶۰.
معنای واژه سکینه
واژه « سکینه » در آرامش قلب بهکار میرود و بر عدم اضطراب و تشویشِ انسان در کارها و ایستادگی در برابر حوادث پیچیده و مشکل دلالت دارد.
[۹۷] طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۸۹.
سکینه یک حالت فوق العاده
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.