پاورپوینت امامت امام عسکری در منابع امامیه
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت امامت امام عسکری در منابع امامیه دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت امامت امام عسکری در منابع امامیه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت امامت امام عسکری در منابع امامیه :
نصوص امامت امام عسکری (منابع امامیه)
نصوص امامت امام عسکری (علیهالسّلام) در منابع امامیه بر دو گونه است، تعدادی از نصوص، عمومی است و از ایشان بهعنوان یکی از ائمه دوازدهگانه نام میبرد و پارهای از اینها بهطور ویژه از امامت آن حضرت سخن بهمیان آورده است. این نصوص در تعدادی از منابع معتبر حدیثی از جمله دو کتاب از کتابهای چهارگانه شیعه یعنی «کافی» کلینی و «من لایحضره الفقیه» شیخ صدوق (رحمهاللهعلیهما) بازتاب دارد. اسناد تعداد قابل توجهی از این روایات، بر اساس دانش رجال معتبر است. در ادامه چند نمونه از این روایات بیان میشود.
فهرست مندرجات
۱ – درآمد
۲ – گزارشهای کلی بر امامت ائمه
۲.۱ – احادیث اثنی عشر
۲.۱.۱ – روایت امام صادق
۲.۱.۱.۱ – بررسی سند روایت
۲.۱.۲ – روایت امام کاظم
۲.۱.۲.۱ – بررسی سند روایت
۲.۱.۳ – روایت امام رضا
۲.۱.۳.۱ – بررسی سند روایت
۲.۱.۴ – روایت امام جواد
۲.۱.۴.۱ – بررسی سند روایت
۲.۲ – احادیث معراج
۲.۲.۱ – روایت اول امیرالمومنین
۲.۲.۲ – روایت دوم امیرالمومنین
۲.۲.۳ – روایت سوم امیرالمومنین
۲.۳ – احادیث لوح
۲.۳.۱ – روایت ابوبصیر از امام صادق
۲.۳.۲ – روایت اول امام باقر
۲.۳.۳ – روایت دوم امام باقر
۳ – گزارشهای اختصاصی
۳.۱ – امامت امام عسکری در کلام امام رضا
۳.۱.۱ – بررسی سند
۳.۲ – امامت امام عسکری در کلام خودشان
۳.۲.۱ – روایت اول امام عسکری
۳.۲.۱.۱ – بررسی سند حدیث
۳.۲.۲ – روایت دوم امام عسکری
۴ – پانویس
۵ – منبع
درآمد
امروزه اختلاف مرکزی میان امامیه و سایر فرقههای اسلامی، پیرامون مساله امامت است. این مساله به نوبه خود اهمیت واکاوی از مستندات هر مذهب را میطلبد. آنچه در این میان برای هر فرد شیعی مهم مینماید، بررسی ادله و نصوص امامت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و دیگر پیشوایان اُمت اسلامی است.
گزارشهای مربوط به امامت امام عسکری (علیهالسّلام) در منابع امامیه، به دو بخش گزارشهای کلی و اختصاصی تقسیم میگردد. این گزارشها در تعدادی از منابع معتبر حدیثی از جمله دو کتاب از کتابهای اربعه امامیه یعنی «کافی» کلینی و «من لایحضره الفقیه» شیخ صدوق (رحمهاللهعلیهما) به چشم میآید. نصوص امامت امام یازدهم، حجم قابل توجهی از میراث حدیثی امامیه را به خود اختصاص داده است بهطوری که ملاحظه مجموع آنها، اطمینان به درستی آن را در پی دارد، بههمین دلیل نیازی به بررسی سندی تک تک آنها نمیباشد، در عینحال؛ همانطور که در ادامه خواهید دید، روایات معتبر بر اساس دانش رجال امروزی، در اینباره متعدد وجود دارد. آنچه در پی میآید مقدار اندکی از این گزارشها است:
گزارشهای کلی بر امامت ائمه
مقصود از گزارشهای کلی، آن دست نصوص و روایاتی است که امامت تمامی ائمه (علیهمالسّلام) از جمله امام عسکری (علیهالسّلام) را ثابت میکند. این گزارشها در سه دسته کلی با نامهای احادیث اثنی عشر، احادیث معراج و احادیث لوح جای میگیرد.
احادیث اثنی عشر
دسته نخست، احادیث اثنی عشر است. مقصود از این دسته، احادیث «دوازده خلیفه» معروف و مصطلح [اثنی عشر خلیفه] نیست. مراد، آن دسته روایاتی است که به مناسبتهای گوناگون، نامهای دوازده امام در آن ذکر گردیده است.
باید دانست؛ در دو دسته بعدی نیز اسامی دوازده امام آمده است اما با توجه به آنکه آن دو دسته هرکدام ناظر به یک جریان خاص بوده، در دو گروه مستقل آوردیم در حالی که دسته نخست به مناسبتهای گوناگون صادر گشته و ناظر به یک جریان خاصی نبوده است، بههمین دلیل آن را بهطور مستقل و تحت عنوان «احادیث اثنی عشر» آوردیم.
