پاورپوینت امتحان الهی در قربانگاه حضرت اسماعیل
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت امتحان الهی در قربانگاه حضرت اسماعیل دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت امتحان الهی در قربانگاه حضرت اسماعیل،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت امتحان الهی در قربانگاه حضرت اسماعیل :
قربانگاه حضرت اسماعیل
حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم میباشد، خداوند برای امتحان حضرت ابراهیم به ایشان دستور داد تا حضرت اسماعیل را قربانی کند.
فهرست مندرجات
۱ – بزرگترین ایثار در راه خدا
۱.۱ – علاقه شدید حضرت ابراهیم به اسماعیل
۱.۲ – بزرگترین امتحان الهی
۱.۳ – امر الهی برای قربانی کردن حضرت اسماعیل
۱.۴ – شیطان در راه حضرت ابراهیم
۱.۵ – شکست شیطان در مقابل حضرت ابراهیم
۱.۶ – باخبر کردن هاجر از موضوع
۲ – مقاومت ابراهیم، اسماعیل و هاجر در برابر وسوسههای شیطان
۲.۱ – رویارویی شیطان با حضرت هاجر
۲.۲ – رویارویی شیطان با حضرت ابراهیم
۲.۳ – رویارویی شیطان با حضرت اسماعیل
۳ – حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل در قربانگاه
۳.۱ – وصیت حضرت اسماعیل به حضرت ابراهیم قبل از قربانی کردن
۳.۲ – اجرای فرمان الهی
۳.۳ – یاری خواهی پدر از پسر برای اجرای فرمان الهی
۳.۴ – ندای آسمانی
۳.۵ – ظاهر شدن گوسفند به امر الهی
۴ – تسلیم حق بودن حضرت ابراهیم
۵ – مفهوم واژه عظیم
۶ – رمی جمرات در مناسک حج
۷ – فهرست منابع
۸ – پانویس
۹ – منبع
بزرگترین ایثار در راه خدا
ابراهیم فراز و نشیبهای سختی را پشت سر گذاشت، و در همه جا و همه وقت، تسلیم فرمان خدا بود و در راه او حرکت میکرد، همه رنجها را در راه خدا تحمل کرد و در تمام آزمایشهای الهی قبول شد، و شایستگی خود را به اثبات رساند.
علاقه شدید حضرت ابراهیم به اسماعیل
ابراهیم در زندگی، اسماعیل را خیلی دوست داشت، چرا که اسماعیل ثمره عمرش و پاداش یک قرن رنج و سختیهایش بود، به علاوه سالها از او جدا بود و در فراق او میسوخت، وانگهی زندگی اسماعیل در ظاهر و باطن در تمامی هدفها و راههای خداجویی با زندگی ابراهیم در آمیخته بود.
بزرگترین امتحان الهی
خداوند خواست ابراهیم را در مورد اسماعیل نیز امتحان کند، امتحانی که بزرگترین و نیرومندترین انسانها را از پای در میآورد، و آن این بود که ابراهیم با دست خود کارد بر حلقوم اسماعیل بگذارد و او را در راه خدا قربان کند گرچه اجرای این فرمان، بسیار سخت است اما برای ابراهیم که قهرمان تسلیم در برابر فرمان خدا است آسان است به قول شاعر:
از توای دوست نگسلم پیوند گر به تیغم برند بند از بند
پند آنان دهند خلقای کاش که ز عشق تو میدهندم پند
امر الهی برای قربانی کردن حضرت اسماعیل
روزی اسماعیل که جوانی نیرومند و زیبا بود از شکار برگشت، چشم ابراهیم به قد و جمال هم چون سرو اسماعیل افتاد، مهر پدری، آن هم نسبت به چنین فرزندی، به هیجان آمد و محبت اسماعیل در زوایای دل ابراهیم جای گرفت خداوند خواست ابراهیم را در مورد همین محبت سرشار امتحان کند.
شب شد، همان شب ابراهیم در خواب دید که خداوند فرمان میدهد که باید اسماعیل را قربان کنی.
ابراهیم در فکر فرو رفت که آیا خواب، خواب رحمانی است؟ شب بعد هم عین این خواب را دید، این خواب را در شب سوم نیز دید، یقین کرد که خواب رحمانی است. و وسوسهای در کار نیست. توضیح این که: ابراهیم میخواست قلبش مالامال از اطمینان شود، و احتیاط میکرد که مبادا وسوسهای در کار باشد. با توجه به اینکه پای کشتن و قربانی کردن در میان بود.