در این قسمت چهار روایت از این سری احادیث از چهار مصدر حدیثی، کافی کلینی، من لا یحضره الفقیه و عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام) شیخ صدوق و کفایه الاثر مرحوم خزاز قمی، ارائه میشود. این روایات توسط امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهمالسّلام)، به ثبت رسیده است. هر چهار روایت از نظر موازین دانش رجال معتبر و مورد قبولند. در ادامه متن روایات به همراه بررسی اَسنادشان تقدیم میگردد.
روایت امام صادق
امام صادق (علیهالسّلام): الْاِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه… وَ بَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ. (سند معتبر)
حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَی قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع اِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ مُعَاوِیَهُ بْنُ وَهْبٍ وَ عَبْدُ الْمَلِکِ بْنُ اَعْیَنَ… قَالَ (علیهالسّلام) اِنَّ اَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وَ اَوْجَبَهَا عَلَی الْاِنْسَانِ مَعْرِفَهُ الرَّبِّ وَ الْاِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیَّهِ… وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَهُ الرَّسُولِ… وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَهُ الْاِمَامِ… وَ یَعْلَمُ اَنَّ الْاِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صعَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ اَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِی مُوسَی ابْنِی ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِیٌّ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّهُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ…
[۱] خزاز قمی رازی، علی بن محمد بن علی (متوفای۴۰۰ه)، کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر، ص۲۶۰-۲۶۳، تحقیق:السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر:انتشارات قم، ۱۴۰ه.
هشام میگوید: نزد امام صادق (علیهالسّلام) بودم که معاویه بن وهب و عبدالملک بن اعین بر آن حضرت وارد شدند… امام (علیهالسّلام) به معاویه بن وهب فرمود: همانا برترین واجبات بر انسان معرفت پروردگار و اقرار به عبودیت است … بعد از آن، معرفت نسبت به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است … بعد از آن، معرفت امام است … هر کسی باید بداند که امام بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) است، سپس حسن بن علی و حسین بن علی، بعد از او علی بن حسین، بعد از او محمد بن علی و بعد از او من هستم، پس از من فرزندم موسی و سپس فرزندش علی، بعد از او فرزندش جواد و بعد از او فرزندش علی، سپس فرزندش حسن و سپس فرزندش حجت، امام است.
بررسی سند روایت
سلسله راویان این روایت همگی مورد اعتماداند. شرححال هریک از آنها را بنگرید.
الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیّ: نجاشی درباره او مینویسد:
الحسین بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی ثقه.
[۲] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۶۸، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
حسین بن علی بن حسین بن موسی قمی، فردی مورد وثوق است.
هَارُونُ بْنُ مُوسَی: نجاشی درباره او میگوید:
ابومحمد التلعکبری، من بنی شیبان: کان وجها فی اصحابنا ثقه، معتمدا لا یطعن علیه…
[۳] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۴۳۹، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
در میان اصحاب ما چهر شناخته شده و مورد اعتماد بود، وی قابل اعتماد بود و نمیتوان به او اشکال گرفت
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن بنِ الوَلید: نجاشی به بهترین وجه او را میستاید. وی مینویسد:
شیخ القمیین وفقیههم ومتقدمهم ووجههم ثقه ثقه، عین.
[۴] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۳۸۳، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
بزرگ اهل قم، فقیه و پیشکسوت آنان بهشمار میرفت، او بسیار مورد اعتماد بود و شخصیت برجستهای داشت.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ: وی نیز از نگاه نجاشی فردی مورد اعتماد و بزرگ است. او میگوید:
کان وجها فی اصحابنا القمیین، ثقه، عظیم القدر.
[۵] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۳۵۴، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
در میان اهل قم، دارای قدر و منزلت بود، او مورد اعتماد و گرانقدر بود.
یَعْقُوبُ بْن یَزِید: نجاشی درباره او چنین مینگارد:
وکان ثقه صدوقا.
[۶] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۴۵۰، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
وی انسانی مورد اعتماد و راستگو بود
مُحَمَّدُ بْن اَبِی عُمَیْر: وثاقت ابن ابی عمیر در میان شیعیان مورد اتفاق است. نجاشی درباره او نوشته است:
جلیل القدر، عظیم المنزله.
[۷] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۳۲۶، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
او انسانی گرانقدر و والا مقام است.
هِشَامُ بنُ سالِم: وی نیز از شخصیت ممتاز برخوردار است. نجاشی درباره او میگوید:
ثقه ثقه.
[۸] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۴۳۴، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
او بسیار مورد اعتماد است.
روایت امام کاظم
امام کاظم (علیهالسّلام): اللَّهُمَّ اِنِّی اُشْهِدُکَ اَنَّکَ رَبِّی وَ مُحَمَّداً نَبِیِّی وَ عَلِیّاً وَ… َ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ… اَئِمَّتِی. (سند معتبر)
رَوَی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جُنْدَبٍ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ع اَنَّهُ قَالَ: تَقُولُ فِی سَجْدَهِ الشُّکْرِ اللَّهُمَّ اِنِّی اُشْهِدُکَ وَ اُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ اَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ جَمِیعَ خَلْقِکَ اَنَّکَ اَنْتَ اللَّهُ رَبِّی وَ الْاِسْلَامَ دِینِی وَ مُحَمَّداً نَبِیِّی وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ- وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّهَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ اَئِمَّتِی بِهِمْ اَتَوَلَّی وَ مِنْ اَعْدَائِهِمْ اَتَبَرَّا…
[۹] شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱ ص۳۲۹، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
عبدالله بن جندب میگوید: امام کاظم (علیهالسّلام) فرمود: به هنگام سجده شکر میگویی: بار خدایا؛ تو و ملائکه و پیامبرانت و تمامی مخلوقات را گواه میگیرم که همانا تو پروردگام هستی و اسلام دین من است و محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر من است و علی بن ابی طالب، حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و حجه بن حسن، امامان من هستند، نسبت به آنها تولی دارم و از دشمنانشان برائت میجویم.
بررسی سند روایت
صدوق (رحمهاللهعلیه) در مشیخه کتاب «من لا یحضره الفقیه» طریق خود به عبدالله بن جندب را اینگونه آورده است:
وما کان فیه عن عبدالله بن جندب: فقد رویته عن محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه عن علی بن ابراهیم بنهاشم عن ابیه عن عبدالله بن جندب.
[۱۰] شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴ ص۴۵۸، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
تمامی این افراد از اعتبار کافی برخوردارند. در ادامه شرح حال تک تک آنها را میآوریم.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ: شیخ صدوق (رحمهاللهعلیه) روایات فراوانی از او در کتابهای گوناگونش نقل میکند، چنین امری میتواند نشان از اعتماد و تایید صدوق (رحمهاللهعلیه) نسبت به او باشد.
بههمین دلیل جمعی از دانشمندان بر این عقیدهاند اگر راویان ثقه بهویژه افرادی مانند کلینی و شیخ صدوق، روایات زیادی از یک راوی نقل کنند، نشان از اعتماد آنها به آن راوی بوده است.
[۱۱] ترابی شهر رضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، ص۳۴۵.
و عدهای از عالمان اینگونه افراد را مورد وثوق میدانند. مرحوم آیتالله بروجردی در یک سخنی چنین میآورد: الظاهر انّه یمکن استکشاف وثاقه الراوی من تلامیذه الذین اخذوا الحدیث عنه فاذا کان الآخذ مثل الشیخ او المفید او الصدوق او غیرهم من الاعلام خصوصا مع کثره الروایه عنه لا یبقی ارتیاب فی وثاقته اصلا.
[۱۲] فاضل لنکرانی، محمد، نهایه التقریر فی مباحث الصلاه، تقریر بحث البروجردی، ج۳، ص۲۳۲، ناشر:مرکز فقه الائمه الاطهار (علیهمالسّلام).
ظاهر آن است که وثاقت راوی را میتوان از طریق شاگردانی را که از او حدیث اخذ نمودند، بهدست آورد. پس زمانی که گیرنده حدیث مثل شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ صدوق و امثال این بزرگان باشند، بهویژه آنکه از آن راوی زیاد روایت نقل کنند، شکی در وثاقت آن راوی باقی نمیماند.
علاوه بر آنکه علامه حلی (رحمهاللهعلیه) طریق شیخ صدوق (رحمهاللهعلیه) به منصور بن حازم را که در میان آنها ماجیلویه وجود دارد، طریقی معتبر و صحیح میداند. بنابراین؛ میتوان گفت که وی از نگاه علامه حلی (رحمهاللهعلیه) نیز مورد اعتماد است. متن علامه (رحمهاللهعلیه) این است: وطریق الشیخ ابی جعفر محمد بن بابویه فی کتاب من لا یحضره الفقیه… عن منصور بن حازم صحیح.
[۱۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص۴۳۷-۴۳۸، تحقیق:فضیله الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۷ه.
طریق (سلسله راویان) صدوق (رحمهاللهعلیه) در کتاب «من لایحضره الفقیه» به منصور بن حازم، طریقی درست و صحیح است.
عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیم: راوی بعدی علی بن ابراهیم است. نجاشی درباره او میگوید: علی بن ابراهیم بن هاشم ثقه فی الحدیث ثبت معتمد صحیح المذهب.