شیطان در راه حضرت ابراهیم
ابراهیم در یک دو راهی بسیار پرخطر قرار گرفت، اکنون وقت انتخاب است، کدام را انتخاب کند، خدا را یا نفس را، او که همیشه خدا را بر وجود خود حاکم کرده، در این جا نیز ـ هر چند بسیار سخت بود ـ به سوی خدا رفت، گرچه ابلیس ، سر راه او بیامان وسوسه میکرد. مثلاً به او میگفت این خواب شیطانی است و یا از عقل دور است، که انسان جوانش را بکشد و…
شکست شیطان در مقابل حضرت ابراهیم
ابراهیم که بت شکن تاریخ بود، اکنون ابلیس شکن شد، جهاد اکبر کرد، و با تصمیمی قاطع آماده قربان کردن اسماعیل شد، چرا که کنگره عظیم حج قربان میخواست، ایثار و فداکاری میخواست، نفس کشی و ابلیس کشی میخواست تا مفهوم واقعی و عینی یابد، و امضا شود و مورد قبول واقع گردد.
باخبر کردن هاجر از موضوع
ابراهیم نخست این موضوع را با مادر اسماعیل « هاجر » در میان گذاشت (گرچه قبلاًگفتیم هاجر از دنیا رفت، ولی قول دیگر این است که هاجر در این وقت، زنده بود، و این مطلب بر همین اساس است ـ ضمناً بعضی معتقدند که ذبیح ، اسحاق بوده نه اسماعیل، بن ابراین قول، ساره زنده بوده و در جریان ذبح بوده است، ولی اکثر علمای اسلام معتقدند که ذبیح، همان اسماعیل بوده است و این موضوع از امام صادق ـ علیهالسلام ـ سؤال شد، فرمود: اسماعیل بود
[۱] عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، ج۴، ص۴۲۴.
و سخن معروف پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ «انا ابن الذبیحین» (من پسر دو قربانی هستم) با توجه به اینکه تردیدی نیست آن حضرت از نوادگان اسماعیل است، نیز این مطلب را تأیید میکند، (منظور از قربانی دوم، عبدالله پدر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است) اما در تورات، اسحاق به عنوان ذبیح معرفی شده، گویی مطلب تورات وارد روایات اسلامی شده است).
به او گفت: لباس پاکیزه به فرزندم اسماعیل بپوشان، موی سرش راشانه کن، میخواهم او را به سوی دوست ببرم و هاجر اطاعت کرد.
وقت حرکت، ابراهیم به هاجر گفت: کارد و طنابی به من بده، هاجر گفت: تو به زیارت دوست میروی، کارد و طناب برای چه میخواهی؟
ابراهیم گفت: شاید گوسفندی قربان بیاورند، به کارد و طناب احتیاج پیدا کنم.
هاجر کارد و طناب آورد، وابراهیم با اسماعیل به سوی قربانگاه حرکت کردند.
مقاومت ابراهیم، اسماعیل و هاجر در برابر وسوسههای شیطان
رویارویی شیطان با حضرت هاجر
شیطان به صورت پیرمردی نزد هاجر آمد و به حالت دلسوزی و نصیحت گفت: آیا میدانی ابراهیم، اسماعیل را به کجا میبرد.
گفت: به زیارت دوست.
شیطان گفت: ابراهیم او را میبرد تا به قتل رساند.
هاجر گفت: کدام پدر ، پسر را کشته است مخصوصاً پدری چون ابراهیم و پسری مانند اسماعیل.
شیطان گفت: ابراهیم میگوید: خدا فرموده است.
هاجر گفت: هزار جان من و اسماعیل فدای راه خدا باد، کاش هزار فرزند میداشتم و همه را در راه خدا قربان میکردم (نقل شده: هاجر چند سنگ از زمین برداشت و به سوی شیطان انداخت و او را از خود دور کرد).
رویارویی شیطان با حضرت ابراهیم
وقتی که شیطان از هاجر مأیوس شد، به صورت پیرمرد نزد ابراهیم رفت و گفت:ای ابراهیم! فرزند خود را به قتل نرسان که این خواب شیطانی است، ابراهیم با کمال قاطعیت به او رو کرد و گفت:ای ملعون، شیطان تو هستی.
پیرمرد پرسید:ای ابراهیم! آیا دل تو را میدارد که فرزند محبوبت را قربان کنی؟
ابراهیم گفت: سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خدای من فرمان میداد که آنها را در راهش قربان کنم، تسلیم فرمان او بودم (نقل شده ابراهیم با پرتاب کرد
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.