[۱۴] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۲۶۰، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
علی بن ابراهیم انسانی مورد وثوق در حدیث است، وی مورد اعتماد و دارای مذهبی درست است.
اِبْرَاهِیمُ بنُ هَاشِم: سومین نفر در این سلسله، پدر علی بن ابراهیم [ابراهیم بنهاشم] است. آیتلله خویی (رحمهاللهعلیه) در شرححال او مینویسد: لا ینبغی الشک فی وثاقه ابراهیم بن هاشم ویدل علی ذلک عده امور: الاول: انه روی عنه ابنه علی فی تفسیره کثیرا وقد التزم فی اول کتابه بان ما یذکره فیه قد انتهی الیه بواسطه الثقات. الثانی: ان السید ابن طاووس ادعی الاتفاق علی وثاقته. الثالث: انه اول من نشر حدیث الکوفیین بقم والقمیون قد اعتمدوا علی روایاته وفیهم من هو مستصعب فی امر الحدیث فلو کان فیه شائبه الغمز لم یکن یتسالم علی اخذ الروایه عنه وقبول قوله.
[۱۵] موسوی خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۹۱، الطبعه الخامسه، ۱۴۱۳ه ۱۹۹۲م.
هیچ تردیدی در وثاقت ابراهیم بن هاشم وجود ندارد به دلیل آنکه: اولا: فرزند او (علی بن ابراهیم) در تفسیرش از او روایت کرده است و او ملتزم شده که از افراد مورد وثوق در تفسیرش روایت کند. ثانیا: سید بن طاووس ادعا کرده که وثاقت ابراهیم بن هاشم اجماعی است. ثالثا: او اولین نفری بوده که احادیث اهلبیت (علیهمالسّلام) را در قم آورده و قمیها به روایات او اعتماد داشتند در حالی که در میان قمیها افرادی بودند که در امر حدیث سختگیر بودند و اگر او را مورد اعتماد نمیدانستند، اینچنین احادیث او در میان آنان مورد قبول نبود.
عبدُالله بنُ جُندَب: شیخ طوسی (رحمهاللهعلیه) او را مورد وثوق میداند و مینویسد:
عبدالله بن جندب البجلی… ثقه.
[۱۶] شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۴۰، تحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۵ه.
عبدالله بن جندب بجلی فردی مورد اعتماد است.
علاوه بر آن، در کتاب «الغیبه» آورده است:
وکان عابدا رفیع المنزله لدیهما علی ما روی فی الاخبار.
[۱۷] شیخ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۳۴۸، تحقیق الشیخ عباد الله الطهرانی/ الشیخ علی احمد ناصح، ناشر:مؤسسه المعارف الاسلامیه، الطبعه الاولی، ۱۴۱۱ه.
او فردی عابد بود و آنگونه که در اخبار آمده، وی نزد امام کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) دارای منزلت بود.
روایت امام رضا
امام رضا (علیهالسّلام): مَحْضُ الْاِسْلَامِ شَهَادَهُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ خَلِیفَتُهُ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ بَعْدَهُ…. ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ…. (سند معتبر).
حَدَّثَنَا عَبْدُالْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَیْسَابُورَ فِی شَعْبَانَ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ وَ ثَلَاثِمِائَهٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ النَّیْسَابُورِیُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: سَاَلَ الْمَاْمُونُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا (علیهالسّلام) اَنْ یَکْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْاِسْلَامِ عَلَی سَبِیلِ الْاِیجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَکَتَبَ (علیهالسّلام) لَهُ اَنَّ مَحْضَ الْاِسْلَامِ شَهَادَهُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ… وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ… وَ اَنَّ جَمِیعَ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ هُوَ الْحَقُّ… وَ خَلِیفَتُهُ وَ وَصِیُّهُ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام). .. وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ زَیْنُ الْعَابِدِینَ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ بَاقِرُ عِلْمِ النَّبِیِّینَ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ وَارِثُ عِلْمِ الْوَصِیِّینَ ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ الْکَاظِمُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ الْحُجَّهُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعِینَ…
[۱۸] شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)، ج۱، ص۱۲۹، تحقیق:تصحیح وتعلیق وتقدیم:الشیخ حسین الاعلمی، ناشر:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ:۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م.
فضل بن شاذان میگوید: مامون از امام رضا (علیهالسّلام) درخواست کرد تا اسلام خالص را بهطور خلاصه برای او بنویسد؛ امام (علیهالسّلام) در پاسخ او نوشت: اسلام خالص شهادت به یکتائی خداوند است … و شهادت به رسالت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) … و اینکه هرچه را او آورد، حق است … و امام بعد از او علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) است، سپس امامان بعدی، حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و حجت منتظر (علیهمالسّلام) هستند…
بررسی سند روایت
عَبْدُالْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوس: راوی اول عبدالواحد بن عبدوس نیشابوری است. شیخ صدوق (رحمهاللهعلیه) روایات زیادی از او نقل میکند. پیشتر گفتیم که چنین امری میتواند نشان از اعتماد صدوق (رحمهاللهعلیه) نسبت به این راوی بوده باشد و گذشت که عدهای از عالمان چنین افرادی را مورد اعتماد میدانند.
شهید ثانی (رحمهاللهعلیه) در کتاب فقهی مسالک الافهام، درباره عبدالواحد بن عبدوس مینویسد: وانما ترک المصنف العمل بها لان فی سندها عبد الواحد بن عبدوس النیسابوری وهو مجهول الحال مع انه شیخ ابن بابویه وهو قد عمل بها فهو فی قوه الشهاده له بالثقه ومن البعید ان یروی الصدوق رحمه الله عن غیر الثقه بلا واسطه.
[۱۹] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۳، الناشر:مؤسسه المعارف الاسلامیه – قم – ایران.
همانا مصنف [محقق حلی (رحمهاللهعلیه)] عمل به این روایت را ترک کرد برای آنکه در سندش عبدالواحد بن عبدوس وجود دارد و او فردی مجهول الحال است. [شهید ثانی میگوید:] در حالی که او شیخ ابن بابویه [صدوق (رحمهاللهعلیه)] است و صدوق (ره) به این روایت عمل کرد. این [عمل شیخ صدوق (رحمهاللهعلیه) به روایت عبدالواحد بن عبدوس] همانند آن است که به وثاقت عبدالواحد بن عبدوس شهادت داده باشد. بعید است که صدوق (ره) از فردی که مورد وثوق نیست، بدون واسطه روایت نقل کند.
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ: راوی دوم، علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری است. نجاشی میگوید: علیه اعتمد ابو عمرو الکشی فی کتاب الرجال.
[۲۰] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۲۵۹، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
کشّی در کتاب رجال خود بر او اعتماد کرده است.
علاوه بر آنکه کشّی در کتاب رجالی خود روایات فراوان از او نقل میکند، کثرت نقل بزرگان از یک راوی، همانطور که قبلاً هم گفتیم، در نگاه عدهای از دانشمندان نشانهای بر وثاقت آن راوی بهشمار میرود. البته چه بسا اعتماد کشّی نسبت به این راوی که در کلام نجاشی آمده، از این باب بوده باشد.
الْفَضْلُ بْنُ شَاذَان: فضل بن شاذان آخرین راوی این سلسله است. نجاشی جایگاه بلندی برای او قائل است و درباره او مینویسد: و کان ثقه احد اصحابنا الفقهاء و المتکلمین و له جلاله فی هذه الطائفه و هو فی قدره اشهر من ان نصفه.
[۲۱] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۳۰۶، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
انسانی مورد وثوق بود. یکی از فقهاء و متکلمان اصحاب ما بود. در میان طایفه، دارای جلالت قدر است و جایگاه او مشهورتر از آن است که توصیفش کنیم.
روایت امام جواد
امام جواد (علیهالسّلام): اَشْهَدُ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ بِاَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ… (سند معتبر)
عِدَّهٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ اَبِی هَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی (علیهالسّلام) قَالَ اَقْبَلَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام) ومَعَه الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیهماالسلام) وهُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی یَدِ سَلْمَانَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ اِذْ اَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَیْئَهِ واللِّبَاسِ فَسَلَّمَ عَلَی اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ – فَرَدَّ (علیهالسّلام) فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اَسْاَلُکَ عَنْ ثَلَاثِ مَسَائِلَ اِنْ اَخْبَرْتَنِی بِهِنَّ عَلِمْتُ اَنَّ الْقَوْمَ رَکِبُوا مِنْ اَمْرِکَ مَا قُضِیَ عَلَیْهِمْ واَنْ لَیْسُوا بِمَاْمُونِینَ فِی دُنْیَاهُمْ وآخِرَتِهِمْ واِنْ تَکُنِ الاُخْرَی عَلِمْتُ اَنَّکَ وهُمْ شَرَعٌ سَوَاءٌ… فَالْتَفَتَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام) اِلَی الْحَسَنِ فَقَالَ یَا اَبَا مُحَمَّدٍ اَجِبْه قَالَ فَاَجَابَه الْحَسَنُ (علیهالسّلام) فَقَالَ الرَّجُلُ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَه اِلَّا اللَّه ولَمْ اَزَلْ اَشْهَدُ بِهَا واَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه ولَمْ اَزَلْ اَشْهَدُ بِذَلِکَ واَشْهَدُ اَنَّکَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّه صوالْقَائِمُ بِحُجَّتِه واَشَارَ اِلَی اَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ ولَمْ اَزَلْ اَشْهَدُ بِهَا واَشْهَدُ اَنَّکَ وَصِیُّه والْقَائِمُ بِحُجَّتِه واَشَارَ اِلَی الْحَسَنِ (علیهالسّلام) واَشْهَدُ اَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَصِیُّ اَخِیه والْقَائِمُ بِحُجَّتِه بَعْدَه واَشْهَدُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ اَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ الْحُسَیْنِ بَعْدَه واَشْهَدُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ واَشْهَدُ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِاَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ مُحَمَّدٍ واَشْهَدُ عَلَی مُوسَی اَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ واَشْهَدُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی اَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ واَشْهَدُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی واَشْهَدُ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِاَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ واَشْهَدُ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ بِاَنَّه الْقَائِمُ بِاَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ واَشْهَدُ عَلَی رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ… فَیَمْلاَهَا عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً والسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ورَحْمَهُ اللَّه وبَرَکَاتُه ثُمَّ قَامَ فَمَضَی فَقَالَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَا اَبَا مُحَمَّدٍ اتْبَعْه فَانْظُرْ اَیْنَ یَقْصِدُ فَخَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیهالسّلام) فَقَالَ مَا کَانَ اِلَّا اَنْ وَضَعَ رِجْلَه خَارِجاً مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَا دَرَیْتُ اَیْنَ اَخَذَ مِنْ اَرْضِ اللَّه فَرَجَعْتُ اِلَی اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام) فَاَعْلَمْتُه فَقَالَ یَا اَبَا مُحَمَّدٍ اتَعْرِفُه قُلْتُ اللَّه ورَسُولُه واَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ اَعْلَمُ قَالَ هُوَ الْخَضِرُ (علیهالسّلام).
وحَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ اَبِی عَبْدِ اللَّه عَنْ اَبِی هَاشِمٍ مِثْلَه سَوَاءً.
[۲۲] شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۵- ۵۲۶، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، ۱۳۶۲ ه. ش.
امام جواد (علیهالسّلام) فرمود: امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) وارد مسجد الحرام شد، حسن بن علی همراهش بود و به دست سلمان تکیه داده بود، ناگاه مردی خوش قواره و خوش لباس آمد و به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سلام داد، آن حضرت جواب داد سپس گفت: ای امیرالمؤمنین، من از تو سه مساله میپرسم، اگر پاسخ آنها را دادی میدانم که این مردم در کار تو [امر امامت] مرتکب خلاف شدهاند، و در دنیا و آخرت خود آسوده نیستند و اگر پاسخ ندهی، میدانم که تو امتیازی نسبت به آنها نداری … [پس از آنکه سؤالات را مطرح کرد] امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به امام حسن (علیهالسّلام) فرمود: ای ابامحمد، پاسخ او را بده، امام حسن (علیهالسّلام) پاسخش را داد، آن مرد گفت: من گواهم که جز خدا کسی شایسته پرستش نیست و گواهی میدهم که محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسول خدا است و اشاره به امام علی (علیهالسّلام) کرد و گفت: گواهی میدهم که تو وصی رسول خدائی و قائم به حجت او هستی سپس به حسن (علیهالسّلام) اشاره کرد و گفت: گواهی میدهم که تو هم وصی او هستی و گواهی میدهم که حسین بن علی (علیهالسّلام) وصی برادر خود میباشد و گواهی میدهم علی بن حسین (علیهالسّلام) بعد از حسین (علیهالسّلام) او امامت را اقامه میکند.
گواهی میدهم بر محمد بن علی (علیهالسّلام) که او است قائم به کار امامت علی بن الحسین (علیهالسّلام). گواهی میدهم بر جعفر بن محمد (علیهالسّلام) که بعد از محمد بن علی، امامت را عهدهدار میشود. گواهی میدهم بر موسی بن جعفر (علیهالسّلام) که قائم بهکار امامت جعفر بن محمد (علیهالسّلام) اوست. گواهی میدهم بر علی بن موسی (علیهالسّلام) که قائم به کار امامت موسی بن جعفر (علیهالسّلام) اوست. گواهی میدهم بر محمد بن علی (علیهالسّلام) که قائم به امامت علی بن موسی (علیهالسّلام) اوست. گواهی میدهم بر علی بن محمد (علیهالسّلام) که قائم بهکار امامت محمد بن علی (علیهالسّلام) اوست. گواهی میدهم بر حسن بن علی (علیهالسّلام) که قائم به کار امامت علی بن محمد (علیهالسّلام) اوست. گواهی میدهم به مردی که فرزند حسن عسکری (علیهالسّلام) است … او زمین را از عدالت پر کند چنانچه از ستم پر شده است. آنگاه گفت: درود بر تو ای امیرمؤمنان سپس برخاست و رفت. امیرالمؤمنین (صلواتاللهوسلامه علیه) فرمود: ای ابامحمد دنبالش برو ببین کجا میرود، امام حسن (علیهالسّلام) بیرون رفت و برگشت و فرمود: همینکه پایش را از مسجد بیرون نهاد، ندانستم کجا رفت. امام علی (علیهالسّلام) فرمود: ای ابامحمد، او را میشناسی؟ گفتم: خدا و رسولش و امیرالمؤمنین داناترند، فرمود: او جناب خضر نبی (علیهالسّلام) بود.
بررسی سند روایت
هر دو سند کافی معتبر است. در اینجا تنها سند نخست را مورد بررسی قرار میدهیم.
عِدَّهٌ مِنْ اَصْحَابِنَا: ابتدای سند با عبارت “عده من اصحابنا” شروع میشود و راوی بعد از آن، احمد بن محمد بن خالد برقی است. علامه حلی (رحمهاللهعلیه) از قول مرحوم کلینی نقل میکند:
کلما ذکرته فی کتابی المشار الیه عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد البرقی فهم علی بن ابراهیم وعلی بن محمد بن عبدالله ابن اذینه واحمد بن عبدالله بن امیه وعلی بن الحسن.
[۲۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص۴۳۰، تحقیق:فضیله الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۷ه.
هرگاه در کتابم گفتم: عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد البرقی، مقصود از آن عده و جماعت عبارتند از: علی بن ابراهیم، علی بن محمد بن عبدالله بن اذینه، احمد بن عبدالله بن اُمیه و علی بن حسن.
هر گاه بتوانیم وثاقت حتی یک از نفر از این جماعت را ثابت کنیم، از جهت علمی این طبقه قابل تمسک و به اصطلاح، معتبر است. همانطور که مشاهده میکنید یکی از این افراد علی بن ابراهیم قمی است. دیدگاه نجاشی پیرامون وثاقت و اعتبار او پیشتر بیان شد و نیازی به تکرار آن نیست.
اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ: احمد بن محمد بن خالد برقی نیز از نظر نجاشی مورد اعتماد است. وی درباره این راوی نوشته است:
وکان ثقه فینفسه.
[۲۴] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۷۶، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
احمد بن محمد بن خالد فردی مورد وثوق بود.
اَبِوهَاشِمٍ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ: راوی بعدی ابوهاشم جعفری است. نجاشی پیرامون او میگوید: داود بن القاسم ابوهاشم الجعفری رحمه الله کان عظیم المنزله عند الائمه (علیهمالسّلام)، شریف القدر، ثقه.
[۲۵] نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص۱۵۶، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسه النشر الاسلامی قم، الطبعه:الخامسه، ۱۴۱۶ه.
داود بن قاسم ابوهاشم جعفری، نزد ائمه (علیهمالسّلام) جایگاه بلندی داشت، او انسانی شریف و مورد وثوق بود.
احادیث معراج
دسته دوم، احادیث معراج است. مطابق این روایات، خداوند متعال در سفر آسمانی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دوازده امام از جمله امام عسکری (علیهالسّلام) را بهعنوان انسانهای نورانی، معصوم و جانشینان بر حق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی نمود.
در اینجا سه روایت از مجموعه احادیث معراج را میآوریم. یک روایت از «کمالالدین شیخ صدوق» و دو روایت از «کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر مرحوم خزاز قمی» است. هر سه روایت را امام علی (علیهالسّلام) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است گزارش میدهد.
روایت اول امیرالمومنین
امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): لَمَّا اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ اَوْحَی اِلَیَّ رَبِّی… وَ اِذَا اَنَا بِاَنْوَارِ…. وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ… قَالَ هَؤُلَاءِ الْاَئِمَّهُ.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ بْنِ اِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مَابُنْدَاذَ قَالَ حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّمَاءِ اَوْحَی اِلَیَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ اِنِّی اطَّلَعْتُ عَلَی الْاَرْضِ اطِّلَاعَهً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً… ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَهَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ… وَ خَلَقْتُ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ نُورِکُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَهِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ یَا مُحَمَّدُ لَوْ اَنَ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّی یَنْقَطِعَ وَ یَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِی ثُمَّ اَتَانِی جَاحِداً لِوَلَایَتِهِمْ فَمَا اَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی وَ لَا اَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِی یَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ اَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ارْفَعْ رَاْسَکَ فَرَفَعْتُ رَاْسِی وَ اِذَا اَنَا بِاَنْوَارِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ محمد بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسْطِهِمْ کَاَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ- قُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ الْاَئِمَّهُ….
[۲۶] شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۵۲-۲۵۳، ناشر: اسلامیه تهران، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۵ ه.
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) میفرماید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: هنگامی که مرا به آسمان سیر دادند، پروردگارم به من وحی کرد: ای محمد! همانا به زمین نظر کردم و تو را از آن برگزیدم و پیامبر قرار دادم … سپس دوباره نظری افکندم و علی را انتخاب کردم و او را وصی و خلیفه تو قرار دادم … و فاطمه و حسن و حسین را از نور شما دو نفر آفریدم. سپس ولایت آنها [امیرمؤمنان و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (علیهمالسّلام)] را به فرشتگان عرضه داشتم، هر کس پذیرفت نزد من از مقربین است. ای محمد اگر بندهای به قدری مرا عبادت که مانند پوست و مشکی خشکیده و پوسیده شود سپس در حالی که منکر ولایت آنان باشد، مرا ملاقات کند، من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم. ای محمد آیا دوست داری آنها را ببینی؟ عرض کردم آری پروردگارا. خدای (عزّوجلّ) فرمود: سر بلند کن، سر بلند کردم و انوار علی و فاطمه و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم را دیدم که قائم در وسط آنها مانند ستاره درخشان بود، عرض کردم پروردگار اینها کیانند؟ فرمود امامان بعد از تو هستند…
روایت دوم امیرالمومنین
امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): لَمَّا عُرِجَ بِی اِلَی السَّمَاءِ رَاَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ اَنْوَارُ الْاَئِمَّهِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ…. بَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ. حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مَنْدَهَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْکُوفِیُّ الْمَعْرُوفُ بِاَبِی الْحَکَمِ قَالَ حَدَّثَنَا اِسْمَاعِیلُ بْنُ مُوسَی بْنِ اِبْرَاهِیمَ قَالَ حَدَّثَنِی سُلَیْمَانُ بْنُ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنِی شَرِیکٌ عَنْ حَکِیمِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ اِبْرَاهِیمَ النَّخَعِیِّ عَنْ عَلْقَمَهَ بْنِ قَیْسٍ قَالَ: خَطَبَنَا اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَهِ خُطْبَتَهُ اللُّؤْلُؤَهَ… فَقَامَ اِلَیْهِ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ عَامِرُ بْنُ کَثِیرٍ فَقَالَ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَقَدْ اَخْبَرْتَنَا عَنْ اَئِمَّهِ الْکُفْرِ وَ خُلَفَاءِ الْبَاطِلِ فَاَخْبِرْنَا عَنْ اَئِمَّهِ الْحَقِّ وَ اَلْسِنَهِ الصِّدْقِ بَعْدَکَ قَالَ نَعَمْ اِنَّهُ بِعَهْدٍ عَهِدَهُ اِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صاَنَّ هَذَا الْاَمْرَ یَمْلِکُهَا اثْنَا عَشَرَ اِمَاماً تِسْعَهٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ لَقَدْ قَالَ النَّبِیُّ صلَمَّا عُرِجَ بِی اِلَی السَّمَاءِ نَظَرْتُ اِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَاِذَا فِیهِ مَکْتُوبٌ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ اَیَّدْتُهُ بِعَلِیٍّ وَ نَصَرْتُهُ بِعَلِیٍّ وَ رَاَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فَقُلْتُ یَا رَبِّ اَنْوَارُ مَنْ هَذِهِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ اَنْوَارُ الْاَئِمَّهِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ اَ فَلَا تُسَمِّیهِمْ لِی قَالَ نَعَمْ اَنْتَ الْاِمَامُ وَ الْخَلِیفَهُ بَعْدِی تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ بَعْدَکَ ابْنَاکَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ ابْنُهُ عَلِیٌّ زَیْنُ الْعَابِدِینَ وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ یُدْعَی بِالْبَاقِرِ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ یُدْعَی بِالصَّادِقِ وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ ابْنُهُ مُوسَی یُدْعَی بِالْکَاظِمِ وَ بَعْدَ مُوسَی ابْنُهُ عَلِیٌّ یُدْعَی بِالرِّضَا وَ بَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ یُدْعَی بِالزَّکِیِّ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِیٌّ یُدْعَی بِالنَّقِیِّ وَ بَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ یُدْعَی بِالْاَمِینِ وَ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِ الْحسنِ سَمِیِّی وَ اَشْبَهُ النَّاسِ بِی یَمْلَاُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما….
[۲۷] خزاز قمی رازی، علی بن محمد، کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر، ص۲۱۳-۲۱۸، تحقیق:السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر:انتشارات قم، ۱۴۰ه.
علقمه بن قیس میگوید: امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) بر منبر کوفه خطبه خواند … مردی به نام عامر بن کثیر برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان! ما را از پیشوایان کفر و خلفاء باطل آگاه ساختی؛ اکنون ما را از پیشوایان حق بعد از خودت آگاه کن. فرمود: این عهدی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من سفارش کرده که امر خلافت را دوازده نفر امام که نُه نفرشان از نسل حسین (علیهالسّلام) هستند، مالک شوند. و فرمود: هنگامی که مرا به آ
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.